راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

یشت ها و گاتها

یشت ها و گاتها


(یشت ها)، قرائتهای مختلفی دارد و به صورت (یشمه) و (یشما) و (یسن) و (یسنا) و... هم نوشته شده است. (یشت ها) سرودها و ادعیه ای است در ستایش ایزدان که ایزد از ریشه (یزد) است که همان (یسنا) و (یشت) و (یزدان) همه ریشه مشترک (یزد) دارند که به معنای ستایش و پرستش است. کتاب اوستا شش فصل است. اولین فصل، گاتها است که به عقیده زبان شناسان، اثر خود زرتشت است که بنام سرودهای دینی خطاب به اهورامزدا سروده است. زبان شناسان، زبان این سرودها را کهنه ترین زبانی میدانند که در میان ما وجود دارد و از لحاظ مفاهیم نیز چنین است. بر (گاتها) سرودهایی افزوده اند که مجموعه (گاتها) و اضافات (یسنا) را میسازند که سرودهایی است مربوط به عدالت و پرستش خدا.



آنچه بر گاتها افزوده شده است، زبان جدیدی دارد که از لحاظ زبان شناسی متعلق به دوره هخامنشی است و بعد به (ویسپرد) و (وندیداد) میرسیم که از نظر زبان شناسی به اواخر دوره ساسانی مربوط است. از نظر زمانی، اوستا از زمان زرتشت آغاز میشود و به پایان دوره ساسانی و آستانه ظهور اسلام میرسد. در مطالعه اوستا هر چه از گاتها دور شویم، از توحید و لحن اهورامزدای واحد و یگانه و زرتشتی که اهورامزدا را خالق همه چیز (نور و ظلمت و نیکی و بدی و زشتی و زیبایی) خطاب میکند، فاصله میگیریم و به اواخر کتاب که میرسیم، بطور روشن و مشخصی، جهان به دو نیم میشود. دو کشور، دو مرز، دو نژاد و دو رئیس پیدا میکند که هردوی آنها، هم شان و هم نیرومند و در برابر هم، سویی اهورامزدا است و سوی دیگر اهریمن.یعنی خدای واحدی که خالق یزدان و شیطان بود و خیر و شر، خود نزول کرده است و به دو نیم شده است (نیمی خیر و نیمی شر) و خود در برابر نیمه خویش ایستاده است.


کاملا روشن است که این، ثنویت و دوگانه پرستی است. بنابراین اوستای قدیم یک متن دینی توحیدی است و هر چه پیش می آییم و به روزگار ساسانیان نزدیکتر میشویم به شرکی میرسیم که بر اساس دوگانه پرستی بسیار مشخص و غیرقابل توجیه و تفسیری استوار است. کتاب مقدس آیین مزدا (اوستا) یا (زنداوستا) است (اوستا متن و زند تفسیر است). این نوشته های مقدس، فقط در قرن سوم میلادی گردآوری شد و در قرن چهارم مسیحی به عنوان کتاب شریعت دین زرتشت اعلام گردید ولی یک بخش از این آثار، مخصوصا پنج سرود موسوم به گاتها به عصری بسیار پیشین تر تعلق دارد و تالیف زرتشت است. (یشت ها) از مهمترین قسمتهای اوستا است و دربردارنده بیست و یک فصل که هر فصلی در تعریف و ستایش یکی از فرشتگان یا (امشاسپندان) است. هر قسمت از این فصول را در زمان مخصوصی میخواندند. مثلا در فروردین یک قسمت از (یشت) را در روز نوزده فروردین بنام فروردین و روز فروردین ماه است، میخوانند و یا (مهریشت) را در روز مهرگان (16 مهرماه) در تعریف مهر (خورشید) بیان میدارند و (تیریشت) را در جشن ابرتیرگان باید قرائت کرد.


نامهای فصول با ذکر فرشته ویژه آن شناخته شده است.


1-هرمزیشت، 2-خردادیشت، 3-ماه یشت، 4- مهریشت، 5-فروردین یشت، 6-دین یشت، 7-زمایاریشت، 8-هفت امشاسپند، 9-آبان یشت، 10-تیریشت، 11-سروش یشت، 12-بهرام یشت، 14-هوم یشت، 15-اردیبهشت یشت، 16-خورشیدیشت، 17-گوش یشت، 18-رشن یشت، 19-رام یشت، 20-اشتاریشت، 21-وننریشت.


(یشت) کلمه اوستایی (یشتی) از ریشه همان کلمه اوستایی (یسنا) میباشد که به معنای نیایش بکار میرود و (یسنا) را موقع ستایش و عبادت میخوانند. اما یشتها ویژه ستایش خداوندگار و امشاسپندان و ایزدان است. بعضی محققان در رابطه با (یشت ها) گفته اند: در آغاز ترکیب شعری داشته و این اندازه نبوده و بعدها به تدریج مطالبی به آنها افزوده شده است و از صورت شعری بیرون آمده اند. یشتهایی که تا امروز باقی مانده اند به بیست و یک یشت میرسند. نام هر یشتی با یکی از ایزدان و امشاپندان مشخص گردیده است. اما نخستین یشت موسوم به هرمزیشت، درباره پروردگار و صفات و افعال اوست. در یشتها، نشانه هایی از آیین آریایی دیده میشود. در این یشت، مضامین و مطالبی است که نشانه قدمت آن میباشد.


هروزیشت، اولین یشتی است که در آن از صفات خدا سخن رفته است. دومین یشت از دو قسمت تشکیل گردیده است که عبارت است از: هفتن یشت کوچک و هفتن یشت بزرگ.


اولی درباره هفت امشاسپند است که قبلا اشاره شد. در میان یشتها فقط دو امشاسپند هستند که دارای یشت ویژه ای هستند: (اشاوهیتنه) یا (اردی بهشت) و (همه اواتات) یا (خرداد).


اگر چه گمان میرود که دیگر امشاسپندان هم دارای یشت مخصوص باشند، ولی چون بخشهایی از اوستا از بین رفته، اثری از آنها در دست نیست. سومین یشت موسوم به (اردی بهشت یشت) که دومین (امشاسپند) است و چهارمین یشت موسوم به (خردادیشت) که به حساب، پنجمین امشاسپند میباشد. یشت پنجم بنام (ابات یشت) ویژه ایزد آب است بنام (آناهیتا). الهه ایزد آب دیگری بنام (ایم نبات) داریم که به معنی (زاده آبها) است.


... واین قدیمی ترین قسمت اوستا است.

بر گرفته از بلاگ تخت جمشید

آدمی در گات ها

در گاتها چیزی درباره چگونگی پیدایش آدم نیست، گاتها تنها می گوید که آدمی دارای تن (تنو) و روان (اوروان) است. برای عناصر مادی بدن واژه گئتا و برای استخوان آزادی، و برای کالبد، کرپا، به کار رفته است. درباره روان در گاتها، منش (من)، وجدان و اخلاق (دانا)، بینش (ب ادا)و فرشته اهورایی و راهنمای روح (فروهر) سخن گفته است. همچنین گاتها از خوارنه (توانایی اهورایی رهبری)، و از خرد (خرتو) نام برده است. بیشتر سخن گاتها درباره اندیشه های توأمان است که از هنگام کودکی در اندیشه و گفتار و کردار آدمی پدیدار شده، و رفتار آدمی را شکل می دهند. یکی از این دو اندیشه سازنده و خوب (سپنتامینیو) و دیگری اندیشه ویرانگر و اهریمنی (انگره مینیو) است. از برخورد این دو اندیشه (یاوران)، زندگی و نازندگی، روشنایی و ناروشنایی ... و به طور کلی هر پدیده با نبودن آن پدیده (به صورت تز و آنتی تز) خودنمایی می کنند در این باره پس از این به درازا گفتگو خواهم کرد. درباره آدم، گاتها بیش از این چیزی نمی گوید. ولی در اوستایی که سده ها پس از گاتها نوشته شده، سخن بیشتری درباره پیدایش جهان و آدمیان آمده است. در اوستا از مشی و مشیانه به عنوان دو گیاهی که توأمان از زمین روئیدند و بعدا تبدیل به انسان - یکی زن و دیگری مرد - شدند، سخن رفته است. این تحول آدمی را به یاد مولوی می اندازد که گفت: از جمادی مردم و نامی شدم *** از نما مردم به حیوان سرزدم