راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آدمی در گات ها

در گاتها چیزی درباره چگونگی پیدایش آدم نیست، گاتها تنها می گوید که آدمی دارای تن (تنو) و روان (اوروان) است. برای عناصر مادی بدن واژه گئتا و برای استخوان آزادی، و برای کالبد، کرپا، به کار رفته است. درباره روان در گاتها، منش (من)، وجدان و اخلاق (دانا)، بینش (ب ادا)و فرشته اهورایی و راهنمای روح (فروهر) سخن گفته است. همچنین گاتها از خوارنه (توانایی اهورایی رهبری)، و از خرد (خرتو) نام برده است. بیشتر سخن گاتها درباره اندیشه های توأمان است که از هنگام کودکی در اندیشه و گفتار و کردار آدمی پدیدار شده، و رفتار آدمی را شکل می دهند. یکی از این دو اندیشه سازنده و خوب (سپنتامینیو) و دیگری اندیشه ویرانگر و اهریمنی (انگره مینیو) است. از برخورد این دو اندیشه (یاوران)، زندگی و نازندگی، روشنایی و ناروشنایی ... و به طور کلی هر پدیده با نبودن آن پدیده (به صورت تز و آنتی تز) خودنمایی می کنند در این باره پس از این به درازا گفتگو خواهم کرد. درباره آدم، گاتها بیش از این چیزی نمی گوید. ولی در اوستایی که سده ها پس از گاتها نوشته شده، سخن بیشتری درباره پیدایش جهان و آدمیان آمده است. در اوستا از مشی و مشیانه به عنوان دو گیاهی که توأمان از زمین روئیدند و بعدا تبدیل به انسان - یکی زن و دیگری مرد - شدند، سخن رفته است. این تحول آدمی را به یاد مولوی می اندازد که گفت: از جمادی مردم و نامی شدم *** از نما مردم به حیوان سرزدم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد