راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

100 کتاب برتر جهان

دکتر الهی قمشه ای فهرستی از 100 کتاب برتر جهان را در سایت خود ارائه داده اند.

http://ganjinebook.blogfa.com/8905.aspx

ادامه مطلب ...

هدف از آفرینش انسان

ما زرتشتیان بر این باوریم که خداوند ما را آفریده است، تا زندگانی را

تازه کنیم و جهان را نو سازیم. تازه گردانی و نوکردن زندگانی و جهان

مادی مقصود و هدف آفرینش است.

به زبان گات های سپندینه، به کار و کوشش برای نوکردن زندگانی "نبردکردن با اهریمن یا انگره مینو"گفته میشود . خویش‌کاری هر زرتشتی نبرد کردن با اهریمن است. هر یک از مردمان برای خویش‌کاری کردن آفریده شده‌اند. در زندگانی روان هر یک از مردمان در برابر کارهای او مسول است و در مینو روان به داوری فراخوانده می‌شود. پس از داوری ، روان پاداش یا پادافره خواهد گرفت.


در گیتی اگرهر کسی خویش‌کاری‌های فردی واجتماع خود را به سرانجام رساند ، فَرَه به او رو می‌کند وخوشبخت و دارا و توانا می‌شود و فرهمند می‌گردد.


تازه گردانیدن زندگانی یک راه دارد و آن نیز "راه اشویی" است. به "راه اشویی رفتن هم‌آهنگ شدن با"اشا"است.
هم‌آهنگی با اشا به معنای رفتن به
"راه اشویی" است. راه در جهان یکی است و آن راه اشویی است. رفتن به راه اشویی یا عمل کردن به فلسفه‌ی دین زرتشتی آسان نیست. هم‌آهنگی با اشا به معنای آن است که هر لحظه و همیشه باید آگاهانه و از روی دانش و خرد نیکی بر بدی برگزیده شود.


برای برگزیدن نیکی باید آگاه و خردمند و دانا بود. آسنَ خرد یا خردذاتی را خداوند در نهاد هر یک از ما قرارداده است و خود ما نیز می‌توانیم با آموختن، گوشو سرود خرد یا خرد اکتسابی بدست آوریم. با کمک خردذاتی می‌توانیم دانش و آگاهی بدست آورده خردمند شویم و جهان را نو کنیم.


از دیدگاه دین زرتشتی، کار و اندیشه انسان، می‌باید پیوسته در حال نوآوری باشد. زندگی بدون آفرینندگی، تیره و خاموش و مرگ آور است. کاشتن یک گُل و یا درخت تا نوشتن یک نوشتار و کتاب ، ساختن یک آهنگ و ایجاد یک هنر، زادن یک فرزند و فرآورد یک محصول ، همه وهمه خدمت و یاری به آفرینش است.


تنها زندگی‌ای شکوهمند و سرشار و زنده است که در آن همه نیروهای انسانی به کار می‌افتد وهنر و نوآوری و شادی و خوشبختی تا جنب و جوش ، کوشش و پویش همه جا را فرا می‌گیرد.


واپس گرایی، کهنه پرستی و خشک اندیشی در آرمان زرتشتی ناستوده و ناشایست است.


گفتن"جهان و کارجهان جمله هیچ در هیچ است" در دین زرتشتی گناه است.


در دین زرتشتی، انسان باید پیوسته برای بالا بردن توان بدنی، خرد و روان خویش و همچنین برای بالا بردن توان اقتصادی، دینی و سیاسی خود ابزارآلات ، شیوه و وسایل نوی بیافریند.


انسان باید برای همزیستی با یکدیگر و ایجاد تمدن، پویا و سودرسان برای همه،‌پیوسته درتلاش باشد.
آرمان زندگی انسان ، آبادانی و شادمانی جهانیان است که می‌توان با اندیشه، گفتار و کردار نیک به آن دست یافت.

در نماز اشم وهو ، می‌خوانیم:

"خوشبختی است، خوشبختی از برای کسی است که بهر بهترین راستی، راست و پاک باشد"

 خوشبخت کسی است که، کار خوب را تنها برای خوب‌بودن خودِ آن کار انجام دهد و هیچگونه چشمداشتی نداشته باشد.

«پروردگارا بشود مانند کسانی شویم که جهان را به سوی تکامل و آبادی پیش می‌برند. ای خداوند جان و خرد و ای هستی بخش بزرگ، بشود که در پرتو "راستی و پاکی" از یاری تو برخوردار گردیم تا زمانی که ما دستخوش بدگمانی و دودلی هستیم، اندیشه و قلب ما یکپارچه به توجه پیدا کند.»

اهنودگات، هات30، بند9

«ای مزدا کسیکه همیشه به اندیشه‌ی، ایمنی و سود خویش است، چگونه به جهان شادی بخش مهر خواهدورزید؟ پارسایانی که در برابر هنجار هستی و راستی وپاکی زندگانی می‌کنند، در مکانی که پرتو خورشید تو درخشان و جایگاه دانایانست، به سر خواهند برد.»

سپنتمد گات، هات 50 ، بند2

 

جشن اسفند گان (سپندارمذ گان)


 
جشن اسفند گان (سپندارمذ گان)
جشن اسفند گان جشن ماهیانه ای است و در روز اسفند از ماه اسفند برگزار می شود. واژه فارسی "اسفند" در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی "سپندارمذ"  و اوستایی "سپِنتَه آرمَئی تی" بر گرفته شده است. بنا به نظر بارتولمه واژه سپنته آرمئی تی آمیزه ای از سه  بخش سپنتهsepanta یعنی پاک و ناآلوده و مقدس، آرم arem یعنی درست و به جا ، مئی تی mati از ریشه مصدری  من  Man به معنی اندیشیدن است. سپنته آرمئی تی به معنی اندیشه درست ، پاک ومقدس می باشد.
سپندارمذ پنجمین امشاسپند در اوستا است .سپنته آرمئی تی در گاتهای زرتشت، هجده بار یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرامش‌بخشی به کشتزاران، چراگاه‌ها و جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک، و برای یاری به دخترش «پوروچیستا» در گزینش شوی خویش، به یاری فرا می‌خواند. در اساطیر ایرانی، او بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیروکمانی برای آرش کمانگیر را به منوچهرشاه داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود، فراخناک‌تر کند.سپنت آرمئیتی این امشاسپند بانو در جهان مینوی نماد دوستداری و بردباری و فروتنی اهورا مزدا و در جهان استومند ، نگهبان زمین و پاکی و باروری و سرسبزی آن است .  زمین نماد شیدایی است چون با فروتنی، فداکاری و گذشت به همه مهر می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می پروراند و آرامش می دهد.
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه اسفندارمذگان را چنین معرفی  می کند:
"اسفندارمذ ماه و روز اسفندارمذ است و براى اتفاق دو نام آن را چنین نامیده اند و معناى آن عقل و حلم (بردبارى) است و اسفندارمذ فرشته موکل به زمین است و نیز بر زن هاى درستکار و عفیف و شوهردوست و خیرخواه موکل است و در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده و در عید مردان به زنان بخشش مى کردند .."  ابوریحان بیرونى در کتاب التفهیم از این روز به عنوان "مردگیران یا مزدگیران" یادکرده که در این روز زنان از مردان هدیه دریافت مى داشته اند و در واقع این جشن به زنان اختصاص داشته است. از این رو، آن را «روز زن در ایران باستان» نامیده اند. حکیم توس در این باره در شاهنامه چنین آورده است
 سپندارمذ پاسبان تو باد                    ز خرداد روشن روان تو باد
در یسنای 38 بند1 آمده است:
"اینک زمین را می‌ستاییم؛ زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره‌مَزدا !
زنان را می­ستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم."
زرتشتیان، سپندارمذ در عالم معنوى نماد مهر و محبت و در جهان خاکى فرشته اى است نگهبان زمین. به همین منظور ایرانیان، در ماه اسفند اقدام به امور اجتماعى و عمرانى عام المنفعه مى کردند. و به حفر قنوات و خشکانیدن مرداب ها و باتلاق ها و آباد کردن زمین هاى بایر به وسیله سدبندى رودخانه ها و کشت و زرع و نشاندن درخت مى پرداخته اند. و اجراى این امور را جزء فرایض دینى خود به حساب آورده و ایمان داشتند کسى که درخت بکارد راستی می افشاند.
در سفره جشن سپندارمذگان  جامى از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آنها میوه هاى انار و سیب، شاخه هاى گل، شربت و شیرینى، برگ هاى خشک آویشن با دانه هایى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و کندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار کمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها که در جشن مهرگان براى سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند. همراه با گستردن این  سفره به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت هاى یک زن را تجربه مى کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى این جشن به شمار رفته است.به این ترتیب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود.جشن سپندارمذ گان به عنوان نماد عشق درایران باستان پا می گیرد وادامه می یابد واگر زمانی کم رنگ می شود به دلیل کذشت زنان شجاعی است که در سکوت خانوادگی آنرا برگزار می کردند وبا سفره ای ساده جشن را برگزار کنندودر کنار خانواده دلخوش باشند وبیشتر به سرسبزی طبیعت بپردازند.چنانجه دستور آذر باد در این باره فرموده اند:
"سپندارمذگان روز ،ورز زمین کن "یعنی کشاورزی کن.
قرنها بعددر فرهنگ بیگانه روز عشق پا می گیرد که مبنایش چنین بوده است:
" در سده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران،
در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم.
کلودیوس عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد.
از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند.
کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که
هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت.
اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین)،
مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد.
کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند.
والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود.
سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می‌شود...
بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند
و از آن زمان نهاد و نمادی می‌شود برای عشق! "
اما در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد،
که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است.
جشن سپندارمذگان یا اسفند گان به عنوان نماد عشق  در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۳ روز پس از روز والنتاین فرنگی در روز 14 فوریه می باشد.
جشن سپندارمذگان یا اسفند گان  خجسته باد.