راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آتش در زرتشتیگری

آتش در زرتشتیگری همان روحِ لجوج و خودسری است گرفته و مهار شده از آذرخش آسمانی که در آتشکده ها نگهداری شده و بصورت روان می سوزد.

 تمامی این افکار در جوامع فرهنگی بصورت دو نوع خود را نشان می دهند. نخست آنانی که موجودیت فیزیکی و جهانِ گیتی را با قید و شرط هایی که قانون و قدرتهای الهی برای انسان آماده کرده اند می پذیرند. مثلاً در هنگامه ی رشد فرهنگیِ دین زرتشتیگری و اسلام. دوم، تفکری است که زیستن در جهان مادی را نفی کرده و تنها توحید و برگشت روح و انسان را به مبدأ خود صحیح می داند.

همانند دین بودا و دوران نخستینِ دینِ مسیحیت. در ادیان مختلف آفرینش جهان اگر منفی دیده شود بصورت لغزش خدا شناخته شده و اگر مثبت و خوب باشد بصورت عظمت و بخشش او استخراج می شود.

 

آموزش از آتش

شعله های فروزان آتش در همه حال برای ما درس هایی آموزنده دارند  آتش که نماد دین زرتشت است،
نخست این که ما نیز همچون شعله های فروزان آتش باید پیوسته روی به سوی بالا داشته باشیم و بکوشیم تا به یاری اهورا مزدا در راه کمال و پیشرفت در زندگی گام های مثبتی برداریم .
دوم این که در زندگی مانند آتش پویا و زاینده بوده و پیوسته در کوشش و جنبش و پویش باشیم.
سوم این که بکوشیم تا همچون آتش به دیگران گرمای عشق و محبت و مهربانی هدیه کنیم.
چهارم این که همچون آتش ، با سیاهی ها پیکار کنیم و محیط اطراف خود را روشن کنیم .برای این کار باید ابتدا خود آگاه باشیم و سپس دیگران را آگاه کنیم.
پنجم این که همچون آتش همه این کارها را در کمال آرامش انجام دهیم و محیطی همراه با آسودگی و آرامش برای خود و دیگران فراهم آوریم.

ویژگی های سپندینه عناصر طبیعت در ایران

ویژگی های قدسی عناصر طبیعت در ایران باستان
میترا وحدتی (کارشناسی ارشد معماری منظر از دانشگاه تهران) Vahdati[at]Landscape[dot]ir

چکیده
ایران باستان، سرشار از حضور نیروهای ماوراءالطبیعه، اشکال، فرمهای انتراعی و مراسمهای آئینی است. هر یک به نوعی واقعه خلقت و رستاخیز را به صورت تمثیلی بازسازی و تکرار می کنند.بشر آن زمان همواره در آرزوی زندگی پس از مرگ،‌ تکرارهاو نوشرنهای طبیعت را دلیلی برتکرار خلقت و سندی برای حقیقت رستاخیز می دانست و باور داشت که هر یک از عناصر قدسی به شیوه ای جادوِیی پس از مرگ، زندگی را از نوآغاز می کنند. ارزشهای رمزی ومذهبی عناصر طبیعت باعث می شد، هر بار که این عناصر را با آئینی خاص هم سوی آرمانهای خود می نمایند، مطمئن شوند، جلو ه قدسی آن عناصر و تمامی نیروهای جادوئی مربوط به آن را، ترغیب به خلقت، و تحقق آرمان بی مرگی نموده اند.
کلید واژه: طبیعت، ایران باستان، ویژگیهای قدسی، ارزشهای رمزی، رستاخیز، بهشت، زن، رستنیها، آب، ماه، آسمان، کوه، مرکز، خورشید

ویژگی های قدسی عناصرطبیعت درایران باستان

مقدمه
انسان عصر جدید تامدتها آثارهنری به جای مانده از نیاکان ماقبل تاریخش راهمچون خط خطیهای کودکان اشکال بدوی، ناپخته، فاقد بیان هنری، وحتی بی ارزش وبی معنا می پنداشت. اما ارتقای دانش نسبت به این آثار، یافتن وجوه تشابه میان آنان، وسیر در ابعاد مختلف زندگی انسان اولیه، نیازها وبا ورهای او، رفته رفته پرده از ابهامات برداشت وبه این آثار گنگ ومرده ، زبان جان بخشید. گرایشات قدسی نیاکان مابه عناصر طبیعت وطبقه بندی آن، و به طور روشن تر "اسطوره های ایرانی، هنوز پایگاه والا و علمی خود را درجهان نیافته است، درحالی که یکی از پایه های اساطیر و فرهنگ غنی هندو اروپایی و هندو ایرانی است ودر نتیجه ، جزو پایه های فرهنگی جهان به شماره میرود . "[۱]
در بررسی ویژگیهای قدسی عناصر طبیعت در ایران باستان با مشکلات مختلفی از قبیل کمبود اسناد، در دسترس نبودن آثار به دست آمده وعدم توجه به کاوش وتحقیق که از گذشته به مارسیده روبروهستیم.

نیروهای جادوئی وقداستهای ماورای طبیعت درایران
زندگی در فلات ایران از عصر حجر وجود داشته است. یادگارهایی از نقاشی های انسان غارنشین در مناطقی از لرستان یافته شده ، که عمر آنهابه حدود ۱۰۰۰۰ سال می رسد.این نقش های انتراعی و شکلهای مجرد برای آنان خواص آموزشی وجادوئی داشته است .وآنها با اعتقاد به این جنبه هاو خواص ماوراء طبیعه آنها، می دانستند که بر نیروهای تحدید کننده ، چیره میگردند .
رمزها درهر چیزی که بشر آن رابه کاربرده، حس کرده ،دیده ودوست داشته ، توانسته مبنای قداست باشد می توان تصور کرد که جانور یا گیاه عمده ای نیست که درطول تاریخ، از قداست بهره مند نبوده باشد.[۲] بعلاوه انسانها بر این باور بودند که هریک ازعناصرطبیعت وجهان چون خورشید، ماه، کوه، زمین ، آسمان، زیرزمین، دریا وحتی ابزارهای تمدن ساز، مالکانی در آسمان دارند. از طرفی همواره تلاش می نمود، در خلق نقش های انتزاعی و شکل های مجرد، بازسازی مثالی وتکراری واقعه خلقت را به منظور دوری از مرگ ورسیدن به جاودانگی انجام دهد. درحقیقت برای دست یابی به نیروهای جادوئی وقدسی ماوراء الطبیعه، راهی جز بازسازی آنهادر زمین نمی شناختند.

بیزاری از نیستی وتکرارتمثیلی رستاخیز
۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح هیت ها، میتائی ها وکاسی ها به فلات ایران مهاجرت کردند ودر دره های سرسبز رشته کوه های البرز ساکن شدند . با مهاجرت کاسی هاهنر شکل تازه ای یافت اگرچه به گفته علی نقی وزیری مؤلف کتاب تاریخ عمومی هنرهای مصور، فرم آثار این دوره اصلا“ نزدیک به طبیعت نیست، وتنها از طبیعت، گیاهان وحیوانات نشانه هایی را برگرفته است. اما به وضو ح می توان بارمزنگاری اشکال جانوران ردپای عناصر طبیعی را در اندیشه آنان یافت.
بزکوهی، گاونر، حیوانی افسانه ای شبیه شیر بالدار، ماروخرس از حیواناتی هستند که بر اشیا به دست آمده از لرستان بیشتر دیده می شوند. آثار بدست آمده در این منطقه که به همراه مردگان دفن گردید ند نیز حاکی از این است که مردم آن زمان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته اند. بنابراین تصاویر مار وخرس وحیواناتی که یاد آورسرنوشت ماه اند، در حقیقت برباورایرانیان به زندگی دوباره وحیات پس از مرگ تاکید دارد[۳]و نوشدگی ونوشدن همواره عناصرطبیعی(زمینی و آسمانی ) ، رستا خیزی تمثیلی برای ساکنان این فلات بوده است. از نظر آنان وجود قابلیت نو شدن دربرخی حیوانات به نوعی آنان را به ماه پیوند می دهد و در این باور تا آنجا پیش می روند که برایشان باورهای مربوط به هر یک، در دیگری نیز تسری می یابد.

سومریان وآریائیان وتمثیل آفرینش ورستاخیر
سومریان که درآغاز در آسیای مرکزی یاغربی می زیسته اند ، پس از کوچ تاریخی خود ، نخسیتن بار در نواحی جنوب دریای مازندران ساکن شدند وسپس، مدت ها دردامنه ارتفاعات زاگرس درهوای کردستان ولرستان امروزی سکونت کردند پس از آن به جنوب روی آوردند وبه میان دورودان ( دجله وفرات ) رسیدند . در"شناخت هویت زن ایرانی درگستر ه پیش از تاریخ وتاریخ"نوشته شهلا لاهیجی ومهرانگیز کار آمده است: «شاید بتوان آنان]سومریان [را از نژادهای شمالی ساکن درکوهپایه های شمال خاوری میانرودان ( کردستان، آذربایجان وگیلان )دانست. » این قوم از نخسین اقوام متمدنی هستند که "اسطوره آفرینش " دارند.اسطوره های آفرینش ،افسانه های دینی کهن هستندکه اندیشه قوم سازنده آن را در باره چگونگی آفرینش جهان ، کوه، دریا،آسمان،زمین،انسان،خورشید،ماه و.... در بردارد،وبراین باور بودند که عناصر طبیعت جهان مالکانی درآسمان دارند.این مالکان خدایان وخدا بانوان هستند.در باور این قوم “ نامو[۴]“ مادری است که زمین وآسمان راخلق کرده است وابتدایی ترین باور درباب تکوین جهان است و از او زمین و آسمان به شکل یک کوه عظیم زاده میشود.دراین اسطوره آفرینش آمده است:« زمین وآسمان چون کوهی زاییده شدند که سطحش زمین وقله اش آسمان بود .»
بنا به گفته مورخان یونان « نزدیک به سه هزار سال پیش پیرامون خانه های بیشتر ایرانیان را باغهااحاطه کرده بودند[۵]» وایرانیان از همان زمان که سومریان نیز در ایران حضور داشتند علاوه بر رمزپردازی زمین ، آسمان ، کوه به رمزپردازی مرکز ، بهشت ، نباتات به عنوان تمثیلی از آفزینش و زندگی پس از مرگ می پرداخته اند.

بهشت آرزوی همواره ایرانیان
پس از ورود آریائیان ، که از حدود ۱۲۰۰ ق . م به آرامی بخش های مختلفی از ایران را به تصرف خویش درآوردند، بر آن شدند که مرز و بوم تازه را چون خاستگاهشان[۶] سرسبز و بارور کنند،وبا تجربه ای که در زمانی دراز به دست آوردند ،‌ جویهای بسیار از رودهای خروشان جدا می کنند و دشتهای خشک را به کشتزار و درخت زار تبدیل می نمایند و در زمانی دیگر به شیوه کندن کاریز پی می برند ، و نه تنها پیرامون سرای خود را سرسبزمی ساختند، بلکه گرداگرد شهر و ده و بیرون باروها را نیز با بوستانها و باغها می پوشاندند. [۷]
"در متن های دینی واساطیری ایران باستان و در ادبیات پارسی ، آنجا که به ایران باستان پرداخته از جامعه آرمانی وبهشت این جهانی بسیار یاد شده ،طبق روایات دینی زرتشی،جمشید به فرمان اهورا مزدا درایران که سرزمین نخستین آریایی ها بود بهشتی به نام « ورجمکرد » بنا کرد که الگو ونمونه بسیاری از بهشت های ایرانی شده است .[۸] "
"گنگ دژ .... که سیاوش کاوسان ( سیاوش پسرکاوس ) آن را ساخت . شهری است دارای دست وپا وروان که برسر دیوان نهاده شده است . این شهرنیز مانند دیگر شهرهای اساطیری مینوی است. یعنی نخست در آسمان بود وکیخسرو سیاوشان (کیخسرو و پسر سیاوش ) آن را به زمین آورد ودر محل سیاوشگرد قرارش داد وبا هزار ارم و هزارمیخ به زمین استوارش کرد. " [۹]
"کیکاووس دومین شاه از دو دمان کیانیان در البرز کو ه، هفت کاخ بنا کرد ، که نمونه آشکار بهشت بود. " [۱۰]
"افراسیاب دردین زرتشتی گجسته(خجسته)ودرخدمت اهریمن است اوایرانشهررا چندبارویران کرد و سیاوش شاهزاده جوان وزیبا و پارسارابی گناه سر برید. ولی افراسیاب نیز مانند کیکاووس کاخی شگفت انگیز و بهشت آیین داشت . "[۱۱]
" دریشت ها از دژ افراسیاب که در زیرزمین بناشده وبه آهن پوشیده بود ، یادشده است آمده است که کاخ افراسیاب به اندازه بالای هزار آدمی،بلندوبریک صدستون استوار شده بود . کاخ چنان روشن بود که شب آن روز می نمود . چهار رود از آن می گذشته دریکی آب، دریکی شراب ، دریکی شیر ودر یکی ماست روان بود و خورشید وماهی ساختگی داشت. "[۱۲]

ویژگی های قدسی آب ، درخت ، باغ و بوستان و تقسیمات چهارتایی در پردیس های زمینی
" هخامنشیان تسلط خویش را بر سیستمهای آبیاری با ساخت آبراهه هایی سنگ فرش شده و سایر سازه های آبی و آبرسانی پیچیده در مرودشت و دشتهایی وسیع پرسپولیس به منصه ظهور رساندند پلان چهارقسمتی باغ سلطنتی کوروش چیزی فراتر از یک قطعه بندی ساده و جدید الشکل در زمین می باشد .شکل قطعه بندی باغ در پاسارگاد در حقیقت سمبلی از قدرت و اعتبار ایرانیان و طرح چهارتایی باغ استعاره ای از تمدن ایرانی می باشد . ایرانیان تقسیم بندی چهارتایی را نمادی خوش یمن می دانستند . اعتقاد داشتند، همان طور که جهان به چهار بخش تقسیم شده و چهار عنصر اصلی منشاء پیدایش جهان می باشد ، پس باغهای هخامنشی نیز بایستی تقسیم بندی چهارتایی داشته باشد . با این عمل در حقیقت باغهای سلطنتی هخامنشی نمادی از عالم یا جهان است. بوستانهای وسیعی که به دستور پادشاه پاسارگاد ساخته شدند ،‌پارادسیوس paradeisos دارای تعریف مشخصی از دیدگاه پادشاه بوده اند . در حقیقت ، پردیسها از نظر کوروش کبیر نماد زمینهای حاصلخیز دنیای نظم داده شده و جهانی یکدست فارغ از هرگونه گسستگی داخلی یا خارجی می باشد . " [۱۳]

تقلید از الگوهای طبیعت
در کتاب" منظر الگو ،‌ادراک و فرآیند" ترجمه : دکتر بهناز امین زاده می خوانیم : «بسیاری از الگوهای موجود در محیط حاصل طراحی و برنامه ریزی انسان نیستند ، بلکه الگوهایی خود سازمانده بوده ودر شکلها ،‌انواع و پراکندگی های مشابه ،‌در طیفی از مقیاس های بزرگ تا کوچک ،دیده می شوند .»
و در همان کتاب می خوانیم : « انسان از دیرباز الگوهای تزئینی ، نمادین یا با اهداف مذهبی را خلق می کرده است .» نویسنده معتقد است که« برخی از این الگوها جهانی اند ». ایرانیان در خلق فضاهای سرسبز و بارور مهمترین راه جلب توجه خدایان را تقلید از این الگوهای موجود در طبیعت اما در مقیاسی کوچکتر می دیدند و اعتقاد داشتند این تقلید جادویی است که نیروهای ماوراء الطبیعه را تشویق به تقلید از آن در مقیاس وسیعتری می کند . مثلاً ایجاد باغی در کنار یک معبد یا کاخ ، از دیدگاه آنان ممکن بود قادر مطلق را به تکمیل تلاش کوچک انسان در راه آبادانی زمین تشویق کند . باور داشتند ،‌که باید با ایجاد این آئین و از رهگذر تکرار آن، با "صورت مثالی " اش مقارن شوند .

زن خدای حیوانات و گیاهان
در عصر " انسان خردمند "حدود صد هزار سال پیش ، زنان در شناخت خواص گیاهان دارویی به مرحله ای از آگاهی رسیدند که نخستین طبیبان کره زمین شدند .
در غار " شانیدار " واقع در کردستان عراق امروزی ، بین بقایای باستانی لایه پنجم غار ، از گوری خاکبرداری شد که پیکر انسانی را در خود داشت متعلق به ۶۰.۰۰۰ سال پیش[۱۴]،‌اورادر بستری از شاخه های بلوط ، کاج ، سروکوهی و زبان گنجشک و توده ای انبوه از گل هایی که در اواخر بهار می شکفند ، نظیر گل ذرت ، سنبل کوهی ، گل اشرفی و گل ختمی آبی و شیخ الربیع زرد[۱۵] که با شاخه های سبز تزئین شده بود گذاشته بودند .
بر اساس تحقیقات پژوهشگران اساطیر و کاوشگران آثار باستانی در جهان بینی انسان باستانی ایران ، ابر انسان ، زن بوده است . کشف تصاویر یا پیکره های ایزد بانوان که حیوانات و گیاهان آ ن را احاطه کرده اند ،‌نشان میدهد که چه قدر این تندیس ها غیر شخصی بوده است و در باور انسان ایرانی آن زمان ، زن نه تنها خدای اولیه انسان ، بلکه خدای حیوانات و گیاهان نیز بوده است .

ارزش رمزی آسمان ،‌کوهستان ، مرکز
خصلت قدسی آسمان در مجموعه های آئینی ایران ،‌و ارزشهای رمزی کوهستان به علت نزدیکتر بودن کوه به آسمان فراوان دیده شده ارزش قدسی «مرکز » به عنوان نقطه تلاقی محور عالم و ارزش قدسی «کوه» به علت نقطه تلاقی آسمان و زمین نیز ،‌همواره به علت اعتباری که این قداستها به «بلندی» و «صعود» می بخشند در اعتقاد ایرانیان ، وجود داشته .
بر حسب این معتقدات ،‌ایرانیان ، کوه مقدس البرز را میانه زمین می دانستند که در آن نقطه به آسمان پیوسته است . در اسرار میترا ، نردیان آئینی ،‌هفت پله داشت و هر پله از فلزی خاص ساخته شده بود . راز آموخته با بالارفتن از آن ًهفت آسمان ً را در می نوردید و به بلندترین فلک که جایگاه برترین خدایان بود می رسید .

درخت مقدس در افسانه سومریان و رمزهای گیاهی در ایران باستان
افسانه های خلقت و آفرینش ،کهن ترین افسانه های انسان هستند که افشاگر تفکرات ، آرزوها ، جهان بینی و نگرش مردمان آن روزگار درباره چگونگی هستی اطرافشان و نیز ماوراالطبیعه است .
" افسانه درخت هولوپو" از افسانه های سومری نخستین یالااقل از نخستین افسانه هایی است که به داستان کاشت و تهیه درخت و چوب می پردازد . برخی از اسطوره شناسان و باستان شناسان آن را درخت بید ، برخی سرو و برخی آن را درخت نخل می دانند . لوح های بدست آمده که افسانه درخت هولوپو روی آن حکاکی شده است مقارن با شکل گیری نخستین دولت شهرها و حدود ۵۰۰۰ سال پیش تدوین شده است. «اینانا[۱۶]» و «گیل گمش[۱۷]» در این افسانه کهن به نشانه بستگی ، هدایایی با یکدیگر مبادله می کنند ، گیل گمش برای اینانا سریر و بستر می سازد و اینانا برای گیل گمش «پوکو» چوبدست شبانی و «میکو» چوبدست شاهی ، یعنی نشانه های قدرت شاهی را هدیه می دهد . در کتاب « شناخت هویت زن ایرانی» آمده است : «هنگامی که «اینانا» فرمانروایی خویش را آغاز کند ، بر اورنگی از چوب درخت هولوپو خواهد نشست و راز پرورش درخت را بر آنان خواهد گشود.»
« در روایات و سنن ایرانی ... درخت زندگی و تجدید حیات که بر زمین می روید ،‌هومه زمینی، (گاه گیاه و گاه همچون چشم تصویر شده است) ،‌در کوهستانها می روید ... اهورا مزدا آن را در آغاز . بر کوه هیئتی کاشت ،‌ و نمونه مثالیش در آسمان است و آن هومه آسمانی است ، ... هر که از آن بخورد ، بیمرگ و جاوید می شود .»[۱۸]
« درختان یا نباتات و رستنیها ،‌همواره مظهر مجسم زندگانی پایان ناپذیرند .... درخت ، رمز کیهان است ، الوهیت ،‌درخت نما متجلی می شود ، باروری و نعمت و توانگری و بخت واقبال و تندرستی ، و در مرحله ای برتر ، بیمرگی و جاودانگی و جوانی جاوید در گیاهان یا درختان تمرکز یافته اند ،‌نژاد انسان از نوعی گیاه مشتق است ، حیات آدمی وقتی به مکر و نیرنگ پیش از وقت قطع شد ،‌در اشکال نباتی پناه می گیرد ... هرچه هست و زنده است و آفریننده و خلاق و در حال تجدید حیات دائم است ، به زبان رمزهای نباتی ، بیان می شود . » [۱۹]
« هوم ، که دور دارنده مرگ ،‌است می گوید : «ویونگهان مرا نخستین بار در میان خاکی جهان آماده ساخت ... او را پسری زائیده شد .... جمشید .... کسی که در شهر یاری خود جانور و مردم را نمردنی ساخت ... در هنگام شهریاری جم ... نه پیری بود ،‌نه مرگ ... پیش از اینکه او به سخن نادرست دروغ بپردازد ... پس از آن ... فر از او ... بگسست ..» [۲۰]

ارزشهای قدسی قمری و پیوندماه،آب ،رستنی ها
در کتاب « رساله ای در تاریخ ادیان » نوشته میرچا الیاده می خوانیم : « بازگشت جاودانه ماه به صورتهای نخستین ، این تناوب بی پایان ،‌ازماه ،‌اختری ساخته که علی الاطلاق کوکب ضرباهنگهای حیات است . بنابراین شگفت نیست که ضابط ... آب ، باران ، رستنی ها ، باروری ، باشد . » « در گیاهی طبی ، اثرات سه گانه ماه ، آب و رستنی ها ، جمع آمده است ...» چون آبها ( دریا ، جویبار ) از وزن و آهنگی تبعیت می کنند ( ریتم ، باران ، جزر و مد ) و زاینده و زایاننده و حیاتبخش اند ، ماه بر آنها حاکم است . دو مضمونی که در تاملات نظری هندیان تکرار می شود چنین است – ماه در آبهاست ... باران از ماه سرچشمه می گیرد ... ارد و سیورا آناهیتا،‌الهه ایرانی آبها ، در آسمان موقعیتی قمری داشت. » و در جای دیگرمی نویسد : sin خدای ماه بابلیان نیز که ضابط آبها بود ، قمری بود . در حقیقت الیاده به این نتیجه می رسد که :" همه خدایان ماه کما بیش به نحو محسوس ، صفات و متعلقات یا کنش های آب را نگاه داشته اند "ً از کهن ترین ایام ،بشر مشاهده کرده است که با تغییرات ماه ، باران می بارد.در نوشته ای ایرانی آمده که گیاهان به سبب گرمای ماه می رویند . " شمار بسیاری از خدایان باروری ، همزمان خدایان قمری نیز هستند . از قبیل Hathor مصری ، عشتاره و آناهیتای ایرانی و غیره ... پیوند میان ماه – آب – رستنی ها و خاصه در خصلت قدسی بعضی نوشابه های الهی تبار ، چون سومه هندی و هومه ایرانی تمیز می دهیم ..."[۲۱]
در عصاره الهی که نوشندگانش ، بیمرگ می شوند ،‌می توان قداستی را که در ماه و آبها و گیاهان گرد آمده تشخیص داد . "مار ... صورت تجلی قداست ماه است ... در سنن و روایات دیگر نیز که محتملاً از بینش ایرانی تاثیر پذیرفته اند ،‌مار در کنار درخت زندگی می خزد … رمز پردازی تجدید حیات ، مبین حضور مار در مراسم راز آموزی است ."[۲۲]
" در سنت و رویات ایرانی ، جانهای مردگان ، ... به سوی ستارگان می شتافتند ، و اگر پرهیزگار بودند ، نخست به ماه و سپس به خورشید می رسیدند ، و پرهیزکارترینشان ... به روشنایی و فروغ بیکران اهورامزدا ،‌ می پیوستند . " [۲۳]
تجلیات قدسی ماه عبارتند از : باروری ، تجدید حیات ادواری ، زمان ، تقدیر و تغییر که معنای غالب در همه این مضامین ضرباهنگ است که بر اثر توالی اضداد پدید می آید.

ارزشهای قدسی آتش آسمانی و خورشید
به اعتقاد ایرانیان باستان ، بلندترین فلک از افلاک متحدالمرکز آسمان ،آتشین و حاوی آتش آسمانی و ستارگان و جایگاه برترین خدایان بود .
در اسرار میترا، نردبان هفت پله آئینی ، پله هفتم ارزش تمثیلی خورشید را داشت و کسی که از نردبان بالا رود در واقع هفت آسمان را درنوردیده و به آتش آسمانی و ستارگان دست خواهد یافت .
از نظر ایرانیان ، خورشید بخشنده باروری به زمین است و رستاخیز طبیعت در بهار و تجدید حیات طبیعت پس از مرگ آن در زمستان ،‌در افسانه میترا تجلی یافت ، که از مادری باکره زائیده شده است و منجی حیات مجدد بر روی کره زمین می شود و خود در گردون خورشید به آسمان برین عروج خواهد کرد.

پادشاهان فرزندان عناصر قدسی
از نظرایرانیان باستان موجودات اسطوره مافوق طبیعیند و خاصه به خاطر کارهایی که در آغاز آفرینش انجام داده اند ، شناخته شده و شهرت یافته اند .به همین دلیل هر آنچه از نظرایرانیان قدسی می نمود به گونه ای آسمانی و مینوی نیز بود ،لذاتعجعب آور نیست اگر پادشاهان در مقاطعی فرزندان برخی از عناصر قدسی ویارمزهای حیوانی آنان باشند همان کسانی که به اعتقادشان، به دستور نیروهای قدسی وآسمانی ، توسط آب ، مار ، ماه و یا دیگر عناصر قدسی به شکم مادرانشان آمدند و مامور تکرار امر مقدس خلقت در زمین گردیدند وحتی باور داشتندمکانهای اساطیری آسمانی توسط آنان برزمین استوار گردید .[۲۴]

نتیجه گیری
ایران و ایرانی به عنوان یکی از پایه های موجد اساطیر و فرهنگ هند – اروپایی و هند – ایرانی ،‌ همواره در بازسازی پدیده خلقت در نقوش و شکلهای مجرد سعی نموده ، جادو و قداست ماوراء الطبیعه را بازسازی نماید . و بدین ترتیب انتظار داشته تکرار آفزینش و رستاخیز ، زندگی پس از مرگ را برایشان به ارمغان آورد د راین راه با ایجاد تمثیل های مربوط به آفرینش ، رستاخیز و بهشت ،تمامی تمثیل های زمین ، کوه ، دریا ، آسمان ، خورشید ،ماه ،‌ستارگان ، مرکز ،‌بهشت ، نباتات ،‌تقسیمات چهارگانه ، زن ، بلندی ،‌صعود ،پادشاهان و غیره راواسطه ای گردانده ، بین انسان و خدایان به منظور دست یابی و عروج به گردونه آسمان و زندگی جاوید در بهشت مافوق طبیعت . این عناصر با ضرباهنگ و توالی اضداد بشارت دهنده مطمئنی بودند برای اعتقاد و اعتماد به رستاخیز و آفرینش مجدداین انسان خاکی .


منابع:
- تاریخ هنر ً - پرویز مرزبان
- مقاله " در اساطیر قوم سومر «نامو» ایزد بانوی نخستین محرک اول هستی"- شکوفه آذر
- " ایرانیان از هزاران سال پیش آغاز گر هنر مدرن بوده اند " -گروه فرهنگ و هنر میراث فرهنگی
- رساله در تاریخ ادیان – میرچا الیاده
- پژوهشی در شناخت باغهای ایرانی و ( باغ های تاریخی شیراز ) - علیرضا آریان پور
- " تاریخ هنر ایران و جهان" انتشارات ریحانه – ویژه داوطلبان کنکور
- " شناخت هویت زن ایرانی در گستره پیش از تاریخ و تاریخ "- شهلا لاهیجی ، مهرانگیز کار
- "منظر ،‌الگو ، ادرا ک و فرآیند "- سایمون بل ، ترجمه دکتر بهناز امین زاده
- سایت www.persiangarden.ir
- مقاله « زنان نخستین خدایان جهان »- شکوفه آذر
- "چشم انداز های اسطوره " جلال ستاری
- " زیر آسمان های نور " – دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور
- سایت خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه فرهنگ و هنر
- گفت و گو با حجت الله اصیل درباره "آرمان شهر در اندیشه ایرانی " – خبرگزاری میراث فرهنگی
- مقاله " نخستین درخت " جهان را ایزد – بانو «اینانا» کاشت – شکوفه آذر
- مقاله " ایزد – بانو " اینانا – شکوفه آذر


[۱] . نتیجه گیری دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور از بررسی اساطیر ایرانی در کتاب " زیر آسمانه های نور " به نقل از خبرگزاری میراث فرهنگی گروه فرهنگ و هنر
[۲] . رساله در تاریخ ادیان – میرچاالیاده – ترجمه جلال ستاری

[۳] . مار با پوست انداختن ، خرس با پدیدار شدن در بهار و ماه با ظاهر شدن پس از چند روز ناپدیدی زندگی را از نو آغاز می کنند. رجوع شود به کتاب تاریخ ادیان میرچا الیاده
[۴] از خدایان سومری در لوحه ای که فهرستی از اسامی خدایان سومری حکاکی شده به شکل «دریا» تصویر نگاری گردیده .
[۵] . پژوهشی در شناخت باغهای ایرانی و ( باغ های تاریخی شیراز ) – علیرضا آریان پور
[۶] . که سرزمینی سرسبز و پوشیده از جنگل بوده و برکه ها و چشمه سارهای پر آب داشته و به دلائلی ناشناخته خشکی و ویرانی بر آن چیره شده و چشمه سارهای آن خشکیده شده بودند .
[۷] . پژوهشی در شناخت باغهای ایرانی – علیرضا آریان پور
[۸] . گفت و گو با حجت الله اصلی درباره " آرمان شهر در اندیشه ایرانی " – خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه ۸ – سولماز نراقی
[۹] . همان منبع
[۱۰] . همان منبع
[۱۱] . همان منبع
[۱۲] . همان منبع
[۱۳] . همان سایت
[۱۴] . مقاله : زنان نخستین خدایان جهان – شکوفه آذر
[۱۵] . اغلب این گیاهان هنوز جزء گیاهان داروئیند .
[۱۶] .«اینانا» خدای بانوی شهر «اروک» یا همان آشور است که برای تخستین بار ، نخستین درخت هستی را از طوفان نجات داد و در باغ مقدس خود کاشت . َ از مقاله "ایزد – بانو« ایناناً » تمدن و شهرنشینی را برای ساکنان زمین به ارمغان آورد". گروه فرهنگ و هنر، میراث فرهنگی – شکوفه آذر
[۱۷] . "«گیل گمش » ، پنجمین شاه سومری پس از طوفان بزرگ – در اسلام به طوفان نوح شناخته شده است ، برای نخستین بار در این افسانه چهره کاملاً انسانی دارد نه نیمه انسان – نیمه خدا که بعدها در اسطوره بابلی تغییر شکل می یابد " از مقاله «نخستین درخت جهان را ایزد- بانو «اینانا» کاشت – همان نویسنده – همان گروه
[۱۸] . نقل از کتاب : رساله در تاریخ ادیان – میرچا الیاده – ترجمه جلال ستاری .
[۱۹] . نقل از همان کتاب
[۲۰] . زیر نویس مترجم ،‌همان کتاب به نقل از یشتیها
[۲۱] همان کتاب
[۲۲] همان کتاب صفحه ۱۷۵
[۲۳] همان کتاب صفحه ۱۷۵

[۲۴] ص ۸ سطر ۸ همین مقاله

http://www.landscape.ir/index.php