راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

هفت راز آتش

زَرتُشت ، زردشت،زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی دارنده روشنایی زرین‌رنگ و به تعبیری دیگر دارنده شتر زردفام و سرانجام به معنای ستاره زرین) نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی‌گری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره ی تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. زایش زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانسته‌اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی براشو زرتشت پاک در گستره شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به سوی شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی گستره بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسب‌شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت پاک در سن 77 سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یکی از تورانیان به نام توربراتور کشته شد. تبار و خانواده زرتشت نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند . . پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر ( فری‌هیم‌رَوا) از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. فرایند ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه،istvastara اورْوْتَتْ‌نَرَه، overvtatnaraهْوَرْچیثْزَه،hvarchishaza و نام سه دخترشان فرینی،farini ثریتی،sariti و پوروچیستا،poorchista بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه،madiyoomah پسرعموی پیامبر بود. تمامی بزرگان جهان اشو زرتشت پاک را نخستین پیامبر یکتا پرست کیتی میدانند..........  هفت راز آتش زرتشت در دین زرتشتیگری ؛ آ تش یکی از چهار آخشیگ سپندینه است که باید همواره پاکیزه بماند آتش،آب،خاک،باد، را باید در پاکیزکی و سپندینگی نگاه داشت اگر نه جهان به نابودی وتباهی کشیده خواهد شد(اشو زرتشت پاک) فردوسی می فرماید (نگویی که آتش پرستان بُدَند    پرستنده پاک یزدان بُدَند)    اشو زرتشت سپنتمان با گزینش  آتش برای سمبل کیش خود، از پیروان خویش درخواست کرده که آتش و نور را سوی (قبله) خود بدانند و به هفت راز آتش پایبند بوده وخود را همچو آتش همانند کنند:

1-همانند آتش پاک ودرخشان باشند.

2- همچو آتش به سوی بالا زبانه کشندوخواهان پیشرفت وجاودانگی باشند

3- همانگونه که آتش هیچگاه به سوی پائین نمی آید ، انها هم تلاش کنند که به خواهش های پست درونی تن در ندهند  و همیشه انجام بزرگ سپندینگی را در نگرشان داشته باشند.

4- همانگونه که آتش چیزهای ناپاک را پاک می کند و خود آلوده نمی شود ، آنها هم با بدی ها بستیزند ، بی آنکه خود را آلوده بدی کنند .

5- همچو آتشی که از آن می توان آتش دیگری افروخت از یک زرتشتی باید فرزندان نیکو کار دیگری پدید آید

6- همانگونه که آتش باهرچه برخورد می کند ، آن را همانند خود درخشان می کند ، آدم زرتشتی نیز باید پس از برخوردار شدن از فروغ دانش و بینش ، دیگران را از فروغ نیکی اشا برخوردار گرداند .

7- یک زرتشتی باید همانند آتش پیوسته در تکاپو وتلاش برای بهتر وپاکتر زیستن بکوشدوهیچگاه خواموش نگردد .

آتش در اوستا

انواع آتش در اوستا 7 گونه است:
1- اسپنیشته: آتش بهشتی(spenishta)
2- خورنه: آتش فر و شکوه(xvarana)
3- وازیشته: روشنایی ظاهری(vazishta)
4- وهوفراینه: حرارت طبیعی نشان دهنده حیات(vohofrayana)
5- اوروازیشته: حرارت موجود در گیاهان (urvazishta)
6- برزی سونگهه: حرارت نهان در سنگ و آب(berezisavangha)
7- آتر یا آذر: آتش عادی(atra)

هفت راز آتش

1-همانند آتش پاک ودرخشان باشند.

2- همچو آتش به سوی بالا زبانه کشندوخواهان پیشرفت وجاودانگی باشند

3- همانگونه که آتش هیچگاه به سوی پائین نمی آید ، انها هم تلاش کنند که به خواهش های پست درونی تن در ندهند  و همیشه انجام بزرگ سپندینگی را در نگرشان داشته باشند.

4- همانگونه که آتش چیزهای ناپاک را پاک می کند و خود آلوده نمی شود ، آنها هم با بدی ها بستیزند ، بی آنکه خود را آلوده بدی کنند .

5- همچو آتشی که از آن می توان آتش دیگری افروخت از یک زرتشتی باید فرزندان نیکو کار دیگری پدید آید

6- همانگونه که آتش باهرچه برخورد می کند ، آن را همانند خود درخشان می کند ، آدم زرتشتی نیز باید پس از برخوردار شدن از فروغ دانش و بینش ، دیگران را از فروغ نیکی اشا برخوردار گرداند .

7- یک زرتشتی باید همانند آتش پیوسته در تکاپو وتلاش برای بهتر وپاکتر زیستن بکوشدوهیچگاه خواموش نگردد