راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

کوچه های آشتی کنان کجاست ؟

کوچه است تنگ که دونفر وقتی بخواهند از روبرو یی هم عبور کند به طور حتم باید با هم روبرو شوند تا دو مسیر متفاوت را عبو کنند و در بافت قدیمی یزد تعداد انگشت شماری از این کوچه ها باقی مانده است ولی متاسفانه ساکنی در خانه های موجود در کوچه هاکمتر وجود دارد.فقط خاطره ها در ذهن ها مانده است.

این هم شعری از شاعر کویر در این مورد:کوچه های آشتی کنان کجاست ؟


کوچه های آشتی کنان کجاست ؟
کوبه های مهر ،      حلقه های وصل ،
          دستهای لطف    ،
تا دوباره آشتی کند دلم     
با هر آنچه ترک کرده نسل شهر
با صداقت غریب شرق
 بانجابت اصیل عشق
             با بلوغ برگ و بار سادگی
بابهار باور خضوع
با بلندِ قله هایِ اوفتادگی
با سلام های بی ریا
با سکوت های صبر
باصبور های سبز                               
 در حریم حرمت حیا ،رها       
در عبورِ سنگفرشِ زندگی
*****
کوچه های آشتی کنان کجاست ؟
تا دوباره پل زند مرا    به جاریِ صمیمیِ قنات  
به زمزمِ عطوفت قنوت
به قامتِ قناعتِ قدیم
تا دوباره پل زند مرا
با صفای باد گیرهای بی ملال
کز نسیم آسمانِ بی کران       بوی کوی دوست
بذلِ بزمِ خاکیانِ تشنه می کنند
وانگهی هر آنچه درد و داغ وخستگی است
فارغ از دل شکسته می کنند
کوچه های خشت وگِل      کوچه های آه ودل
کوچه های راستِ قامتانِ سربلند
کوچه های سربلند هایِ سر به زیر
کوچه های همدلی        کوچه های همزبان
کوچه های آب وآینه
    کوچه های  اشک وشوق     
کوچه های چشم های پاک
کوچه های خوشه خوشه تاک
   چشمه سار مستی زمین
سایه سار قلبهای مهربان
کوچه های آسمان نما
هر که میرود رفیق     هرکه میرسد زلال
هرکه میرود به داستانم آشنا      کوچه های بی ملال
کوچه های رو به روضه باز
کوچه های صبح های زود
پر ترنم نماز...
          *********
من ولی در این کویر تفته ،بی شکیب
شهر از دلم قرار برده است
با که سر کنم حدیث اشتیاق؟
شهر از دلم غمی نکاست !
حلقه های وصل ،دستهای لطف ، کوبه های مهر ،
کوچه های آشتی کنان کجاست ؟؟
    *****************************
محمدی /کویر/