راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

درباره اشا


در گات‌ها آمده است که رهبر‌انی دنیایی ممکن است قوی و زورمند بنماید ولی نیروی راستین را تنها آن رهبر‌انی دارند که "اشو‌" باشند و در کارها با خرد رایزنی کنند، و به راستی و داد بگروند. قدرت راستین در اشا است.

اشا قانون راستی و داد است. عمل به راستی، در اندیشه، گفتار و کردار، داد‌گری است. هیچ کنش راست نیست، مگر آن که با قوانین "اشا‌" سازگار باشد. آن قانونی که از روی راستی فراهم نشده و داد‌گستری را استواری نبخشد، قانون نیست.

"اشا‌" همچنین پویایی (دینامیسم‌) تکامل را نشان می‌دهد. اندیشه، گفتار و کردار سازگار با اشا، جهان را پیشرفت می‌دهد و کننده کار را خوشبخت و شادمان می‌کند. در میان فروزه‌های دیگر خدایی، از اشا نام برده است. "دوشس گویمن‌" خدا، خرد و راستی را «‌تثلیت روحانی» در دین زرتشتی نامیده است. "ز‌هنر‌" نزدیکی دینی آن سه، را یاد آور شده است.

بدبختانه هیچ واژه فارسی که گویای اشا باشد نداریم و از این رو باید آن را بشناسیم، به کار بریم و بشناسانیم.

اشا چکیده دین زرتشتی است. اشا قانون علت و معلول است که هنجار اهورایی، اخلاقی و اجتماعی را در آفرینش سامان می‌دهد. اشا، هم قانون طبیعی و هم قانون الهی است. اشا، قانونی دگرگونی ناپذیر، ازلی و ابدی است. خدا اشا است و اشا خواست (مشیت) خدایی را نشان می‌دهد. بنابه گات‌ها: خواست اهورا مزدا و اشا یکی است.

اهورا مزدا جهان را در اندیشه (وهومن) پدید آورد. در وجدان (دانا) شکل داد. در آفرینندگی (سپنتامینیو) آشکار کرد. و برابر با قانون راستی (اشا) به گردش گذاشت، تا با هم‌آهنگی (آرمیتی) به سوی رسایی (هـ‌‌ا‌ر‌و‌تات) و جاودانی (امرتات) پیش رود.

در فلسفه زرتشت، سپنتامینیو پویایی آفرینش و اشا پویایی تکامل را نشان می‌دهد. دین زرتشت دینی پیشرو و آرمان آن رسایی آفرینش است که تنها با پوییدن راه اشا شدنی است.

در فرهنگ هند و ایرانی، باور به وجود نظم و قانون در آفرینش، ریشه کهن دارد. در ایران پیش از زرتشت آن نظم را آرتا و در ودای هند رتا می‌‌خواندند.

در گات‌ها آمده است که اشو زرتشت، پیش از برگزیده شدن به پیامبری نیز بر طبق اشا رفتار می‌کرده است. اشو زرتشت تجسم "اشا‌" و در این جهان بوده است.

اشا جلوه داد اهورایی است‌ـ آن‌چه که باید مشیت خداوندی تعبیر شود. محتوای مشیت خداوندی این است که هر کس بهره و پی‌آمد کارهای خود را دریافت دارد. اهورامزدا به مردم آزادی گزینش یا اختیار داده است که هر کس با رایزنی خود و وجدان راه خود را برگزیند و هشدار داده است که هر‌ اندیشه، گفتار و کرداری برابر با قانون اشا، پی‌آمدی دارد. پی‌آمدهای قابل تغییر و دگرگونی‌پذیر نیستند ولی تصمیم و گزینش‌های افراد در دست خود آنان است. در دین زرتشت جبر، موقعیتی ندارد. گات‌ها آگاهی می‌دهد کسانی که نیکی را برگزینند به شادی و خوشبختی (اوشتا) می‌رسند و آنان که بدی را انتخاب کنند، دچار اندوه و افسوس می‌شوند. هر کس کاشته خود را دور می‌کند. سرنوشت هیچ‌کس مقدر نیست. ولی پاداش هر کاری (صرفنظر از کننده آن) معین است.

http://www.lifeofthought.com

نقش آتش در دین اشو زرتشت

ای نمازگذار: نمازت را و نیایشت را با دلی پاک و روشن به آرامی و خلوص نیت بخوان و بدان این روشنایی که قبله گاه و پرستش سوی خود کرده ای پرتو یی از روشنی جاودان است که خداوند در دل مردمان نهاده است.

مقدمه:
در هر دین و آیینی،امور و اشیائی هستندکه از تقدس و عظمت خاصی برخوردارند. این امور و اشیاء ممکن است که به طور صریح و آشکار به مقدس بود نشان اشاره شده باشدکه یا از طریق کتاب مقدس آن آیین و مشرب این اشارت صورت میگیرد و یا از طریق بزرگان و صاحب نظران آن مسلک مورد تذکر واقع میشود.

وجهی دیگر برای این تقدس قابل تصور است و آن اعتقادات و باورهای مردمی است که پیرو آن دین و آیین میباشند و به واسطه کهن و ریشه دار بودن آن در اذهان و قلوب عامه مردم،جزء اعتقادات و مقدسات آیینی واقع شده باشد.

این موضوع در تمام ادیان و مذاهب فکری و عقیدتی مشاهده میشود،خواه آن دین، یک دین ابتدایی باشد،خواه یک دین پیشرفت و تکامل یافته مثل اسلام و زرتشت و غیره.
بحث در مورد آیین زرتشت است.در این دین نه یک مورد بلکه موارد متعددی وجود دارند که مقدس اند و مورد احترام و تعظیم مردم و پیروان آن قرار میگیرند.

آب،خاک و آتش،نمونه هایی از آن هستندکه بطور متمرکز و تخصصی تر مسئله «آتش» را بررسی میکنیم.

نکته قابل توجه در این مقاله اینست که سعی شده اعتقاد به آتش و مقدس بودن آنرا در وجوه عملی و مصداقی نشان دهیم.
نکته دیگر اینکه حوزه زمانی بحث ما به دوران بسیار مهم و حساس ساسانیان برمی گرددکه در خلال مقاله این مطلب هو یداست.

احترام به آتش

احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی که آتشکده نام گرفته اند،از مشخص ترین و بارزترین خصوصیات و  و یژگی های آیین زرتشت است .

امروزه شاید بتوان مراسم چهارشنبه سوری که در چهارشنبه آخرسال برگزار می شود را در ادامه همان آداب و رسوم مردمان ایران زمین،قرارداد. پس تقدس و گرامی بودن آتش،ر یشه کهن دارد و می توان گفت که اصلاً شاید در آیین زرتشتی،آتش مرکزیت دارد.         

 از جمله در بین آداب و رسوم مشترک که در کهنه ترین اجزای اوستا نیز مثل وادهای هندوان منعکس است نیایش آتش را باید ذکر کرد.   
آتش در آیین زرتشت خیلی مهمتر از سایر عناصر بوده است.

خاک و آب و خورشیدو غیره در بین زرتشتیان از اهمیت  برخوردارند اما آن توجه و عنایتی که به آتش میشود، شاید به دیگر عناصر نمیشود و عملکرد زرتشتیان و موارد خاصی که در دوره های مختلف بو یژه در دوران حیات دینی، سیاسی و اجتماعی ساسانیان میبینیم، گو یای این مطلب میباشد.

کریستنسن معتقد است که ایرانیان عصر باستان بخصوص ایرانیان دوره ساسانی،عنصر آتش را در عالم صغیر و کبیر نافذ میدانستند، تا جایی که هرتل در سلسله مقالاتی موسوم به تعالیم آتش نزد آر یائیها، میخواسته است آتش پرستی ایرانیان قدیم را اثبات کند.    
البته باید گفت که نیایش آتش که از تمام عناصرمقدس تر بوده،شاید بخاطر ارتباط با نور که جوهر اهورایی داشته است باشد.  
بنابراین احترام به آتش به عنوان یک مظهر مقدس و دارای اثرات عجیب مثل نفوذ در عوالم مختلفه نزد پیروان دین زرتشتی یک امر بدیهی است و موضوعی است که آنرا

نمی توان انکار کرد.

 احترام به آتش و اعتقاد نسبت به آن به حدی است که مطرح شده است که آذر، آتش ( آتُر ) ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است .  
بخاطر همین احترام به آتش است که مرده را نمی بایست درآیین زرتشت بسوزانند،زیرا بیم داشتند که بدینوسیله،آتش را آلوده سازند.از طرفی در اکثر آیینها وقتی صحبت از دوزخ و جهنم می شود، مأوایی پر از آتش و گرمای سوزاننده در ذهن تداعی می شود، اما بخاطر مقدس بودن آتش و احترام به آن در آیین زرتشت، دوزخ جایی بسیار سرد وکثیف است که انواع جانوران درآن، گناهکاران را آزار میدهند .
اگر چه در دوره اسلامی در تفکرات زرتشتی، جهنم و دوزخ هم جایگاهی آتشین شد که شاید بخاطر این عقیده باشد که چون آتش پاک است، پس پاک کننده و مطهر هم هست، پس گناهکار در آن می رود تا از آلودگیها پاک گردد .
محترم بودن آتش نزد زرتشتیان تا جایی میرسد که آتش را صاحب عقل می پندارند و مصاحب و همنشین شخصی به نام «Gounrap» که رطو بت جنگلهاست.  
همچنین شاید در اثر این احترام و اعتقاد نسبت به آتش است که عیسو یان، گاهی آتش مقدس زرتشتیان را دختر

 اهوره مزدا نامیده اند.

 البته هشو «hashu» که کشیش مسیحی است و از روی خشم یکی از آتشکده ها را خاموش کرد،

گفته است:

«نه آن خانه،خانه خدا،نه آن آتش،دختر خدابود بلکه دختری بود دستخوش هوس شاهان و گدایان».
اینگونه احتمال داده می شود که اعتقاد به اینکه آتش، دختر خدا یا اهورامزدا است، از آن دسته تغییراتی است که نزد زرتشتیان بعدی صورت گرفته است.

یا کسانی که ابتدا دینی دیگر داشته و بعد زرتشتی

شده اند؛ چون که قطعاً زرتشت هم مثل سایر ادیان در سالهای بعد از ظهور اولیه تغییراتی کرده است و عقایدی بر آن اضافه شده است. شاید این اعتقاد برگرفته از عقاید ارمنیان باشد که هنوز هم معتقدند آتش،موجودی مؤنث است.  
مردم دوره ساسانیان معتقد بودند که هرکس در روز سه بار به آتشکده برود ودعای آتش نیایش را بخواند، صاحب ثروت و فضیلت می شود.
اینکه این احترام ها نسبت به آتش باعث میشود که زرتشتیان، آتش را به عنوان خدا پرستش کنند، دقیقاً برای ما مشخص نشده است اما گیرشمن میگو یدکه:

«ما از گفته های هروتوس می دانیم که پارسیان، خورشید،ماه،زمین،آتش«آتر»و آب را پرستش می کردند.»

البته با وجود تمام این سخنان از آنجاییکه افراط و تفر یطها گاهی باعث ایجاد شبهات در ذهن افراد میشود، میتوان گفت مثل اعتقادات دیگر در میان زرتشتی ها و همچنین دیگر ادیان مثل اسلام، شاید احترام بیش از حد به آتش باعث شده است که بعضی ها فکر کنند که آتش پرستش

 می شده است.

  به آن معنایی که خدای یکتا مورد پرستش واقع میشود.
چون اگر اینگونه باشد در کنار آتش عناصر دیگری هم بوده اند که مورد احترام قرار می گرفته اند مثل آب و خاک و غیره و نتیجه این پرستش ها ،چندگانه پرستی میشود و این با آموزه های دینی اصیل زرتشتی مغایرت دارد. البته اینگونه احترام ها به آتش از قبل از دوره ساسانی یعنی در دوران هخامنشنیان هم بوده است؛ مثلاً همه نقوش برجسته بر فراز مقابر هخامنشی ، شاه را درحالیکه برابر قربانگاهی که در آن آتش مقدس مشتعل است، نشان می دهند که مشغول مراسم فدیه است .  

اهمیت آتش نزد زرتشتیان
اهمیت آتش نزد ساسانیان زرتشتی را به گونه های مختلفی میتوان دید، چه در مایه های فردی چه اجتماعی،چه مذهبی و  دینی و چه در دربار شاهان و سیاستمداران ساسانی .
غالباً در حاشیه سکه های پادشاهان ساسانی تا یزدگرد دوم، کلمه آتش دیده می شود که اسم پادشاه صاحب سکه در دنباله کلمه آتش به حالت مضاف الیه ضرب شده است. وجود کلمه آتش در کنار نام پادشاهی که قدرت مطلق عصر ساسانی است بسیار عجیب است و البته نمایانگر اهمیت آن می باشد. همچنین شاه در طی مراسم تاجگذاری خود، آتشی وقف میکرد که نشان سلطنت او محسوب می شد. بازهم قبل از ساسانیان مثلاً دوره هخامنشیان دیده میشود که در نقوش برجسته قبور سلطنتی آنها مثل نقش رستم آتشدانهایی وجود دارد که بر فراز آن آتش مقدس در حال اشتعال است.

 اما برگردیم به دوره ساسانی که در سکه های شاهان ساسانی نوع خاصی از آتشدانها هم دیده میشود که گاهی شکل سری که گویا از آذر (خدای آتش)  باشد از میان شعله ها نمایان است .  
بخاطر اهمیت آتش و مراسم نیایش گرد آن، تفصیلی در این باب در قسمتهای مختلف اوستا وجود دارد . همچنین در بحث امور اجتماعی زرتشتیان می بینیم که روز دهم بهمن، عید مشهور سدّگ «سده» را دارند که جشن خاص آتش بوده است. این عید و مراسم آنرا به هوشنگ، اولین پادشاه پیشدادی نسبت داده اند.

ایرانیان در این شب دود آتش برمی انگیزند تا دفع مضرات کند. افروختن و شعله ور گردانیدن آتش در این شب و راندن حیوانات وحشی و پرانیدن مرغان در میان شعله و نوشیدن شراب و تفریح نمودن گرد آتش، جزو رسوم پادشاهان بوده است.
جشن سده که پنجاه روز پیش از نوروز برگزار میگردید با نیایش آتش مربوط می شد.  

آنقدر به این آتش اهمیت می دادند که از هنرهای مغان آن زمان که تفأل بود، چون به آتش مقدس می نگریستند، از آینده خبر می دادند باز هم در اهمیت آتش نکته ای قابل توجه است و آن اینکه یکی از خدایان زرتشتی «وهرام» است که شاید همان آذر باشد که به معنای آتش است


http://www.bia2zartosht.blogfa.com