راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

در باره سپنت آرمیتی

در گاتها واژه « ارمُیتی » چهارمین فروزه اهورامزدا میباشد که معنی آن به زبان پارسی «آرامش» است. آرمیتی یا سپنتا آرمیتی که در "گاتها 40 بار از آن نام برده شده در دستور زبان اوستائی موئنث ( مادینه) میباشد . واژه گاتائی سپنتا آرمیتی که در اوستا به « سپندار مز:» یعنی ایزد بانوی نگهبان زمین تبدیل گردیده است.

آرمَیتی به چم فروتنی، بردباری و فرمانبرداری است و این امشاسپند را نماد و نشانه‌ای از این معانی و افزون بر آن، ایمان و فداکاری و مهر و محبت دانسته ‌اند که یاری ‌رسان و پشتیبان زنان نیک و پارسا به شمار می‌رود. برپایه باورهای مزدیسنا، سپندارمزد موکل بر دوازده ماه سال و پنجمین روز از هر ماه است.

از سوی دیگر سپنته آرمَیتی در نقش مادی خود نگهبان زمین شناخته‌ می‌شود و به دلیل ویژگی‌های همسان و زیبای زمین با زن مانند زایندگی، فروتنی، مهربانی، بردباری و مهر و محبت، سپندارمز، روز زن و زمین نامیده می‌شود.

جایگاه آرمَیتی در نزد اهورامزدا به گونه‌ای است که ایزدان و ایزد بانوانی چون آبان، آناهیتا و ماراسپند به همکاری وی گمارده ‌شده اند و به فرمان اهورا با این دستیاران مینوی، زمین پاک نگاه داشته می‌شود. این ایزد بانو به همراه دستیاران خویش و دیگر مینویان با تیرگی‌ها می‌جنگند تا خورشید را در روز دیگر از خاوران بیرون بیاورند.

این ایزدبانو جایگاه ویژه‌ای نزد ایرانیان باستان داشته‌است. در این باورها، فرمانِ برداشتن تیروکمان از سوی وی به آرش داده ‌شد تا به آن مرز ایران و توران تعیین شود. و دربخشی دیگر سپندارمزد با رخصت از منوچهر به پرسش‌های افراسیاب بد کنشت پاسخ گفت و آب به ایران شهر باز آمد...

از آنجا که در باورهای مزدیسنی، انسان و طبیعت برای همکاری با یکدیگر در جهت بهتر و نو کردن جهان مادی و مینوی آفریده شده اند و می بایست در این هماهنگی، بنیان اهریمن را در هم شکنند، ارج گذاری به تک تک آفریدگان اهورامزدا، امری ایجابی و مهم شمرده شده است. از اینرو جایگاه و مقام زنان نیز در ادبیان فولکلور ایرانشهری با نمادهایی ایزدی (سپنتا آرمیتی) نشان داده شده است و نه تنها در جشن اسفندگان بلکه در همه فصول زندگی، تقدیر و ارج نهادن به این مقام، یکی از خویشکاری های بهدینان می باشد و مقایسه کردن این جشن و جایگاه زن با مراسمی برگرفته شده از هویت مسیحی، کاری ارزشمند از دید فرهنگی نیست.

در باره خشترا

خشترا وئیریا (نیروی چیرگی و فرمانروایی بر خود): در زبان سنسکریت به آن "کشترا" (kshatra) گفته می شود چرا که در کیش هند و ایرانی در روزگار باستان ارتباط خاص و پیچیده ای وجود داشته است. و در آیین هند معنای « قدرت» را می دهد ولی در آیین مزدیسنا و دین ایرانی این مفهوم بسیار گسترده تر است و به معنای نیروی خداوندی است و این نیرویی است که در پرتو آن سلطنتی اهورایی بوجود می آید که در آن "اشا" و یا "راستی" به پیروزی کامل می رسد و انسانها را از شور بختی و بد بختی رهایی می بخشد.

آرمان اشو زرتشت آن بوده که همه مردم جهان در راه برقراری حکومت خداوندی و یا حکومت راستی به تلاش و کوشش بپردازند چه فقط با برقراری حکومت راستی است که انسان  قادر می گردد کلیه مظاهر فساد را که از دروغ و یا دروج سرچشمه می گیرد از بین بردارد و حق را بجای باطل بنشاند.

به "خشترا وئیریا" در زبان پارسی "شهریور" گفته می شود. از این واژه در گاتها 62 با یاد شده است.

 

« خشترا وئیریا نیروی فرمانروایی به سهش های (احساسات) ویرانگر در جهان درونی انسان است »

 

در باره وهومن

در گاتها از « وهومن » نام برده شده است. وهومن که نخستین امشاسپند بشمار می رود، به معنی « اندیشه ی پاک » است. نماد صلح و آشتی است. در جامعه ای که وهومن ، یا اندیشه ی پاک ، نهادینه بشود ، آن جامعه به سوی صلح و آشتی قدم برمی دارد. رنگ این امشاسپند در فرهنگ ما ایرانیان ، سپید است. شاید به این دلیل است که ما سپیدترین ماه سال را « بهمن » نامیده ایم. بهمن همانند وهومن است.
امشاسپند بعدی « اشا » است. « اردیبهشت » ( اشاوهیشتا ) اشاره ای است به اشا ؛ به معنی راستی. در گاتها گفته شده که اردیبهشت زیباترین امشاسپند است. نماد آن آتش است و رنگ آن سرخ. به همین دلیل است که ما زیباترین ماه سال را اردیبهشت نامیده ایم. نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که برای واژه های اوستایی نمی شود به سادگی معناهای امروزی یافت. از همین رو « اشا » را به گونه های مختلف ترجمه کرده اند. بعضی آن را راستی دانسته اند ، برخی پاکی ، هنجار و عدل ترجمه کرده اند. جالب اینجاست که همه ی این معانی درست است اما بشرطی که سعی کنیم واژه ی اشا را به همان اسم خودش بشناسیم و در جای مناسب خودش معنی کنیم.
از سویی دیگر قانون همان « اشا » است. آن چیزی که همواره صادق باشد ، قانون نامیده می شود. پس قانون عین راستی است. جهان ما نیز بر اساس قوانین شکل گرفته است. قوانین نیز از ذات اهورایی پدید آمده اند. قوانین در راستای هم هستند. مجموعه ی آنها نیز هنجار هستی را می سازند. این باوری است که ما ایرانیان ، از روزگار کهن می شناسیم.
بعد مینوی ، یکی از ابعاد هنجار هستی است. این بعد اشاره به آرمان های بشری دارد. یکی از این آرمان ها نیز « عدل » است. هر زمان که قوانین راستین ، بر پایه اندیشه ؛ در جامعه رواج پیدا کند ، آن جامعه به عدل می رسد. ما ، بر خلاف خیلی از باورها ، حق نداریم که آرمان های خود را زیر سوال ببریم ؛ یا به امید موعود و سوشیانت باشیم. گسترش عدل یک نیاز بشری و وظیفه ای برای تک تک انسان ها است. باید توانایی آن را داشته باشیم که خود در جهان عدل را بگستریم. سوشیانت ما کسی نیست که از آسمان بیاید و دنیایی را که ما بهم ریخته ایم ، بر اساس عدل و راستی ، از نو بنا کند.
شهریور ( خشتروئیریه ) به معنی « توانایی آرزو شده » ، سومین امشاسپند است. بر خلاف بسیاری از اندیشه ها که جهان را پوچ و بی ارزش معرفی می کنند و توانمند شدن را مادیگری می نامند ، ما بر این باور نبوده ایم و نیستیم. اتفاقا انسان پدید آمده است که به توانمندی برسد ولی توانمندی که از راه اشا و وهومن بدست آمده باشد و بر پایه اندیشه واقعی شکل گرفته باشد. توانمندی آرمان بشر است. هدف اشو زرتشت نیز همین است که آدمی به وهومن و اندیشه ی خود تکیه کند و در جهت شناخت قوانین جهان گام بردارد تا به توانمندی برسد. این باور ، کهن است ، اما امروزی ترین اندیشه ی مینوی است که می تواند جهان را دربر گیرد. بر اساس این اندیشه ، تمام کسانی که در جهت شناخت اشا و آباد کردن این جهان گام برمی دارند ، پیرو دین اشویی هستند. اشو زرتشت در گاتها ، کیش خود را کیش اشایی نامیده است. پس هر کس که در این مسیر حرکت کند ، پیرو چنین کیشی است.
سپنتا آرمیتی ( سپندارمز ) امشاسپند دیگر و به معنای « اندیشه ی مقدس » است. آن را « مهر اهورایی » نیز می توان ترجمه کرد. این امشاسپند گام بلندی است که انسان می پیماید تا به کمال برسد. انسانی که بتواند به درجات بالایی از وهومن ، اشا و شهریور برسد ، به اندیشه ی باورمند دست پیدا خواهد کرد ؛ یا به تعبیر عرفای امروز : از شک و شبهه بیرون می آید. این اندیشه را سپنتا آرمیتی می گویند.
پس از آن «خورداد » یا کمال است. انسانی که وهومن را در خودش گسترش دهد و دشمنی و بد اندیشی و غرور را از خود دور سازد به کمال می رسد. انسانی که اشا دارد از دروغ پرهیز می کند ؛ شهریور سبب می شود که سستی و تنبلی را به کنار نهد و با سپنتا آرمیتی  ، مهر و محبت را در وجود خود نهادینه کند و از خشم و ستیز و کینه جویی بپرهیزد. این مرحله ای از کمال انسانی است که به آن خورداد ( هئوروتات ) می گویند. انسان باید کامل باشد و مسیر کمال را طی کند. درست است که به چنین مرحله ای رسیدن دشوار است ، اما باید آن را آرمان خود ببینیم تا بتوانیم بدان سمت حرکت کنیم.
مرحله ی بعدی امرداد یا جاودانگی است. انسانی که آن مراحل را طی کند ،به سپنتا مینو می رسد. اینجا سپنتامینو به معنی « اندیشه ی ماورایی » است. یعنی به مقامی می رسد که اندیشه ی او مقدس خواهد بود. در حقیقت ، این نزدیک ترین جایگاه برای نزدیک شدن به اهورامزدا ( خدای هستی ) است.


آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم که چگونه می توان این مفاهیم را در زندگی بکار برد. گذشتگان ما بر اساس این اندیشه ها بود که در جهان پیشروانه گام برمی داشتند. این باورها بود که در گذشته ی دور فرهنگ ایرانی را ساخته اند و تا به امروز پیش برده اند. براستی هم هر زمان که این اندیشه های والا جایگاه راستین خود را پیدا کرده است ، ایران توانسته است که مراحل کمال و ترقی را طی کند.
هنگامی که عرفان و فلسفه ی 1400 سال گذشته را نگاه کنیم ، رد پای سه امشاسپند وهومن ، اشا و شهریور را در آن خواهیم یافت. آنها را عقل و عشق و اراده نامیده اند.در کتابهای فلسفی به نام حکمت و رحمت و قدرت آمده است. عقل یا حکمت ، نمودار وهومن است. رحمت یا عشق ، نماد اردیبهشت است و شهریور نماد قدرت است.
این نیز گفتنی است که عاملی که در ما سبب پیشرفت می شود ، آزاد منشی است. آزاد اندیشی اندیشه را بالا می برد. ما باید به این عامل احترام بگذاریم. باور پیام آورمان نیز همین است. زرتشت برای اندیشه ی انسان ارزش واقعی قائل بود. راه دین را این می دانست که اندیشه را روشن کند. این راه بسیار دشواری است. اشو زرتشت در 4 هزار سال پیش آغاز کرد ، اگر چه می دانست که به سادگی نمی توان انسان را به این راه رساند. برای همین است که در گاتها آرزو شده که سوشیانت ها بیایند تا بتوانند راه او را ادامه بدهند.

باید با آزادی اندیشه گام برداریم و از هر چیزی که چنین توانایی را از ما بگیرد ، دوری کنیم. بر همین پایه است که در دین زرتشتی ، امر و نهی وجود ندارد. ما امر و نهی نداریم ، آگاهی و آگاهاندن داریم تا انسان ها بتوانند با کمک اندیشه درست ، مفاهیم را درک کنند.

موبد سروش پور