راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

سپنتامئینیو و انکرمئینیو

با نیایش و دستهای برافراشته، ایمزدا،
نخست یاری و پشتیبانی سپِنتامئینیو (گوهر پاک) را درخواست میکنم
که همه کارها و کردارم هماهنگ با اشا (راستی) باشد.
بدان وسیله خرد وهومن و روانِ جهان را خشنود میکنی.

یسنا 28/1

اشو زرتشت آموزش می دهد که در سرشت آدمی دو گوهر یا ذات مینوی و نادیدنی نهفته است
یکی سپنتامئینیو که نهاد و پرتوی از ذات اهورا مزدا است و آن سرچشمۀ همه نیک یها،
پاکیها و شادی هاست و دیگر اَنگرَمئینیو (به زبان فارسی اهریمن)که نماد شر، پلیدی و
ویرانگری است. آن دو گوهر که یکی خوب و دیگری بد است با یکدیگر دشمن و رقیبند و
به سان مرگ و زندگی ، سیاه و سپید در دو قطب مخالف قرار دارند و هیچگونه سازشی در
میانشان ممکن نیست. آنها در نهاد آدمی بدون حرکت و فعالیت، همانند رویا در حال آرامش
( و خفتگی آفریده شدهاند و هیچ حرکت و اثری از آنها بر نمی آید (نگاه کنی د به هات 30
انسان که در اندیشه و گفتار و کردار خود دارای آزادی و اختیار است اگر سپنتامئینیو و نفس
پاک را برگزیند و از آن یاری و پشتیبانی بخواهد به سوی راستی و حقیقت ( اَشا) رفته است.
اگر اَنکرَمئینیو ( اهریمن)یعنی ذات شر و پلیدی را برگزیند و از آن یاری بجوی د به سو ی
فساد و نادرستی گرایش جسته و کارش جز ویرانگری و تبهکاری نیست . در این صورت
انسانی گناهکار و کژ اندیش خواهد شد.

در باره امرتات (امرداد)

امرداد  آخرین امشاسپندان است . در آئین زرتشت ، خرداد و امرداد ، امشاسپندان کمال” و “دوام” در جهان مینوی و پرستاران آب و گیاه در جهان خاکی ، همواره در کنار هم جای دارند. واژه امرداد که اوستایی آن “امرتات” ameretat است ، از سه بخش درست شده است : “ا+ مر+ تات”. بخش نخست پیشوند نفی است ؛ بخش دو، از ریشه مصدری “مر” mar به معنی “مرگ” است و جزء سوم پسوند “تات” است به معنای “کاملی” ، “رسایی” و “سالمی” . بنابراین “امرتات” (امرداد=مرداد) یعنی بی مرگی (نامیرایی=جاودانگی=دوام جاودان) .

این نام در اوستا، به ویژه گاتها صفتی است از برای اهورامزدا، یعنی مظهر زوال ناپذیری و پایندگی خداوند است . اما در جهان خاکی نگهبانی و سرپرستی گیاه و رستنی با وی می باشد.

امرتات (جاودانگی): در پارسی به آن امرداد گویند. جاودانگی پس از رسایی و تکامل جای گرفته است. این واژه بیشتر با واژه "هه اوروتات" همراه است. جهان مینوی اهورا مزدا (آن دنیا) جهانی است بی مرگ و جاودانه که آرمان پایانی انسانهاست. در این جهان انسانها در پردیس جاودانه خداوند بی مانند جای می گیرند و فروغ و روشنایی خداوند بی همتا برای همیشه بر آن خواهد تابید.

 

به عبارت دیگر امشاسپندان اهورایی دارای سلسله مراتبی هستند یعنی هر کس که از ذهن و اندیشه نیک (وهومن) پیروی کرد از راستی (اشا) برخوردار می شود و هر کس از "اشا" برخوردار شد به پاکی و تقوی (آرمئیتی) هم نائل می گردد و هر کس به پاکی و تقوی نائل گردید به کمال و جاودانگی (امرتات) دست می یابد.

در باره هَئوروَتات(خرداد)

هَئوروَتات (رسایی، کمال)؛ گام ششم در اوستا هئوروتات در زبان فارسی خرداد نامیده می شود. از این امشاسپند به عنوان کمال و رسایی یاد شده و در آفرینش مادی نگهبان آب است؛

خرداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گات‌ها یکی از فروزه‌های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود. در گات‌ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند. در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

امشاسپند خرداد در متن‌های کهن: چهارمین یشت از یشت‌های بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می‌شود که «... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می‌شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده‌است. در بندهش نیز درباره خرداد آمده‌است : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «... خرداد سرور سال‌ها و ماه‌ها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همه‌است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»

گل ویژه جشن خردادگان:در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شده‌است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ..» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف‌ترین نمونه‌های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می‌شود، همچنین یکی دیگر از گونه‌های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است، سوسن چلچراغ Lilium lederbourii نام گرفته‌است. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون «بوی دوستی» توصیف شده‌است.

آیین‌های جشن خردادگان: یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده‌است. نمونه‌ای از سنت‌های رایج در این روز را می‌توان از سروده «دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیین‌های ویژه خرداد روز به «تن شویی»و«کندن چاه» و «نو کردن کاریز» اشاره می‌کند و در همین مورد در متن پهلوی «اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که «در خرداد روز جوی کن». بر این پایه، در این روز توجه‌ای ویژه می‌شده به نگهداری و نوسازی جای‌هایی که آب از آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و در آنجا جاری می‌شود چون چشمه‌ها، چاه‌ها، جوی‌ها، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می‌کنند.

منابع