کتاب اوستایی که به امروز رسیدهاست ، از نظر زمانی به سه بخش متفاوت تقسیم میشود :
- بخش یکم شامل " اوستای کهن " که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت ( بیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش ) است ؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره ، تا اندازهای مضامین و باورهای جدیدتر را به متنهای کهن اضافه کردهاند .
- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل " گات ها " است که سرودههای مینوی شخص زرتشت به شمار میرود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستای کهن سروده شده است ؛ اما از نگاه زبان و نگارش ، کهنترین بخش اوستای موجود است .
- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل " یسنا " ، " یشت های جدید " ، " ویسپرد " ، " وندیداد " و " خرده اوستا " است که همگی جزو " اوستای نو " به حساب میآیند . اما بسیاری از مضامین همین بخشهای جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای کهن است ؛ اما این آمیختگی به حدی است که امکان تفکیک را امکانپذیر نمیسازد . به عنوان نمونه میتوان از داستان جمشید در " وندیداد " نام برد که یکی از کهنترین داستانها و باورها و نوشتارهای ایرانیان است ، اما شکل نگارشی کهن آن کاملا دگرگون شده و تغییر اساسی یافتهاست .
مردم یزد قدیم فوق العاده پایبند به معتقدات مذهبی خود هستند از قدیم علایم تغصب خود را در کوبه یا حلقه های در نیز دخالت داده اند بر در خانه های یزد به خصوص تا چند دهی قبل دو کوبه نصب می شد یکی کوبه سنگین چکشی بود و دیگری کوبه سبک حلقوی.اگر مردی حلقه بر در میزد باید از کوبه چکشی استفاده می کرد و اگر زنی با اهل خانه کار داشت کوبه سبک حلقوی را به صدا در می آورد.از طرفی اهالی خانه با شنیدن صدای کوبه چکشی که از کوبه حلقوی کاملا ممتمایز بود می دانستند که مردی پشت در خانه ایستاده است و مرد خانه برای باز کردن در مراجعه میکردی اگر صدای کوبه حلقوی به گوش می رسید زن خانه برای باز کردن در دست به کار میشد.
هشتی خانه ها یا (کریاس):به صدای کوبه حالت اکو می دهد و اگر اهل خانه حتی در زیر زمین خان باشند (در فصل تابستان مردم یزد برای فرار از گرما به زیر زمین های خنکی که با بادگیر ها خنک تر می شود پناه میبرند و نیز صدای کوبه در را می شنوند.