راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

از انشتین بیاموزیم

* «اگر انسان‌ها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معده‌شان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.»

* «اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیت‌ها را تغییر بده.»

* «تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت.»

* «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.»

* «سعی نکن انسان موفقی باشی، بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی.»

* «سخت‌ترین کار در دنیا درک فلسفهٔ مالیات بر درآمد است.»

* «سه قدرت بر جهان حکومت می‌کند:۱-ترس ۲-حرص ۳-حماقت.»

* «علم زیباست وقتی هزینهٔ گذران زندگی از آن تامین نشود.»

* «متوجه هستید که تلگراف سیمی به‌نوعی یک گربهٔ بسیار بسیار درازی است که وقتی دم‌اش را در نیویورک می‌کشید، سرش در لوس‌آنجلس میومیو می‌کند. این را می‌فهمید؟ و رادیو هم دقیقاً به همین شکل کار می‌کند؛ شما پیام‌هایی را از اینجا می‌فرستید و آنها در جایی دیگر دریافتشان می‌کنند. تنها تفاوت در این است که دیگر گربه‌ای وجود ندارد.»

* «مسائلی که بدلیل سطح فعلی تفکر ما بوجود می‌آیند، نمی‌توانند با همان سطح تفکر حل گردند.»

* «من با شهرت بیشتر و بیشتر احمق شدم.البته این یک پدیدهٔ نسبی است.»

* «مهم آن است که هرگز از پرسش باز نه‌ایستیم.»

* «هیچ کاری برای انسان سخت‌تر از فکرکردن نیست.»

* «دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.»

* «در دنیا خط مستقیم وجود ندارد و تمام خطوط بدون استثنا منحنی و دایره وار است و اگر این خط کوچکی که در نظرما مستقیم جلوه میکند در فضا امتداد یابد خواهیم دید که منحنی است.»

* «به آینده نمی‌اندیشم چون به زودی فرا خواهد رسید.»

* «به‌سختی میتوان در بین مغزهای متفکر جهان کسی را یافت که دارای یک‌نوع احساس مذهبی مخصوص به‌خود نباشد، این مذهب با مذهب یک شخص عادی فرق دارد.»

* «خدا، شیر یا خط؟ نمی‌کند»

* «خداوند زیرک است اما بدخواه نیست.»

* «نگران مشکلاتی که در ریاضی دارید نباشید. به شما اطمینان می‌دهم که مشکلات من در این زمینه عظیم‌تر است.»

* «همزمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکی‌ای که این دایره را احاطه می‌کند نیز گسترده می‌شود.»

* «یک فرد باهوش یک مسئله را حل می‌کند اما یک فرد خردمند از رودررو شدن با آن دوری می‌کند.»

* «در دنیایی که دیوارها و دروازه‌ها وجود ندارند چه احتیاجی به پنجره و نرده است؟»

* «از وقتی که ریاضی‌دانان از سرو کول «نظریه نسبیت» بالارفته‌اند، دیگر خودم هم از آن سر در نمی‌آورم.»

* «دوچیز بی‌پایان هستند: اول «منظومه شمسی»، دوم «نادانی بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»

* «من نمیدانم انسان‌ها با چه اسلحه‌ای در جنگ جهانی سوم با یک‌دیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.»

چرا بخشش؟؟؟

دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند...

اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،

فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه

امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود

لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.

اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.

در زندگی، معنای واقعی

سرسختی، استواری و مصمم بودن را،

در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.

گاهی لازم است کوتاه بیایی...

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست

و عبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...

گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوزی که نبینی....

ولی با آگاهی و شناخت

و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت

بخشش الفبای زندگی

می بخشم کسانی را که هر چه خواستند
با من ، با دلم ، با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا. به من بیاموز در این فرصت حیاتم
آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند


بخشش الفبای زندگی
   
برگرفته از سایت برساد
Image
"همیشه اشتباهات مردم را ببخش ،نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه توسزاوار آرامشی."          اشوزرتشت

گاهی به علت رفتارهایمان و زمانی به علت سوء نیت های پیشامده از بد خواهان تهدید وارعاب ،از آشنایان هتک حرمت و از دوستان رنجش ونفرت داشته ایم  و  واکنش طبیعی به این موضوعات خشم وعصبانیت است چون در موقع تهدید ترس از دست دادن امکانات ،در زمان هتک حرمت محرومیت از توانائی ها ،در رنجش احساس گناه به علت قطع روابط  و در نفرت از دست دادن دوستان وبه طور کلی با عذاب وجدان روبرو هستیم .

گاهی با بخشش گناهکار فکر میکنیم گناهکاری مجازات نمی شود یا آن خلاف را در جای دیگر تکرار می کند.

اشو زرتشت در بند 6 هات 28 گات ها می فرمایند:

"ای مزدا! به سوی من آی  و مرا از بخشش منش پاک و راستی بر خوردار ساز تا در پناه آیین پاکت بتوانم بر دشمنی بد خواهاهان چیره گشته و آنانرا دوست خود سازم ."

در بند 4 هات 51 گات ها داریم:

"چه زمانی شادمانی جای دردمندی را می گیرد؟

کجا بخشش وگذشت بر پا می شود؟

کجا راستی را گرامی می دارند؟چه هنگام آرمیتی پاک،بهترین اندیشه و فرمانروایی توای مزدا  استوار می شود؟"

کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم ترجمه کامل گات هابه صورت جزوه ای از دوستی به دستم رسید وپس از مطالعه سوالاتی برایم مطرح شد ودر پی جواب برآمدم.

یکی از سوالات این بود ،چرا در برابراشتباهاتی که دشمن یا دوست می کند وبه انسان زیان می رساند، باید بخشش ایشان را را پیش بگیریم؟

برای جواب سوال به هرکه مراجعه کردم آن را مسئله دینی دانسته تا اینکه سالها بعد در زیارت پیر سبز با موبد فرزانه آقای رستم شهزادی در میان گذاشتم  وایشان فرمودند:

"با هر بار بخشش نه تنها انسان تحقیر نمی شود بلکه آسایش فکری و آرامش به دست می آورد و پیوند دوباره ای با جامعه خویش  به دست می آوردتا آن دوست یا دشمن یا بد خواه را با عذاب وجدان روبرو سازد تا در جهت جبران خطایش کار کند، پس وظیفه داری راه جبران را برایش باز گذاری.خشم وعصبانیت واکنش طبیعی انسان در برابر نا ملایمات زندگی است ولی کینه ورزی خود نوعی بیماری است؛ وقتی دیگران را برای خشنودی خود مسئول و گناهکار بدانیم با مقابله به مثل یا سرزنش آنها روبرو می شویم."

امروزه روانشناسان معتقدندعملی که باعث خشم ما می شود ؛واکنشی است به رفتارهایمان به علت، در باره آنچه دیگران درباره ما فکر می کنند نگران می شویم،وقتی فکر می کنیم مورد احترام واقع نمی شویم ،وقتی بیش از حد شکست خورده ایم یا احمقانه رفتار کرده ایم وبه طور کلی اوضاع بروفق مراد ما نیست ومنصفانه با ما رفتار نشده است ؛یا وقتی دیگران برای رفع مشکلات تقصیری را که مربوط به ما نیست به گردن ما انداخته اند وما از خودمان دفاع نکرده ایم.بعد از مدتی ناخشنودی ،خشم وعصبانیت واحساس گناه طبیعی است که داشته باشیم ورفتار ما خود واکنشی افراطی نسبت به کسی است که  اعمال گفته شده را نشان داده است و ما  ایشان را گناهکار می دانیم .پس بیایید

1) اجازه ندهیم این واکنش افراطی در زندگیمان خیلی رخ دهد یعنی اعمال و رفتار کنترل شده وشایسته ای داشته باشیم،افکار نامعقولمان را با مشورت با بزرگتر ها بررسی کنیم واحساسی عمل نکنیم.

2) وقتی واکنش افراطی داریم از شدت آن بکاهیم وبه عملی فکر کنیم که آن واکنش را به وجود آورده است یعنی در عین بخشش طرف مقابل ،خودمان را ببخشیم ،اگر خودمان را نه بخشیم به تنبیه روانی خود دست زده ایم که نوعی بیماری است.

3) پیش بینی های لازم انجام دهیم واجازه ندهیم واکنش افراطی خیلی طول بکشد،تا به برخورد فیزیکی تبدیل شود.

4)شادمانی بخشش وگذشت بر پایه خردمندی وهمراه با نیک اندیشی تنها راه مثبت گرایی در این مورد است.