راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

پادشاهان اساطیری

پادشاهان اساطیری- افسانه ای ایران به شرح زیر هستند هرچند در مورد اولین پادشاه روایت های مختلفی وجود داره
پیشدادیان:
1.کیومرث(30 سال)
2.هوشنگ(40 سال)
3.تهمورث(30 سال)
4.جمشید(1000 سال)
5.ضحاک(1000 سال)
6.فریدون
7. ایرج
8. منوچهر(120 سال)
9. نوذر
10. زو
11. گرشاسپ(9 سال)

کیانیان:
1. کیقباد(100 سال)
2. کاووس‌
3. کیخسرو
4. لهراسپ
5. گشتاسپ
6. بهمن
7. همای
8. داراب

9. دارا(داریوش سوم)

منبع شاهنامه فردوسی

اسطوره های مادینه در ایران باستان



در اسطوره های ایران باستان نماد تمام خوبیها و روشناییها ؛ اهورا مزدا ؛ و نماد تمام بدیها؛اهریمن ؛ شناخته می شود . و آفریده های اهورامزدا همه نکو و افریدگان اهریمن همگی شر می باشند . اما شگفت انجاست که افریده های اسطوره ای نیز بسان موجودات زنده به دو جنس نرینه ومادینه تقسیم گشته اند .اما همانگونه که از عنوان پژوهش برمی اید در این پژوهش ؛ اندکی در مورد برخی از نماده های مادینه ی اسطوره ای سخن به میان خواهد امد . مادینگان اسطوره ای در ایران باستان از دو گروه متفاوت با توجه به افریدگارشان و کردارشان تشکیل گشته اند : ۱- امشاسپندان یا ایزدبانوان ( افریده های اهورایی ) ۲- دیو زنان ( افریده های اهریمنی ) . با چنین پیش گفتاری کوتاه وارد بحث اصلی خویش می شویم .

الف : امشاسپندان :

1_ سپندارمد ( Spandarmad ) : وی کسی است که زمین زیر نظر اوست و به چهارپایان چراگاه می بخشد . همچنین بر طبق اعتقاد ایرانیان ان روزگاران ؛ وی ؛ زمانیکه مردان و زنان بی ملاحظه و ازادانه بر روی زمین راه می روند ازرده و هنگامیکه پارسایان به کشت وکار و پرورش چهارپایان می پردازند شادمان می گردد . ( شناخت اساطیر ایران ؛ ص۷۴)

۲و۳- هوروتات ( خرداد ؛ Harvatat ) و امرتات ( مرداد ؛ Amertat ) : که به معنی کمال و بی مرگی می باشند نیز نمادهایی مادینه هستند و همواره در متون به همراه یکدیگر یاد می شوند . خرداد نماد نجات و مرداد نشان رستگاری و جاودانگی است . این دو نماینده ارمانهای نیرومندی و سرچشمه زندگی و رویش هستند. (همان ؛ ص۷۵)

۴ـ انا هیتا ( Anahita): وی سرچشمه همه ابهای روی زمین است ( همان ؛ ص۳۸) و الهه ابها و باروری است و در اوستا بخشی به نام ابان یشت بدان اختصاص دارد . این فرشته موکل بر رودی است به بزرگی تمام ابهای روی زمین که از فراز کوه به دریای فراخ کرت فرو ریزد ؛ اقیانوس را به جوش و خروش اورد ؛ و هزاران رود و دریای دگر از ان رود منشعب است . او نطفه مردان را پاک می کند و زهدان زنان را برای زایش اماده می سازد و زایش انان را اسان می کند . اناهیتا ایزد بانوی محبوبی است و پیوسته از استقبال همگانی برخوردار است . ( یشت ها ؛ جلد یکم ؛ ص ۱۶۷-۱۶۶) این الهه در روزگار ساسانی بسیار مورد توجه قرار گرفت .
5- اشی ( ارد Ard-Asi) : ایزد بانوی توانگری و برکت است که در گاتها نامش امده است و در فروردین یشت توصیف شده است . وی در اساطیر دختری زیبا روی و بسیار نیرومند و خوش اندام که کمربندی بلند وجلل به کمر بسته است و ازاده نژاد نیز می باشد معرفی شده است ؛ و زنانی را که او یارشان باشد مطابق با اساطیر سفیدبخت می دانستند (همان؛ جلد دوم ؛ ۱۷۹-۱۸۲)

۶- دئنا ( Daena ) : ایزد بانوی دین ؛ مظهر و نماد وجدان فطری و اندیشه و شناخت است ( همان؛ جلد اول ؛ ص۱۵۷-۱۵۸)

۷- چیستا ( Cista ) : ایزدبانوی دانش و معرفت و فرزانگی است ( همان ؛ ص ۱۵۹-۱۶۱)

۸- ارستاد ( Arstad ) :ایزدبانوی راستی و درستی است که نامش در بخشهای مختلف اوستا از جمله مهریشت و فروردین یشت و یسنا امده است . ( همان ؛ ص ۵۳۵ )

۹- رسستات ( Rasastat) : ایزدبانوی عدل و انصاف و مروت که در بخشهای مختلف اوستا بسان یسنا نامش امده است( همان؛ جلد دوم ؛ ص۷۸۶)

۱۰- پارندی ( Parendi ) :ایزدبانوی گنج و ثروت و نگهبان گنجهای پنهان در زمین و معادن است . ( همان ؛ جلد یکم ؛ ص۳۵۹ )


ب :دیوزنان :

۲و۱- تئیری و زئیری :این دو نیز که احتمالا مادینه اند نماد گرسنگی و تشنگی هستند . ( دیوها در اغاز دیو نبودند ؛ ص۲۱)

۳- جهی ( Jahi ) : ماده دیوی است نماد زن بدکاره و پلیدیهای زنانه و دختر اهریمن . ( همان ؛ ص۲۱)

۴- چشمگ ( Cismag ) : دیو زنی که عامل زمین لرزه است . ( همان ؛ ص۲۱)

۵- اودگ ( Odag ) :نماد تنگدستی و نیاز و سختی و خشم و خشکسالی و ترس و رنج و فرتوتی است . ( نخستین انسان ؛ نخستین شهریار ؛ جلد دوم ؛ ص ۳۵۰)

۶- ای هیا ( Ayehya ) :ماده دیوی نماد و مظهر سرکشی و وحشی گری است . ( افرینش زیانکار در روایات ایرانی ؛ ص۵۲)

۷- بوسیاش ( بوشیاس ؛ Bosyash ) : مظهر و نشان خواب سنگین ودارنده دستهای دراز است که مردمان را در خواب نگاه می دارد . ( دیوها در اغاز دیو نبودند ؛ ص ۲۱)

منبع:it-sat.net

مگسی را کشتم به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد!


                                 
مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می‌چرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه‌ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم