راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

میترا



مهر یا میترا (از ریشهٔ میثر) از کهن‌ترین ایزدان ایرانی و هندی است, برخی نشانه‌های پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر می‌‌گردانند (اگر بخش بندی پیشا آریایی و پسا آریایی را بپذیریم!) در بارهٔ آغاز دین مهرپرستی در ایران نمی‌توان به درستی آن را روشن ساخت ولی می‌‌دانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش می‌‌کردند, آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت, امروزه گروهی از پزوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینهٔ پیوستهٔ این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا می‌‌گفته‌اند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن! (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.

یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
یلدا برگرفته از واژه ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر « میترا» می پنداشتند، و به همین دلیل این شب را جشن می گرفتند و گرد آتش جمع می شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می کردند.
هم چنین بزرگترین و قدرتمندترین الهه ها در ایران باستان میترا بود میترا یا مهر به همان معنایی به کار می رفت که امروزه بکار می رود واژه مهربان به معنای شخصی که نگهدار مهر است امروزه نیز بکار می رود .

اَردوی‌سوره اَناهیتا

اَردوی‌سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anāhita ایزدبانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان ، ایزد‌بانوی ایرانی بسیار برجسته‌ای است که نقش مهمی در آیین‌های ایرانی دارد و پیشینه‌ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره‌های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می‌رسد .



آناهیتا ،اَناهید یا ناهید در پارسی به معنای دور از آلودگی است . ناهید شکل پارسی امروزی از نام «آناهیت» در پارسی میانه و «آناهیتا» از پارسی باستان آمده است . معنی آن «نا آلوده» (یعنی پاک یا بی آلایش) و یا «ناخشمگین» (یعنی آرام و با آرامش) است . هر دو معنی می‌تواند درست باشد چون «هیتا» هردو معنی «آلوده» و «خشمگین» را داراست . در بعضی منابع ذکر شده «اهیته» به معنی آلودگی و «ا» پیشوند نفی بوده که به دلیل وجود دو حرف مشابه «ا» ، حرف ربط «ن» بین آن دو آمده: ا + اهیته = اناهیته = اناهیتا

بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت» (یشت پنجم) که یکی از باستانی‌ترین یشت‌هاست به این ایزدبانو اختصاص دارد . در این یشت او زنی است جوان ، خوش‌اندام ، بلندبالا ، زیباچهره ، با بازوان سپید و اندامی برازنده ، کمربند تنگ بر میان بسته ، به جواهر آراسته ، با طوقی زرین بر گردن ، گوشواری چهارگوش در گوش ، تاجی با سد ستاره‌ی هشت‌گوش بر سر ، کفش‌هایی درخشان در پا ، با بالاپوشی زرین و پاچینی از پوست سگ آبی .

اَناهید گردونه‌ای دارد با چهار اسب سفید . اسب‌های گردونه­ی او ابر ، باران ، برف و تگرگ هستند .



بسیاری از ویژگی‌های این ایزدبانو با ایشتار که مورد پرستش اقوام سامی از جمله بابلیان بود نزدیکی دارد . هردوی این ایزدان به سیاره ناهید (زهره) مربوطند .



هم‌چنین آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه­ی عشق و زیبایی در یونان به شمار می­رود.




او در بلندترین طبقه­ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه­ی هر دریاچه­ای، خانه­ای آراسته، با سد پنجره­ی درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می­باراند.

معابد آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می­شده و زیارتگاه­هایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آن­ها آبی جاری است، می­توانند بقایای معابد آناهیتا باشند. برخی حتی سفره­های نذری با نام بی‌بی (همچون بی‌بی سه‌شنبه) را بازمانده­ی آیین­های مربوط به آناهیتا می­دانند.

به احتمال زیاد «اردویسور آناهیتا» نیز چون «میترا» از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زردشت ، توسط مردم ایران و نواحی اطراف - ولو به نام‌های دیگر- مورد ستایش قرار می‌گرفت. با وجود دیرینگی و نفوذ پرستش «میترا» در ادوار پیش از ظهور زردشت ، بعدها این ایزد در میان ایرانیان تا اندازه‌ای به فراموشی سپرده شد .



اما در مقابل چنین جریان فکری و دینی ، «ناهید» چنان مقامی در باورهای ایرانیان به دست آورد که نه تنها پرستش‌گاه‌های بسیار زیاد و مجلل و باشکوهی برای او می‌بینیم ، بلکه تندیس و نمادهای این زن-ایزد در این‌جا و آن‌جای این سرزمین پهناور باقی مانده است . از میان پرستش‌گاه‌های ناهید ، نیایش‌گاه‌های همدان ، شوش و کنگاور که ویرانه‌های آن هنوز پابرجاست ، از همه مجلل‌تر بوده است . پرستش‌گاه‌های آناهیتا معمولا بر فراز بلندی‌ها ساخته می‌شده تا آب باران و رودخانه‌ها همراه با برکت آناهیتا از آن‌جا به پایین جاری شود . ویرانه‌های یکی از آن‌ها در ارتفاعات تقریبا دور از دسترس رودبار قصران (فشم) باقی است .




آناهیتا ظاهرا با جنگاوری نیز مربوط بوده‌ است و باور بر این بود که به جنگاورانی که به پیشگاه او نذر کنند، یاری می‌رساند . در دوران ساسانیان این الهه به یکی از الهه‌های مورد پرستش ایرانیان تبدیل شد . البته باید خاطرنشان کرد ایرانیان به طور ذاتی یکتاپرست بودند ولی آناهیتا و دو ایزدبانوی دیگر به طور مشترک به عنوان خدایان فرعی مورد تقدیس قرار می‌گرفتند.

واژه­ی «آب» که جمع آن «آبان» است ،‌ در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» است .

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج­های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین­های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است . برای هر یک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است . به گواهی اوستا و نامه­های دینی پهلوی ، ایرانیان آخشیج­های چهارگانه را که پایه­ی نخستین زندگی است ، می­ستودند .

در جشن آبانگان ، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه­ها ، فرشته­ی آب را نیایش می‌کنند . ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می­شمردند و هیچ­گاه آن ­را آلوده نمی­کردند و آبی را که اوصاف سه­گانه­اش (رنگ - بو - مزه) دگرگون می­شد برای آشامیدن و شستشو به­کار نمی‌بردند .

«هرودوت» می­آورد : «... ایرانیان در میان آب ادرار نمی­کنند ، آب دهان و بینی در آن نمی­اندازند و در آن دست و روی نمی­شویند ...»

«استرابون» جغرافی‌دان یونانی نیز می­آورد «... ایرانیان در آب روان ، خود را شستشو نمی­دهند و در آن لاشه ، مردار و آن­چه که ناپاک است نمی­اندازند ...»

در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی می­خوانیم :

«... آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید می­دانند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان می‌گویند . در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسله­ی پیشدادیان به شاهی رسید ، مردم را به کندن قنات­ها و نهرها و بازسازی آن­ها فرمان داد ، در این روز به کشورهای هفت­گانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی‌دهاک) را اسیر کرده ، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند...»

در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشن­ها به آدریان‌ها (آتشکده­ها) مى­روند و پس از آن براى گرامی‌داشت مقام فرشته­ی آب­ها ، به کنار جوى‌ها و نهرها و قنات­ها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مى­شود ، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مى­پردازند .

جالب این­جاست که مى­گویند اگر در این روز باران ببارد ، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى­سپارند و اگر بارانى نبارد ، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مى­کنند .

http://mehrvash.persianblog.com/1385...h_archive.html

زنده یاد عزت الله نگهبان


زنده یاد عزت الله نگهبان که در سال 1300 شمسی در اهواز به دنیا آمد تحصیلات خود را در دبستان جمشید جم , دبیرستان فیروز بهرام و مدرسه فنی آلمانی درتهران به پایان برد و در سال 1328 در رشته باستان‌شناسی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد او  در سال 1329 به آمریکا عزیمت نموده و تحصیلات خود را تا مقطع دکترا در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و به پیشنهاد استاد خود رونالد مک‌کان به بررسی سیر سفال نخودی ‌رنگ در منطقه خوزستان پرداخت و اطلاعات بسیاری در این زمینه جمع‌آوری کرد که حاصل آن را در نهایت در رساله خود تدوین نمود و پس از بازگشت به ایران به مقام استادی در دانشگاه تهران دست یافت و در سال 1336 موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران را بنیاد گذاشت و تا 1356 عهده‌دار ریاست آن بود او همزمان با استادی در دانشگاه تهران  معاون اداره کل باستان شناسی نیز بود , مرحوم نگهبان در سال 1347 به عنوان مدیر گروه باستان‏شناسی دانشگاه تهران برگزیده  شد و توانست تاثیرات مهمی را از خود برجای بگذارد  به صورتی که پایان مدیریت او در این سمت گروه باستان شناسی و تاریخ هنر علاوه بر  او ، دارای کادر آموزشی شامل :خانم سیمین دانشور، نوشین نفیسی، پرویز ورجاوند، عباس زمانی، رضا مستوفی فرد، فرخ ملک زاده، صادق ملک شهمیرزادی، غلامعلی همایون، یوسف مجید زاده فسقندیسی، غلامعلی شاملو، مسعود گلزاری، اردشیر فرزانگان بود وسرانجام در سال 1351 مدیر دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد ماجرای علاقه او به باستان شناسی موضوع جالبی است که خود استاد در این باره چنین می فرمودند: "در زمان تحصیل در مدرسه آلمانی  از آنجا که این مدرسه در خیابان قوام السلطنه و در مقابل کتابخانه ملی و موزه ایران باستان در محل هنر سرای فعلی قرار داشت ساختمان جدید الاحداث موزه ایران باستان و کتابخانه ملی در تهران آن زمان بسیار جلب توجه می کرد در ضمن تحصیل در مدرسه آلمانی هر گاه که فرصتی پیش می آمد برای دیدن موزه ایران باستان می رفتم در آن زمان کار ساختمان موزه به اتمام رسیده بود و در سالن های موزه، کارکنان اغلب به تنظیم قفسه ها می پرداختند به خصوص ظهرها که مدرسه برای مدت دو ساعت تعطیل بود بیشتر اوقات به دیدن موزه می رفتم این دیدارهای مکرر از موزه ایران باستان به ویژه در آن هنگام که توام با تکمیل و تنظیم نمایشگاه و قفسه ها بود به تدریج مرا سخت به آثار باستانی و تاریخ گذشته ایران که در آن هنگام موضوع روز بود علاقه مند کرد پس از آنکه در دبیرستان فیروز بهرام به ادامه تحصیل پرداختم با وجودی که امکان نداشت مانند گذشته گاه و بیگاه از موزه دیدن کنم ولی چون فاصله دبیرستان تا موزه چندان زیاد نبود باز هم، هر چند وقت یک بار برای دیدن موزه می رفتم. در سال های آخر دبیرستان تحت تاثیر احساسات ملی و میهنی نسبت به روشن کردن گذشته پر افتخار ایران و تاریخ درخشان آن فعالیت های دامنه داری در کشور در جریان بود و دانش های وابسته و مربوط به ایران شناسی و فرهنگ و تمدن باستانی ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت با سابقه و علاقه ای که در ضمن دیدارهای مکرر از موزه ایران باستان نسبت به آثار گذشته داشتم پس از اخذ دیپلم دبیرستان تصمیم گرفتم در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل نام نویسی کنم"

تربیت بسیاری از اساتید برجسته باستان شناسی ایران :

 روانشاد نگهبان در دوران حیات پربار خویش به تربیت دانشجویان بسیاری که برخی از آنان  همچون پرویز ورجاوند, سیف اله کامبخش فرد، صادق ملک شهمیرزادی، یوسف مجیدزاده، مهدی رهبر، میرعابدین کابلی، محمود موسوی، علی اکبر سرفراز  , مسعود آذر نوش , حمید خطیب شهیدی (مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس)، سید منصور سجادی( استاد دانشگاه رم و سرپرست هیات کاوش در شهر سوخته)، جلال رفیع فر (مدیر گروه سابق انسان شناسی دانشگاه تهران)، محمد صالح صالحی، حکمت الله ملا صالحی (استاد دانشگاه تهران) و عباس علیزاده (استاد دانشگاه شیکاگو) در سالهای بعد در زمره  اساتید این رشته به فعالیت مشغول شدند همت گمارد هر چند که گاه در راه تربیت این دانشجویان به علت سبک خاص کاری خود و پشتکاری که در انجام کار داشت با مشکلاتی برخورد می کرد که یکی از آن موارد که خود او خاطره ای را در این باب نقل کرده است بسیار آموزده بوده و نشان دهنده این موضوع است که موفقیت اتفاقی نبوده و افراد موفق از ابتدا زمینه و تلاش لازم را در این زمینه داشته اند در این باب استاد درباره سفر تحقیقاتی به شوش چنین نقل می کند که« بر خلاف همه ساله که یک اتوبوس دربست برای تمام مسافرت کرایه می شد چون در این برنامه قرار بود مستقیما به شوش مسافرت شود تصمیم گرفته شد با قطار مسافرت را انجام داده و با استفاده از بلیت نیم بها برای دانشجویان، در هزینه مسافرت صرفه جویی شود و توان مالی هیات را در مدت اقامت در شوش افزایش دهیم... دانشجویان را به شهر دزفول بردیم و از آن جا با وانت به طرف شوش حرکت کردیم. از همان روز برنامه کار تنظیم و قرار شد هر شب نهار روز بعد را برای هیات تهیه کنند تا بتوانیم تمام روز در بیایان و صحرا به کار باستان شناسی مشغول باشیم , دو سه روز اول کلیه دانشجویان با علاقه در تپه ها به نقشه برداری، جمع آوری سفال، کلاسه کردن سفال های گوناگون و شناخت سفال دوران های گذشته مشغول شدند , از روز چهارم بعضی از دانشجویان شروع به زمزمه کردند که علاوه بر کارهای یکنواخت همه روزه چه خوب بود اگر سری هم به شهرهای اهواز و خرمشهر و آبادان نیز می زدیم اعتراض ها بالا گرفت، تا اینکه روز بعد دانشجویان در حالتی شبیه به اعتصاب و اعتراض از کاوش دست کشیدند من با آنها صحبت کردم ولی چون موفق نشدم اقناعشان کنم، گفتم: آنهایی که نمی خواهند از این برنامه پیروی کنند می توانند خودشان از فردا به هر کاری که علاقمندند اقدام کنند. اکثریت دانشجویان از ادامه کار خودداری کرده و بر روی آثار مخروبه در کنار یکدیگر نشستند....خوب بخاطر دارم تنها دانشجویی که بدون شک و تردید در ادامه کار با من همگامی کرد، همکار عزیز آقای دکتر «پرویز ورجاوند» بودند که در آن هنگام در رشته باستان شناسی تحصیل می کردند.»  

تالیفات پاسبان تاریخ کهن سرزمینمان :

 آن زنده یاد تالیفات و مقالات گونانی را در رابطه با باستان شناسی و تاریخ ایران به رشته تحریر در آورده است که از این جمله می توان به تالیف کتاب ارزشمند  مروری بر پنجاه سال باستان شناسی ایران , کتابهای فلزات مارلیک ، گزارش کامل کشفیات مارلیک، وگزارش کاوشهاى هفت تپه وانتشار بیش از 70 مقاله علمی

اشاره نمود

اشاره به برخی کاوشهای نگهبان تمدن ایران زمین :

وی از جمله  اولین ایرانیانی بود که اقدام به حفاری وکاوش علمی و باستان شناسی نوین در ایران نمود و                                            یکی از بزرگترین افتخارات او کشف بیشترین میزان طلا در اکتشافات باستان شناسی ایران است او در این راه کاوش مناطق تاریخی همچون آغاز بررسی‏های باستان‏شناسی رودبار و شناسایی تپه مارلیک در گیلان 1340را به انجام رساند و نمایشگاهی از آثاری که شامل تعداد زیاد جام‌های زرین و سیمین بانقوش برجسته و زیبا و تزییناتی از صحنه‌های خیالی و موجودات افسانه‌ای، ظروف سفالی، سلاح‌های مفرغی، ظروف بدل چینی، شیشه‌ای و دیگر شاهکارهای هنری بود که برگ زرینی از تاریخ و تمدن ایران به شمار می‌رود را در 1341 در ساختمان موزه ایران باستان ترتیب داد که در نوع خود بی نظیر بود  

 کاوش پیله قلعه گیلان 1341 , زینب بیجار و قشلال گیلان ( با همکاری ج بایستی) , علی کرم باغ گیلان ( با همکاری س کامبخش فرد ) , تپه زاغه , تپه قبرستان و سگزآباد در دشت قزوین ( ودر نهایت ایجادکارگاه دائمی باستان شناسی در دشت قزوین برای تربیت دانشجویان  که مطالعات او در این منطقه موجب اصلاح جدول گاهنگاری فرهنگی ادوار پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران شد)، کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه محمدآباد خره و تبدیل آن به کانونی برای پژوهش‌های مستمر و درازمدت باستان‌شناختی دانشگاه تهران که در این مکان بسیاری از دانشجویان به خوبی تربیت شدند ,  کاوشهای قیطریه , دعوت اتفاقی از رابرت بریدوود و همکارانش به ایران که نقشی اساسی در گشودن فصلی جدید و علمی در باستان‌شناسی پیش از تاریخ ایران ایفا کرد که دلیل این دعوت اتفاقی به این شرح است که در سال‌های 1950، رابرت بریدوود، پیشتاز پژوهش‌های علمی درباره دوران پلایستوسین موخر و هولوسین قدیم (8000 _ 12000 ق.م) سرگرم فعالیت‌های باستان‌شناختی در کردستان عراق بود. با سقوط رژیم پادشاهی در عراق در اواخر سال‌های 1950، ادامه کار پژوهشی بریدوود و تیمش ناممکن شد و در‌خواست بریدوود برای پژوهش در ترکیه نیز به جایی نرسید. سپس در 1958 در کنگره بین‌المللی باستان‌شناسی پیش از تاریخ در هامبورگ، نگهبان و بریدوود با یکدیگر ملاقات کردند در این ملاقات، دکتر نگهبان از مشکل بریدوود مطلع شد و پیشنهاد کرد که وی کار خود را در کوهپایه‌های زاگرس در ایران ادامه دهد. این ملاقات اتفاقی و استقبال بریدوود از این پیشنهاد سرآغاز عصری جدید در باستان‌شناسی ایران بود که در نتیجه آن گروهی از بهترین باستان‌شناسان بین‌المللی (مانند فرانک هول، کنت فلانری، پتی جو واتسون، بروس هاو) فعالیت‌های علمی خود را در ایران متمرکز کردند , کاربر روى منطقه باستانى هفت تپه که باعث نجات این آثار از تخریب وغارت شد چرا که طرح کشت نیشکر می رفت که آثار موجود دراین منطقه را براى همیشه ازبین ببرد ولی حضور نگهبان مانع از این فاجعه فرهنگى شد ,  بررسی شمال خراسان، ابوفندوا در خوزستان , 000   از جمله مهمترین آنهاست

برخی دیگر ار کوشش های استاد :

او در این سالها  20 واحد درسی عملی  از جمله دوره های کار روی زمین را برای دانشجویان باستان‏شناسی ایجاد کرد و تحولی جدید در دروس باستان‏شناسی دانشگاه تهران به وجود آورد تا حدی که در  سال تحصیلی 1350_1349 در دانشگاه تهران، گروه آموزشی باستان شناسی و تاریخ هنر و موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران دست به اقدام بی سابقه ای زد که در نوع خود منحصر به دانشگاه تهران است . این اقدام بی نظیر، الزامی کردن دروس عملی به مدت یک نیمسال کامل تحصیلی برای کلیه دانشجویان اعم از دختر و پسر در برنامه درسی در مقاطع تحصیلی دوره لیسانس و فوق لیسانس بود

روانشاد نگهبان علاوه کوشش های گسترده در راه گسترش علمی باستان شناسی در ایران یکی از اولین کسانی بود که با قاچاق اشیا عتیقه و باستانی در ایران به مخالفت جدی پرداخت و نقش بسزایی را در قانونی شدن این موضوع ایفا نمود در این زمینه او با ارائه مقاله در سال 1347 در پنجمین کنگره بین‌المللی باستان‌شناسی و هنر ایران ماده‌ای را پیشنهاد کرد که بر اساس آن خرید و فروش اشیای باستانی به صورت غیرمجاز و از طریق قاچاق ممنوع اعلام شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه نمود

وچنان که همگان اعتقاد دارند استاد نگهبان را به واقع می توان پدر باستان شناسی ایران دانست چراکه او در تمامی زمینه های این علم از کاوش در محوطه های باستانی گرفته تا تدریس و اداره گروه باستان شناسی دانشگاه تهران و ایجاد دروس جدید در این رشته و حتی ارتباطی سازنده با دیگر اساتید به نام این رشته از جمله فرد مشهوری همچون بریدوود و در نهایت دفاع از میراث فرهنگی و جلوگیری از قاچاق گسترده این آثار به خارج کوشا بود 

باشد تا فرزندان این سرزمین به عنوان شاگردانی کوشا و رهروانی پویا ادامه دهنده راه او باشند

نامش جاودان و راهش پر رهرو باد

17 بهمن ماه 1387 خورشیدی