راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

گفتار اشو زرتشت

کسی که بر قلب خود غلبه نکرد بر هیچ چیز غالب نخواهد شد. زرتشت

 

رفتار کن با دیگران همانطوری که توقع داری که دیگران با تو رفتار کنند.زرتشت

 

آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر .زرتشت


کسی را فریب مده تا دردمندنشوی زرتشت

 

با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی زرتشت

 

بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی

راستگو باش تا استقامت داشته باشی

متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی

دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی

سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی

چالاک باش تا هوشیار باشی زرتشت

 

دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی زرتشت

 

مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی.زرتشت

 

روح خود را به خشم و کین آلوده مساز و هرگز ترشرو و بدخو مباش زرتشت

 

در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند. زرتشت

 

اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده. زرتشت

 


سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی. زرتشت

 

اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری. زرتشت

 

با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد.زرتشت

 

مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند .زرتشت

 

زندگی شما وقتی زیبا و شیرین خواهد شد، که پندارتان، کردارتان و گفتارتان نیک باشد.زرتشت

 

پیمان شکنی یکی از شاخه های دروغ است.زرتشت

 

هر یک از شما باید در کردار نیک به دیگری سبقت جوید و از این رو زندگی خود را خوش و خرم سازد. زرتشت

 

خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد .زرتشت

 

انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند .زرتشت

 

بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی . نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست . زرتشت

 

 وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است . زرتشت

 

 هر کس باید بیاندیشد که کیست ؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند ؟ زرتشت

 

خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است .زرتشت

 

کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند . زرتشت

 

انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است . زرتشت

 

 انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست . زرتشت

 

بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند . زرتشت

 

همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار . زرتشت

 

نیکی و سود خویش را در زیان دیگری مخواه.زرتشت

 

شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار کسان در آن نباشد .زرتشت

 

فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی.زرتشت

 

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک .زرتشت

 

دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از آنو همیشه قسمتی از غم دیگران باش نه دلیل آن.زرتشت

 

هنگامی که همه یکسان فکر می کنند دیگر کسی بیشتر نمی اندیشد.زرتشت

 

راه جهان یکی است و آن راستیست .زرتشت

 


من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم .زرتشت

 

آنچه را می شنوید به عقل سلیم و منش پاک و روشن بسنجید و آنگاه بپذیرید.زرتشت

 

در دوره ای که از آن اوباش است بهتر است که اعتماد و اندیشه تان را پنهان کنید.زرتشت

 

همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی.زرتشت

 

انسانهایی که تنها هستند،همیشه در معرض خطر عشق اند.زرتشت

 

عاشق عاشق شدن باش و دوست داشتن را دوست بدار از تنفر متنفر باش به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش.زرتشت

 

بردباری ، هنگامی خوب است که مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است.زرتشت

 

اگر کسی را دوست داری، به او بگو . زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند .زرتشت

 

کسی که بر نفس خود غلبه نکرد بر هیچ چیز غالب نخواهد شد.زرتشت

 

عشق می ماند؛ انسان ها هستند که عوض می شوند .زرتشت

 

خوشبختی از آن کسانیست که خواهان خوشبختی دیگران باشند .زرتشت

 

 شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد.زرتشت

 

خورشید باش که اگر خواستی برکسی نتابی نتوانی .زرتشت

 

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است.زرتشت

 

نیکی و سود خویش را در زیان دیگران مخواه.زرتشت

 

عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش و به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش .زرتشت

اشو زرتشت

نام راستین زرتشت


شادروان "دستور دالا" پیرامون زرتشت می گوید : ما همه چیز درباره محمد و موسی و عیسی و حتی بودا می دانیم ولی هیچ آگاهی علمی و دقیقی پیرامون زرتشت بزرگ آریایی و نخستین پیام آور جهان نمی دانیم

از سروده های به جای مانده از زرتشت ( گاتها ) می یابیم که نامش زرتشتر و نام خانوادگی اش سپتام یا سپتم است . اوستا شناسان نام زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد - زال و پیر و اشتر به معنی شتر معنی میکنند . در مجموعه شتر زرد یا پیر معنی می دهد . عده دیگری این نام را شایسته چنین بزرگ مردی نمی دانند و بر این باور هستند که زرث به معنی روشنایی معنی میدهد و اشتر را از ریشه اش یا درخشیدن می دانند . که در مجوعه "زرین روشنایی" ترجمه می شود . آنان بر این باورند که نام اصلی وی سپتم است که معنی سپید یا سپیدترین بوده است که پس از برانگیخته شدن به پیام آوری جهان زرتشتر خطاب شد به معنی روشنایی مینوی . بودا نیز همین کار را کرده است . نامش گوتم بوده به معنی گاوین و گاونر بزرگ که پس از برانگیخته شدن به ارشاد مردمان نام بذ را بر میگزیند که به معنی دانا است

سپتام زرتشتر اوستایی در پارسی امروزی زرتشت اسپنتمان نامیده می شود . او بر خلاف ادیان دیگر که هزاران سال پس از وی آمدند هرگز اداعاهای همچون پسر خدا - نور خدا و . . .نکرد . با اندیشه کردن در سروده های گات ها ما در می یابیم که او انسانی برجسته - دانا - خردمند - یکتا پرست و بی ادعا است . او تنها گمراهان را به راه نیک دعوت می کند و آنان را از راه خطا سرزنش می کند ولی هرگز آنان را به آتش جهنم و سربهای آتشین آخرت و زنجیرهای جهنم و دوزخ دهشتناک وعده نمی دهد . هرگز فرمان جهاد در راه خدا برای کشتار گمراهان را نمی دهد تا هر کجا کافری را دیدید او را بکشید . او تنها آموزه های خردمندانه و فیلسوفانه خود را در روزگاری به مردم منتقل می کند که به دلیل وسعت تاریخی اش زمانش بر همگان پوشیده است


بستگان زرتشت

از روی گات ها متوجه می شویم که او از خویشاوندانش به نام خاندان اسپنتمان هیچداسب نام می برد . از دختر خردمندش پوروچیستا به معنی پر بینش نام می برد و در جای دیگر از میدیوماه سپنتمان که گویا پسر عمویش است . در کتاب دساتیر زرتشت را به خاندان مه آبادیان که هزاران سال پیش از کیومرث پیشدادی است نسبت داده است . خود کیومرث به بیش از شش هزار سال پیش تعلق دارد

یاران نزدیک زرتشت


شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی ار پذیرفت . زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می رسد . فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند . گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد . خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند ( در ترکستان کنونی ) از یاران نزدیک زرتشت بودند . یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده اند

گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی می باشد . اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامی گفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند

گروه دوم ورزن می باشد که به کسانی گفته می شود که در حلقه قرار دارند . آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند . به آنان انجمنیان نیز گفته اند

گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده می شود . که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب می شدند . آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند


بدخواهان زرتشت


زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود . بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معبادی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز می باشد . آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیسا ها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد . این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده می شدند . کوی از همان کی پارسی است ( مانند کی آرش - کی گشتاسب ) که شاه معنی میداده است . آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند

کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند . از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است . زرتشت در سروده هایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند . جایی دگیر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بیگناه ریخته اند


لهجه و زادگاه زرتشت

دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است : گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است . این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است . زرتشت از خاندانهایی نام می برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است . در تمامی سروده های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می شود . وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ ( شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی . . . ) بوده است . گفتگوی ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است . شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است

اما در این میان گروهی با استناد به متن اوستا که از رغه یاد شده است وی را از آذربایجان می دانند . منجمله ارباب کیخسرو شاهرخ . رغه به احتمالی همان مراغه کنونی در آذربایجان است . در فصل بیستم بندهش زرتشت را از حوالی رود ارس ( شمال آذربایجان ) و مادرش را از رغه یا مراغه معرفی میکند . این دسته پدر زرتشت را پورشاسب می دانند و مادرش را دغدو می خوانند . دغدو واژه ای اوستایی ( دغدوا ) است که به معنی دختر پاک و نجیب است . زرتشت در سن سی سالگی در بالای کوه سبلان در آذربایجان به پیامبری برگزیده شد و سپس شهرها را یکی پس از دیگری برای گسترش دینش طی کرد . زاد روز اشو زرتشت در ششم فروردین ماه می باشد که امروزه بسیاری از ایرانیان آن را احترام و جشن می گیرند . در همان روز به گفته اوستا پدرش پوشاسب به شادی و جاودانگی فرزندش درختی کاشت . این سنت از دیرباز در نزد ایرانیان بوده و امروزه نیز در برخی نقاط ایران پابرجاست . نوع درخت معمولا گردو یا بادام یا سرو یا کاج می باشد احترام به طبیعت برای آنکه با افزودن یک فرزند ممکن است طبیعت نیز آلوده شود پدر و مادر ایرانی همیشه برای حفظ منابع طبیعی درختی را با بدنیا آوردن فرزندشان می کاشتند . فردوسی بزرگ زاده شدن زرتشت را چنان مهم دانسته است که زادروز وی را همچون پدیدار شدن درختی می داند که شاخه و برگ آن را خرد و دانش و اندرز فرا گرفته است . وی را نابود کنند اهریمن و بنیان گذار یکتاپرستی جهان میداند و میگوید پس از وی آتش پرستی از میان می رود و آتش تنها نور اهورامزدا و روشنایی مقدس قدرت او می گردد

چو یک چند گاهی بر آمد برین درختی پدید آمد اندر زمین

از ایوان گشتاسپ تا پیش کاخ درختی گشن بیخ بسیار شاخ

همه برگ او پند و بارش خرد کسی جز چون او بر خورد کی مرد

خجسته پی و نام او زردهشت که اهریمن بد کنش را بکشت

به شاه جهان گفت که پیغمبرم تو را سوی یزدان همی رهبرم

بیاموز آئین و دین بهی که بی دین همی خوب نه آید شهی


دین بهی چیست ؟

دین که به اشتباه از ریشه تازی خوانده می شود از ریشه پهلوی دن و دینه گرفته شده است . که در معنی می شود وجدان و شرف انسان است در زبان پهلوی . ولی اعراب این واژه را از ما گرفتند و جمع ادیان را ساختند و دیانت را نیز به آن افزودند . در واژه نامه پهلوی استاد بهرام فره وشی دین به معنی گسترده یعنی کیش و خصایص روحی و تشخیص معنوی وجدان و ندای درونی انسانهاست . که یکی از قوای پنجگانه نیروی باطنی انسان می باشد. پس وجدان است که مستقل از عالم جسمانی فنا ناپذیر است و آن را آغاز و پایانی نیست . این نیرو در انسان را خداوند به ودیعه گذاشته تا نیکی و بدی را تشخیص دهیم . اگر انسان به ندای درونی خویش به نیکی عمل کند راه راست را دنبال کرده است و زرتشت بزرگ ترین و جاودانه ترین سخنش این است که راه در جهان یکی است و آنهم راستی است . اگر به ندای منفی گوش فرا دهد به نیرو درونی یا همان دین آسیبی نخواهد رسید ولی در روز آخرت دین به صورت فرشته خوب و دختری زیبا ظاهر میشود وگرنه به سان زنی پتیاره و هرزه نمایان می شود . دین بهی نیز از واژه پهلوی دن ای وه گرفته شده است که بزرگان جهان و مورخین و موبدان بزرگ آن را به دین بهی یا همان دین زرتشتی معنی کرده اند . از این روی دین بهی نامیده می شود که سخنان و آموزه هایش تا ابد برای بشریت قابل اجراست و رمز تمامی بشریت در انسانیت و کردار نیک - گفتار نیک و پندار نیک نهفته است


واژه حضرت برای زرتشت درست نیست

حضرت واژه ای تازی است که برای پیام آور سرزمینهای بزرگ آریایی پسندیده نیست زیرا اشو خود به معنی مقدس و روحانی است که پیشوند زرتشت اسپنتمان است . واژه اشو زیباترین واژه برای او است که بارها در اوستا بر آن تاکید شده . در اوستا این لقب از جانب اهورامزدا به وی داده شده است و هیچ مقامی بالاتر از وی در جهان نمی باشد


زمان ظهور اشو زرتشت

زمان ظهور پیامبر آریایی تا کنون بر هیچ کس روشن نیست و هر مورخ و خاورشناسی دیدگاهی برای خود دارد . آنچه بیش از همه مورد تاکید است بین سه هزار و پانصد سال تا پنج هزار و پانصد سال می باشد . تقویم دینی زرتشتیان نیز به هزار و هفتصد و سی و هشت سال پیش از میلاد تهیه شده است . روز تولد ایشان ششم فرودین است که این روز هزاران سال است که در ایران گرامی داشته می شود .

پلینی یا پلینیوس بزرگ رومی

وی از مورخین مشهور یونان است زمان زایش زرتشت را قبل از حضرت موسی خوانده است

ویل دورانت تاریخ نگار امریکایی

زمان زرتشت به گفته یونانیان به بیش از پنجهزار سال پیش می رسد . بروسوس بابلی زمان زرتشت را به دو هزار سال پیش از میلاد می داند . اخیرا طبق نظریه ای زمان زرتشت را به هزار تا ششصد قبل از میلاد نسبت داده اند . این نظریه زمانی به اثبات خواهد رسید که ویشتاسب که باشد زیرا ویشتاسب کیانی بیش از چهار هزار سال پیش فرمانروایی میکرده است ولی ویشتاسب پدر داریوش بزرگ دوهزار و ششصد سال پیش

فرهنگ پارسی عمید

نخستین پیام آور صلح و خرد و اندیشه جهان که تاریخ زیستن او را از حدود قرن هفتم قبل از میلاد تا هزار و سیصد و هفتاد و پنج قبل از میلاد تخمین زده اند که هنوز هیچ تاریخ شناسی نتواسته است از زمان او آگاهی پیدا کند . او ایرانیان را به پرستش خدا یگانه دعوت کرد . نام پدرش پورشسب و نام مادرش دغدو . که گفته اند یکی از دلایل بوجود آمدن بزرگترین امپراتوری تاریخ در زمان شاهنشاهی هخامنشیان گرویدند پادشاهان آن زمان به دین زرتشتی بوده است

پروفسور شیلر و مسیو دیمارگان فرانسوی

آنان از باستانشناسان فرانسوی هستند در حفریاتی که از شوش - بابل - نینوا بدست اورده اند و به خط میخی نوشته شده است زمان زرتشت را به هفت هزار الی هشت هزار سال پیش از میلاد تخمین زده اند و پادشاهان آنجا را زرتشتی خوانده است

سوئیداس یونانی

که از مورخین یونان است و در سال نهصد و هفتاد میلادی بسر میبرده زمان زرتشت که از او به عنوان دانای پارس و ماد نام برده را به پنج هزار سال پیش از جنگ ترویا میداند

هرمدروس

از شاگردان ارشد افلاطون - زرتشت را به بیش از پنج هزار سال قبل از شروع جنگ "ترویا" نامیده است
ارسطو

سایر مورخین یونانی از وی سندیت گرفته اند . او از شاگردان افلاطون بود و دوست و مربی اسکندر . وی در سال سیصد و هشتاد و چهار پیش از میلاد تولد یافت و زمان ظهور اشو زرتشت را نه هزار و ششصد سال قبل از مسیح می داند

در گذشت زرتشت

درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است . گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسفندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد . لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه بربر ترکهای تورانی کشته می شود

بزرگان جهان درباره اشو زرتشت چه می گویند

دکتر ویت نی

مذهب زرتشتی در یکی از اقوام برترکره ارض متنعم شده است . آنکس که از حیث مراتب فیلسوفانه و روحانی و جسمانی و پاکی صوری و معنوی دعوی اصالت نجابتش محل توجه است مذهبش زرتشتی است


پرفسور دکتر گیگر


به راستی هیچ قومی از اقوام باستانی خاور زمین قدرت حفظ و صحت کیش خویش را مانند زرتشتیان نداشته اند و این خود از تاثیر حقیقت این مذهب است که در عین حقیقت بدون نقصانی در اصول باقی مانده است . در همه تفتیشاتی که در طول زندگی کرده ام هیچ آیینی و قومی را مانند زرتشتیان در یکتاپرستی - خداشناسی - آزاد منشی - پاکی و حقیقت ندیده ام . چه خوشبخت است قومی که این آیننشان است


نیچه- فیلسوف آلمانی


زردشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است که پایه‌های گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاکنون برای باختر استوارترین ستون زندگی بوده است. اندیشه زردشت آموزشهای بزرگی برای نیک زندگی کردن، نیک در پیوند بودن، نیک‌‌رفتار داشتن ونیک سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهی به دیگران است. او هیچگاه در هیچ سخنش از به کاربردن پی‌درپی «راستی و درستی‌ خودداری نکرده وپیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است. در سخن زردشت، شکوهی یافت میشود که در کمتر سخنی میتوان یافت
.

پرفسورهرتسفیلد

پشتکار و کوششهای خستگی‌ناپذیر، از فروزه‌های درخشان ایرانیان می‌باشد که برپایه راستی و درستی استوار شده است که همه آنها پرتوی از آیین شکوهمند و پرفروغ زردشت است

پروفسور میه

فروزه‌های ایرانیان باستان ستایش آمیزند. ولی باید دانست که انگیزه‌ آنها ، آموزشهای نیک خواهانه و مردمی زردشت میباشد

زردشت از منشی والا برخوردار بود که توانست بر دل مردم رخنه نماید وآنها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیک خواهش بکشاند

التهیم

سروده‌هایی به این ژرفنایی واستادی و با روانی بی‌همانند دراین دوران تنها از کسانی برمیآید که نیک پرورش یافته باشند و از خانوادة‌ نژاده‌ای باشند که از آموزش و پرورش نیک برخوردار باشند. سرودهای زرتشت از یک مایه بنیادین بینشمندی و ادبی کم مانند بهره‌ور است که با دوران هند و اروپایی پیوندی ناگسستنی دارند. بی پروا میتوان گفت که درونمایه گاتها از یک گفتار جهان برین برخوردار است که به اندیشه این مرد بزرگ رخنه کرده و درآن جای گرفته است. زرتشت اندیشمندی یکتا و بی‌همتا و درشناسایی و روشن‌نگری بسیار برجسته و والا بود. از این رو پیشوای بی چون وچرای کسانی شد که با ژرف‌بینی و ژرف نگری به جهان نگریستند و پایه‌گزار بینشمندی شدند


جکسون


بودا و کنفوسیوس و سقراط که جویندگان نور و فروغ و روشنایی بودند. از پایه‌هایی بلند و سرکشیده برخوردار بودند، ولی باید پذیرفت که زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بی گمان یکی از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار میآید


گوته


دانشمند بلند آوازه آلمانی، سخت فریفته گفتار و سروده‌های زرتشت بود و اورا مردی بسیار بزرگ و نوشته‌هایش را شکوهمند بازنمود کرده است. گوته، زرتشت را خردمندی به شمار میآورد که جهان خرد کمتر همانند اورا به خود دیده است. او در همه جا از کسی نام می‌برد که هماره دراندیشه خوشبختی و آسایش مردم بوده است و جز راستی و پاکدلی سخن نگفته است


وتین آمریکایی


زردشت از همه نگرها ستودنی است، بیگمان مسیح پیرو او بوده واز اندیشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شکوهمند او: پندار نیک –گفتار نیک- کردار نیک، پایه و بنیاد همه دینها ست و هیچ خردمندی نتوانسته است چیزی بر آن بیفزاید

توماس هاید

این نویسنده بزرگ انگلیسی درباره زرتشت می گوید: که در آن منش او را سخت می‌ستاید و اورا اندیشمندی بزرگ به شمار میآورد. او مینویسد که خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید، زیرا ایرانیان از یک آگاهی بزرگی درباره خداوند برخوردار بودند. این مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندی چون زردشت بودند


هومباخ


درگاتها این سروده‌ی باشکوه زردشت، یک آفریدگار یافت میشود که اهورامزدای نیک خواه و خیراندیش است. آموزش های او برترین آموزشهای نیک و برجسته درراه یک زندگی پاک و آراسته و درست و شایسته است که بازده‌های درخشان آن نیک آشکار میباشد . اورا میتوان یک استاد مهر و پاکدلی خواند که جز درراه راستی و درستی گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختی مردمان روی زمین را نخواست

پرفسور جان هینلز

دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسانها و حقوق بشر در جهان خواند


پرفسور هانری ماسه - رنه گروسه


زرتشت اولین شخصی است که پایه های یکتا پرستی را در جهان بنیان نهاد

دکتر هاگ

زرتشتیان مقام زن و مرد را برابر دانسته اند . رسومات دینی زنان و مردان برابر است . مراسم تدفین مردگان برای زن و مرد فرقی ندارد

خانم فرانسیس پاورکاب

من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد و چنین آموزه هایی را برای ما به جای گذاشته که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهمگون نبودن با شرایط امروز و همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل میدهد اگر وی نیامده بود به راستی امروزه جامعه بشریت چه حالی داشت و در چه شکلی زندگی میکرد

برخی پند ها و آموزهای اشو زرتشت اسپنتمان :

خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد ( زرتشت - اشتودگات – یسنای 43)

انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند . ( زرتشت – یسنای 30 )

بهشت و دوزخ ما در این جهان در دستان خود ماست . نیکی پاسخ نیکی است و بدی سزای بدی . نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست . ( زرتشت – یسنای 30 و 31 – بند 11 - 10 )

وظیفه هر انسان در زندگی اش کار و کوشش و آبادی و پیشرفت جهان است . ( زرتشت – یسنای 34 – بند 14 )

هر کس باید بیاندیشد که کیست ؟ از کجا آمده است و برای چه در این جهان زندگی میکند ؟ ( زرتشت – یسنای 43 – بند 7 )

خداوند این جهان زیبا را برای شادی انسان در مسیر نیک آفریده است . ( زرتشت – یسنای 43 – بند 6 )

کسانی در زندگی سرافراز و آسوده خواهند زیست که در زندگی به ندای وجدان درونی خویش گوش فرا دهند و آن را ارج نهند . زیرا وجدان درونی همه انسانها آنها را به سوی کردار نیک رهنمایی میکند . ( زرتشت – یسنای 45 – بند 5 )

انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است . ( زرتشت – یسنای 46 – بند 6 )

انسان به هر چه که اراده کند خواهد رسید . اندیشه آدمی سازنده زندگی اوست . ( یسنای 48 – بند 4 )

بهترین زندگی دو جهان برای کسانی است که نیک بیاندیشند و پارسایی را سرلوحه زندگی خویش کنند . ( زرتشت – یسنای 51 – بند 15 )

همسری که برای دخترت برگزیدی به او معرفی کن ولی انتخاب نهایی را به دست خودش بسپار . ( زرتشت - یسنای 53 – بند 3 )

پرتوهای اهورامزدا از دیدگان زرتشت

اشا = راستی

وهومنه = منش نیک

خشتر = شهریاری

آرمئیتی = درست اندیشی

سپنت مینو = مینوی فزاینده

دئنا = دین

گو = جهان زنده

اشی = پاداش

خرتو = خرد و شعور

امرتات = جاودانگی

هئروتات = رسایی

مانثر = پیام

آثر = آتش

چستی = دانش

سروش = نیوشایی

اتیوتی = تندرستی

توشی = توش و توانایی

گوش ارون = جهان روان

گوش تشن = ساخت جهان

فسرتو = خرسندی و مژردک و آمرزش

نام ها و صفات اهورامزدا ( از آیات اورمزدیشت ) :

کسی که گله و رمه بسیار برای انسان آفرید

کسی که بر همه چیز تواناست

بهترین راستی

ظاهر کننده تمام نعمتها

کسی که پایان همه خردها ست

دانای دانایان

مقدس و اهورا

کسی که دست خصومت بر او نمی رسد

مغلوب ناشدنی

کسی که همه پاداشها را در خاطر نگه می دارد

کسی که همه را نگهبان است

کسی که همه را درمان بخش است

او پاسبان و چاره بخش و شهریار و پرورش دهنده و دادگر است

او آفریدگار همه چیز است . . .

سه اصل زرتشت :

هومت = اندیشه

هوخت = گفتار

هورشت = کردار

در راس این سه آموزه ایرانی اندیشه نیک است . تا تفکر درونی انسان نیک و انسانی نباشد گفتار و کردار هم نیک نخواهد شد .

زرتشت از دو نیروی خیر و شر در زندگی ما انسان ها سخن میگوید :

انگره مینو = نیروی اهریمنی

سپنتا مینو = نیروی اهورایی

انگره مینو همان حوادث - نیروی اهریمنی و نابرابری هایی است که در جهان می بینیم . شخصی در گوشه ای از دنیا در بالاترین امکانات به دنیا می آید . دیگری در گوشه ای دیگر از روی فقر و گرسنگی از دنیا می رود . یا جنایات و وقایع شیطای که در جهان اتفاق می افتد .

سپنتا مینو = نیروی اهورایی خداوند که در برابر انگره مینو قرار دارد و انسان ها باید توسط این نیرو بر انگره مینو چیره شوند . رفتار و منش و زندگی درست و نیک هر انسان پایه گذاری جهانی اهورایی همراه با صلح – خرد و شعور است که جنگ و کشتار و غارت و زشتی در آن جایی ندارد .

آزادی در انتخاب دین – برابری زن و مرد – بزرگترین مکتب انسان ساز بودن در جهان – ایجاد صلح و امنیت جهانی – دعوت به خرد و شعور و کسب دانش – اندیشیدن در هر امری قبل از انجام یا پذیرش آن – یکتا پرستی – پاداش و جزای اعمال در روز آخرت و پل چینوت ( پل صراط اسلام ) و . . . از جمله خصوصیات دین زرتشتی در جهان است .

از روز پیدایش زرتشت تا کنون سه منجی بایستی برای نجات بشریت ظهور کند :

· اخشیت ارت

· اخشیت نمه

· استوت ارت ( سوشیانت )

زرتشت بر این باور بوده است که هر کدام از این سه تن در هر هزار سال یک بار ظهور میکند . پس اگر سه هزار و چهار صد سال عمر زرتشت باشد پس آخرین منجی یعنی سوشیانت در این هزاره ظهور خواهد کرد .

امشاسپندان = در گاتها این واژه وجود ندارد . ولی در یسن و ویسپرد آمده است . در معنی یعنی پیرو دین زرتشت . ولی امروزه آنرا به معنی فرشته در دین زرتشتی معنی کرده اند . برای مثال فرشته نگهبان آب آناهیتا است که یکی از امشاسپندان می باشد .



نماز زرتشتیان


پنج بار نماز در شبانه روز می باشد :

هاونی : نماز بامداد

رپیتون : نماز نیمروز تا سه بعد از ظهر

ازیرین : نماز سه بعد از ظهر تا فرو رفتن آفتاب

ایویسروتریم : نماز غروب آفتاب تا نیمه شب

اوشهین : از نیمه شب تا برآمدن خورشید

نماز را با خشنوتره اهورهه مزدا آغاز میکنند یعنی برای خشنودی خداوند .

نمازهای مشهور زرتشتی :

اَشِم وَهو

اشم وهو هیشتیم استی اوشتااستی اوشتا اهمایی هیت اشایی وهیشتایی اشم . . .

راستی بهترین نیکی و خوشبختی است . خوشبختی برای کسی است که او راست باشد . . .

یَتا اَهو

یتا اهو وئیریو رتوش اشات چیت هچا ونگهئوش دزدا مننگهور شیوتنم انگهه اوش مزدایی خشترم چا اهورایی آییم در گوبیو ددت استارم . . .

همانگونه که یک سرور جسمانی (مانند پادشاه) نیرومند است . همانگونه که یک سرور روحانی (مانند موبدان بزرگ) دارای صفات معنوی است پس بخشش فرشته بهمن از آن کسی است که برای خداوند گام بردارد و پاداش اهورامزدا برای کسانی است که بینوایان و درویشان را یاری رساند . . .

نماز بر تو ای اهورامزدا

خُشنوتَره اَهورِهه مَزدا . خشنود میکنم خداوند را با شکستن و خوار کردن روح خبیث تیره دلی و زشت کرداری و با نیکوکاری بر مردم تو را خشنود می سازم . همی ستایم و ارجمند سازم نیک گفتاران و نیک کرداران و نیک اندیشان را . ترک میکنم بد اندیشی – بد گفتاری و بد کرداری را . بخشش خداوند از آن کسی است که تنها برای رضای خدا گام بر میدارد .

آثر - آگر - آذر - آتش نور و روشنایی اهورامزدا است که مظهر قدرت اللهی و منبع حیات تمام جانداران است و همچنین مظهر پاکی در جهان است . از این روی زرتشت آتش را نشان دین خود قرار می دهد و از آن به عنوان نور اللهی و قدرت اهورامزدا معرفی میکند . از روی دیگر چون مکتب میترائیزم بنیان گذار مکتبهای فکری جهان در ایران ظهور کرده است و او نیز باور خاصی به خورشید و آتش داشته است به همین روی زرتشت پس از ظهورش میترائیزم را به کلی مردود نکرد و خورشید و آتش میترائیزم را از درجه خدایی به درجه نور و قدرت خداوند تنزل داد . با این کار عده ای از پیروان میترائیزم نیز به وی گرویدند . اهورامزدا را خدای دانا و بزرگ معرفی نمود . بسیاری از میهن پرستان آگاه هنگام آغاز سخنانشان می گویند به نام خدای ایران . زیرا ریشه همه ادیان از ایران سرچشمه گرفته شده است و میترائیزم بنیان گذاری ایدئولوژی جهانی است که مرزهای اروپا را نیز درنوردید و هنوز در برخی کلیسا های باستانی اروپایی تندیس میترای ایرانی به همراه گاوی موجود می باشد .

گذری بر تاریخچه اوستا

اوستا کتاب دینی زرتشتیان می باشد که از پنج قسمت تشکیل شده است .

یسنا : دارای 72 فصل که به زبان اوستایی نوشته شده است و شامل سخنان خود زرتشت می باشد که گاتها نام دارد .

ویسپرد : که در ستایش بهترین نوع مخلوقات و ایزدان گفته شده است .

یشتها : دارای بیست و یک قسمت است و مطالب دینی را آورده است .

خرده اوستا : شامل نمازها و نیایش ها است که در زمان شاپور دوم نوشته شده است .

وندیداد : دارای 22 فصل است که برای دوری جستن از افراد اهریمن صفت نوشته شده است .



کل اوستا شامل این چهار موضوع می باشد :


تاریخ پهلوانی ایران ( پیشدادیان - کیانیان - ساسانیان . . . ) - جغرافیای تاریخ اقوام ایران ( شهرها و روستاها و تیره های ایران و غیر ایرانی منطقه خاورمیانه ) -

بنیاد اجتماعی و اقتصاد خانواده ایرانی - دین - فلسفه و اخلاق



اوستا در زمان اسکندر گجستک


در زمان شاهنشاهی اشکانیان

پس از اینکه دودمان و سلطنت بیگانگان ( سلوکیان یونانی ) پس از حدود یک قرن توسط پارتیان یا شاهنشاهی اشکانیان درهم کوبیده شد و دوباره فرهنگ ایرانی حکمران سرزمینهای ایران گشت یکی از شاهان دیندار و پیرو آیین زرتشت آن سلسله به نام ولخش دستور داد تا به هر نحوی که شده قطعات پراکنده اوستا جمع آوری گردد . عده ای از روحانیون زرتشتی که مقادیر قابل توجهی از کتاب را از بر داشتند آنها را مکتوب کردند و هیاتی کارشناس مامور جمع آوری این کتاب مقدس نمودند .

در زمان شاهنشاهی ساسانیان

پس از اشکانیان ساسانیان راه آنان را ادامه دادند و اردشیر بابکان که در سالهای 224 میلادی شهریاری می نموده است دستور گردآوری کامل اوستا را صادر نمود . بعد از او پسرش اردشیر که در سالهای 242 تا 272 میلادی شهریاری می نموده است دانشمندان وروحانیون را عازم هند و یونان نمود تا آنچه که توسط اوستا به کشورهای دیگر صادر شده بود و جزئی از فرهنگ آنان شده بود را گرد آوری کنند و به سرزمین مادری اش بازگرداند . اوستای ساسانی در واقع حکم دائره المعارف بزرگی داشته است که شامل اساطیر - تاریخ - شعر - قصق و امثال - مباحثی پیرامون ستاره شناسی - پزشکی - علوم طبیعی - فقه - فلسفه و مسائل دیگر بوده است که بعد از گذشت سالیان دراز - از حاصل دسترنج و تجربه و شاهان و مردان بزرگ تاریخ و همچنین تعالیم اشو زرتشت بدست آمده بود .

در زمان تازیان

بعد از گذشت ناملایمات تاریخی ایران و جبران نمودن و جمع اوری اوستا بار دیگر حادثه تلخ دیگری بر ایران وارد شد . هنوز ضایعات وحشی گری های اسکندر ملعون کاملا از میان نرفته بود که قومی وحشی تر از مقدونیان و مغولان به ایران حمله کردند و اینان تازیان بیابانگرد و شتر سوار عرب بودند که با تمدن و فرهنگ خویی نداشتند . تعصب دینی آنان بر آن عیده استوار شده بود که جز قران و سنت همه علوم و معارف و ادبیات دیگر بیهوده است . به همین مناسبت بعد از یورش وحشیانه شان کتابخانه های ایران منجمله کتابخانه بزرگ کسروی سوخته شد و نسخه های منحصر به فرد کتب فراوانی که حاصل قرنها مطالعه و تجربه بود همراه با آثار و بناهی تاریخی ایران مهندم گشت . بویژه هرگاه نام و نشانی از کتب اوستایی می یافتند آنجا را به آتش میکشیدند و با خاک یکسان مینمودند . سرگذشت اوستا بعد از اسلام بسیار تاریک است . در آن دوران سیه جهل و نادانی و توحش اعراب روحانیون ایرانی برای حفظ اوستا آنرا میان خود تقسیم نمودند تا هر کدام قسمتی از آن را از بر داشته باشند و نسل اندر نسل آنرا به بازماندگان بیاموزانند . پس از قرن اول که ایران زمین مسکن اهریمنان تازی گشت عده ای از ایرانیان ترک وطن نمودند و به سوی هند رهسپار گشتند .

در زمان خلیفه های اسلامی

اما در روزگار عباسیان نهضت بسیار شگفتی در رستاخیز آیین زرتشتی بر پا گشت . در این رستاخیز عظیم مردی بلند همت و دانشمندی زرتشتی به نام " آذرفرنبغ " که در روزگار مامون و در سالهای 218 تا 198 زندگی میکرده به گرد آوری و تهیه و تدوین دینکرد پرداخت و تمدن ایرانی را دوباره زنده کرد . او در بغداد زندگی میکرد و از دانشمندان به نام زمان خود بود . در کتاب سوم دینکرد فصل 420 بند چهارم آمده است آذر فرنبغ نخستین کسی است که به گردآوری و تدوین و تالیف مجلدات دینکرد پرداخت . وی تبارش به آذرپاد - پسر مهراسپند میرسیده است . ولی روزگار بار دگر تغییر میکند و زرتشتیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و متعصبان عرب علاوه بر تعرضاتی که به جان و مال و آنان میکنند بار دگرکتابهای دینی ایرانیان را از بین بردند . که این موارد در بخشهای واپسین کتاب سوم دینکرد به روشنی آمده است . در همان سالها نهضت جاودانه خرمدینان ( بابک ) جان گرفت و 22 سال دست اهریمنان تازی را از ایران کوتاه کردند و در نهایت تمام سرداران و زن و فرزندش کشته شدند و خودش به دست ضحاکان تازی تکه تکه شد . در همان زمان مازیار شاهزاده ساسانی که دودمان و تاریخ کشورش توسط اعراب نابود شده بود دست به قیامی برای نابودی فرهنگ عرب از ایران زد و حکوتی را برای خود در شمال ایران تشکیل داد ولی در نهایت به دست تازیان کشته شد . نهضتهای دیگری مانند ابومسلم که هشت سال به سول انجامید و یا مبارزات سنباد که هفتاد روز بود و یا قیام استاذسیس که یکسال به طول انجامید یا مبارزات هاشم پسر حکیم ( مقنع ) که چهارده سال مبارزه کردند میتوان نام برد . پس از اعمال هارون الرشید نسبت به ایرانیان و قتل عام آنان که حامی از عقده حقارتش بوده - بار دگر زرتشتیان و ایرانیان اصیل در زمان مامون ( آغاز سده سوم هجری تا سی سال پس از آن) فرهنگ و کلام زرتشتی در میان توده مردم شکوفا گشت و مامون زیاد با آن مخافت نکرد ولی پس از مامون کم کم مسلمانان و دستگاه خلافت متوجه عمق این جنبش شدند و مشاهده کردند که در مدت کوتاهی کتابهای زیادی از دین بهی و تاریخ ایران تهیه گردیده است و چون منطقی با آن نمی توانستند مبارزه کنند با کشتار و قهر مبازره را آغاز کردند . بهدینان ایرانی را تعقیب کردند و به قتل رساندند و آثار آنان را مهندم گرداندند . که نمونه ای کوچک آن قتل عام زنان و کودکان کازرون و شیراز در سده پنجم هجری در زمان شیخ ابواسحاق کازرونی میتوان نام برد که یکی از کشتارهای فجیح زمان نام گرفت .

در کل اوستایی موجود بخش بسیار کمی از کتاب اصلی زرتشتیان می باشد و در تجاوزهای متعدد کشورهای منطقه به ایران صدمات بسیاری دیده است و بخش عظیم آن از بین رفته است ولی با این حال پنج پخشی که در بالا ذکر شد هنوز باقی است و مورد استفاده می باشد . تاریخ اوستا بر هیچ کس مخشص نیست ولی بیش از 3000 سال می باشد . اولین نویسنده آن هم بر مشخص نیست و به مرور زمان توسط موبدان بزرگ از سخنان زرتشت گردآوری شده و نوشته گردیده است . از دیدگاه برتری مطالب دینی زرتشتیان گاتها به نظر می رسد بر اوستا ارجهیت داشته باشد .

برگرفته از سایتariarman
برچسب‌ها: اشو زرتشت
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم مرداد 1391ساعت 19:48  توسط داریوش  |  آرشیو نظرات

اهورا مزدا

اهورا مزدا به معنی سرور دانای هستی بخش است.

واژه ای که زرتشت در گات ها برای خدای یگانه به کار برده اهورامزدا است. در آغاز بیشتر نیایشها این عبارت به چشم می خورد: «خشنوتره اهورهه مزدا» یعنی به خشنودی اهورامزدا. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم بکار رفته است؛ مثلاً در یسنای ۲۸ بند اول، مزدا آمده است. در بند هشتم همین یسن ابتدا اهورا و پس از چندین کلمه فاصله، مزدا آمده است. در بند ششم برعکس اول مزدا و پس از چند جمله، اهورا دیده می شود. در بند دوم مزدا-اهورا به کار برده شده است. در سراسر گاتاها هر جا، این دو واژه با هم آمده است، مزدا مقدم بر اهورا است. در یسنا ۲۸ بند اول زرتشت می گوید: « ای «مزدا» ! بهنگام نیایش با دستهای بر افراشته برای همه آفرینش سپند مینو خواستار رامش و پناه و شادمانیم».

چگونه زرتشتیان شناخته می شوند؟؟؟

زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند:

1: نشانه درونی(اندیشه و گفتار و کردار نیک)

2: نشانه برونی یا ظاهری (سدره و کشتی)

سدره با نام اوستایی "وهومنه وَستره" به معنای لباس نیک اندیشی و کشتی با نام اوستایی" اَئیویاونگهن" به معنای کمربند، گواه ظاهری زرتشتیی بودن و شناسنامه دینی است. سدره ، باید نخستین جامعه ای باشد که بدن را بپوشاند و از جنس پنبه، کتان یا ململ و به رنگ سپید است. سپیدی آن نشانه ی پاکی، سادگی و فروتنی است. سدره از 9 تکه فراهم شده است که 9 اصل و باور دین زرتشتی را به گونه ای نمادین یادآور می سازد و بهدین با پوشیدن سدره، این 9 پیام اهورایی را همواره بر تن و جان خود حس کرده و در زندگی به کار می بندد. این باورها عبارتند از:

1: باور به یکتایی اهورامزدا

2: باور به پیامبری اشوزرتشت

3: باور به قانون اشا (راستی و پاکی)

4:باور به دو گوهر همزاد(سپنتامینو و انگره مینو)

5:باور به امشاسپندان

6:باور به جاودانگی روان

7: باور به داد و دهش و نیکوکاری

8: باور به سپندینگی و ارجمندی چهار آخشیج

9:باور به فرشکرت و تازه گردانیدن جهان

سدره پیراهنی گشاد و بی یقه با آستین کوتاه و دارای دو کیسه کوچک یکی در جلو سینه(به نام گریبان) و دیگری در پشت (به نام گُرده) است. کیسه پشتی نشانه و نماد وظیفه هایی است که هرفرد به عنوان یک زرتشتی بر عهده دارد و باید به درستی انجام دهد و کیسه جلویی که به کیسه کِرفه یا کیسه کار نیک معروف است، یادآور پرهیزکاری های یک بهدین است که روی هم انباشته شده و او را خوشبخت میکند.
کشتی، بندی سپیدرنگ از جنس پشم گوسفند است که از 72 رشته نخ به هم بافته شده و نماد 72 هات یسنا است. این 72 نخ را در هنگام بافتن به 6 بخش( به نشانه شش چهره گَهَنبار) تقسیم می کنند که هر یک 12 نخ ( به نشانه 12 ماه سال) دارد و آنها را به هم می بافند. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور به کمر می بندند که نشانه پیروی از اندیشه،گفتار و کردار نیک است و چهار گرهای که زده می شود، به نشانه یادآوری تقدیس و ارجمندی چهار آخشیج و پاک نگاه داشتن محیط زیست است. با خواندن دو بار یَتااهو، دو گره در جلو زده میشود و در دور سوم با خواندن یک بار اوستای اَشِم وُهو دو گره در پشت سر زده میشود.

دین پذیری در باور اشوزرتشت، امری است که به اختیار انسان و برپایه دانش و بینش انجام می پذیرد. بر پایه یک روش کهن و پذیرفتنه شده باستانی، آنگاه که دختر یا پسر به سن هوشیاری و رشد فکری رسید و توانایی گزینش نیک از بد در خود یافت (امروزه بین 8 تا 15 سالگی است) و اوستاهای بایسته را فراگرفت، پدر و مادر می توانند آیین سدره پوشی را برای او انجام دهند تا فرزند، به جرگه زرتشتیان بپیوندد.
سدره پوشی برای او به مانند زایش تازه در دین است. در این هنگام فرد عهد و پیمانی نو با اهورامزدا می بندد و هر روز با باز کردن و بستن دوباره کشتی بر روی سدره (نوکردن کشتی) پیمان خود را یادآوری و نو می کند. این آیین که در گذشته معمولا در بامداد انجام می شده ، امروزه در ایران پس از نیمروز ( به خطر دشواری همکیشان برای شرکت در ساعات اولیه روز) در خانه، تالار ، آدریان ویا یک نیایشگاه انجام می شود. آیین سدره پوشی گاهی نیز به صورت همگانی برپا می شود، یعنی چند نوجوان با هم در یک جشن به وسیله موبد سدره پوش می گردند.
پیش از آغاز مراسم، سدره پوش شونده باید تن خویش را شستشو داده، سدره و جامه ی سپید بپوشد و همراه موبدان در کنار سفره سدره پوشی حاضر شود. یک فرد که می خواهد زرتشتی شود با جامه کاملا سپید در برابر موبد می نشیند، موبد با زمزمه اوستای آتش نیایش و یا اورمزدیشت این آیین را آغاز می کند. پس از پایان برساد، او در حالی که گوشه آستین های موبد را در دست گرفته است، با او هم پیوند شده؛ اوستای کشتی بستن را زمزمه می کند؛ موبد کشتی را به کمر وی بر روی سدره می بندد؛ پس از آن، سروده مزدیسنو اهمی را به همراه موبد میخواند و اقرار خود را به مزداپرست زرتشتی بودن اعلام میدارد. سپس در برابر موبد می ایستد و با خواندن اوستای پیمان دین در برابر شرکت کنندگان، این پیمان اهورایی را می بندد که بر پایه پیام پاک اشوزرتشت و با راست ترین دانش خدا داده ، دین پاک مزدیسنا را با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بپذیرد و اقرار می کند به یکتایی دادار اورمزد و پیروی از دین بهی که اشوزرتشت مهراسپیتمان آورده است. در پایان، موبد برای سدره پوش شونده اوستای تندرستی خوانده و از اهورامزدا برای او آرزوی دیرزیوی ، درست زیوی و شادزیوی می نماید. بستن کشتی به کمر، نشانه ی آن است که هر زرتشتی با نو کردن کشتی، بار دیگر پیمان خود را با دین مزدیسنی به یادآورد و همواره آماده خدمت کردن به دین بهی و سود رساندن به مردم باشد که همان پایداری و استواری بر خواست اهورامزدا است.

بی هیچ تردید باید گفت: سدره پوشی، آیینی بسیار زیبا است که به زرتشتی اندیشیدن و به باور های زرتشتی عمل کردن را می آموزد و نشان می دهد که نوزوت در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان، اشوان و راستی جویان جهان نیز با او همازور و همراه اند.

سرچشمه : کتاب دینی دوره دبیرستان زرتشتیان ایران