راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

پرستار از این اوستا

پرستار
از این اوستا اخوان ثالث

شب از شبهای پاییزی ست

از آن همدرد و با من مهربان شبهای شک آور

ملول و سخته دل گریان و طولانی

شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید ، چنین همدرد

و یا بر بامدادم گرید ، از من نیز پنهانی

من این می گویم و دنباله دارد شب

خموش و مهربان با من

به کردار پرستاری سیه پوش پیشاپیش ، دل برکنده از بیمار

نشسته در کنارم ، اشک بارد شب

من اینها گویم و دنباله دارد شب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد