راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

ها 28 از اهنودگات

سرود های 28 سر آغز گات ها سرچشمه عرفان اشو زرتشت است.

( بند یک )


اینک،

به نماز، دست‌ها برآورده،

از نخستین مینوی نیکی افزا، مزدا

خواهان رام و آرام و،

شادمانی‌ام.

کردار، همه از راستی، اشا

خرد، از منش نیک، و هومن

تاروان جهان، «گئوش اورون»، را

خشنود گردانم.

 

( بند دو )

 

من، با یاری و هومن

آیم به پیشگاه شما،

ای مزدا اهورا !

مرا ارزانی باد، در دو هستی

هم ]  این جهان[ مادی

هم آن ]جهان[ مینوی،

پاداش روشنایی و شادی

که اشا، نیکان را

بدان راه می‌نماید.

 

( بند سه )

 

من، شما را می‌سرایم، ای اشا !

هم ای و هومن!

هم ای بی‌آغاز، مزدا اهورا !

که جاودان شهریاری تان،

شهریور است

که آرمیتی را برمی‌افزاید

به بوی نیک بختی

شما را به خواهش می‌خوانم،

به سوی من آیید

 

( بند چهار )

 

من، روانم را،

دمساز با و هومن

به سرای سرود و روشنایی

پیوند خواهم داد

نیز آگاه،

از پاداش کارها،

]نزد[ مزدا اهورا

تا آن زمان که خواست و توان دارم

تا آن زمان، خواهم آموخت

که بکوشند،

در راستی، اشا.

 

( بند پنج )

 

ای راستی، اشا !

کی خواهم دید، ترا ؟

و، و هومن همه دانا را

و گاه اهورایی، همه توانا را ؟

سروش مزدا را؟

بدین مهین مانترا

با زبان، بازگردانم به راه،

گزند کار، گمراه را

 

( بند شش )

 

آیید ] سوی ما و [ دهید،

ای وهومن، ای اشا

بهره از دیرزیستی ] ما را[

ای مزدا !

از راستین گفتار خود

نیرو و شادی، زرتشت را و

همه ما را

تا برکینه‌ی کینه ورزان

پیروز آییم.

 

( بند هفت )

 

بده، ای راستی‏، اشا !

آن نیکی را که بهره‌ی منش نیک،

وهومن است

برآور تو ای آرمیتی

آرزوی « ویشتاسپ» و

یاوران مرا

و تو ای مزدا !

] ما را[ توانایی بخش !

تا مانترای ترا

برهمگان بشنوانیم

 

( بند هشت )

 

بهترین را،

از تو بهترین

که با بهترین راستی، اردیبهشت،

هم رأی و هم‌آهنگی، ای اهورا !

با بسی مهر خواستارم

برای « فر شوشترا»‌ی دلاور

و برای یاورانم

و برای آنان که بی‌گمان،

بهره می‌بخشی شان از منش نیک،

و هومن

] جاودانه[

در همه زمان

 

( بند نه )

 

با ]خواهش[ِ این پاداش

ترا، هرگز ای اهورامزدا !

]نشاید[ آزرد

راستی، اشا را هم

و هومن را نیز هم ـ اندیشه‌ای

که بهترین است

می‌کوشیم

تا ستایش را به شما پیشکش کنیم

که شما، سزاوارترین اید،

ستایش را

شهریور توانای سرودنی،

نیز هم

 

( بند ده )

 

وانگهی، آنان را می‌شناسی

که از راستی، اشا

و نیز از منش نیک، و هومن

بینادل و درست‌کاراند

این مزدا اهورا !

کام‌های ایشان را

نیک روا کن!

که نیک آگاهم

ستایش آرمانی پاکدلانه

نزد شما،

بر خیره نخواهد بود

 

( بند یازده )

 

ایدون،

بدین ]ستایش[‌ها

راستی، اشا

و منش نیک، و هومن را

همیشه، همی پایم

تو ای مزدا اهورا !

مرا، فرا آموز

با واژگان مینوی خویش

از زبان خویش

که جهان

در آغاز، برچه سان

پدیدار آمد؟
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد