راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آتش جشن سده خجسته باد

روز پیدایش آتش زرتشت از ایران باستان تا کنون جشن می گرفتند

در میان عناصر چهارگانه ؛  آتش و آب و خاک و باد ؛ از دیر باز  آتش  در میان آریا ییان  اعتبار دیگری داشته است . در اوستا آتش فرزند اهورامزدا و سپندار مذ =(  زمین ) نامیده می شود . از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می داشتند و  نشانه ی اهورایی اش می دانستند و شعله اش را نماد فروغ ازلی  می شمردند و آتشکده های همیشه روشن برای آنان به منزله ی محراب پیروان مزدیسنا بود . آنان بر این باور بودند که هستی با وجود آتش است که  می تواند ادامه یابد .

 

ایرانیان باستان عقیده داشتند که شادی از بخشش های اهورایی و اندوه از پدیده های اهریمنی است . آنان غم را نمی شناختند و حتا در سوگ کسی نیز به اندوه نمی نشستند و شیون و زاری  را گناهی بس برزگ می شمردند ، از این رو می کوشیدند تا همیشه شاد باشند و در هر فرصتی جشنی سزاوار می آراستند و با گرد هم آیی به شادمانی و سرور می پرداختند . در میان این جشن ها سه جشن  زمستانی است که آتش در آنها نقشی اساسی دارد و آتش افروزی از مراسم بنیانی انهاست . این سه جشن به  ترتیب عبارتند از جشن یلدا ، جشن چهار شنبه سوری و جشن سده .

 

در میان  این سه جشن  آتش افروزی جشن سده از ارزش دیگری برخوردار است  چرا که ریشه ی این جشن پیوندی تنگاتنگ  با پیدایش آتش دارد .

 

از دیدگاه اسطوره شناسی پیدایش آتش  به هوشنگ شاه که یکی از شاهان پیشدادی است منسوب  می شود . به روایت فردوسی روزی هوشنگ شاه به شکار می رود و بر سر راه خود ماری سیاه رنگ و تیره تن می بیند . وی که نخستین بار است که این موجود عجیب را رؤیت می کند ، می هراسد و برای کشتن او سنگی به سویش پرتاب می نماید ، مار می گریزد ، اما سنگ به سنگی دیگر می خورد و از برخورد دو سنگ با یکدیگر جرقه ای می جهد و آتش زاده می شود :

 

 یکی روز شاه جهان سوی کوه                         گذر کرد با چند کس هم گروه

 

 پدید آمد از دور چیزی دراز                              سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز

 

 دو چشم از بر ِ سر چو دو چشمه خون               ز دود دهانش جهان تیره گون

 

نگه کرد هوشنگ باهوش و  سنگ                    گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ

 

به زور کیانی رهانید  دست                              جهانسوز مار از جهانجو ی جست

 

 بر آمد به سنگ گران ، سنگ خرد                    همان و همین سنگ بشکست گُرد

 

 فروغی پدید آمد از هر دو سنگ                       دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

 

 نشد مار کشته ، ولیکن ز راز                         ازین طبع سنگ  آتش آمد فراز

 

 هوشنگ به شکرانه ی پیدایش آتش ، به نیایش اهورا مزدا می نشیند و از آن پس آن را جاویدان و فروزان می دارد و فروغ اهورایی اش می نامد و مردم را به پرستش آن فرا می خواند و به جشن و شادمانی می پردازد و نام آن جشن را سده می گذارد .

 

 در این اسطوره ، دو عامل متضاد روبروی هم قرار می گیرند ؛ اهریمن ، مار (1) را که مظهر و هم ریشه ی مرگ و نماد تاریکی و آشفتگی است ، پدید می آورد و اهورا مزدا در برابر آن آتش را  که نماد روشنایی و گرمای هستی است می آفریند .

 

 اما در مورد افروختن آتش در این شب ؛ کتاب های التفهیم و آثار الباقیه  نظر مشترکی دارند و آن بدین روایت است که :

 

و اما سبب آتش کردن و برداشتن آن است که بیوراسب =(  ضحاک ) توزیع کرده بود بر مملکت خویش  دو مرد هر روزی تا مغز شان بر آن دو ریش نهادندی که بر کتف های او برآمده بود و او را وزیری بود نامش ارماییل ، نیکدل و نیک کردار ، از آن دو تن یکی را زنده یله کردی و پنهان او را به دماوند فرستادی . چون افریدون او را بگرفت سرزنش کرد و این ارماییل گفت توانایی من آن بود که از دو کشته یکی را برهاندمی . و جمله ی ایشان از پس کوه اند . پس با وی استواران فرستاد تا بدعوی او نگرند و او ( ارماییل ) کسی را پیش فرستاد و بفرمود تا هر کسی بر بام خانه ی خویش آتش افروزد ، زیرا که شب بود و خواست تا بسیاری ایشان پدید آید ... " .

 

 برگزاری جشن سده

 

 برگزاری جشن سده را می توان به سه دوره ی تاریخی تقسیم کرد :

 

1 – دوره ی پیش از اسلام 2 – دوره ی بعد از اسلام  3 – دوره ی کنونی

 

دوره ی پیش از اسلام :

 

فردوسی جشن سده را به زمان  پادشاهی هوشنگ نسبت می دهد و ابو ریحان بیرونی به فریدون . اما رسمی شدن جشن سده به زمان اردشیر بابکان مقرر می شود ، اما بطور کلی در هیچیک از اسناد تاریخی به چگونگی شیوه ی جشن اشاره ای نشده است .

 

جشن سده بعد از اسلام :

 

در این دوره مورخانی چون بیرونی ، بیهقی ، گردیزی ، مسکویه و ... و ... از شیوه ی جشن در دوران پادشاهی غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و آل زیار و تا دوران مغول بسیار نوشته اند ، حتا  داستان مرگ مرد آویج  را  نیز نقل کرده اند (که جشن سده ی باشکوهی ترتیب داد بود  و در پایان جشن به دست مخالفان خود به قتل رسید ) ، اما اخباری که در زمینه ی برگزاری این جشن داده اند ، مانند هر آگاهی دیگر مربوط به دربار پادشاهان و امیران است و از آیین های عامه ی مردم و شیوه ی برگزاری سده در میان آنان گزارشی باز نمانده است .

 

اخبار موجود از این دوره نشانگر آن است که جشن سده در آن زمان با شکوه تمام برگزار می شده و حتا شاعرانی چون عنصری ، فرخی ، منوچهری ، عسجدی  در توصیف چگونگی  و چون و چندی آتش آن داد سخن داده و نیز از پرندگان و جانورانی که به آتش می انداختند ، یاد کرده اند .  در اینجا به دو گزارش در این زمینه اشاره می شود  :

 

گزارش نخست آثار الباقیه ؛ صفحه ی 351 :

 

 آتش افروزند تا شر آن "جهنم" بر طرف گردد و گیاه خوشبو تبخیر میکنند تا مضرات آن را  برطرف کنند . در خانه ی ملوک رسم شده که آتش بیافروزند و چون شعله ور گردد ، جانوران وحشی را به آتش می اندازند و مرغ ها در شعله ی آن می پرانند و در کناراین  آتش می نشینند و به لهو و لعب مشغول می شوند .

 

 گزارش دوم ؛ داستان بیهقی ؛  صفحه ی 571 و 572  :

 

امیر  ( سلطان مسعود غزنوی ) فرمود تا سراپرده بر راه مرو بزدند بر سه فرسنگی لشگرگاه و سده نزدیک بود . اشتران سلطانی را ، و از آن همه لشکر به صحرا بردند و گز (2)کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید و گز می آوردند و در صحرایی که جوی آب بزرگ بود ، پر از برف می افکندند تا به بالای فلعتی برآمد و چارطاق ها بساختند از چوب ، سخت بلند و آن را به گز بیاکندند و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و بالای کوهی بر آمده و اَله =(  عقاب ) بسیار و کبوتر . و سده فراز آمد . نخست شب امیر بر لب آن جوی آب که شراعی زده بودند ، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنودم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند ، و کبوتران نفط= (  نفت ) اندود بگذاشتند و ددان برف اندود آتش زده دویدن گرفتند و چنان سده ای بود که دیگر آنچنان ندیده بودم و آن به خرّ می به پایان آمد .

 

 البته باید اشاره کرد رسم هایی از چون سوزاندن کبوتران و پرندگان و جانوران که در حضور شاهان انجام می گرفته ، به هیچ روی بر اساس آیین زردشتی نیست ، چرا که  آتش نزد آنان بسیار گرامی است و در همه ی کتاب های آیینی زردشتیان در مورد پاکیزه نگاهداشتن و نیالودن آتش به آنان سفارش بسیار شده و هم در اوستا، بخش گاتها  آمده است :  " ... ای مزدا نفرین تو به کسانی باد که با آموزش خود مردم را از کردار نیک رویگردان می سازند و به کسانی که جانوران را با فریاد شادمانه قربانی  می نمایند ".

 

 جشن سده در دوران کنونی :

 

امروزه نیز جشن سده یا سده سوزی به صورت پراکنده در بعضی شهر ها و روستاها ی ایران در دهم بهمن ماه برگزار می شود . در مازندران ، لرستان ، سیستان و بلوچستان ، کشاورزان و روستاییان و چوپان ها نزدیک غروب ِ یکی از روز های زمستان روی پشت بام ، دامنه ی کوه یا کنار کشتزار و چراگاه آتش می افروزند و بنا بر سنتی دیرین پیرامون آن گرد می آیند ، بی آنکه نام جشن سده بر آن نهند .

 

اما در کرمان و بیشتر شهرهای آن استان جشن سده یا سده سوزی با شکوه تمام برگزار می شود . در میان چادر نشینان بافت سیرجان سده سوزی چوپانی برگزار می شود . در یکی از روستاهای جیرفت ( آبادی بلوک از دهستان اسماعیلی ) شب دهم بهمن آتش بزرگی به نام آتش سده ، با چهل شاخه از درختان هرس شده  ی باغ به نشانه ی چهل روز ( چله ی بزرگ ) در میدان ده بر می افروزند و از روی آن می پرند و می خوانند :

 

سده سده ی دهقانی / چهل کنده ی سوزانی / هنوز گویی زمستانی

 

موبد اردشیر آذر گشسب در کتاب مراسم مذهبی و آداب زردشتیان می گوید :

 

این رسم از دیرباز در کرمان بر جای مانده و تا آنجا که پیران سالخورده از نیاکان خود به یاد دارند ، همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار می شود " .

 

در قدیم محل جشن در یک فرسنگی شمال شهر کرمان ، بعد از ویرانه های محله ی قدیم زردشتیان ، معروف به "محله ی گبری " در زمین های کشاورزی بود  . در این محل تنها یک باغ  معروف به باغچه ی " بداق آباد " با دیوار های بلند و دو دستگاه ساختمان وجود داشت  که مراسم سده سوزی روبروی در ِ این باغ ، در زمین های کشاورزی برگزار می گردید ، مالکان از اینکه سده سوزی روی زمین های کشاورزی آنان انجام می گرفت ، استقبال می کردند ، زیرا نه تنها آن را زیان آور نمی دانستند ، بلکه خاکستر ی را که از آن بجا می ماند ، برای کشاورزی مفید می شمردند .  امروزه " باغچه ی بداق آباد " و زمین های کشاورزی اطراف آن به خانه و دکان تبدیل شده و تنها قطعه زمین بزرگی باقی مانده که برای سده سوزی از آن  استفاده می شود . خیابان کنار این زمین نیز به خیابان نام دارد .

 

سده سوزی در کرمان غروب روز دهم بهمن ماه برگزار می شود اما کرمانی ها از چند روز قبل در تدارک آن هستند . از اول بهمن عموم باغداران و مالکان – هر یک به قدر همت و به نسبت ثروت خود – چند بار هیزم را که از بیابان ها و کوهپایه های اطراف فراهم شده ، به محل جشن می آورند . دست فروشان نیز تا روز نهم بهمن محل گستردن بساط خود را معین می کنند .

 

پیش تر ها که سده سوزی در فضای باز انجام می شد ، مردم از بعد از ظهر بلند در اطراف محل افروختن آتش به صورت گروهی فرش می انداختند و تا فرارسیدن ساعت موعود خود را با گفتگو و دیدار یکدیگر و نوشیدن چای و خوردن آجیل سرگرم می کردند ، اما این روز ها فقط چند ساعت پیش از سده سوزی ، در خیابان سده اجتماع می کنند .

روز دهم بهمن ماه چهره ی شهر عوض می شود . مغازه ها زودتر بسته می شود . چند ساعت قبل از افروختن آتش زنان زردشتی در آشپز خانه ی بزرگ باغ " بداق آباد " آش و سیرو (3) می پزند . گرد همایی خانواده ها در ایوان باغ و خوردن آش و سیرو و آجیل بخشی از مراسم جشن است . فروشندگان دوره گرد در کنار میوه و آشامیدنی در بساط خود ، حتما ً باید آجیل ( تخمه ، پسته ، مغز بادام و فندق) را هم داشته باشند .

 

افزون بر مردم شهر ، مردم دیگر هم  از حومه و شهر های نزدیک برای شرکت در سده سوزی می آیند . برزگران هنگام شرکت در مراسم حتا اگریک شاخه هیزم هم شده برای خرمن سده می آورند تا با رضای خاطر مشتی از خاکستر سده را  به همراه ببرند و برای شگون و برکت در کشتزار خود بپاشند .  ( در سده سوزی سال  1362 روزنامه ها و دیگر رسانه های گروهی شمار شرکت کنندگان جشن را بیش از ده هزار نفر اعلام نمود ) .

 

سده خرمن بزرگی است به قطر 14 متر و به بلندی 5 تا 6 متر که در جلوی در ِ باغ بداق آباد از قبل آماده شده .

 

نزدیک غروب دو موبد لاله به دست با لباس سفید ، که پوشاک رسمی روحانیان زردشتی به هنگام اجرای آیین های دینی است – ظاهر می شوند . زمزمه کنان به خرمن سده نزدیک می گردند و از سمت راست سه بار گرد آن می گردند سپس این خرمن هیزم را با شعله ی لاله ها – که روشنی آنها از آتشی است که از آتشکده آورده شده – از چهار سو آتش می زنند . شعله های آتش ، فروزان و سر کش به آسمان کشیده می شود و همراه آن هلهله و شادمانی مردم در فضا می پیچد و همه جا سر شار از شور و هیجان می گردد ..

 

پس از ساعت ها که شعله ها فرو کش می کند ، مردم بویژه جوان تر ها از روی بوته های آتش می پرند . در قدیم اسب سواران زودتر از مردم خود را به آب و آتش می زدند و هنر نمایی می کردند .

 

در آخرین ساعت پایانی جشن که آتش به خاکستر می نشیند ، مردم پس از گذراندن یک بعد از ظهر شور انگیز و درخشان به خانه های خود باز می گردند . رسم است که کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه ی پایان گرفتن سرمای زمستان به کشتزارهای خود می برند و می گویند که در این شب ستاره ی گرما به زمین درود می فرستد .

 

 

گوشه ای از مراسم جشن سده

از بسیاری اشارات نویسندگان، مورخان و پژوهشگران، آشکار است که جشن های نوروز، سده و مهرگان، جشن هایی بوده است همگانی که با سرور و شادمانی و به صورت کارناوال برپا می شده است. مردمان هریک به فراخور توان به تهیه ی هیزم و خار و خاشاک به ویژه چوب «گزمی» می پرداختند و پشته هایی از آن ها فراهم می کردند و آتش می­زدند، سپس با صورتک هایی بر چهره و دست افشانی و پایکوبی تا چندین روز با گریز از همه ی قیود، به جشن و شادمانی مشغول می شدند. آتش ها در بالای پشت بام ها یا در دشت ها و بلندی ها روشن می شد، مراسم جشن سده علاوه بر آتش افروزی های گسترده، با برپایی مجالس سور و سرور و میهمانی های بسیار مفصل همراه بوده است. پس از مراسم آتش افروزی، نیز این میهمانی ها ادامه داشته و بر سر خوان می نشتند و نوشخواری در حد افراط از رسوم بوده است. مجالس رقص و موسیقی و آواز تا بامدادان به طول می انجامید و روز پس از جشن، پادشاه و بزرگان به پذیرایی می نشستند.

 

دو چیز یافت از این آتش سده دو همال      ستاره یاره ی زرین و آسمان خلخال

ز  آفتاب  یکی  جام کرد چرخ امشب        به یاد شاه به کف  برنهاد  مالامال

«منشوری سمرقندی»

 

جشن سده  و سال  نو  ماه محرم         فرخنده  کناد  ایزد   بر خسرو  عالم

جشن سده  در  مجلس  آراسته ی  تو       با  شادی چون زیر همی سازد با  بم

جشن سده را رسم نگه داشتی ای شاه      آتش به خَشَن بردی از خانه ی چهارم

چون  آتش  سوزنده  بیفروزد آتش        آن یک  رخ ساقی  و  دگر جام دمادم

«فرخی»

 

آمد  ای سید  احرار شب  جشن سده           شب جشن سده را حرمت، بسیار بوَد

می خور ای سید احرار شب جشن سده       باده خوردن بلی از عادت احرار بوَد

«منوچهری»

 

وینک بیامده است به پنجاه روز پیش      جشن سده طلایه ی نوروز و نو بهار

آری هرآنگهی که سپاهی شود به رزم       ز اول به چند روز بیاید طلایه دار

«منوچهری»

 

گذاشتیم و گذشتیم و آمدیم و شدیم     تو  شاد زی  و بکن  نوش  باده ی روشن

سده دلیل بهار است و روزگار نشاط     نشاط کن که جهان پر گل است و پر سوسن

بخواه جام و برافروز آذر بُرزین     که پر شمامه ی کافور شد کُه و برزن

«عمعق بخارایی»

 

شب سده است بیار ای چراغ رود نواز        از آتش می، غم بسوز و چنگ نواز

به جام خویش مر این رام ِخویش را می ده     به کام خویش مر این زار خویش را بنواز

طریق راحت گشای و راه رنج به بند         عنان هجر فرو گیر و اسب وصل بتاز

چون شعر خوانی در وصف این شب سده خوان     چو عشق بازی در مدح شاه دنیا باز

«عثمانی مختاری»

 

شب های سیه زلف مغان وش داری     در جام طرب باده ی دلکش داری

تو خود همه ساله سده ی خوش داری     تـا زلف چلیپا، رخ آتش داری

«خاقانی شیروانی»

 

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است     کاندرین مُلک نخواهد که شب تار بود

در چنین جشن ِطرب، آری خورشید دگر     گر بتابد ز دل خاک، سزاوار بود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت     شب جشن سده را حرمت بسیار بُوَد

«محمد دبیر سیاقی»

 

اَلاَرضُ و النّار مَشرقَه     وَالنّار مَعبودَه مذکانت النّار

«بشاربن برد تخارستانی»

بن نوشت ها :

1. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - استاد عبدالعظیم رضایی

2. گاهشماری و جشن های ایران باستان - هاشم رضی

3. جشن های آتش - هاشم رضی

4. راهنمای زمان جشن ها و گرهمایی های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی

5. آثارالباقیه ابوریحان بیرونی - ترجمه ی اکبر داناسرشت

6. برهان قاطع - خلف تبریزی

 

گستره برگزاری این جشن

در گذشته، جشن سده در گستره پهناوری از آسیای کوچک (آناتولی) تا استان سین‌کیانگِ چین یعنی در سرتاسر ایران بزرگ، در بین همه مردمان، فارغ از هر قومیت یا گرایش دینی رواج داشته و به مانند نوروز در روایت‌های مکتوب تاریخی به آن اشاره شده است.

امروزه تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، این مراسم در میان روستا‌نشینان شمال شرقی کشور (همچون آزادوَر و روستاهای دشت جوین)، در بخش‌هایی از افغانستان و آسیای میانه (با نام «خِـرپَـچار»)، در کردستان (پیرامون سلیمانیه و اورامانات)، نواحی مرکزی ایران (با نام‌های «هله‌هله»، «کُـرده»، «جشن چوپانان») و در میان برخی روستانشینان و عشایر لرستان، کردستان، آذربایجان و کرمان رواج دارد.

همانگونه که گفته شد ، یکی از سرزمین‌هایی که جشن سده را برگزار می‌دارند، روستاهای دشت جوین در خراسان و به ویژه روستای «آزاد ور» است. این روستا در جنوب خاوری جاجرم و در کنار خط راه‌آهن خراسان و ایستگاه آزادور واقع شده است. در این روستای کهنسال و روستاهای پیرامون آن، جشن سده پس از چند هزار سال با شکوه فراوان برگزار می‌شود. چشم‌انداز دشت جوین در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه و شادی و آوازخوانی مردم و جوانان، بسیار زیبا و دیدنی است. بر بام خانه ها و بر فراز کوه‌های اطراف، آکنده از بوته‌های فروزانی است که سراسر دشت را آتشباران و چراغانی کرده‌اند. هیزم این مراسم از بوته خاصی فراهم می‌شود که به نام محلی جشن، «سـرِه» (sare) نامیده می‌شود. مردم منطقه از چند روز پیش از سده به گردآوری این بوته می‌پردازند.

 

سرودخوانی در جشن سده، روستای آزادور خراسان

عکس از غیاث آبادی، دهم بهمن ۱۳۸۰

جشن سده آزادور در گذشته در چند روز متوالی برگزار می‌شده است و اکنون آقای خسرو زیباکیان از ناحیه کوهستانی وخان در پامیر (خاور افغانستان) خبر داده است که مردمان آن ناحیه هنوز هم جشن سده را در پنج روز متوالی منتهی به دهم بهمن برگزار می‌کنند. در اینجا لازم می‌دانم از همه مردم مهربان روستای آزاد ور، به ویژه خانوانده برادران آزادوری و مادر آگاه به باورهای کهن آنان که دوبار در جشن سده سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ من و همراهان مرا برای پژوهش‌های میدانی به روستای کوچک و دوست‌داشتنی خود دعوت کردند، سپاسگزاری کنم.

با اینکه در هیچیک از متون پهلوی و منابع زرتشتی عصر ساسانی و پس از آن، نامی از جشن سده و مراسم آن برده نشده و پیداست که این جشن در مغایرت با سنت زرتشتی بوده است؛ اما خوشبختانه در دوران معاصر این مراسم در میان هم‌میهنان زرتشتی نیز رایج شده است که البته در شیوه برگزاری، به برخی آیین‌های کهن و گاه مهم آن توجه نمی‌شود. روشن کردن تعداد زیادی کُـپه‌های جداگانه آتش از ویژگی‌های این مراسم بوده و در همه متون کهن به آن اشاره شده؛ اما برافروختن تنها یک کُـپه آتش در منافات با آیین کهن است. همچنین با انجام مراسم توسط موبدان، جشنی ملی تبدیل به مراسمی دینی شده و بتازگی با سخنرانی‌های مقامات رسمی در حال تبدیل شدن به مراسمی تشریفاتی است. رواج این شیوه موجب می‌شود تا برگزاری جشنی همگانی، در انحصار گروهی خاص قرار بگیرد و دیگران حداکثر تماشاگر مراسم باشند. جشن سده در میان بسیاری از زرتشتیان و از جمله پارسیان هند در چهارم بهمن (برابر با دهم بهمن ماه در گاهشماری یزدگردی) برگزار می‌شود.

 

 

سرود سده

 

سده آمد که فروغش سَر و سالار بُود

شادمانی ز پَسین در بَر ما یار بُود

چه گرامی است مَهین، کز پس هجران دراز

باور افروخته رخ آید و بیمار بُود

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است

کاندر این مُلک نخواهد که شب تار بُود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت:

“شب جشن سده را حُرمت بسیار بود”

سده ی فرخ ما پار سفر کرد و برفت

آمده اینک و محبوب تر از پار بُود

خوب رخساره بود این سده زان چهره نهفت

رخ نهفتن مگر از خوبی رخسار بُود

این سده آتش افروخته دارد که درست

لاله رخ، گر اثر عاشق کردار بُود

آتشش خُرد نبینید و فروغش نگرید

که دل سوخته از مهرِ بدو یار بُود

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است

کاندر این ملک نخواهد که شب تار بُود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت:

“شب جشن سده را حُرمت بسیار بود”

آتش اندر دل سنگ است نهان زان که درست

دل هر ذره نماینده ی دادار بُود

در چنین جشن بزرگ، آری خورشید دگر

گر بتابد ز دل خاک سزاوار بُود

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است

کاندر این مُلک نخواهد که شب تار بُود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت:

“شب جشن سده را حُرمت بسیار بود”

سرچشمه : drshahinsepanta.blogsky.com

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد