راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

به انتظار دمیدن صبح

و در کنج تنهایی ام
شمع هایی که با هزاران امید روشن کرده بودم خاموش کردم
و  به انتظار دمیدن صبح نشستم
که گرمای هزاران شمع هم به پای روشنی و گرمای خورشید نخواهد رسید
زیر آفتاب آبتنی خواهم کرد 

و غبار دل خواهم شست

..

...

....

.....



آنچنان به آینده می اندیشم و در آن گم شده‌ام که فکر می کنم:
آیا روزی آینده گذشته‌ام می شود؟یا نه، با گذشت زمان همه چیز رنگ می بازد!
عشق ...
عشق رونده ای‌‌ است بدون هیچ توقفی،
و من نزدیک و نزدیک تر می شوم، تا به آ‌ن‌ نقطه نورانی برسم...
بیا تا با خیلات و رویاهای گمشده مان زندگی‌ کنیم،
آخر آنها خورشید شبهای تارند،...اگر نکنیم هرگز معنی‌ و لذت زندگی‌ را نفهمیده ایم
و وقتی‌ زمانی‌ رسید که حس کردیم که به آخر خط رسیده ایم دیگر دلیلی‌ برای گریه نیست...
چون دستی‌ داریم که همیشه برای کمک رسانی آماده است..
و آ‌ن‌، نور همیشگی‌ است ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد