راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

ارباب جمشید نخستین نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس


ارباب جمشید و بنیان‌گذاری تجارتخانه‌ی جهانیان

شانزدهم دی‌ماه،سالروز درگذشت نخستین نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس                شانزدهم دی‌ماه،سالروز درگذشت ارباب جمشید جمشیدیان نخستین نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس 

       ١٦ دی‌ماه سالروز، درگذشت ارباب جمشید جمشیدیان است. نوشتار زیر به این مناسبت به قلم دکتر بوذرجمهر مهر، واپسین نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس شورای ملی نوشته شده است.

بوذرجمهر مهر که خود پنجمین نماینده‌ی زرتشتیان در مجلس بوده است، از نخستین نمانیده‌ی زرتشتیان در مجلس شورای ملی  یعنی ارباب جمشید جمشیدیان نوشته است.


ارباب جمشید از بازرگانان نیکوکار و درست‌کار زرتشتی ایرانی و نماینده‌ی زرتشتیان در دوره‌ی نخست مجلس شورای ملی مشروطیت بوده است

 

ارباب جمشید جمشیدیان و بنیان‌گذاری تجارتخانه‌ی جهانیان


ارباب جمشید در سال ١٢٢٩ خورشیدی در شهر یزد زاده شد. کودکی را در خانواده‌ی خودش در یزد گذراند  و دانش‌های نخستین را در همان شهر آموخت. از ١١ سالگی در حجره‌ی «ارباب مهربان» در یزد به کار سرگرم شد.

پس از چندی خودش حجره‌ای در یزد بنیان گذارد و به تجارت پرداخت. در آغاز پارچه‌های دست‌بافت، گیوه و همانند آن را بسته‌بندی می‌کرد و به تهران،‌ کرمان، اصفهان و شهر‌‌های دیگر می‌فرستاد. اما پس از مدتی تصمیم گرفت به تهران مسافرت کند. در تهران در سرای مشیرخلوت حجره‌‌ای گرفت و به تجارت سرگرم شد.

 

در اثر پشت‌کار، درستی و ‌امانت به زودی مشهور شد و توانست کار‌های تجاری و صرافی را گسترشدهد و همچنین به کار کشاورزی هم دست زد و آن را هم با پیگیری بسیار انجام داد. در١٢٧٧ خورشیدی (١٢٩٨ میلادی) با اردشیر زارع و میرزا دینیار شهریار‏‎ْْ تجارتخانه جمشیدیان را تاسیس کرد و درشهر‌های بزرگ ایران همانند اصفهان، کرمان، یزد، رفسنجان، بم ، سیرجان، قم، کاشان، شیراز، بندرعباس، بمبئی درهندوستان،‌ کلکته ، پاریس شعبه‌هایی تاسیس کرد و به‌واسطه درستی وپشت کار اعتماد مردم ودولت را جلب نمود.

 

 او توانست به اندازه‌ای دراثرخدمت و درستکاری به کار تجارت و صرافی خود رونق دهد که حتا بانک استفراضی روس و بانک تجارت (ایران) که بانک ملی انگلیسی بود از رونق افتادند ومردم ازهر طبقه اجتماعی – بازاریان و حتا درباریان برای کار‌های تجارتی خود به ارباب جمشید مراجعه می‌کردند. موفقیت او به قدری بود که در دربار ناصرالدین‌شاه هم شناخته شد و بعدها در زمان مظفرالدین‌شاه قاجار درسال ١٢٨٢ خورشیدی (١٩٠٣ میلادی) به لقب رییس التجار زرتشتیان ودریافت نشان – حمایل – جبه و فرمان همایونی نایل آمد.

 

 پرفسور جکسن تاریخ نویس مشهور در سفرنامه‌ی خود نوشته است که ارباب جمشید تاجر بلند آوازه ونیکنامی است که به واسطه درستی وخدمت به مردم و بذل و بخشش مورد احترام همه طبقات مردم است و به واسطه‌ی احترامی که دردربار شاهی کسب کرده می‌تواند جلو سوء‌استفاده بعضی مردم نادان نسبت به زرتشتیان را بگیرد چون می‌تواند  اطلاعات را به شاه برساند ورفع ظلم کند.

 این تاجر ایرانی زرتشتی ویزدی با بذل وبخشش و راستی و درستی وخدمت به مردم ازهرطبقه با هردین ومسلکی درحقیقت پیرو دستور دینی خود یعنی اندیشه – گفتار وکردار نیک بوده وبه آنها رفتار می‌کرده است.


ارباب جمشید کم‌کم با گسترش کار‌های خود در تهران وشهر‌های دیگر آغاز به خرید املاک و آبادانی کرد. در تهران در جمشید‌آباد(جمال‌زاده کنونی) و امیرآباد ساختمان‌های زیادی بنا کرد. از این‌رو شاید بتوان گفت که پس از سقوط ساسانیان نخستین زرتشتی بود که به این درجه از اعتبار و ترقی رسید.

 

همچنین باید گفت  که از آغاز مشروطیت زرتشتیان برای داشتن یک کرسی در میان نمانیدگان مجلس کوشش می‌کردند. آقایان سید‌عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی باور داشتند که خود آن‌ها می‌توانند نمایندگی اقلیت‌ها را بر دوش گیرند ولی زرتشتیان بر آن شدند که خودشان یک نماینده در مجلس داشته باشند.

به این کوشش‌های بسیاری که ارباب جمشید و ارباب کیخسرو شاهرخ انجام دادند یک کرسی هم به اقلیت زرتشتی دادند.


ارباب جمشید کار‌های تجاری و اقتصادی فراوانی داشت، و به فعالیت در مجلس کمتر می‌رسید. افزون‌بر آن ارباب جمشید طبیعت سلیم و آرامی داشت و دنبال جنجال‌های سیاسی نمی‌رفت. محمدعلی‌شاه در زمان استبداد صغیر فرمانی صادر کرد و به او ماموریت داد که ملزومات قشون را تهیه کند.


اعتبار و توانایی اقتصادی ارباب روزبه روز بیشتر می‌شد. به‌ اندازه‌ای که شماری دیگر هم مانند ارباب‌(بهمن – بهرام- فرودین) اداره‌ی چاپارخانه را به دوش گرفتند. ارباب شهریار ساسانی – ارباب کیخسرو کرمانی ارباب جهانیان – ارباب فرامرزیان تجارتخانه‌هایی تاسیس کردند. و همه‌ی آن‌ها هم با تجارتخانه ارباب جمشید به داد وستد مشغول شدند.

 

 بسیاری از اوقات برات‌ها را به تجارتخانه ارباب جمشید حواله می‌دادند و آن تجارتخانه معتبر هم برات‌ها را پرداخت  می‌کرد. اعتبار ارباب جمشید حتا تا بدانجا انجامید که بانک‌های روس و انگلیس هم برای انحلال تجارتخانه‌های تازه‌گشایش‌یافته و تجارتخانه‌ی ارباب جمشید دست به فعالیت زدند.

 

سربازان محمدعلی شاه هم به تجارت‌خانه‌های جدید حمله بردند و اختلال و اغتشاش در بازار پیدا شد .

 تجارتخانه‌های جدید که خود را در خطر ورشکستگی می دیدند برات‌های متعددی به تجارتخانه ارباب جمشید حواله می‌دادند که تجارت‌خانه ارباب جمشید پرداخت می‌کرد. چندی قبل ازین ماجرا بانک روس به میل وسیاست خود( نه بادرخواست ارباب جمشید) دومیلیون وسیصدهزارتومان به تجارتخانه ارباب جمشید اعتبار داده بود ولی به یکباره و به طور نا‌گهانی وبا فشار زیاد به تجارتخانه فشار آورد و پول را مطالبه کرد و به تقاضای مهلت ارباب جمشید ترتیب اثر نداد و تجارتخانه را مهروموم کرد .

 

 طلب‌کاران هم بدون درنظر گرفتن خدمات ارباب جمشید به اقتصاد و تجارت ایران طلب خود را مطالبه می‌کردند چون پول نقد تجارتخانه سوخت شده بود ارباب دچار مضیقه وناراحتی شدیدی شد با وجوداین که  دارایی واملاک ارباب به مراتب بیش از بدهی او بود و بسیاری از اشخاص واشراف هم به او بدهکار بودند در این موقع سختی از پرداخت بدهی خودشان به ارباب جمشید خودداری می‌کردند و ارباب جمشید را به وضعیت بسیار دشواری دچار ساختند.

 ارباب جمشید شخص درست کار مردم دوست  بزرگوار وخیرخواه مردم بود. دبستان جمشید جم را تاسیس وبه انجمن زرتشتیان اهدا کرد.

 

اوگفته بود: ناراحت هستم که فرزندانم به طور خصوصی درمنزل از بهترین معلم‌ها استفاده کنند وفرزندان خانواده‌های دیگر ازتحصیل بازبمانند. به این جهت دبستان جمشید‌جم را اهدا کرد وفرزندان خانواده‌های بی‌بضاعت بدون پرداخت شهریه می‌توانستند دردبستان به تحصیل دانش بپردازند.


 برای تشریح کار‌های خیریه او که دراین مختصرنمی‌گنجد باید کتاب مفصلی نوشت. آن شادروان به تمام کارمندان خود که درتجارتخانه کارمی‌کردند ناهار و شام می‌داد. مخارج پزشکی کلیه کارمندان خود وخانواده آنها را می‌پرداخت.

 

 درراه‌های بین تهران، یزد، کرمان، بوشهر، بندرعباس چندین آب انبار ساخته بود. درآن هنگام آب تصفیه شده نبود وبرای آشامیدن آب تمیز مردم مشکلات زیادی داشتند ارباب جمشید از قنات‌های جمشید‌آباد و امیرآباد آب تمیز و مجانی به جنوب تهران می‌فرستاد. اوبه عروس ودامادها درآغاز تشکیل خانواده کمک‌های بلاعوض می‌کرد.

 

درایام ماه‌های محرم وصفر تعدادی درشکه واسب وقاطر مجانی دراختیار علماء اسلامی قرارمی‌داد. این اندکی ازخدمات آن بزرگوار به مردم ایران وجامعه خودش بود. نامبرده درشانزده دی‌ماه ١٣١١ درسن ٨٢ سالگی درتهران درگذشت وبه ابدیت پیوست

منبع همازور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد