راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

تاریخ زرتشتیان


 

تاریخ زرتشتیان

 

 رو بسوی آتش، نور، خورشید، (قبله زرتشتیان) مزدا اهورا را سپاسگزار بودن

 

پیشگفتار

به راستی هیچ قوم و مذهبی همچون زرتشتیان ایران در مقابل سختیها و دشواریها مقاومت نکرده است. اقلیتی که 1400 سال سنت ها و باورهای خود را حفظ  کرده و نسل به نسل منتقل کرده اند. میراثی که از پدرانمان به ارث برده ایم ، میراثی گرانبها و جاویدان است. چرا که نیاکان ما در برابر حملات اعراب ، مغول و...ایستادگی کرده و خط به خط اوستا را حفظ کرده و سینه به سینه تعلیم و آموزش داده اند. آری این ایستادگی ومقاومت ستودنی است. مقاومتی مثل صخره ای سترک و غیر قابل نفوذ. یادمان نرود ، موبدان و موبد یاران ایران زیر چراغ پیه سوز خطوط اوستایی و پهلوی را حفظ کرده و متن به متن اوستای کهن اعم از یشت ها ، گاهان و یسنا را از بر نموده و شرحی بر آن نگاشتند تا از گزند دشمنان دین بهی در امان بماند.

 

تاریخ زرتشتیان پیش از حمله اعراب

دین بهی از شرق فلات ایران به تدریج در سراسر این مرز و بوم گسترش یافت و همه گیر شد. بطوریکه انجمن مغان در سلسلۀ مادها ، قدرت تصمیم گیری حکومت بود. مغان که وظیفه گسترش آیین اشو زرتشت را برعهده داشتند، در هر کوی و برزن به تبلیغ پرداخته و ایرانیان را به کیش راستی رهنمون میکردند. بر همین اساس ، مادها را مزدیسنی دانسته و بنیانگذار حکومت و پادشاهی در ایران باستان میدانند.

 

زرتشتیان در عهد هخامنشیان

در عهد هخامنشیان، کوروش بزرگ، سیاست مدارا با ادیان را ترویج داد و اولین بیانیه حقوق بشر را صادر کرد. با این حال داریوش و خشایار شاه بارها و بارها در کتیبه ها و سنگنبشته ها، خود را پیرو کیش راستی خوانده و اهورامزدا را به عنوان خدای واحد پرستش میکردند که این نشان از زرتشتی بودن شاهان هخامنشی دارد. اگرچه در اواخر این دوران ، زروانیسم و میترائیسم در دستگاه حکومتی نفوذ کرده بودند ولی آیین مزدیسنی حرف اول را می زد. با این که اسکندر مقدونی و یارانش سعی در نابودی فرهنگ ایرانی و دین مزدیسنی داشتند، ولی خود ایرانی شده و آداب و رسوم آن را به جای آوردند.

 

ایران اشکانیان/  ایران میترائیسم

در ابتدای سلسلۀ اشکانیان ، آئین میترائیسم گسترش چشمگیری داشت و شاهان اشکانی خود را پیرو راستین آن معرفی کردند. از اواسط این دوران بود که آیین مسیحیت در غرب کشور نفوذ کرد و باری دیگر، دین زرتشت به عنوان ناجی ایرانیان مطرح شد.

 

 سنگ نگاره موبد کرتیر

 

دین بهی آئین رسمی عهد ساسانیان

بلاش اشکانی موبدان را از سراسر ایران جمع و اوستا را گردآوری کرد. همین موضوع، زمینه ساز قدرت گیری اردشیر بابکان در زمان اردوان پنجم اشکانی شد. سرانجام موبد زاده ای به نام اردشیرساسانی، دین بهی را آئین رسمی ایران معرفی کرد و موبدان برای اولین بار قدرت سیاسی گرفتند.

شاپور اول و دوم نیز به پیروی اردشیر بابکان ، دین زرتشتی را رسمی اعلام کرده و جهت اصلاح آن گام برداشتند. تنسر، کرتیر، آذربد مارسپندان، موبد موبدان عهد ساسانی بودند که در جهت گردآوری و نگاشتن اوستا به خط اوستایی و خط پهلوی و زند و پازند نمودن آن همت گماشتند. در مجموع دوره  400  ساله ساسانی را باید عهد "نو شدن آیین بهی" دانست. ساخت آتشکده آذرگشسب در آذربایجان، آتشکده آذر برزین مهر در خراسان، آتشکده آذر فرنبغ در فیروزآباد فارس در این دوران رخ داد. 

پس از قدرت طلبی ساسانیان در عهد قباد اول ، خسرو انوشیروان دادگر و خسرو پرویز، زوال حکومتی آخرین سلسله ایران باستان آغاز می شود.

 

چرائی زوال آخرین سلسله ایران باستان (سلسله ساسانیان)

- جنگ های مکرر با امپراتوری بیزانس

- قدرت گیری نجبا و بزرگان در دربار

- و در نهایت گسترش آیین های مزدک و مسیحی در ایران زمین

- وقوع بلایای طبیعی همچون طغیان آب دجله در سال 628 میلادی و گسترش امراضی همچون وبا ، طاعون و قحطی که علل نارضایتی های مردم بود ، از جمله عوامل از بین رفتن تمرکز قدرت ساسانیان بود. 

 

جالب است که بدانید ما بین دو پادشاهی خسرو پرویز و یزد گرد سوم ، 10 نفر به نام های شیرویه ، اردشیر سوم ، شهر براز، خسرو سوم، جوانشیر، پوراندخت ، پیروز دوم ، آذرمیدخت ، هرمزد پنجم و خسرو چهارم حکومت کردند. این نفرات که ظاهرأ عنوان شاهی داشتند، تحت تاثیر بزرگان و سرداران و نجبا بودند. از طرفی مرزبانان و دهقانان نیز قدرت گرفته واز ضعف حکومت مرکزی استفاده کردند. به طوری که پس از فرو پاشی سلسله ساسانی ، حکومت ملوک الطوایفی آنان همچنان برقرار بود. افزایش هزینه های سپاهیگری و دیوانسالاری، فقدان سپاه دائمی و در کل تحلیل ساختار قدرت، این نارضایتی ها را در پایان حکومت ساسانی، بیشتر کرده بود. این در حالی بود که آیین بودایی در شرق، مسیحیت در غرب و مانوی در شمال شرق و مزدکی در شمال غرب پیروانی داشت. از میان این ادیان ، مسیحیت به دلیل جنگ های ایران و روم و نوع تبلیغات به کار رفته، گسترش چشمگیری داشته و به مرکز فلات ایران نیز راه یافته بود. بطوریکه رقیب اصلی دین زرتشتی بود. با بیان این مطالب، میتوان فهمید که تقابل ایدئولوژی های متفاوت دینی و نبود موبدان و هیربدان بزرگی همچون تنسر ، کرتیر و آذرباد ماراسپندان و ارداویراف و حتی نبود وزیر چیره دستی همچون بزرگمهر، زمینه های سقوط حکومت 400 ساله ساسانی را فراهم کرد.

 

تاریخ زرتشتیان در دوران خلفای اسلامی/ جنگ جسر و شکست اعراب مسلمان از بهمن جادویه

ابوبکر به عنوان اولین خلیفه پس از محمد(ص)، اولین درگیریها را با ایرانیان آغاز کرد. تصرف یمن و حیره توسط خالد بن ولید اتفاق افتاد. پس از آن ابو عبید ثقفی به ساحل شرق فرات حمله کرد که در نبرد جسر از بهمن جادویه شکست خورد و کشته شد.

عمر بن خطاب، برخلاف خلیفه اول، برنامه وسیعی برای تصرف ایران داشت. او مثنی بن حارثه شیبانی را با سپاهی عظیم به جنگ با ساسانیان اعزام کرد که در نهایت موفق به شکست سپاه مهران سردار ایرانی در بویب نزدیک کوفه شد. پس ازآن، سعد ابی وقاص در قادسیه (نزدیک کوفه) نبرد سختی با رستم فرخزاد انجام داد که او هم، ایرانیان را شکست داد. یزدگرد سوم شهریار با این اوصاف، به مرکز ایران عقب نشینی کرد. نبرد جلولا(نزدیک خانقین) هم به سود مسلمانان پایان یافت تا بین النهرین به طور کامل توسط اعراب تصرف شود. پس ازآن، هرمزان سردار ساسانی، حاکم فارس و خوزستان به نبرد با مسلمانان پرداخت، اما نتوانست کاری از پیش برد. در نهایت رامهرمز، شوشتر، شوش و گندی شاپور به محدوده متصرفات اعراب اضافه شد. یزدگرد سوم، آخرین حربه را در جمع آوری سپاه و تزریق انگیزه به سرداران یافت. مردانشاه پسر هرمز به عنوان فرمانده سپاه در نهاوند منصوب و به جنگ با نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی شتافت. یاران نعمان بن عمروعرب ، با ترفندی، آخرین سپاه متحد الشکل ایرانیان را شکست داده و نهاوند را تصرف کردند. نبردی که به «فتح الفتوح» معروف شد ، همدان ، ری ، آذربایجان و ارمنستان بقیه نقاطی بود که در اواخر خلافت عمر فتح شدند.

قتل یزدگرد سوم شهریار توسط ماهوی سوری مرزبان مرو ، تاریخ ایران باستان را به اتمام رساند. با این حال، پسران و دختران یزدگرد سوم در دیاری به نام «یزد» که بعدها به مرکز زرتشتیان ایران تبدیل میشود، باقی ماندند. با ادامه فتوحات سپاه عرب در زمان خلافت عثمان، نواده یزدگرد سوم به شرق ایران فرار کرده و ادعای سلطنت کردند که معروفترین آنان ، پیروز پسر یزدگرد سوم بود که از امپراتور چین مدد گرفت.

 

فتح مرکز ایران در زمان عثمان

اصفهان ، فارس ، یزد ، کرمان و در نهایت مرکز ایران توسط سرداران عرب در زمان خلیفه سوم فتح شدند.

 

فتح خراسان و سیستان و شرق ایران در زمان علی

در نهایت چهارمین خلیفه راشدی به نام علی بن ابی طالب (ع)، خراسان و سیستان و قسمت های شرق فلات ایران را به محدوده تصرفات مسلمانان اضافه کرد. در این میان مقاومت اسپهبدان طبرستان همچون باو پسر کیومرث، ولاش، سهراب پسر باو و فرخان بزرگ در مقابل تهاجمات اعراب جالب توجه است. در مجموع ، تغییر مذهب ایرانیان به تدریج صورت گرفته و در زمان خلفای راشدین ، اکثریت ایرانیان همچنان زرتشتی بوده و به آیین نیاکان خود وفادار ماندند.

با روی کار آمدن معاویه ، خلافت امویان در سرزمینهای اسلامی تشکیل شد. این دوران از اواخر قرن اول هجری تا اواسط  قرن سوم هجری به طول انجامید. نوع و روش حکومت دارای سران اموی ، ایرانیان را بیش از پیش از دست اعراب آزرده خاطر کردند.

 

جزیه مجوس در زمان امویان

امویان، اعتقاد ویژه ای به پرداخت جزیه توسط ایرانیان داشتند. جالب است که بدانید، آنان ایرانیان تازه مسلمان شده را مجوس خوانده و مجاب به پرداخت جزیه میکردند. همین عامل موجب رکود مسلمان شدن ایرانیان به ویژه شرق فلات ایران شد. منطقه خوارزم ، مرو ، آمودریا و حوالی رود سند ، تا مدت ها زرتشتی مانده و در مقابل حملات اعراب مسلمان از خود مقاومت سختی نشان دادند.

 

کوچ اولین گروه پارسیان به هندوستان/ 95 خورشیدی/ 716 میلادی

مهم ترین تحول جامعه مزدیسنی در این دوران، کوچ اولین گروه پارسیان به هندوستان است.

 

داستان سنجان

بنا بر داستان سنجان ، یک قرن پس از سقوط امپراتوری ساسانی، دسته ای از ایرانیان، به سنجان هند رفته و آتشکده ای بنام آتش ایرانشاه را بنا کردند. این درحالی است که ویلیام جکسن، خاورشناس امریکایی، نخستین مهاجرت زرتشتیان به هند را سال 716 میلادی (95 هجری خورشیدی) می داند.

 

 پارسیان زرتشتی در هند

 

کوچ دومین گروه پارسیان به هندوستان/ زمان امویان / 154 خورشیدی/ 775 میلادی

وی اعتقاد دارد ، دسته دوم ایرانیان به سال 775 میلادی ( 154 هجری خورشیدی) وارد هندوستان شدند. جالب است که بدانید، بلسارا نویسنده پارسی از دو لوح مسی بازمانده از ویجایادایتی یاد میکند که دو تاریخ 701 /700 میلادی و 706/705 میلادی را نشان میدهد. این دو لوح به پرداخت خراج از سوی پارسیان اشاره دارد. اگر این دو لوح را سند قرار دهیم ، تاریخ دقیق مهاجرت پارسیان ، 80 هجری خورشیدی خواهد بود. آنچه که مشخص است، زرتشتیان ساکن خراسان به دلیل اذیت و آزارهای حکمرانان اموی و نفوذ تشیع در این منطقه رهسپار سنجان شده و از آن جا به دیگر مناطق هندوستان نظیر نوسازی ، کامی و انکلسوار کوچیدند. خواندن اوستا ، گواه گیری به نام پیمان پیوندی یعنی پیمان پیوندی یا همان پیمان «دو هزار درهم سیم سفید ویژه و دو دینار زر سرخ سده نیشابور» گواه این مدعاست. از طرفی دیگر، کتاب تاریخ البلدان به چهارسنجان در خراسان قدیم اشاره ای میکند. بی گمان، اکثریت این بهدینان از نیشابور برخاسته و عزم سفر به هندوستان کردند. سنجان از شهرک کوچک قرن دو هجری، به شهر بزرگ و ثروتمند هند در قرن 4 هجری خورشیدی بدل می شود. سنجان شهری که توسط پارسیان بنیان، گسترش و پرُ ثروت میشود. پارسیان در طول زمان و به دلیل دوری از ایران، برخی از آداب و رسوم، آیین ها و احکام زرتشتی را فراموش کرده و تغییراتی در آن به وجود آوردند.

در اواخر خلافت امویان، عده ای از بهدینان به چین سفر کرده و در مناطق شرقی چین ساکن شدند. سنگ گور کشف شده در شهر «سیان» مبدا جاده ابریشم، این مدعا را ثابت میکند. این سنگ گور که به خط و زبان پهلوی نگاشته شده، منسوب به شاهزاده خانم ماشیس دختر نوشین روان سردار سوار سیزین از خاندان ایرانی سورن است. تاریخ وفات شاهزاده خانم ماشیس، 350 هجری خورشیدی ذکر شده است. به احتمال فراوان، پارسیان کوچیده به این نقطه ادامه راهی را رفتند که نوادگان یزدگرد سوم پیمودند. در این دوران، همچنان اسپهبدان طبرستان در مقابل حملات اعراب مقاومت سختی کردند. فرخان بزرگ ، در مقابل سپاه معاویه آنقدر مقاومت کرد که اعراب مجبور به عقب نشینی شدند. اشاره می شود، کتاب های مادیان هزار دادستان و دادستان دینیک به خط و زبان پهلوی در این ایام نوشته شده است.

 

زمان خلافت بنی عباس

در عهد خلافت بنی عباس ، موبدان زرتشتی از شهرت و احترام ویژه ای برخوردار بودند. آذر فرنبغ فرخزادان موبد خراسان ، منوچهر موبد فارس و کرمان ، زادسپرم موبد سیرجان ، مردان فرخ دستور سیستان مورد تایید و حمایت مردمان منطقه بودند. از آنجایی که مامون عباسی به ایرانیان احترام میگذاشت و فضای مناسبی برای تحقیق و پژوهش ایجاد کرده بود ، موبدان و دستوران و پژوهشگران به تدوین و ترجمه پرداختند. چرا که  مامون عباسی مادری ایرانی  داشت و  وزیری زرتشتی الاصل بنام فضل بن سهل.

 

فضل بن سهل ذوالریاستین/ وزیر مامون

گرچه او موجبات پیروزی مامون بر برادرش امین و شکوفایی این عهد را فراهم نمود ولی سرانجامی جز مرگ از درگاه مامون نداشت. در عهد مامون عباسی آذر فرنبغ به تدوین و گردآوری دینکرد (درس نامه دین مزدایی) همت گماشت. همچنین وی به نگاشتن رساله گجسنه ابالیش نشست. در مقابل مردان فرخ پسر اورمزد کتاب معروف "شکند گمانیک ویچار" یا  "گزارش گمان شکن" را تدوین کرد. "زادسپرم" که بدعت هایی در آیین و دین زرتشتی گذارده بود ، مطالبی تحت عنوان "گزیده" و یا "گزیده گیهای زادسپرم" نوشت. منوچهر (موبد فارس و کرمان) در مقابل این حرکت سه نامه به وی (زاد سپرم) نوشت که در نامه پایانی وی را تکفیر کرد (تحت عنوان نامه های منوچهر). از آنجایی که غرب ایران اسلام آورده و قریب به اتفاق مردمان این دیار مسلمان شده بودند، فعالیت زرتشتیان و موبدان به شرق کشور آریایی کشیده شد. بنابر روایات مورخان، فارس و کرمان و یزد و خراسان و سیستان به آیین نیاکان خود وفادار مانده بودند. بطوری که آتشکده ها فراوان ، آیین ها و جشن ها برقرار و رسومات عهد ساسانی پا بر جا بود. آتشکده های مهر نرسه ، آذر گشسب و آذر فرنبغ واقع در کاریان فارس روشن و محل تجمع موبدان و هیربدان زمانه بود. در مجموع شرایط  زرتشتیان در عهد خلافت خلفای بنی عباس سخت تر از زمان خلفای اموی بود. با این حال کثرت بهدینان در شرق ایران و شهرت موبدان زرتشتی ، خلفا را از اهانت به دین مزدایی بر حذر داشته بود. زمانی که زرتشتیانی همچون استاد سیس و سنباد قیام کردند، مردمان منطقه و بزرگان تشیع به حمایت آنها پرداختند که این موضوع اهمیت دین زرتشتی را در این دوران می رساند.

 

دوران ترکان غزنوی و سلجوقی

به دلیل دریافت جزیه سنگین و اعمال فشار بر بهدینان در دوران سلطه ترکان غرنوی و سلجوقی، زرتشتیان به خراسان و سیستان و ماوراءالنهر مهاجرت کردند.

 

پرداخت جزیه

جزیه مالیات سنگینی بود که اقلیت های دینی به خاطر اینکه در حکومت اسلامی حق زندگی داشته باشند و از حمایت و حفظ حکومت برخوردار شوند مجبور به پرداخت آن بودند.

 

موج دوم مهاجرت به هند در دوران مغول و تاتار / جمعیت زرتشتیان 3 میلیون

با حمله مغول و تاتار به سرزمین اهورایی و کشتار فراوان، تعداد زرتشتیان به سه میلیون نفر کاهش یافت. مابقی بهدینان به مناطق کویری یزد و کرمان مهاجرت کردند تا از فشارها در امان بمانند. موج دوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان در همین دوران رخ داد.

 

 ورود پارسیان مهاجر به شهر بندری سنجان هند

 

مهاجرت زرتشتیان به سنجان هندوستان

می گویند وقتی که زرتشتیان مهاجر در محلی به نام سنجان از کشتی پیاده شدند به راجه‌ی (فرمانروای) محل که نامش "جادی رانا" بود پیامی فرستاده و درخواست پناهندگی نمودند. آنها در پیام خود نکات زیر را به اطلاع راجه فرستادند تا وی آگاه باشد که آیین آنها چندان با آداب و رسوم هندوان مباینت ندارد.

 

1- ما پرستنده اهورامزدا ، خداوند بزرگ هستیم و برای خورشید و عناصر چهار گانه (آب ، هوا ،‌ خاک و آتش) احترام قائلیم.

2- هنگامی که بدن‌های خود را می‌شوییم و یا به عبادت می‌پردازیم و یا غذا می‌خوریم و یا در برابر آتش مقدس قرار می‌گیریم ، سکوت را رعایت می‌کنیم.

3- هنگام اجرای مراسم مذهبی از بخور و گل و عطر استفاده می کنیم.

4- ما سدره و کُشتی می‌بندیم.

5- به ما سفارش شده که با داد و دهش باشیم و هر کجا استخری و یا چاه آبی وجود دارد آن را برای استفاده دیگران کشف کنیم.

6- به ما سفارش شده هم نسبت به مردان و هم نسبت به زنان مهربان باشیم و همدردی نشان بدهیم.

7- هنگام عبادت و غذا خوردن کشتی می بندیم.

8- در آتش مقدس بخور می‌افکنیم و آن را معطر می‌سازیم.

9- در زندگی زناشویی پاکی و وفاداری آیین ماست.

10- روزی پنج بار عبادت می‌کنیم.

11- سالی یکبار برای نیاکانمان مراسم ویژه‌ی مذهبی اجرا می‌کنیم.

 

راجه هندی در آغاز پناهندگی آنها را نپذیرفت و برای اینکه تقاضای آنان را مودبانه رد کرده باشد ، ظرفی پر از شیر برای رهبر آنها ارسال داشت و منظورش از این عمل آن بود که سرزمینش پر جمعیت است و دیگر جای خالی در آن وجود ندارد که آنان را در آن جای بدهد . رهبر زرتشتیان مهاجر یک مشت شکر برگرفت و آن را با احتیاط روی شیر مزبور ریخت به طوریکه حتی یک قطره از شیر بیرون نریخت. منظور وی از آمیختن شکر به شیر آن بود که اولأ به راجه بفهماند باز جا برای سکونت یک عده معدود در سرزمینش پیدا میشود، دومأ این عده معدود زندگی هندوان را شیرینتر خواهند ساخت ! راجه از این شیرینکاری به ‌حدّی خوشش آمد که نه تنها به آنها اجازه اقامت داد بلکه تسهیلات لازم را نیز فراهم آورد تا در سرزمین هند راحت زندگی کنند.

 

تاریخ زرتشتیان در قرون جدید / دوران صفوی، افشار، زندیه ، قاجار و پهلوی

یزد و کرمان به دو قطب زرتشتیان در این دوران بدل شدند. به دلیل فشار روزافزون حکمرانان صفوی، بهدینان یزد به دهات اله آباد ، خیرآباد ، علی آباد ، مبارکه ، زین آبا د ، چم ، مزرعه کلانتر و مهدی آباد کوچیدند و زرتشتیان کرمان به روستاهای قنات غسان ، جوپار ، گبرآباد و بداق آباد و سلسبیل مهاجرت کردند. دزدیدن زنان و دختران ، افزایش مبالغ جزیه ، اعمال مالیات های گزاف و سنگین ، انجام فعالیتهای پست و سطح پایین نمونه دشواریهای بهدینان در این عهد بود. مهاجرت اجباری زرتشتیان به محله گبرآباد در اطراف اصفهان و کشت و کشتار و غارت ثروت بهدینان ، از دیگر معضلات این اقلیت رنج کشیده بود.

 

جمعیت زرتشتیان در اواخر صفویه / 20 هزار نفر

بهدینان ساکن محله گبرآباد ، پس از شاه سلطان حسین صفوی به یزد کوچیده و در محله خرم شاه (خرم شاد) ساکن شدند. همچنین عده ای از زرتشتیان ساکن یزد به کرمان مهاجرت کرده و در محله جوپار ساکن شدند.جالب است بدانید که تعداد بهدینان از سه میلیون نفر به 20 هزار نفر کاهش یافت.

 

جمعیت زرتشتیان در عهد افشار و زندیه / 4 هزار نفر و موج سوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان

این فشار در عهد افشاریه و زندیه (و قاجاریه) نیز به اوج رسید. به طوریکه تعداد زرتشتیان به 4 هزار نفر در پادشاهی فتحعلی شاه قاجار رسید. موج سوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان در همین دوران رخ داد.

 

یک خانواده زرتشتی در اواخر دوران قاجاریه

 

تاریخ زرتشتیان در دوران معاصر

تشکیل انجمن ها در نقاط  زرتشتی ایران به عهد ناصرالدین شاه قاجار باز میگردد. زمانیکه فشار دولت به اقلیت های مذهبی به ویژه زرتشتیان افزون شده بود. پرداخت جزیه ، پوشیدن لباس های کهنه و قدیمی، انجام فعالیت های پست و سطح پایین، بیرون نیامدن از خانه در زیر باران به دلیل کثیف و آلوده شدن شهر از جمله دشواریهای بهدینان از عهد صفویه تا دوران معاصر بود. این مسایل و اینگونه فشارهای روحی و روانی، دل زرتشتیان هند را به درد آورد و آنها را بر آن داشت تا به کمک همکیشان خود در ایران بشتابند.

 

  بانوان پارسی در هند. عکس از سالهای 1895 میلادی

 

مانکجی لیمجی هاتریا

نخستین کسی بود که از سوی انجمن اکابر پارسیان هند به ایران اعزام شد و با ناصرالدین شاه قاجار در چندین نوبت ملاقات کرد و مشکلات زرتشتیان را در میان گذاشت. که در اثر تلاش های این بزرگمرد ، جزیه برای اولین بار پس از اسلام از دوش بهدینان برداشته شد.

 

  "مانکجی لیمجی هاتریا" ، از "سوشیانتهای" زرتشتی معاصر ایران

 

انجمنهای ناصری زرتشتیان

پس از این تلاشها، پارسیان هند به این اندیشه افتادند که با تشکیل انجمن ها در نقاط زرتشتی نشین، مسایل و مشکلات روز جامعه را مطرح کنند. انجمن های ناصری تهران ، یزد و کرمان با این هدف در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه قاجار راه اندازی شد. ولی پس از مدتی، این انجمنها به دلیل مسایل و مشکلات گوناگون منحل شد. این انجمن ها با پیگیریها و تلاش های کیخسرو خان صاحب، از انجمن اکابر پارسیان هند تشکیل شد. پس از آن انجمنی تحت عنوان انجمن زرتشتیان ایرانی- بمبئی با اهداف حصول هماهنگی و تعامل مابین پارسیان هند و زرتشتیان ایران به وجود آمد. انجمنی که دینشاه ایرانی و سایر بزرگان پارسی را جهت حل مسایل و مشکلات روزمره ایرانیان معرفی کرد. پارسیان هند با تشکیل انجمن های اکابر پارسیان هند و زرتشتیان ایرانی- بمبئی به کمک همکیشان خود در ایران زمین شتافتند.

انجمنهایی که مانکجی لیمجی هاتریا، کیخسرو جی خان صاحب، اردشیر جی ریپورتر، پستن جی تسک، دستور پشوتن، فرامرز سهراب ماستر، جهانبخش دارووالا، دینشاه سلیستر ایرانی و پستن جی دوسابایی مارکار را به ایران فرستادند تا به وضعیت زرتشتیان سروسامان دهند. اگرچه بیشتر خدمات این نفرات به بهدینان یزد و کرمان اختصاص داشت، ولی تهرانی ها نیز مورد توجه پارسیان بودند.

 

تهران پایتخت قاجارها

انتخاب شهر تهران به عنوان پایتخت در عهد قاجار ، موجب مهاجرت زرتشتیان از یزد و کرمان به تهران شد. این موج مهاجرتی در زمان ناصرالدین شاه قاجار سرعت گرفت، به طوریکه تعداد بهدینان تهرانی در این دوره به عدد 100 رسید.

 

تاسیس وکالت خانه پارسیان

مانکجی جهت رفاه حال زرتشتیان این دیار ، اقدام به تاسیس وکالت خانه پارسیان در منزل خویش کرد.هم چنین یک نفر به عنوان وکیل الرعایا از معتمدان زرتشتی تعیین شد تا به مشکلات همکیشان رسیدگی کند. واین در حالی بود که مدرسه زرتشتیان و محل برگزاری جشن ها و آیین های مزدیسنان ، همین وکالت خانه بود.

 

تجارتخانه های جمشیدیان و جهانیان

تا اینکه تجارتخانه های جمشیدیان و جهانیان توسط ارباب جمشید جمشیدیان و ارباب خسرو شاهجهان در زمان مظفرالدین شاه قاجار تاسیس شد. تجارتخانه هایی که رقیب جدی بانک های استقراضی روس و انگلیس بودند.  با وقوع انقلاب مشروطه، تجارتخانه های جهانیان و جمشیدیان، اسلحه و فشنگ ومهمات را در اختیار مشروطه طلبان و آزادیخواهان قرار میدهند. همین موضوع منجر به قتل پرویز شاهجهان و فریدون خسرو اهرستانی معروف به گل خورشید شد. ‌قتل نفرات نامبرده مورد اعتراض نمایندگان اولین دوره مجلس شورای ملی همچون سید حسن تقی زاده قرار گرفت. سه روز بعد ازاین واقعه لایحه تشکیل انجمن زرتشتیان تهران در صحن علنی مجلس توسط ارباب کیخسرو شاهرخ خوانده شد، فرزانه ای که دومین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود. ارباب رستم گیو در عهد پهلوی منشا خدمات ارزنده ای برای بهدینان شد. رشید شهمردان ، فیروز آذرگشسب ، اردشیر آذرگشسب ، رستم شهزادی و جهانگیر اشیدری ، موبد موبدان عصر حاضر بودند.

مهاجرت زرتشتیان از دهات به داخل یزد و کرمان در عهد قاجار، مهاجرت به تهران در عهد پهلوی و در نهایت مهاجرت به خارج از کشور در چند سال گذشته به وقوع پیوست. انگلستان، آلمان، فرانسه و سوئد در وهله اول وامریکا وکانادا و استرالیا در وهله دوم محل تجمع زرتشتیان شدند. هم اکنون لس آنجلس، واشینگتن، شیکاگو و نیویورک در امریکا به قطبهای زرتشتی نشین بدل شدند. اطلاع رسانی صحیح به همکیشان و نحوه تهامل با سایر ادیان از جمله دغدغه های فکری زرتشتیان عصر حاضر است.

 

 نتیجه

بدون شک یکی از علل مهاجرت جوانان زرتشتی به خارج از کشور، عدم امنیت شغلی است. اگر جوانان ، در موقعیت شغلی مناسب بوده و با حقوق مکفّی فعالیت کنند، موج مهاجرت کاهش مییابد. حال این پرسش مطرح میشود که چه راهکاری برای افزایش اشتغال­زایی جوانان زرتشتی است؟ آیا میتوان ازموقوفات انجمن زرتشتیان تهران استفاده بهینه کرد؟ قطعاً می­شود. چرا که با این همه ساختمان و با این همه امکانات، بهره ­برداری از دفتر کار، شدنی است.اگراین ساختمانها به کاربری تجاری- اداری تبدیل شوند، اشتغال­زایی به سادگی صورت میگیرد. طبعاً متخصّصان، مهندسین و پزشکان با انگیزه بیشتری به تولید کار، مشغول شده و به آینده، امیدوارتر میشوند. آری، با این برنامه­ریزی، هم اشتغال­زایی صورت گرفته وهم از موقوفات انجمن زرتشتیان تهران، استفاده بهینه­ای می­شود. دیگر مشکلی که احساس میشود، عدم استخدام زرتشتیان در سازمان­های دولتی است که باید توسط  نماینده محترم زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی پیگیری شود. اگر شرکتها و بخشهای دولتی به اقلیتهای دینی میدان دهند ، قطعاً تجارب و دانش ارزنده­ای را کسب می­کنند. موضوعی که سالیان گذشته به اثبات رسیده است. اسفندیار یگانگی، بوذرجمهر مهر، فرهنگ مهر و پرویز شهریاری نمونه بارز استعداد درخشان بهدینان هستند. در پایان امید می­رود که با اتخاذ سیاست و تدبیری مناسب ، از سوی انجمن­های  زرتشتی موج مهاجرت جوانان به خارج از کشور کاهش یافته و همازوری­ها و هموندی­ها باری دیگر تجدید شود.

 

 ......   .........    ............      ...............       ..................       ......................

 

فرزانگان زرتشتی پس از ساسانیان

 سلسله                   ایرانی                          پارسی

 

1- بنی امیه               آذر فرنبغ دادگی

2- بنی عباس             آذر فرنبغ فرخزادان            دوبان

3- طاهریان                منوچهر                         شاپور 

4- صفاریان                آذربدامیدان

5- سامانیان                بهمنیار

6- آل زیار                  اسپهبد مرزبان

7- آل بویه                  المجوسی

8- غرنویان                 جاماسب آسا

9- سلجوقیان                اردشیر                       نیریوسنگ

10- خوارزمشاهیان         بهرام پژدو

11- مغولان                  ایرانشاه                     موبد جمشید

12- تیموریان                شیداب                       حکیم (از مغول تا ترکمانان تعداد زرتشتیان به 3 میلیون رسید)

13- ترکمانان                دستورنوشیروان            بهمن کیقباد

14- صفویه                  سیاوخش منوچهر          مهرجی رانا (زمان سلطان حسین تعداد زرتشتیان 20 هزار)

15- افشاریه                 آذر کیوان                    داراب هرمزدیار

16- زندیه                    ملا اسکندر                 ملا کاووس

17- آغا محمدخان           ملا گشتاسب                 ملا فیروز

18- فتحعلی شاه             دستور بهرام راوری        (تعداد زرتشتیان در این سال بالای  4 هزار نفر)

19- محمد شاه               موبد خدابخش               بهمن جی منشی

20- ناصرالدین شاه         افلاطون                      مانکجی لیمجی هاتریا

21- مظفرالدین شاه         ارباب جمشید                کیخسرو جی خانصاحب

22- محمدعلی شاه          ارباب خسروشاه جهان      دینشاه ایرانی

23- احمدشاه                 ارباب کیخسرو شاهرخ     پشوتن مارکار

 

فرزانگان زرتشتی در عصر حاضر

تاریخ به خورشیدی           ایرانی                    پارسی

 

1- 1300 تا 1310        ماسترخدابخش              سنجانا

 

2- 1310 تا 1320        رشید شهمردان             کانگا

 

3- 1320 تا 1330        ارباب رستم گیو             تارا پور والا

 

4- 1330 تا 1340        اسفندیار یگانگی            انکلسار یا بهرام گور

 

5- 1340 تا 1350        فیروز آذرگشسب             دستور دالا

 

6- 1350 تا 1360        اردشیر آذرگشسب            دابار

 

7- 1360 تا 1370        رستم شهزادی                تاوادیا

 

8- 1370 تا 1380        جهانگیر اشیدری

 

(منبع از: سایت روزنامک و فرهود رشیدی) 

 

......   .........    ............      ...............       ..................       ......................

 

پارسیان هند ، حافظان دست نوشته های کهن زرتشتیان

میان تالیف متون و کتب پهلوی در سده های نخستین اسلامی و استنساخ این متون در ایران و هند فاصله زمانی بسیاری است. بسیاری از متون دوره میانه از ایران خاصه یزد و کرمان به هند رسیده است و مزداپرستان این دیار به استنساخ آنها همت گماشته اند. این کار گهگاه در خانواده های موبدی هند به صورت یک کار موروثی در می آمد و از پدر به پسر می رسید. اهدای این دستنوشته ها به کتابخانه های زردشتی نیز سنتی ارزشمند به حساب آمده و می آید. دقت در امر استنساخ نیز از موارد مورد بحث است: گاه میان دو متن دست نوشته شده اختلافات فاحشی به لحاظ  قرائت و املاء (خاصه املاء  تاریخی) بچشم می خورد. تداوم استنساخ متون کهن خطی تا دوران حاضر همچنان خبر از پایبندی  پارسیان هند به میراث مقدس و کهن شان می دهد؛ کاری که برای پارسیان یک ثواب شمرده شده  و می شود. این امر هویت این جماعت کوچک را در شبه قاره  به خوبی حفظ  کرده است. دعوت ایران شناسان و زرتشت شناسان نیز ، همچون مولتون ، برای  تحقیق و سخنرانی برای  پارسیان از دیگر اقدامات  موثر این جماعت بوده است. این طایفه همچنان به هویت پارسی خود می بالد.

شاید بتوان دست نوشته های پهلوی را که پارسیان هند از دیرباز حفظ کرده اند به دو بخش متون دینی و متون غیر دینی تقسیم کرد: که بخش غیردینی خود به چند بخش فرعی تر از جمله تاریخی ، اخلاقی، تعلیمی و تفننّی و حقوقی منقسم است. شایسته تر آن است که متون دینی را، که از اهمیتی  دو چندان  برخوردار است ؛ مورد  بررسی  قرار دهیم: علت نیز آن است که متون دینی شالوده تفکر دینی اسطوره ای و همینطور قیامت شناختی و انسان شناختی را تشکیل می دهد که می توان آنها را در مقوله های نظری جای داد، و دیگر آن که این متون مقوله های عملی را نیز که فرد مزداپرست باید به انجام آنها همت گمارد، در برمی گیرد: که از آن جمله است عبادات و تطهیرات. تاریخ کتابت نسخه های خطی پهلوی موجود با زمان تالیف این متون ( قرن سوم هجری/ نهم میلادی) نسبتا فاصله زیادی دارد.

  

کیهان شناسی/ بُندهش

قدیم ترین انجامه دال بر استنساخ ، نسخه ای از دینکرد است که در سال 369 یزگردی (برابر با 1020 میلادی/ 379 خورشیدی) استنتاخ شده و آن انجامه در نسخه k۴۳ که خود در قرن شانزدهم به کتابت درآمده عینا نقل گردیده است. قدیم ترین نسخه های موجود از قرن چهاردهم میلادی اند و بیشتر آنها در کرمان استنساخ (چاپ) گردیده اند. از قرن چهاردهم میلادی به بعد استنساخ نسخه ها در هند رواج داشته است، اما بیشتر نسخه ها در قرون 18 و 19 میلادی استنساخ شده اند. در شیوه نگارش نسخه های ایرانی و هندی از نظر قلم  تفاوتهایی دیده میشود. از جمله آثار به یادگار مانده و مهم و حاوی عمده ترین مطالب کیهان شناسی (بُندهش) یا زند آگاهی است: که بنام بُندهش بزرگ یا بُندهش ایرانی خوانده میشود. این نام را در برابر بُندهش کوچک یا بُندهش هندی به آن داده اند، و یا به سخن دیگر، پس از آگاهی از وجود نسخه های کامل بُندهش ، که همه در ایران نوشته شده گزیده بُندهش را، بُندهش کوچک نام نهاده اند.

از بُندهش بزرگ سه دستنویس به نشانه های ت دا (TDI) و ت د ۲(TD۲) و د هر(DH) به جای مانده است. این نشانه ها یادآور صاحبان آنهاست. دستنویس های TD شماره 1 و 2 بنام «تهمورث دینشاه جی انکلساریا» و DH به نام «دستور هوشنگ جی جاماسپ جی (شمس العما)» خوانده شده است. از این سه، تنها نسخه TD۲ به کوشش «هیربد تهمورث دینشاه جی انکلساریا» و با پیشگفتاری از پسرش «بهرام گور تهمورث انکلساریا» به سال 1908 در شهر بمبئی به چاپ رسید. دست نویس TD۲ را ، که (بُندهش) بر یکصد و بیست و دو برگ نخستین آن نوشته شده ، چنانکه بهرام گور تهمورث انکلساریا، در بیشگفتار خویش بر آن ، می نویسد (دستور تیرانداز) برای تهمورث دینشاه ، (پدر بهرام گور) از یزد به بمبئی برده است. چنانکه از پیشگفتار بهرام گور برمی آید ، دستنویس دیگر یعنی TD۱ که به خط «گوپت شاه رستم بندار» است ، یکصد سال پیش (یعنی سی و هشت سال پیش از سال 1908 که تاریخ چاپ و نوشتن پیشگفتار نسخه TD۲ است) شادروان «موبد خدابخش فرود آبادان» برای «هیربد تهمورث دینشاه (پدر بهرام گور)» از یزد به بمبئی آورد. چنانکه از مقایسه دو دستنویس دیگر معلوم می شود TD۱ کهن ترین دستنویس موجود بُندهش است و شاید بتوان گفت که در حدود سال 900 یزدگردی نوشته شده است.
از دیگر متون پهلوی در
حوزه دین، روایت پهلوی است، که تاریخ دقیق نوشتن آن روشن نیست. بنا به مطالب یاد شده در کتاب می توان حدس زد که زمان تحریر آن بی شک پس از اسلام بوده است. در متن کتاب به رساله ها و نوشته های پهلوی دیگر اشاره ای نیست تا بتوان محدوده تاریخی دقیق تری را برای نگارش پیشنهاد کرد.

«کاما آسا» از پارسیان هند که از سوی موبدان هندی برای پرسش و پاسخ درباره امور دینی نزد موبدان ایرانی فرستاده شد بود، در بازگشت به هند با خود (روایتی) را برد که پس از مرگش شناخته شد. کاما آسا در این روایت نزدیک به سه چهارم روایت پهلوی را به فارسی برگردانیده است. برای مثال درهای بیست وچهارم و سی و چهارم تا سی چهارم صد در بُندهش که بخشی از روایت کاما آسا را تشکیل می دهد، برابر فصول بیست و چهارم روایت پهلوی است، و از آنجا که (کاما آسا)  کتاب خود را در سال 896 یزدگردی برابر با 1527 میلادی از ایران به هند برده است، پس تاریخ نگارش روایت پهلوی باید پیش از این تاریخ باشد. روایت پهلوی که در دستنویس ها همراه متن دادستان دینی آمده است ، به تنهایی در سال 1913 میلادی توسط  «دابار» با استفاده از چهار دست نویس در بمبئی به چاپ رسید. دابار موارد اختلاف  دستنویس ها، افتادگی ، افزونیها و جابجایی ها را در زیرنویس کتاب آورده و با در نظر گرفتن موضوعهای کتاب ، آن را به شصت و پنج فصل تقسیم کرده است.

متن یا دست نویس دیگر که دینی و شامل احکام عملی زرتشتیان است ، شایست نشایست است ، که نام نویسنده یا به عبارت دقیق تر ، نویسندگان کتاب شناخته نیست. دستنویس هایی که متن شایست نشایست را در خود دارند، به نظر می رسد که اصولا از دو دستنویس کهن رونویس شده اند که یکی را می توان K (منظور نسخه از هند رفته به کپنهاک ) و دیگری را M نوشته شده باشد. دستنویس K را به سال 1820 میلادی «راسک» از هند به اروپا برد. این دستنویس بسیار فرسوده است و در آن سه پایان نوشت در جایهای مختلف آمده است که تاریخ 690 ، 720 ، 700 یزدگردی را دارد. نام کاتب آن معلوم نیست ، اما دستنویسی که این پایان نوشته ها به آن باز می گردد به نام هیربدزاده «مهر آبان کیخسرو» است. حدس می زنند که تاریخ  کتابت آن نباید خیلی پس از سال 720 یزدگردی یعنی 730 هجری و 1351 میلادی و چند سال قبل از سال 766 یزدگردی یعنی 776 هجری و 1379 میلادی باشد. دست نویس M که اینک با شماره M۵۹ در کتابخانه ملی مونیخ است ، در سال 1866 میلادی توسط «هوک» از هندوستان به اروپا رسید. این دست نویس پایان نوشتی دارد که نشان می دهد به سال 766 یزدگردی به خط استاد «پشوتن رام کام دین شهریار نریوسنگ شهمرد شهریار بهرام موبد هرمزدیار مرزبان جهش یار» از شهر بروج از روی دستنویسی که از آن «رستم مهرآبان جهشیار» بوده و در سال 618 پارسی به نگارش درآمده، بازنویسی شده است. این متن K۲۰ با شماره 48 در گنجینه ی دستنویس های پهلوی و پژوهش های ایرانی در دسترسی است.

 

گزیده های زادسپرم و برادر بزرگش منوچهر

از دیگر متون دینی، «گزیده های زادسپرم» است؛ که نوشته «زادسپرم فرزند جوان جم» می باشد، کوتاه سخن آن که زادسپرم هیربد نیمروز فرزند جوان جم شاپوران رد پارس و کرمان، در اواسط قرن سوم هجری زاده است. نژاد او با چند واسطه به «آذرباد ماراسیندان» موبدان موبد شاپور دوم ساسانی می رسد. منوچهر برادر بزرگ «زادسپرم» پس از مرگ پدر جای او را می گیرد. این هر دو برادر نام آورند. اما در اندیشه و دریافت با یکدیگر اختلاف دارند . منوچهر موبدی سنتی و پای بند به گفته های گذشتگان است ، اما زاد سپرم نوآوری است که بسیاری از پندارهای پیشینیان را نمی پذیرد و در میان اندیشه های خود دلیر است. از جمله پارسیان فرهیخته هند که بر روی این متن کار فراوان کرد ، «روان شاد بهرام گور تهمورث انکلساریا (1964 )» بود. او بر اساس چند دستنویس که در دست داشتند متنی انتقادی و تصحیح شده از آن تهیه کرده و همه کتاب را به جز چند بند از فصل سی و پنجم ، به زبان انگلیسی ترجمه کرده و مقدمه ای سودمند و مفصل در زمینه مطالب کتاب و زندگی زادسپرم نوشته و همه را در کنار هم در یک جلد به چاپ رسانیده است. این کار در حقیقت پایه همه پژوهش های بعدی در زمینه "گزیده های زادسپرم" است.

 

دینکرت ، دائره المعارف زرتشتی

از دیگر متون دینی که از اهمیت وافری در حوزه گنجینه دستنوشته های پهلوی برخوردار است کتاب دینکرت است که نیمی از کتاب سوم تا  کتاب نهم را در برمی گیرد و دائر‌ه المعارف مزدیسنی به حساب می آید. از این اثر سه نسخه دستنویس با علائم دستنویس ۳-K ، دستنویس د – ۱۰ الف و دستنویس ۵– ج  در مجموعه دستنوشته های پهلوی جای گرفته است. پایان نویس کتاب (دستنویس د – ۱۰الف) که پهلوی و فارسی است ، روشنگر این است که در روز خرداد ماه دی دادار، این دستنویس را «دستور ایرج بی سهرابجی مهرجی رانا» به پایان رسانده و آنرا از روی دستنویس دیگری نوشته است که از آن «دستور کیقباد، سپهر دستور رستم، پسر دستور نوشیروان» و به خط پدرش «دستور رستم پسر دستور نوشیروان پسر دستور سهراب پسر دستور رستم پسر دستور مانک پسر دستور مهرنوش پسر دستور کیقباد ماهیار(مهرجی رانا)» بوده است ، که در روز فروردین ماه آذر سال 1111 یزدگردی (1742 میلادی) از نوشتن آن فراغت یافته است.

 

مایتکان هزار دادستان

دیگر دستنوشته پهلوی که هم می توان آن را در جرگه متون دینی قرار داد و هم در میان حقوقی یا به تعبیری غیردینی ، «مایتکان هزار دادستان» است که مباحث حقوقی مطروحه در عصر ساسانیان را در یک بر یک برمی شمرد. نگارش این کتاب به قرن دهم میلادی می رسد، یعنی آنگاه که خط و زبان پهلوی به فراموشی سپرده شده، در نتیجه کتابت این اثر میتواند با دشواریهای بسیار همراه بوده باشد. این متن در گنجینه دستنوشته های پهلوی در ایران با علامت D۳۹ وارد شده است. پایان نویس فارسی این متن می نمایاند که این دستنویس را «ایرج جی دستور سهراب جی مهر جی رانا» به خواهش «ک . ر. کاما» برای کتابخانه ملا فیروز از روی دستنویس کهنه و فرسوده بی آغاز و انجامی که در اختیار «هیربد. ت. د. انکلساریا» بوده است و به وسیله «موبد تیرانداز اردشیر یزدی» به دست وی رسید، نوشته است.

 

آتور فرنبغ  فرخزادان/ موبد پارس دوران مامون

دینکرت نیز همانند بُندهش شامل مطالب بسیار قدیمتر می باشد که تالیف آن را به دو موبد بزرگ به نام های «آتور فرنبغ  فرخزادان»  و «آتور باد ایمیدان» نسبت می دهند. آتور فرنبغ فرخزادان موبد پارس در عهد خلیفه عباسی مامون می زیسته است ، و هم اوست که در حضور این خلیفه با زردشتی مسلمان شده ای به نام عبداله مناظره کرده است و شرح آن به پهلوی در رساله ای بنام «گجستگ ابالیش» به یادگار مانده است. بخش های اولیه دینکرت اثر این موبد است: اما تاریخ حیات موبد دوم یعنی آتور باد ایمبدان چندان روشن نیست. وی باید به احتمال همان «موبد ایمیدان» باشد که پسرش اسفندیار (موبد بزرگ) در سال 936 میلادی درگذشته است: به تعبیری دیگر او باید همان موبدی باشد که نامش در بُندهش برده شده و از هم عصران موبد زادسپرم است.

متن دیگر «دادستان دینیک» است که در آن منوچهر برادر تندرو زادسپرم به بیش از 92 سوال مزداپرستان پاسخ می گوید. این کتاب را «هیربد تهمورث دینشاه انکلساریا» با مقاله چند دستنویس ویراسته و به چاپ رسانده، ولی بدبختانه پس از چاپ چهل پرسش و پاسخ از این جهان رخت بر بست. پس از او پسرش «ب .ت . انکلساریا» ، خواست کار پدر را به پایان رساند که پیش آمد های روزگار او را از این کار باز داشت. این اثر در گنجینه دستنوشته های پهلوی به شماره –۴۰ وارد شده است. دستنوشته هایی که «هیربد تهمورث» و پسرش «بهرام تهمورث» مورد استفاده قرار داده اند عبارتند از:

 

1) دستنوشته منحصر بفرد هیربد تهمورث ، که وی به سال 1869 میلادی آنرا از ایران وارد ساخت این دستنوشته در سال 1510 1530 میلادی توسط «گوپت شاه رستم بندار» کتابت شده است.

2) دستنوشته «مرزبان فریدون رستم بندار»، که وی آنرا مهربانانه تحویل «هیربد تهمورث» داد، این دستنوشته را «دستور جمشید جی پشوتن جی اهل بولسار» در سال 1571 میلادی کتابت کرده است.

3) دستنوشته ایرانی (k۳۵) ، متعلق به موزه کپنهاک که توسط وست به هیربد تهمورث تقدیم شد.

4) دو دستنوشته در هند (j۱,j۲): که آنها را مرحوم «دستور جاماسب جی منوچهر جی جاماسب آسا» به «هیربد تهمورث» در سال 1869 میلادی تحویل داد.

5) یک دستنوشته هندی دیگر (H) متعلق به مرحوم «دستور هوشنگ جاماسب» که مرحوم «دستور جاماسب جی» آنرا به «هیربد تهمورث» تقدیم کرد.

6) یک دستنوشته هندی دیگر (Df) : که ترجمه فارسی آن توسط «هیربد تهمورث» از مرحوم «دانجیبای فرامجی پاتل» خریداری شده و بنظر می رسد که توسط مرحوم «دستور جمشید جی پشتوتن جی اهل بولسار» کتابت شده باشد.

و بالاخره به متن دینی «نامگلیهای منوچهر» برمی خوریم، که دابار در سال 1912 میلادی آنرا ویراست و در بمبئی به چاپش رسانید.

 

(منبع: سایت انجمن فرهنگی ایرانزمین- فراز- نویسنده کیوان)

 

......   .........    ............      ...............       ..................       ......................

 

"مانکجی لیمجی هاتریا" از پارسیان زرتشتی هند/ "دیدارگاه های زرتشتیان" زیارتگاه های زرتشتی/  "نقش زرتشتیان در انقلاب مشروطه" /

با تشکر از فرهود رشیدی و سایت "روزنامک" و کیوان از سایت "انجمن فرهنگی ایرانزمین"- فراز / سایت خانه و خاطره/ سروش آذرت / بهمن ماه 1390 خورشیدی/ برابر با 1380 یزدگردی/ 2011 میلادی/

منبعhttp://zinati.eu/

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد