راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آفرینش انسان

فلسفۀ زرتشت بر اساس انسان مداری و سمت و جهت آن به سوی رسایی و تکامل آدمی
است. ابرمرد زرتشت انسانی است خردمند و دانا که باید توانا و توانگر باشد تا بتواند
خوشبختی خویش و جامعه را با پارسایی، صلح جوئی و سازندگی و نوسازی تأمین کند.
چنین انسان نیرومندی که با خشترا و توان اهورایی همراه شود میتواند بر تمایلات ناپسند
و مخرب خود چیره شود و با اهریمن که سرچشمه شر و پلیدی است بجنگد. این جنگ
آدمی با نفس پلید و گوهر ناپاک یک جنگ همیشگی است و در تمام لحظه های زندگی
انسان بر سر دو راهی انتخاب خوب از بد قرار دارد. ممکن است برای گزینش ها ک ردار و
رفتار خود دچار تردید و دو دلی شود. نباید وسوسه های اهریمن بر او چیره شود، در این
نبرد دایمی که در نهاد آدمی جریان دارد در سر هر دو راهی تردید آدمی باید با خرد
خویش مشورت کند و به سپنتامئینیو که نماد صفات اهورایی است متوسل شود.
سپنتامئینیو نماد شش صفت اهورامزدا یعنی راستی، اندیشه نیک، توانایی، پارسایی، رسایی
و پایندگی است. این صفات، مجرد و وابسته بخود هستند هر اندازه انسان به آنها نزدی ک
شود به اهورامزدا، خدای بی همتا نزدیک میشود و این نزدیکی به خدا برای انسان مقید و
محدود نیست که در این راه انسان میتواند آنقدر بکوشد تا همجوار اهورامزدا شود.

انسان فقط میتواند آن قوانین و روابط میان پدیده های طبیعی را با پیشرفت های علمی و
بر اساس معیار و مقیاس خود کشف و درک کند. ولی در روابط اجتماعی و میان انسان ها
قوانین باید به دست خود انسان و بر حسب نیاز او وضع و ایجاد شود و هر ق انونی را
میتوان فسخ و باطل کرد و قوانین دیگری بوجود آورد ولی قوانین مربوط به نظام کاینات
از حدود دخالت و تصور انسان خارج است. قوانین عالم هستی در نظام کاینات بر مدار خرد
استوار شده که سرچشمۀ آن اهورامزدا خدای واحد و یگانه است که رقیبی ندارد ولی در
نهاد انسان آن دو گوهر، دشمن و رقیب یکدیگرند و انسان با گزینش هر ی ک از آنها
میتواند صفت آفرینندگی داشته باشد. آفریننده خوبی، شادمانی، آبادانی و خوشبختی باشد
یا آفرینندة پلیدی، خشم، ویرانگری و بدبختی شود.

هستی و آفرینش

نگرش زرتشت به جهان هستی نگرشی بر بنیان خرد است و بر این پایه می توان جهان بینی او را  « جهان بینی خرد گرا »  یا  « جهان بینی علمی » نامید . بر این بنیان حتا   « دین  » نیز عین  « دانش  » است و این گونه تعریف می شود :

 

« دین یا دئنا یعنی تجزیه و تحلیل درونی پدیده های هستی بر پایه خرد و با آزادی کامل و بر این بنیان انسانی دین دار است که می بیند ، می اندیشد ، پرسش می کند ، تجزیه و تحلیل می کند و سر انجام به کمک اندیشه نیک و در راستای اشا ، آزادانه راه خود را بر می گزیند .»

زرتشت آن گونه که خود نیز در گات ها بیان می کند خداوند جان و خرد را نیز با یاری نیروی خرد و اندیشه شناخته است .در این مورد برای نمونه در گات ها ، یسنا ، هات 31 ، بند 8 ، می خوانیم :

« ای مزدا ، هنگامی که با یاری اندیشه خویش ، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نیک شناختم و آن گاه که تو را با چشم دل دیدم ، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشا و داور کردارهای جهانیان »

در برابر این تعریف ، تعریف دیگری از دین نیز در بین ملل و مذاهب دیگر پذیرفته شده است که بنیان آن بر وحی استوار است :

« دین مجموعه ای از دستورات و فرائض است که از سوی خدا به پیامبر وحی می شود و پیامبر به اذن خدا این دستورات و فرائض را برای سعادت و رستگاری بشر به او ابلاغ می کند . »