راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

نور٬ آتش٬‌ آتشکده در آیین زرتشت


 

نبشته ای که می خوانید برگرفته از کتاب «نور٬‌ آتش٬‌ آتشکده در آیین زرتشت» نوشته ی دکتر موبد جهانگیر اوشیدری می باشد. این کتاب بسیار کمیاب می باشد و دور زمانی است که چاپ دوباره نشده است. به همه ی جوانان به ویژه دوست داران فرهنگ ایرانی و آیین مزدیسنا سفارش دارم که اگر توانستند این کتاب را تهیه کنند و بخوانند.

 بدانگاه بُد آتش خوبرنگ                        چو مر تازیان را مهراب سنگ

مپندار کآتش پرستان بُدند                       پرستنده ی پاک یـزدان بُدند

برای بسیاری از مردم، اعم از عامی و فرهیخته این پرسش مطرح است که چرا زرتشتیان به هنگام نماز و نیایش رو به فروغ و روشنایی می نمایند؟

آنچه که در این نوشتار آمده، چکیده ی نکاتی است که به هنگام های گوناگون نوشته یا گفته شده و هدفشان این بوده که انگیزه ی توجه زرتشتیان را، به ویژه به هنگام نماز و نیایش، به سوی نور و فروغ آتش روشن روشن سازد.

هنگامی که نمازگزار، در برابر نور و فروغ آتش، آفتاب، چراغ، شمع، آذرخش، ماه و ستاره و دیگر فروغ ها، به نیایش اهورامزدا می پردازد، می داند که اهورامزدا را نیازی به نماز نیست، بلکه خود نیاز دارد  تا با نیایش و نماز، روان و درون خود را پاک و شادمان ساخته و به آن نیروی پرواز داده و تنگخانه ی دل را به فروغ اهورایی روشن گرداند. همانگونه که اشوزرتشت، تن و روان، و نیز اندیشه ی نیک و همه ی نیروی خود را به پیشگاه اهورامزدا نیاز می کند.

اگر اشوزرتشت در گاتاها، این سرودهای مینوی و آسمانی، در برابر دهش ها و بخشایش های اهورایی سپاس میگذارد، برای شادمانی خود است، نه این که چشم داشتی در کار باشد و نه برای آن که از دهش ها بهره خواهد برد، زیرا دهشهای خداوندی بی چشمداشتی در دسترس همه است. پس ستایشی که اشوزرتشت در گاتاها در برابر نور و فروغ ایزدی بجا می آورد، نه از ترس و واهمه است و نه برای نیاز و پاداش، پیامبر از روی دوستداری و دلدادگی به نیایش برمی خیزد و اهورامزدا را ستایش می کند. بدین گونه بود که اشوزرتشت نماز و ستایش را مینوی کرد.  نماز او گونه ای  درون نگری  و   خروش دریای شادمانی  و خواسته های درون است. آوای امواج این دریا که فروغ شادی بخش آدُرپاک، همچون نخستین پرتوهای بامدادی خورشید، بر آن بوسه می زند، او را با اهورامزدا همراز می سازد. اشوزرتشت در برابر نور آتش و اخگر فروزان برای اهورامزدا چنین می سراید: «این نور نماینده ی فروغ مینویست که در دل هر کس جای دارد و برای زندگی و آبادانی او را گرما و نیرو می بخشد. آتش دلدادگی و دوستداری که از فروغ بیکران و روشنایی سرشار بارگاه اهورامزدا سرچشمه گرفته و درون دل هر کس نهاده شده است.»

«ای نمازگزار، نمازت را، نیایشت را با دلِ پاک و روشن به آرامی خلوص نیت بخوان و بدان، این روشنایی که قبله گاه و پرستش سوی خود کرده ای، پرتویی از روشنی جاودان است که خداوند در دلِ مردمان نهاده است.»

آتش و اجاق خانوادگی در فرهنگ آریایی و پیشینیان، جایگاه بسیار والایی داشته است. در گاتاها: خان و مان، «دِمانَ» و در اوستا «نمانَ و دِمانَ» و در پهلوی بصورت «مان» آمده و «مان» کوچکترین یگان مردمی است. در گذشته به آن ارج بسیار نهاده می شد و روشن نگه داشتن اجاق خانوادگی، جزو آیین های بایسته تیره ها و اقوام گوناگون، ( به ویژه آریاییان) بود. در روستاها و نیز در هر یک از بخش ها، گنبدهای آتش داشتند. هر قوم و قبیله، نیز آتش خود را داشت و پیشه وران نیز هرکدام برای خود آتشی داشتند. به هنگام کوچ و مهاجرت، آتش خود را همراه می بردند، مبادا در نبودِ آنان بر اثر فقدان مراقبت و یا دشمن بدخواه خاموش شود. و آتش یادگار نیاکان بود. پس از چندی برای یگانگی و همبستگی، آتش گنبدهای پیشه وران گوناگون را یکجا نموده و بجای این که هر صنفی آتشگاهی ویژه داشته باشد، همه با هم در مکانی همگانی آتش ها را به هم آمیختند، یعنی «پرستش سو» را یکی کردند.

آتش در اوستا نمودار فروغ خداست. آتش اشوزرتشت، بیش از همه «مینوی» است. در یسنا (هات 7 بند 11) از پنج گونه آتش یاد شده و به هریک جداگانه درود فرستاده شده است.

1ـ آتش بِرِزی سَوَنگهه: بزرگ سود و آتش بهرام است.

2ـ آتش وُهوفریان، آتشی است که در بدن انسانی است (گرما و آتش غریزی).

3ـ اُروازیشت و آن آتشی است که در رستنی هاست.

4ـ آتش برق که وازیشت است.

5ـ سِپِنیشتَه و آن آتشی است که در گرزمانِ (گرودمان) جاویدان و خانه ی سرود پرتوافشان است.

(این پنج دسته جنبه های معنوی آتش هستند و آتشی که با سوختن چوب و ... می سوزد نماد طبیعی از آتش است)

اگر زرتشتیان رو به سوی نور دارند  و آن را پرستش سو می دانند، برای نزدیک شدن به اهورامزدا، پروردگار و آفریننده ی کل است که خود سرچشمه ی همه نورها (نورالانوار، شیدان شید) است.

آتشی که در آتشکده ها، دَرِ مهرها، آدریان، و آتش بهرام ها، چه در ایران و چه در هند و پاکستان فروزان است، یادگاری از فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله است که نیاکان ما، با همه ی ناملایمات روزگار، آنها را تا به امروز فروزان نگه داشته اند، برای نمونه آتشی که در آتش بهرام «اودوادا» در حدود یکسد کیلومتری بمبئی روشن است و ایرانشاه نامیده می شود، همان آتشی است که ایرانیان پس از ساسانیان با خود به هندوستان برده و پس از چند بار جابجایی در «اوداوا» تخت نشین نمودند.

نگهداری آتش و ایجاد آتشگاه و جایگاه نگهداری آتش یک سنت آریایی است  و پیش از اشوزرتشت نیز رایج بوده است.

آتشکده های تهمورس، فریدون، تور، آذرگشسب و کیخسرو از جمله آتشکده های پیش از اشوزرتشت به شمار می روند.

نور که زاییده ی آتش است، نزد همه اقوام گرامی است. در بیشتر کتاب های آسمانی، خدا نور محض، نور حقیقی و یا شیدان شید (نورالانوار) است. نورهای مادی و جهانی، نمونه و مظهری از نور حقیقی است. این است که ایرانیان باستان، نور را پرستش سوی خود قرار داده و رو به نور، نیایش اهورامزدا را به جا می آورند، تا به نور حقیقی نزدیک تر شوند.

پرستش سوی(قبله)، نور است نه آتش! و این تجلی نور کل است که دل را گرما و روان را صفا می بخشد.

همه پاک نهادان و یکتاپرستانِ دنیا خداوند را شیدان شید (نورالانوار) می دانند ( به گواهی کتاب های آسمانی) و زرتشتیان نیز که راه خود را به وسیله ی نور (چه طبیعی و چه غیرطبیعی) به سوی شیدان شید باز می کنند. خداوند، مکان و منزل ویژه ای ندارد و همه جا حاظر و ناظر است و به کار بستن سه اصل بزرگ اندیشه و گفتار و کردار نیک برای آن است که بتوان دل را با نور ایمان گرما و صفا بخشید و به این ترتیب خدا را در همه احوال با خود دید.

اگر در گذشته آتش را در جایگاههای مخصوصی نگهداری می نمودند به دلیل نبودِ وسایل امروزی (مانند کبریت و برق) بود، و نیز به واسطه ی نیاز همگانی.

برای آن نگهبان و پرستار می گمارده اند تا خاموش نشود و مردم محل برای رفع نیاز خود، از آتش محله ی خود بهره مند می شده اند. اما نگهداری آتش در پرستشگاه ها صرفا" به منظور راه یافتن به نور اصلی بوده است و نه چیز دیگر.

به جا آوردن مراسم در برابر نور خدا به انسان گرمای زندگی و جوش و خروش و اراده و پایداری می بخشد و دل دینداران و مشتاقان، با برخورد به امواجش، سبک و شاد و خرم می گردد و پرتو آن به نسبت ایمان و اخلاص ستایندگان بر دل ایشان می تابد و نورهای امیدواری، کانون دل آنها را روشن می سازد.

شادروان رشید شهمردان در کتاب پرستشگاههای زرتشتیان آورده است: «پرستشگاه را می توان بانک یزدانی نامید که در آنجا به ودیعه می سپارند و غمدیدگان و دردمندان که به آن نیازمندند و بدانجا روی نیاز به خاک می مالند، از آن ودیعه ی یزدانی بهره مند می گردند و دلداری و آرامش می یابند. بهترین نیاز و پیشکش در پرستشگاهها، ترک خویهای زشت خویش و بیان بندگی و ایستادگی در راه خداوندیست، آنگاه کالبد خاکی انسانی مجرای پخش شیدان یزدانی می گردد.»

چنانچه آمد آتشکده های قدیم نخست جایگاه نگهداری آتش برای رفع نیاز بوده اند و امروز نیز آتش اجاق خانوادگی در میان پاره ای از مردم و خانواده ها رایج است که باقیمانده ی عقاید و باورهای مردمان دوره ـ های باستانی به شمار می رود.

آتشکده، گذشته از جایگاه نگهداری آتش، جایگاه نیایش و پرستش خداوند  بزرگ، و جایگاه فعالیت های دیگری نیز بوده است:

نخست دادگاهی که موبد، بر کرسی خویش به دادرسی مردم می پرداخت و چون ایزد مهر را نگهبان پیمان و داد می دانست، این مکان ها را به «دَرِ مهر» نیز نامور شدند. سروده ی زیر گواه این واقعیت است:

ای خانه ی مهر گر شدم از تو برون                              با چشم پر از اشک و دلی پُر زِ خون

سوگند به خاک دُرت ای خانه ی مهر                          تن بردم و دل نهادم آنجا به درون

این دوبیتی به صورت زیر نیز گفته شده:

ای خانه ی دلدار که از بیم بداندیش                          روی از تو همی تافته و دل به تو دارم

رو تافتنم را مَنِگر زانکه به هر حال                              جان بهر تو می بازم و منزل به تو دارم

دوم درمانگاهی که به درمان جسم و روح مردم می پرداخت. سوم آموزشگاهی مجهز به کتابخانه ی جامع برای آموزش دروس دینی و دیگر امور قومی و کشوری.

چهارم مخزن و انبار ملزومات و غنائم.

پنجم «خزینه» مالیات و محل امور اوقافی و نیز مکانی برای ورزش و سواری و مسابقات. به زبان دیگر، مجتمعی بود که نیایشگاه را هم در بر داشت.

انگیزه ی روی آوردن به سوی روشنایی و فروغ به هنگام نیایش

ایرانیان باستان و آریانژاد، به نور و روشنایی و فروغ فروزان از همان آغاز توجه داشتند و اهورامزدا را نور کل یا نورالانوار یا شیدان شید می دانستند.

هر فرد با ایمان و دیندار، هر تیره و قوم و گروه، همواره خود را نیازمند به این دیده که در جایی خلوت، فارغ از درگیری ها و توجه به اطراف و جوانب خود، ساعتی با خدای خود به راز و نیاز پرداخته، با خود خلوت نموده، بخشایشهای ایزدی را سپاس گوید و ستایش نماید.

اگر چه خداوند در همه حال و در همه جا حاضر و ناظر و توانا و دانا و بیناست و در همه ی احوال به ویژه در خلوتها، و ژرفای دل ها می توان او را حس کرد و بازشناخت و به گوهر پاکش عشق و مهر ورزید، بهتر آنکه این کار، در جایی باصفا و روحانی باشد و مکان های خلوت و باصفا جایگاه بهتری برای نزدیکی به سرمنزل مقصود است. بدین منظور پیروان هر کیش و آیینی جایگاه ویژه ای را برگزیده اند که راهی به دَرِ دوست باشد، چنانچه زرتشتیان: دَرِ مهر یا آدریان و آتشکده و هرمزگان برپا کرده اند، یهودیان کنیسه را، و عیسویان کلیسا را، و مسلمانان مسجد و مهراب و خانه ی خدا را و دیگر اقوام و طریقت ها نیز هریک گونه ای دیر و پرستشگاه و زیارتگاه و حتی بتکده دارند و آفریننده ی خود را ستایش می کنند.

هر قومی برای اتحاد و همبستگی و تصفیه باطن و تقویت ایمان و روح یگانگی و بالاتر از همه خداشناسی و پی بردن به بزرگی خداوند نیاز به مکانی دارد و به مصداق «مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو» همه به یک خواستگاه نظر دارند، به همین دلیل به هنگام نیایش خدای یکتا، مسایل روزانه ی زندگی و گرفتاری ها  را نباید در آن راهی باشد.

زرتشتیان برای این کار جایی را به نام «دَرِ مهر» یا «آتشکده» و «آتش بهرام» یا «آتش ورهرام» یا «آدریان» و کُردهای قدیمی «هرمزگان» را دارند. شاید نام خانه ی خدا نیز همان واژه ی «هرمزگان» کُردی باشد که در یک چکامه ی کُردی از گذشته به جا مانده است که جا دارد در اینجا از آن یاد شود:

حدود دهه ی 1290 خورشیدی، در کاوش های روستای «هزارمیرد» استان سلمانیه عراق، پوست پاره ی کهنه ای به دست آمد که در آن چهار بند سرود، به زبان کردی سره و به خط پهلوی نوشته شده بود. این چهار بند چامه که به نام «هرمزگان» نامیده شده، یادآور تاخت و تازِ تازیان به سرزمین کردستان و کُشت و کُشتار ایشان است. برابر داوری دانشمندان، این نوشته مربوط به سرآغاز هجوم تازیان است. این چامه ی آتشینِ کُردی که دل را به جوش و خروش میاورد، و مایه ی اندوه می شود، دورنمای آن روزگار را به خوبی نشان می دهد. معنای این قطعه چنین است: «پرستشگاهها ویران گشت، و آتش آتشکده ها خاموش شد، بزرگ بزرگان از بیم مهاجمان خود را نهان کرد، مهاجمان ستمگر، روستای کارگرها را تا «شهرزور» با خاک یکسان کردند و زنان و دختران را به بردگی بردند، مردان دلیر در خون غلتیدند. آیین زرتشت بی سرپرست ماند، دیگر اهورامزدا به هیچکس مهرورزی نکرد! (که اهورامزدا همواره مهربان است).

آوا نوشت سرود به خط فارسی:

هورمزگان رمان آتران کژان                      ویشان شاردوه گَوَره یِ گورکان

زور کار ارب کردنــه خاپــور                       گنـای پالــه ئی هثاشـار زور

شـن و کنیکان وه دیل بَشینـا                  میـرد آزاتلی وه رو هونیـا

روشت «زرتشتره» مانوه بی کس            بزیکانیکا «هورمزوه» هویچ کس

در پیش به نقل از شهرستانی و ملل و نحل از چند آتشکده قدیمی نام برده شده اینک به نقل از (ص 351) ادبیات باستانی ایران نوشته محمد قائمی و فهرست اماکن باستانی ایران (ص 241) نام و نشان چند آتشکده ی دیگر ارائه می شود: آتشکده آذرگشسب در تکاب آذربایجان(آذرپادگان)، آتشگاه اصفهان، بازه هور خراسان، آتشکده برزو در اراک، آتشدان سنگی در پاسارگاد، پایه ی آتشدان در نقش رستم، آتشدان سنگی در تخت جمشید، آتشدان سنگی در فیروزآباد، آتشکده توک در فیروزآباد، آتشکده ی کازرون، آتشکده ی جُره، آتشکده ی گنبددار فراش بند فارس و چند آتشکده ی دیگر در فراش بند، آتشکده قریه فیشور تنگ کرم، آتشکده ی کتار سیاه نزدیک فیروزآباد، آتشدان سنگی سمیرم بختیاری، آتشکده ی آتشکوه قم، آتشکده ی خرم دشت، آتشکده ی نیاسر کاشان، آتشکده ی نطنز، آتشکده ی مسجدسلیمان، میل اژدها در نورآباد فارس، نیمور دلیجان، چهار طاقی خیرآباد خوزستان، بدرنشانده میدان نفت خوزستان، آتشکده ی کرکوی سیستان، آتشکده ی کرکویه در جرقویه (کرکویه) اصفهان، آتشکده ی بیشاپور فارس، آتشکده ی کوه خواجه در سیستان.

چنانچه نوشته اند روزبه پارسی (که تازیان نام ابن مقفع بر او نهادند) به هنگام چیرگی تازیان و عبور از برابر دَرِ مهر مطالبی به دل و به زبان آورد که پیشتر نیز از آن یاد شد:

ای خانه ی مهر گر شدم از تو برون         با دیده ی گریان و دلی پُر زِ خون

سوگند به خاک دُرت ای خانه ی مهر         تن بردم و دل نهادم اینجا به درون

سرداران و پادشاهان پس از فتح سرزمینی تازه یا چیره شدن بر هماوردان، غنائم جنگی از قبیل شمشیر و سپر و نیزه و تاج و کمربندو ... را نیاز دَرِمهر می نمودند و برای نگهداری اینگونه ابزارآلات ساختمانهایی منضم به آتشکده ها ساخته شد که می توان گفت نخستین موزه ی اشیاء گرانبها و عتیقه در ایران باستان بود. جشنهای بزرگ ملی، بارعام های عمومی و مراسم تاج گذاری و ادای سوگند پادشاهان در آنجا انجام می شد و همواره آتش فروزان بود و نورش جلوه گری داشت و مردم در برابر فروغ یاد شده که وابسته به بزرگترین و والاترین منبع درخشش و بخشایش و برکت است به نیایش پروردگار می پرداختند.نکته ی دیگری که به این مکان ها جدابیت می بخشید، همانا قرار گرفتن برخی جاها بر روی مخازن گاز طبیعی بود که بدون نیاز به هیزم و سوخت های دیگر، آتش فروزان بود.

آرزومند است، آتش عشق و محبت همراه با بزرگداشت سنت های ملی (از جمله ستایش و گرامی داشت کانون خانوادگی) همواره در دل ها پرتو افکن باشد و نور حقیقی چراغ راه همه و روشنی بخش راه هر خداشناسی باشد.

به خشنودی مینوی اردیبهشت و آذر و سروش و بهرام و همه ی امشاسپندان پیروزگر، نابود باد اهریمن و دیوان و دروغان و ستمگران.

ستایش پاک تو را باشد، ای آتش پاک گهر، ای بزرگترین بخشوده ی اهورامزدا، ای فروزه ای که در خور ستایشی، می ستایم تو را که در خانه ی من افروخته ای. برابر تو می ایستم، برای نیایش با همه ی آیین های دین به دستی بَرسَم، به دیگر دست چوب خوش بوی خشک که زبانه اش روشن و سوزشش بپراکند بوی خوش را و تو ای سزاوار ستایش، بهره مندی از درخشندگی آن، به هنگام سوختن و بوی خوش آن.

تو ای آتش اهورامزدا، تو ای جلوه گاه آن بزرگ ترین سزاوار ستایش، فروزان باش در این خانه، همواره پرتوات با زبانه های سرخ فام رخشنده باشد در این خانه، همیشه، همیشه، تا زمان بی پایان. تو ای ایزدی که نزدیک ترینی به اهورا، کام ها و خواست های ما را برآورده ساز، آرزوهایمان را که از زبان بر می آید، با زبان آسمان سایَت هم بستر ساز، تا کامیار شویم.

آرامش و آسودگی را پیشکش ما ساز، آسودگی در زندگی، فراخی در روزی، پاکی و استواری در دین، گفتاری رسا و آوایی خوش و بهتری راهبرمان گردد.

ببخشای به ما بهترین رفتار و کنش را که دلیر و پیکارنده و نیرومند باشیم که با فرّ  و  فرهنگ باشیم، که در نور دانش راه سپریم، که در خانه های ما فرزندانی برومند و زورمند و زیباپیکر و گویا و رزمنده در راه کشور، باهوش و دانش و و اندیشه و گفتار و کردار نیک زاده شوند، که دریابند خانه و خانواده و دهکده و کشور ما را.

ای ایزد بزرگ، ما را همواره دریاب، به بخشایش به ما آنچه را که کامیاری دهد، آنچه را که رستگاری دهد و بهروزی و بهزیستی آورد، بهره مند کن، ما را از بهترین زمین ها که در آن خانه های پر آسایش برپا داریم و دریاب روان ما را که آرامش داشته باشد و راه پاک پارسایی را بسپریم.

درود بر تو ای نماینده ی فروغ اهورامزدا، توان و نیرویمان بخش تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم. یاری مان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم، روان ما را از بدی و راه بی فرجام پالوده گردان تا شایسته ی پرستش اهورامزدای بزرگ باشیم.

ایدون باد.

برگرفته از کتاب نور٬‌ آتش٬‌ آتشکده٬‌ در آیین زرتشت نوشته دکتر موبد جهانگیر اوشیدری

مقصود ِ ره

آتش بــزنم بســـوزم این مذهب و کــــیش

عشقــت بنــهم بجــای مذهب در پــــــیش

تا کی دارم عشــق نهـــان در دل خویــش

مقصود ِ رهم تویی، نه دینست و نه کـیش

نیایش ونماز در دین اشو زرتشت

 

 

اشو زرتشت پیامبر باستانی ایران در 1179 سال پیش از شاهنشاهی کورش بزرگ1 پیام جاودانی یکتا پرستی در جهان راپس از کنکاش و ژرف نگری درونی در میان مردمان آشکار نمود و ایرانیان آریائی را به پرستش یکتا آفریدگار جهان یعنی اهورا مزدا دعوت کردو پس از پشت سر گذاشتن مشکلات و سختی های بسیار سرانجام در دربار شاه گشتاسب بنیاد اجتماعی و مذهبی کیش زرتشتی را به شکل با شکوهی پایه گذاری نمود .

پیام اهورائی اشوزرتـشـت در گاتـها به شکل معجزه آسایی در میان نیایشها ، سروده ها ، تفسیرها و مطالب گرانبهای اوستا که به وسیله موبدان دین برای درک مردمان زمانه گردآوری و حفظ میشد چون گوهری گرانمایه و نگینی بی بدیل پس از هزاران سال رهبری کار آمد اندیشه ، مذهب و شکوه شاهنشـاهی مقتدر ایرانـی در جهان با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب بسیار در هجوم دیوسیرتان و انیران از آسیب زمانه و گزند بدخواهان و بدکنشان در امان ماندو بی گزند پهنه اندیشه و زمان را شکافت و بدست ما رسیدو همچنان آوای دل انگیزش در جان جهـان جاری وجاودان واندیشه پر شکوه یکتـا پرستی ایرانیان پاینده و پایدار است و با یک جهان بینی منطقی وروشن و با یک فلسفه قوی و پویا در اوج اقتدار بر بلندای اندیشه بشریت به نظاره جهـان و مردمان آن نشسته و تحسین اندیشمندان را برانگیخته و جان و روح حقیقت جویان را مجذوب خویش ساخته و زمینه را برای یک زندگی خوش ،سالم و پر از آسایش برای مردمان در کنار پرستش اهورا مزدا و احترام به آفریده های سودمند اهورائی فراهم آورده است .

 

 

یک زرتشتی با جهان بینی که از اشو زرتشت آموخته میداند که در این جهان وظیفه ای سنگین را به دوش می کشد و باید همواره آماده نبرد با بدی ها باشد و ضمن دوری جستن از دروغ و گناه و اندیشه های بد پاسدار ارزشها ، نیکی ها و آفریده های سودمند بوده و ضمن گسترش راستی ، شادی و انجام نیکی ودستگیری نیازمندان و یاری درماندگان همواره ارتباط خود را با اهورا مزدا حفظ نماید .

 

نمـاز رسمی ترین راه ارتباط فرد با اهورا مزدا و یکی از راههای سپاسگذاری از بخششهای بی کران خداوندی است که در آئین زرتـشتـی عاشقانـه همواره مورد توجه بوده و هر زرتشتـی در اوج پاکی اندیشه روزانـه پنـج بار به نیایش اهورا مزدا می پردازد و ضمن سپـاس و ستـایش اهورا مزدا بر آفریده های نیک خداوندی نیز درود می فرستدو ضمن قدرشناسی خود را به خدا نزدیکتر می گرداند تا از بخشش نیک اندیشی برخوردار گردد و بر نیکی های جهان هستی بیفزاید .

 

در خصوص آشنایی با نمـاز و نیـایش در آئین زرتـشتـی باید به موارد خاصی اشاره کرد و به دانسته های دسته بندی شده جداگانه ای توجه نمود . نیایشها در آئین زرتـشتـی از پیچیدگی های ظریف زیبایی برخوردار بوده و با یک فلسفه خـاص و منطقی قـوی با یکدیگر در آمیخته تا زمینه را برای پاکی انسان و اندیشیدن ژرف به اهورا مزدا فراهم آورد .

در ارتباط با توضیـح فلسفه و ارتبـاط جزئیات در نیـایشها ژرف نـگری و پاسخگویی فقط از عهده موبدان و اندیشمندان قدرتمندی که در خصوص اوستـا و زیر و بم مطالب مذهبی مرتبط با کلام مقدس گاتـها و همچنین فرهنگ دینی زرتـشتـی اطلاعات کاملی در اختیار دارند ساخته بوده و توضیحات ارزشمند ایشان را طلب میکند . در اینجا مطالب صرفاً تداعی کننده ظاهری نمـاز و نیـا یش می باشد و پرداختن به فلسفه این آئین ها بر عهده

موبدان اندیشمندی که همواره نگهبان دین بوده اند گذاشته می شود تا گوهر منطق و راز زیبائیهای نهفته در مراسم نمـاز و نیـایش را بیان کنند . در خصوص آداب نیایش مطالب را باید به چند دسته تقسیم کرد :

 

 

1 . کتاب مقدس « خرده اوستـا »

2 . نـور ، روشنـایـی و آتـش

3 . روش خواندن نمـاز و نیـایش

4 . اشکال خواندن نمازهای گروهی

5 . مـاه ، روز و گـاه نیــایش

6 . کشتی و سدره ، لباس نیـایش

7 . پـاکـی تـن و اشـو یی روان

 

 

 

« خرده اوستـا »

 

 

خرده اوستـا کتاب کوچک و مقدسی است که شامل قطعاتی چون دعاها ، نیایشها و نمازهایی از اوستـای بزرگ است که بهدینان زرتـشتـی همواره در زندگی روزمره جهت انجام تکالیف مذهبی به آن نیاز دارند . این کتاب ارزشمند توسط موبـد موبـدان آذرپاد مهراسپندان در زمان شاهنشاهی شاهپور دوم ساسانی از قسمتهای مختلف اوستای بزرگ جهت انجام مراسم مذهبی عامه مردم از جمله سدره پوشی ، ازدواج ، گرامیداشت درگذشتگان ، برگزاری جشنها و همچنین خواندن نماز و نیایشهای روزانه که مورد استفاده قرار میگرفت تهیه و استخراج شد و به شکل کتاب کوچکی که مورد استفاده همگان باشد دسته بندی گردیدکه شامل سروده های مقدس اشم وهو ، یتااهو ، سروش باج ، اوستای کشتی ، تندرستی ، پیمان دین ، ستایش یکتا خداوند ، صدویک نام خدا و نیایشهای خورشید نیایش ، مهـرنیایش ، ماه نیایش ، آتـش نیایش و نمازهای گاه هاون ، گاه رفتون ، ازیرن گاه ، ایوه سریترم گاه و اشهـن گاه و قطعاتی همچون اورمـزد یـشت ، هفتـن یشت ، اردیبهشـت یشت ، سروش یشت هادخت ، سروش یشت سر شب ، ورهـرام یشت ، آبـزور ، آفرینگان دهمان ، کرده سـروش ، همازور دهمان و آفرینگان گهنبار ، آفرینگان پنجه ، همازور ، فروردینگان و پتت و . . . می باشد . همانگونه که گفته شد هر کدام از این نیایشها به گونه ای ویژه توسط زرتـشتیـان در مراسم ، جشـن ها و یا نمـازها و نیـایشهای روزانـه مـورد استفاده قرار می گیرد .

 

 

نور ، روشنایی و آتـش

 

 

« آتـش» زیبـا ترین پرتو خداوند با تنـی مینـوی ، که انسـان قادر به درک آن با حواس بشری خود میباشد . پـاک ، روشـن ، زندگی بخش در تمـام اشکال خود ، چه کوچک و چه بـزرگ ، چه در زمین و چه در اوج آسمـان و قلب خورشید . فرایندی پاک و فروزان ، زنده و روشن از گـذر ماده که به سوی مینـو می شتابد و تن پوش گیتی را می سوزاند تا چشم بر مینـو بگشـاید . یـار و یـاور انسان و یـادآور او ،که او نیز باید خویشتن را همچون آتش به اشویی یعنی همان منتهای خواسته اهورائی برساند تا روزی بتواند با سر بلندی همچون آتـش پـاک سر به آسمان بساید و گیتی را با همه دلبستگیهای دلفریبش ترک گفته و حتی خویشتن را از بند جهان دوم یعنی گیتی مینـوی (1) نیز برهاند و از دام و دانه او نیز رها گشته و رو بسوی مینوی مقدس اهورائی نماید و در آن جای گیرد . با رسیدن به انسانیت که اوج خواسته اهـورا مـزدا از انسانی ست که او را آفریده سپاسگذاری ، قدرشناسی و لیاقت خود را به اهـورا مـزدا نشان دهد و ثابت نماید که قدرت درک حقیقت راستین هستی را داشته و لایق پاداش و رسیدن به مینوی مقدس اهورائی بوده است . در اینجاست که باز میتوان ژرف بینی آریایی را در اندیشه پیام آور اهـورا مـزدا به وضوح مشاهده کرد و از اینکه اشـو زرتـشت اینچنین مدبرانه اندیشه های انسانی را رهبری کرده و اینچنین هنرمندانه ژرفنای ماهیت گیتی و مینو را دریافته و او نیز همانندهنجار حاکم بر هستی که در آن کل کائنات گرمی آتـش و نور و روشنایی ستارگان را نقطه پرگار زندگی خویش قرار داده اند ، آتـش این پرتو پاک خداوندی را پرستش سوی و نماد نیایش های خود ساخته و در جان آتش پاکی مینوی اهورایی را احساس کرده بی اختیار اندیشه پاک حقیقت جوی به سوی او کشیده میشود تا از این چشمه شراب هزاران ساله جامی آتشین را به کام اندیشه تشنه خویش بکشاند و از گرمی این شراب عارفانه در راز و نیازهای عاشقانه به درک هستی و حقیقت محض دست یابد .

 

یک زرتـشتـی همواره به سوی روشنایی ایستاده و نماز خود را به درگاه اهورا مزدا تقدیم میکند ، چنانکه برای خواندن نماز لزوماً به سمت آتش نمی ایستد بلکه رو به سمت روشنایی خورشید یا مـاه نموده و از روشنایی آنها جهت پرستش سوی برای خواندن نماز و سپاس و ستایش اهورا مزدا استفاده میکند و در صورت نبودن خورشید به طرف نور و روشنایی آتش می ایستد .

 

 

روش خواندن نمـاز و نیـایش

 

 

نماز و نیایش در آیین زرتشتی به سه طریق خوانده میشود :

 

• خوانـدن با صدای بلنـد

• خواندن به صورت زمزمه یا واج

• خواندن با منشن یا اندیشه بدون اینکه زمزمه ای شنیده شود .

 

ستایشهایی که به زبان اوستا است باید با آواز بلند و قسمتهای پازند را باید به زمزمه خواند . ستایش با منشن فقط به هنگام نام بردن در تندرستی یا مواقع دیگری که خواندن نیایش واجب نیست صورت میگیرد . نمازها و نیایـشها را میتوان به صورت ایستاده و یا نشسته خواند ، اما توصیه شده خواندن سروش باج و کشتی به صورت ایستاده انجام شود .

 

 

اشکال خواندن نمازهای گروهی

 

 

خواندن نماز و نیایش به شکل گروهی یا همازور شدن در ستایش بر سه گونه میباشد :

 

• موبـد قسمتی از اوستا را خوانده و دیگران آن را تکرار میکنند .

• گروهی یک قسمت از اوستا و یا نیایش را با هم با صدای بلند می خوانند .

• ضمن خواندن اوستا توسط چند موبد دیگران بی صدا با حالت واج گوش داده و آن را زمزمه میکنند .

 

نیایش های گروهی معمولا به هنگام حضور دسته جمعی بهدینان در زیارتگاهها و همچنین آتشکده و مراسم گهنبار و . . . انجام میشود .

 

مـاه ، روز و گـاه نیــایش

 

در تقسیمات مذهبی زمانی آیین زرتشتی سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز و هر روز به پنج گاه تقسیم شده است که این ماهها و روزها با نامهای مخصوص به خود مشخص میشوند . ماهها به ترتیب : فروردین، اردیبهشت ، خورداد ، تیر ، امرداد ، شهریور ، مهر ، آبان ، آذر ، دی ، بهمن و اسفند نام گذاری شده است . (در یازدهم فروردین 1304 بنا بر تصویب مجلس شورای ملی در تقویم رسمی کشور از نامهای ایرانی سالنمای اوستایی استفاده شد و از آن زمان نام ماههای زرتشتی و تقویم رسمی کشور یکی شد.) همچنین هر روز از ماه در بین زرتشتیان به یک نام خوانده میشودکه نخستین روز ماه ، به نام اورمـزد آغاز و پس از آن با نام امشاسپندان ادامه می یابد بهمن ، اردیبهشت ، شهریور ، سپندارمذ ، خورداد ، امرداد و پس از آن با نام ایزدان دی به آذر ، آذر ، آبان ، خور ، ماه ، تیر ، گئوش در دسته اول و دی به مهر ، مهر ، سروش ، رشن ، فروردین ، ورهرام ، رام ، باد در دسته دوم و دی به دین ، دین ، ارد ، اشتاد ، آسمان ، زامیاد ، مانتره سپند و انارام در دسته سوم . در سرآغاز هر یک از این دسته ها نام دی به معنی آفریدگار جای گرفته که سه مرتبه تکرار میشود .به همین علت برای متمایز ساختن آنها از یکدیگر این روز های دی به همراه نام روز بعد خود مشهور میباشند .همچنین پنج روز باقیمانده پایان سال که به بهیزک یا پنجه معروف می باشد به ترتیب با نامهای اهنود ، اشتود ، سپنتمد ، وهوخشتره و وهیشتواش نامیده می شود .

 

توضیحات بالا به این منظور ارائه گردید که در پایان نماز و به هنگام خواندن برساد لازم است تا نام روز و ماه و همچنین گاه بجای آوردن نماز ذکر شود . بنا بر این در آغاز نیایش نماز گزار باید نام روز و ماه را دانسته تا در پایان نماز ، برساد را به نام گاه مورد نظر بخواند . همچنین به هنگام خواندن سروش باج یا لابه لای نیایش های دیگر قطعات مخصوص که مربوط به گاه خواندن نماز است خواسته می شود که باید مطالب ویژه گاه مورد نظر خوانده شود . در این میان روز نیز که به پنج قسمت تقسیم شده با نامهای مخصوص به خود خوانده میشود: هاون ، رفتون ، ازیرن ، ایوه سریترم ، اشهن .

 

• گاه هاون ، از برآمدن آفتـاب تا نیمـروز میباشد .

• گاه رفتون از نیمروز تا سه ساعت پس از نیمروز میباشد ، با توضیح اینکه از روز اورمزد و آبانماه یعنی آغاز زمستا ن بزرگ (مطابق با بیست و پنجم مهر ماه تقویم رسمی ) تا پایان سال گاه رفتون نداریم و خواندن گاه رفتون جایز نیست . گاه هاون در این روزها از برآمدن آفتاب تا سه ساعت پس از نیمروز میباشد ، یعنی عملا با کوتاه شدن طول روز گاه هاون جایگزین گاه رفتون میشود .

• گاه ازیرن از سه ساعت پس از نیمروز شروع و تا غروب خورشید ادامه می یابد .

• ایوه سریترم گاه با غروب خورشید و پیدا شدن ستاره آغاز و تا نیمه شب ادامه می یابد .

• گاه اشهن از آغاز نیمه شب تا برآمدن آفتاب است . برساد در گاه اشهن بنام روز قبل خوانده میشود یعنی عملاً آغاز روز از بر آمدن آفتاب در گاه هاون در نظر گرفته میشود .

به هنگام آغاز گاه موبد آتـشکده ، ضمن خواندن اوستا در مقابل آتـش با به صدا در آوردن زنگی که در آتشگاه و در کنار آفرینگانی آتـش قرار دارد آغاز گاه تازه را به نمازگزارانی که در آتـشکده هستند اعلام میکند .

 

زرتشتیان خصوصاً در روزهای اورمزد ، اردیبهشت ، آذر ، سروش ، ورهـرام و همچنین دی به آذر ، دی به مهر و دی به دین به آتـشکده رفته و به نیایش اهورا مزدا میپردازند ، همچنین در روزهای اردیبهشتگان و آذرگان مراسم جشن در آتشکده برگزار میگردد ، هر ساله ضمن برگزاری جشن اردیبهشتگان آتش آتشکده با آتش طبقات مختلف مردم « مس» میشود .

در اینجا به جزئیات و نکات ریزی که همواره به هنگام خواندن نیایشها ، مرتبط با گاه و زمان نیایش میباشد و باید به آنها توجه نمود اشاره میشود . نیایشهای روزانه را نباید نزدیک پایان گاه شروع کرد به طوری که گاه بعدی آغاز شود اما در خواندن اوستاهای بزرگ اگر گاه تمام شد برساد را باید به نام گاه قبلی خواند .

 

بهترین زمان برای نیایش یک ساعت پس از نیمه شب در اشهن گاه و سپس در گاه هاون و همچنین یک ساعت پس از آغاز ایوه سریترم گاه تا دو ساعت پس از آن میباشد که این ساعات بهترین زمان برای نیایش توصیه شده است .

در آغاز روز پس از خواندن اوستای بایسته ، باید خورشید نیایش و مهر نیایش با هم خوانده شود و باید توجه نمود که خواندن هر یک از این نیایش ها یکی بدون دیگری جایز نیست ، همچنین این نکته که خواندن خورشید نیایش ، مهر نیایش و آبزور در پیش آتش آتشکده ناروا ست ، در ضمن این نیایشها و خورشید یشت ، مهریشت و آبان یشت را در شب یعنی گاههای ایوه سریترم و اشهن نباید خواند .

 

اوستا های گاه هاون ، رفتون ، ازیرن ، ایوه سریترم و اشهن گاه که هر یک به طور جداگانه قطعاتی از خرده اوستا را به خود اختصاص داده اند را باید در گاه مخصوص به خود خواند .

ماه نیایش را فقط در شب یعنی از آغاز گاه ایوه سریترم تا پایان اشهن گاه میتوان خواند . سروش یشت سر شب فقط در ایوه سریترم گاه تا سه ساعت از شب گذشته خوانده میشود و در هنگامی دیگر خواندنش جایز نیست . در سر شب آتـش نیایش باید پس از سروش یشت سر شب و در حضور آتـش خوانده شود .

خواندن یزشنی و آفرینگانها بجز آفرینگان رفتون در گاه هاون و خواندن وهیشتواش گاه در روز توصیه شده است ، خواندن اهنود گاه یایشت گاهان برای تندرستی چند روز پشت سر هم و خواندن پتت در ده روز پنجه و روز اورداد (کبیسه) و سه روز نخست درگذشتگان جایز نیست . (مجموعه سخنرانی های موبد شهزادی – مهرانگیز شهزادی ، صفحات 65 تا 72 )

 

کشتـی و سـدره لباس نیـایش

 

سدره پیراهنی است گشاد با آستینی کوتاه و بدون یقه که از 9 تکه پارچه که در گذشته از جنس پشم ، پنبه و یا ابریشم دوخته می شد ، اما در حال حاضر سدره معمولاً از پنبه تهیه میشود . سدره در جلو از گریبان به پایین چاکی دارد که تا به سینه میرسد و در انتهای آن کیسه کوچکی قرار گرفته که به عقیده زرتشتیان مومن و معتقد کیسه کرفه نامیده میشود و معتقدند که کنشهای نیک و سودمندی که در زندگی روزمره از آنها سر میزند در آن جای گرفته و ذخیره میگردد . سدره لباس ویژه پاکی است که نشان بندگی اهـورا مـزدا است و یک زرتـشتـی موظف است در تمام لحظات بجز مواقع خاص آنرا به تن داشته باشد .

سدره پوشی معمولا در بین 7 تا 15 سالگی طی مراسمی که توسط موبد انجام میشود صورت می گیرد و پس از آن فرد رسماً در جامعه مذهبی پذیرفته میشود و همواره باید کشتی و سدره را به تن داشته باشد و نمـازهای روزانه را بجای آورد . کسی را میتوان زرتـشتـی مومن و واقعـی بشمار آورد که سدره پوشیده و کشتی بسته باشد.

 

کشتی بندی است باریک و بلند که از 72 نخ پشم گوسفند توسط زن موبد بافته میشود . این 72 نخ را هنگام بافتن به شش قسمت که هر یک دارای دوازده رشته است تقسیم میکنند و به هم می بافند . عدد هفتاد ودو کنایه از هفتاد و دو فصل یسنا است و عدد دوازده اشاره به دوازده ماه سال و عدد شش اشاره به شش گهنباردارد ، سه دور بستن کشتی به دور کمر و بر روی سدره اشاره به سه بنیاد آئینی دین اشو زرتـشت یعنی اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک دارد و پیوسته آنرا یادآوری می کند .

 

کشتی را باید همواره پیش از خوردن غذا یا پس از آن و همچنین قبل از خواب و بعد از بیدار شدن و پیش از رفتن به آتـشکده و آتـش ورهـرام (2) و خواندن اوستـا و نمـازهای روزانه نـو کـرد .در ضمن برای پاکی تن باید پس از استحمام کشتـی نـو شود . برای کشتی نو کردن شخص باید پس از شستن دست و روی ، به هنگام خواندن سروش باج وقتی به « نمس چایا آرمی تش ایجاچا » میرسد کشتی را باز کرده و پس از اتمام سروش باج به خواندن اوستـای کشتـی بپردازد و در حین سرودن اوستـای کشتـی به ترتیب زیر دوباره کشتی را بر روی سدره به کمر ببندد که این کار همواره باید در حال ایستاده انجام شود .

 

ابتدا دو سر کشتی را در دست گرفته و ضمن خواندن اوستای کشتی پس از رسیدن به جمله « شکست اهریمن باد» باید با دست راست سه بار بر روی دست چپ زد ، سپس در ادامه وقتی« مس و وه وفیروزگر باد » خوانده میشود باید وسط کشتی را پیدا کرد وکشتـی را بوسید و پس از « خشنوتره اهورهه مزدا » دوم بهنگام خواندن اشـم وهو کشتـی بدور کمر میزان می شود . در ادامه سرایش اوستای کشتی در یتااهووئریو اول در « شیوتنه نام » در قسمت جلو با دست راست گره اول زده میشود و عیناً در یتـااهووئریو دوم در « شیوتنه نام » در قسمت جلو با دست چپ گره دوم زده میشود . خواندن اوستا ادامه پیدا کرده و در هنگام خواندن اشم وهو در « استی اشتا» گره اول با دست راست در پشت سر زده میشود و در « استی اشتا» دوم ، گره دوم با دست چپ در پشت سر زده میشود . مابقی اوستای کشتی تا به آخر خوانده میشود و بدین شکل کشتی نو کردن به پایان می رسد .

 

نیایش کشتی دارای دو قسمت پازند میباشد که بخش اوستـایی آن در میانه قرار گرفته است . در ادامه مطالب مرتبط با لباس نمـاز باید اضافه کرد که به هنگام خواندن نیایش سر باید پوشیده باشد و چنانچه نمازگزار تا سه گام نزدیک آتـش ایستاده باشد باید دهان خود را نیز با پارچه ای بنام پـنام بپوشاند .

 

پـاکی تن و اشـویی روان

 

کلیه مطالبی که باید در خصوص آشنایی با چگونگی خوانـدن نمـاز و نیـایش در کیش زرتـشتـی مورد توجه قرار گیرد از نظر گذشت و مفاهیم و اشکال ظاهری مراسم بیان شد . در آخر بطور خلاصه می توان اینگونه عنوان کردکه یک زرتشتی پس از مراسم سدره پوشی بطور رسمی به جمع زرتشتیان می پیوندد و از آن پس همیشه با پاکی تن که با خواندن اشم وهو ، یتااهو وسروش باج به هنگام استحمام و کشتی نو کردن پس از آن حاصل میشود باید نمازهای روزانه خود را بجای آورد و از بر آمدن خورشید در بامداد که از خواب بر می خیزد ، پس از شستن دست و روی با سری پوشیده در مکانی که تا هفت قدم از هر سوی پاک میباشد رو به سوی روشنایی ایستاده و ضمن گذاشتن خوشبوهایی همچون چوب صندل ، کندر و اگربتی و . . . بر آپریگون (مجمر آتش ) با نو کردن کشتی نماز خود را آغاز میکند و در ادامه با خواندن نیایشهایی از کتاب خرده اوستا همچون اشم وهو ، یتااهو و دیگر نیایشها به سپاس و ستایش اهـورا مـزدا و آفریده های نیک و سودمند اهورایی می پردازد و در پایان پس ازخواندن تندرستی ، پیمان دین و ستایش یکتا خداوند با خواندن بـرسـاد نماز و نیایش خود را با ذکر نام ماه ، روز و گـاه مورد نظر به درگاه اهـورا مـزدا تقدیم میکند . این عمل در طی شبانه روز پنج مرتبه تکرار میشود .

در حال حاضر کسانی که خواندن خرده اوستا را بطور صحیح فرا نگرفته اند و یا زمان کافی برای نیایش در اختیار ندارند ، ضمن پاکی تن و اشویی روان با خواندن 3 تا 7 مرتبه اشم وهو و یتااهو با سری پوشیده ، رو به سوی روشنایی یا آتـش ، نمـازهای بایستـه خود را بجای می آورند . ضمنـاً برای جایگزینی خوانـدن دیگر قسمتهای خرده اوستا جدولی وجود دارد که بر اساس آن با خواندن تعداد مشخصی اشم وهو و یتااهو و در پایان ، برساد همانند خواندن همان نیایشها بهره لازم برای نمازگزار حاصل می گردد .

 

یک زرتـشتـی در کنار نیایشهای روزانه در طی سال با برگزاری جشن های ماهیانه و داد و دهش در شش چهره گهنبار و برپایی نوروز و جشن سده و رفتن به آتـشکده و آتـش ورهرام ، شاه ورهرام ایزد (3) و زیارتگاههای دیگر در روزهای ویژه وگرامیداشت در گذشتگان در پرسه های همگانی ، تلاش میکند تا پـاکی تن و اشـویی روان خویش را همواره حفظ نماید و نیکی و پـاکی را در جهان گسترش دهد ، چنانکه هر زرتـشتـی پیوسته این آیه از گاتـها را با خود زمزمه میکند :« ات چا توئی وام خیاما یوئی ایم فرشم کرنئون اهوم مزدائوس چا اهورا ئونگهو آ مویسترا برنا اشا چا هیت هترا منائو بوت یترا چیس تیش انگهت م اتا . »

ای اهـورا مـزدا ، بشود در زمره کسانی باشیم که جهان را ، به سوی آبادانی و پیشرفت و مردم را به سوی رسایی و خوشبختی رهنمون می سازند . اهنود گات – یسنا هات 30 بند 9

 

پـاورقی :

1 . گیتی مینـوی : در بندهش بزرگ ، فرایند هستی یافتن جهان هنرمندانه و به گونه ای زیبـا توصیف میشود که آفریدگاربزرگ اهـورا مـزدا سر آغاز آفرینش خود را مینـو قرار داد تا جایـگاه فـروزه های نیـکـش یعنی امشاسپندان باشد . با آفرینش مینـو راز هستی شکل گرفت و اهـورا مـزدا برای آفرینش گیتی در ابتدا به آن شکل مینـوی داد و به آفرینش گیتی مینوی پرداخت و سپس به این گیتی مینوی که پس زمینه جهان مادی بود هستی گیتی ای بخشید و بدین گونه گیتی را آفرید و آنرا جایگاه زندگی در اوج آزادی و انتخاب وهمچنین تلاش پیوسته انسـان برای شرکت جستن در نبردنهایی و پیروزی بر دروغ و پلیدی قرار داد .

گیتی مینوی را که پس زمینه و سرآغاز آفرینش گیتی بوده را جایگاه روان انسـان در گذار از جهان مادی به سوی مینـوی اهـورائی قرار داد و ارتباط تنگاتنگی مابین گیتی گیتی ای و گیتی مینوی برقرار کرد ( برخی از انسانها و روان درگذشتگان در شرایط خاص توانایی گذشتن و بازگشتن از مرزهای این دو محیط را دارا میباشند برای نمونه میتوان به داستان سفر موبد ارداویراف اشاره کرد .) اهـورا مـزدا گیتی مینوی را جایگاه درنگ و بازگشتن روان برای تکامل و رسیدن به اشویی تا زمان دل کندن از دلبستگیهای انسانی و آمادگی برای ورود به جایگاه پر فروغ اهورائی ( انارام ، انغر روشنگاه خدا ) وهمپرسگی با اهـورا مـزدا در روز واپسین قرار داد .

انسان اندیشمند و آگاه باید با درک حقیقت راستین ، هدف بزرگ خود را رسیدن به مینوی اهورائی قرار داده وبرای رسیدن به فروزه های پاک اهـورائی تلاش کند تا در روز واپسین لیاقت همپرسگی با اهـورا مـزدا را دارا باشد و به آفریدگار خویش بپیوندد . بنابر آموزه های اشو زرتـشت که خود در همین جهان مادی با برخورداری از اندیشه پاک و رسیدن به اشویی به همپرسگی با اهـورا مـزدا در مینـوی پرفروغ اهـورائی نایل گشت ، رسیدن به این هدف بزرگ تنها با موفقیعت در جهان مادی و خوشبختی و برخورداری از یک زندگی خوب شاد و سرشار از عشق به آفریدگار و آفریده های سودمند اهـورائی جهت گرفته و با پیروزی بر دروغ و پلشتی و شکست کامل پلیدی و دستیابی به نیکی و پاکی مطلق یعنی همان اشـویی میسر میباشد .

2 . آتش ورهرام : مقدس ترین آتش پس از سه آتش بزرگ آذرگشنسب ، آذرفرنبغ و آذربرزین مهر که برای روشن کردن ، تقدیس و به تخت نشاندن آن از پانزده نوع آتش پیشه وران مختلف به همراه آتش حاصل از صاعقه استفاده میشود و پس از یکسال تقدیس توسط موبدان مراسم به تخت نشاندن آتـش ورهرام صورت می پذیرد ، در حال حاضر در ایران تنها در یزد و کرمان آتش ورهرام روشن میباشد ، آتش ورهرام یزد در زمان ساسانیان تقدیس شده و پس از نقل مکانهای بسیار اکنون در یزد از آن نگهداری میشود . در هند هشت آتش ورهرام وجود دارد که معروفترین آن بنام «آتش ورهرام ایرانشاه» بیش از هزار و دویست سال پیش تقدیس شده است یعنی از زمان مهاجرت پارسیان به هند و از آن در اودواده نگهداری میشود ، یک آتـش ورهرام در نو ساری ، چهار آتش ورهرام در بمبئی و دو آتش ورهرام در سورت تقدیس شده است . در متون دینی تاکید شده که در هر شهری در کنار آتشکده ها و زیارتگاههای دیگر باید یک آتش ورهرام نیز وجود داشته باشد . برای روشن کردن آتش آتشکده های دیگری که در همه شهرها و روستاهای زرتشتی نشین قرار دارند از ده نوع آتش طبقات مختلف و برای تقدیس آن توسط موبدان به یکماه زمان نیاز میباشد و پس از آن مراسم تخت نشینی آتش در آتـشکده انجام میگیرد .

3 . شاهورهرام ایزد : زیارتگاهی است که در شهرها و روستاهای زرتشتی نشین وجود دارد و مخصوصاً در روزهای ورهرام به زیارت آن میروند و برای تندرستی ، کارگشایی و سپاس و ستایش اهورا مزدا به نیایش میپردازند و برای خود و خانواده و دیگر بهدینان آرزوی شادزیوی ، دیرزیوی و به کامه زیوی می نمایند .

منابع مورد استفاده :

• سخنرانی های موبد موبدان رستم شهزادی – به کوشش مهرانگیز شهزادی

• گاتـها – برگردان موبد موبدان رستم شهزادی

• گاتـها – برگردان موبد موبدان فیروز آذرگشسب

• مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان – موبد اردشیر آذرگشسب

• خرده اوستـا – موبد موبدان اردشیـر آذرگشسب

• خرده اوستـا – موبد رشیـد شهمـردان

• پرستشگاه زرتـشتیان – موبد رشیـد شهمـردان

• اوستـا – به کوشش هاشم رضی

• راهنمای دین زرتـشتـی – هاشم رضی

• از ایران زرتـشتـی تا اسلام – شائول شاکد

درجمع آوری مطالب این پژوهش ازراهنمائیهای جناب موبد رستم یزشنی و نظرات شادروان موبدرستم شهزادی استفاده های فراوانی شده است

برگرفته Zartosht (زرتشت)

1-پیامبری اشو زرتشت هزارو هفتصد و شصت وهشت سال   پیش از میلاد