راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

« آذر، آتش، نماد روشنایی و نور » در گات ها


"آن خوشبختی را که با پیروی از منش مینوی و روشنایی آتش

که نماد خرد و روشنگر است،
در پرتو اشا، توازن و دادگری وعده میدهی،
دستور دانستن آن را ای مزدا آنچنانکه گویی از زبان و دهان خودت باشد
برای ما هوادارانت آشکار کن
تا بدانوسیله بتوانم همگان را هدایت کنم و به تو بگروانم

یسنا/ هات سی و یکم  بند سوم"

آتراچا:آتش و روشنایی

"اینک ای اهورا
آتش نیرومند تو را که تمام خرد و جنبش است در پرتو راستی خواهانم،
آنرا که چون شتابان ترین و نافذترین نیروست،
تا برای کسی که پشتیبان توست کمکی آشکار باشم
و همانا در راه تو ای مزدا
گزند و آسیبی را که با دست دشمن آشکار به حرکت آید و نزدیک شود دور کنم.

یسنا/ هات سی و چهارم  بند چهارم"

اَترم:آتش را

"آری تو را چنان می شناسم
که هم نیرومندی، هم پاک و پرهیزگار
ای مزدا هرگاه با آن دست که پاداش ها را نگه می داری
و آنچه هر یک از پیروان دروغ و پیروان راستی سزاوارند با همان دست می بخشی،
آنگاه گرمای آتش تو که از اَشا نیرو می گیرد
و توان اندیشه نیک به من روی می آورد.

یسنا/ هات چهل و سوم  بند چهارم"

آترو:« آتش، آذر » آتش نماد جنبش و خرد است،

هر وابستگی تند احساسی را نیز با آتش همانند می کنند مانند آتش عشق و آتش
خشم. در گاتاها آتش به آن شوق خدایی که در نهاد پاره ای از آدمیان زبانه می کشد
اشاره دارد. آتش ایمان جرقه ایست که روح و قلب باورمندان را روشن می کند که به راه
راست روند و با تاریکی پلیدی ها بجنگند. بنابراین آتش نمادی است انتزاعی از جنبش
دانایی » . و شور و شوق که حالت مادی و فیزیکی آن در نظر نیست. پیوستگی وهومن
و نیز پیوند اهورامزدا با آتش در بندهای « نظام هستی و راستی » . اشا ،« و منش پاک
گاتاها بازگو شده است.
"
ای اهورا مزدا
به راستی تو را سزاوار ستایش شناختم
به سویم فرا آمد « وهومن » آنگاه که اندیشه نیک
پرسید خدمتگزاری که را آرزو داری؟
پاسخ دادم، آتش تو را که نمازم را به او نثار کنم،
و اشا را، تا آن زمان که توان دارم، تیمارش کنم

یسنا/ هات چهل و سوم  بند نهم"

آتر آتش، آذر »آتش، نماد، اشا و حقیقت در گاتاها و اوستای کهن آتش دارای معنا و مفهوم غیرمادی است و اشاره باحترام درونی و روحانی برای اشاست در آ یین مزدیسنا ایزد مقدس و جاویدان و اشاوهیشتا= اردیبهشت، با آتش مقدس معرفی و نموده می شود.

"ای مزدا، چه کسی را پناهدهنده او که همانند من است می گماری.
آن گاه که پیرو دروغ برای آزار من آماده شود.
کس دیگری جز فروغ تو و اندیشه تو (پشت و پناه من) نیست.
این دو ای اهورا با کارآیی خود آئین راستی را پیشرفت می دهند.
آن آموزش را برای (پیشرفت) سرشت و وجدان من آشکار کن یسنا/ هات چهل و ششم  بند هفتم"

آترَسچا:« فروغ، روشنائی، آتش »

"با این گوهر پاک
و در پرتو آتش خود ای اهورامزدا
سهمی را برای هر دو گروه به خوبی و درستی ارزانی داشته ای
آن سهم برابر همبستگی آنها به راستی و پرهیزگاری است.
بدین هنجار
همانا بسیاری از جویندگان و خواستاران به اشا می گروند

یسنا/ هات چهل و هفتم  بند ششم"

آترا:« آذر، آتش، نماد روشنایی و نور »

در این هات سخن از سپنتامئینیو آن گوهر پاک و مقدس است که در نهاد آدمی همراه و
همزاد با انگرمئینیو یا اهریمن است. آن دو گوهر بدون اینکه حرکت، فعالیت و یا خاصیتی
داشته باشند در نهاد آدمی آفریده شده و انسان است که به انتخاب خود میتواند هر یک از
آنها را به حرکت و فعالیت وادار کند.
در این بند آموزش روشنی دیده میشود که هر کس از سپنتامئینیو پیروی کند دارای
سهمی از خوشبختی درستکاری خواهد بود. میزان خوشبختی هر کس برابر و معادل
همبستگی آنها به اشا و آرمئیتی است یعنی هر کس بیشتر با راستی و پرهیزگاری پیوند
داشته باشد سهم بیشتری از خوشبختی، آرامش درونی و نیکنامی خواهد داشت.

سپنتامئینیو نماد اهورامزدا در نهاد آدمی است که آنرا به روان مقدس، گوهر و نفس پا ک
تعبیر می کنند. سپنتامئینیو نشان دهنده شش صفت اهورامزداست و در رأس آنها قرار دارد.
چون بهره مندی هر کس از خوشبختی و رست کاری به میزان پشتیبانی و پیروی او از
صفات اهورامزدا است بسیاری از مردم که خواهان خوشبختی و جویندگان حقیقت هستند
با درک این حقیقت و آشنایی با آموزش های زرتشت در گاتاها دست از پیروی شیوه های
اهریمنی میکشند و برای خوشبختی خود و جامعه خویش به شیوه ای که بر پایه خرد و
اندیشه پاک استوار شده روی می آورند.
باید بر دانش و درستکاری پایه گذاری شده کوشش کرد.

"پاداشی که به هر دو گروه ( بزهکاران و درستکاران) می دهی چیست؟
ای مزدا آتش درخشان تو و فلز گداخته
نشان دهنده ( آن پاداش) در زندگی است
و آن نابودی دروند و رهانیدن درستکار است.

یسنا/ هات پنجاه و یکم  بند نهم"

آترا:« آتش »

جایگاه آتش در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی بسیار گسترده است ریشه در افسانه ها،
اساطیر، سنتها و باورهای دینی دارد. آتش دارای سه ویژگی است:
1
روشنایی و نور؛
2
گرما و حرارت؛
3
جنبش و تحرک.
نخستین برخورد انسان با این پدیده، پیش از تاریخ، نزد انسانی که رفته رفته اندیشمند
می شد خورشید بود که به او روشنایی و گرما میداد، با برآمدن از کرانههای خاوری و فرو
رفتن در کرانههای باختری نمادی از جنبش و حرکت بود. سپس انسانی که در جستجوی
شوندها و علتهای آفرینش بود این پدیده باعظمت طبیعی و سایر پدیده ها را دارای
نیرویی میپنداشت که در آفرینش دستی دارند و قابل پرستش هستند. همه ملتها و مردم
جهان در قلمرو اندیشه از این مرحله گذر کردهاند تا به درجات برتر درک و دانشمندی
رسیده اند.
پیدایش آتش و بهرهمندی از آن بزرگترین پیروزی برای ادامۀ زیست انسان بود، در
افسانههای ایرانی آن را به هوشنگ نسبت می دهند که با دیدار جرقه ای که از برخورد
سنگی با سنگ دیگر جهیده بود به وجود آن پی برد.در آیین ایرانیان پیش از زرتشت هریک از پدیده های طبیعی ایزدی داشتند از جمله
خورشید که مورد ستایش بود. زرتشت همه ایزدان را نفی کرد و اهور امزدا، نماد خرد را
آفریننده هستی دانست به این معنی که نظام آفرینش بر مدار خردمندی استوار شده که
آن همراه با علم و دانش است.
زرتشت در گاتاها فقط از اهورامزدا و شش فروزه او که همبسته به او و از او جداشدنی
نیستند سخن میگوید. او خدا را بزرگترین نیرویی می دان د که جهان هستی را با
ویژگیهای عقلی و هنجاری پایدار به گردش آورده و اداره میکند. گاتاها آموزش میدهد
که همه چیز در جهان هستی تغییر میکند و این دگرگونی در جهان مادی و طبیعی و نیز
در جهان مینوی و غیرمادی دارای هدف و انگیزة معینی است و آن رسیدن به رسایی و
تکامل است که در گاتاها بارها به آن اشاره شده است. بنیادهای دین زرتشت نیز برگرفتهاز بینش گاتاها است و از سایر بخشهای اوستا گرفته نشده است.
در گردآوری اوستا در زمان ساسانیان، تمام دینها و سنتهای ایرانی را برای از میان بردن
اختلافات اجتماعی و مذهبی در یک کتاب واحد به نام اوستا گردآوری کردند و سنتهای
باستانی و ایزدانی را که زرتشت نفی کرده و از دایرة باورهای مردم بیرون رانده بود در
اوستا جا دادند. در اوستای زمان ساسانیان که آن را اوستای نوین نیز می نامند خورشید
دارای یشت و نیایشی است در احترام و ستایش آن در این ادبیات نیز خورشید به صفت
آفریدگار و خدا معرفی نشده. بلکه با ویژگی او در حال حرکت و جنبش است.
به عنوان تیز اسب از روشنایی و فروغ آن به صفت پاک کنندگی آن ستایش شده. آنچه در
تاریکی و تیرگی شب از پلیدی و گمراهی به وجود آید از روشنایی خورشید در روز پاک
خواهد شد.
ویژگی آتش همان صفات خورشید است. یعنی سرچشمۀ روشنایی، گرما و جنبش است.
انرژی و کارمایه ای که زندگی و آسایش جهانیان را تامین میکند از وجود اوست.
در زمانهای گذشته چون فراهم کردن آتش به آسانی میسر نبود، برای استفاده همگانی
در مکان ساخته شدهای آتش را نگهداری میکردند و هرکس میتوانست برای افروختن
آتش در خانه خود از آن یاری بگیرد، آتشگاه مانند آب انبار محل ذخیره آتش برای مردم
بود رفته رفته این بهرهمندی جنبه سپاسگزاری و ستایش نیز به خود گرفت.به این شکل
که آن را آلوده نمیکردند، زباله و زائدههای مصرفی روزانه را در آن نمیریختند، به همین
ترتیب احترام به تمام دادههای طبیعی که سودمند بودند مانند آب، خاک، هوا و آتش نزدایرانیان مرسوم بود، یعنی حفاظت محیط زیست واکولوژی پاک داری این پدیده ها که خود نوعی ستایش است.
از سنتهای ایرانی سپس از آموزشهای زرتشت در تمام دین ها و تمدن ها رخته کرد. در
همه اماکن متبرکه و نیایشگاهها مانند کنیسه، کلیسا، مساجدو آرامگاه مقدس همۀ
دینها، روشن کردن شمع و طراحی هاله های نورانی در اطراف چهره امامان و پیامبران
رایج شد، ایرانیان مسلمان نیز به هنگام روشن شدن چراغ صلوات میفرستند، به سوی
روشنایی چراغ سوگند می خورند. این احترام به نور و روشنایی حاکی از پرستش نیست. اما
افراد ناآگاه و کسانی که با آیین زرتشت ندانسته دشمنی دارند، احترام آتش را به آتشپرستی تعبیر کردهاند. اگر چنین باشد پیروان ادیان دیگر نیز که نور و آتش را گرامی
داشتهاند آتش پرستند، این شیوه دشمنی و قرضورزی برخی از پارسیان هندوستان را که
باور زرتشتی دارند به یک واکنش غیرمنطقی وادار کرده که گفتهاند، آری، اگر پاک داشتن
و احترام به آب، خاک، هوا و آتش، آتشپرستی است، ما آتشپرستیم.
در گاتها، آتش بیان کنندة احترام درونی و مینوی برای راستی، نیک اندیشی، عشق به
حقیقت و خردمندی می باشد. آتش سمبل خردمندی است، نماد اهورامزدا است که معنی
آن دارنده و سرچشمۀ خرد است. نور و روشنایی که ویژگی آتش است قبله و نیایش سوی
زرتشتیان است هر زرتشتی برای نیایش باید رو به روشنایی و پشت بر تاریکی کند. در هر
دینی قبله گاهی وجود دارد در دین مسیح صلیب را پیشاپیش حمل کرده و به سوی آن
نیایش می کنند در دین اسلام به سوی کعبه، سنگ چهار گوش مکعب حجرالاسود که
خانۀ خدا نام دارد نماز می گذارند و شاید در سایر دینها نیز قبله گاهی نظیر روشنایی
زرتشتیان، کعبه مسلمانان و صلیب مسیحیان وجود داشته باشد ولی نباید آنان را به
آتشپرستی، سنگپرستی و صلیبپرستی متهم کرد.
در گاتاها آتش، نماد جنبش، خرد و روشنگری برای تشخیص خوبی از بدی است. مفهوم
آن غیرمادی و نمادین است. در هشت هات از گاتاها به آتش اشاره شده است:
1 -
هات 31 بند 3: نماد خردمندی و روشنگری
2 -
هات 31 بند 19 : پرتو روشنایی و خرد- هات 34 بند 3: آتش نیرومند تو، یعنی آتش زرتشت که نماد خردمندی و جنبش
است.
4 -
هات 43 بند 4: گرمای آتش تو که از راستی نیرو میگیرد.
5 -
هات 43 بند 9: آتش تو را که نمازم را به او نثار کنم، فروغ اهورا یی که نماد
خردمندی و صفات اوست.
6 -
هات 46 بند 7: کس دیگری جز آتش و اندیشه تو پشت و پناه من نیست. روشنایی
آتش اهورا.
7 -
هات 47 بند 6: در پرتو آتش تو، در پرتو خردمندی و راهنمایی خداوند
8 -
هات 51 بند 9: آتش درخشان توآتش در سنت و فرهنگ ایرانی در تمام زمانها تا به امروز میان دینداران، نویسندگان و به
ویژه شاعران دارای معنا و جایگاه ویژه بوده است. در فرهنگ ایرانی یک تداوم و پیوستگی
تاریخی از لحاظ زبان، سنتها، آداب و رسوم، مفاهیم ادبی در زمینههای دیگر وجود دارد
که ریشۀ همه آنها را میتوان جستجو کرد.
چنان که دیده میشود مفهوم آتش از زبان اوستا و در گاتاها، بیش از سه هزار و هفتصد
سال دارای همان ویژگیها و مفاهیم نمادین است. یعنی خرد، روشنایی، نیرو، جنبش و
گرما که با ضمیرهای ملکی مانند تو، آتش تو ذکر شده است.
در گاتاها به آتش تو یعنی آتش اهورامزدا اشاره شده و اگر در اساطیر ایرانی آتش را پسر
اهورامزدا گفتهاند به این دلیل است که مزدا یعنی خرد و آتش نماد خردمندی است که
ازآن سرچشمه میگیرد.
برای درک مفهوم نمادین آتش در ادبیات و فرهنگ ایرانی که بسیار است، به اشعار حافظ
از برجستهترین سرایندگان سنتهای باستانی و اندیشههای ایرانی را به بهترین صورت
شناخته است نگاه میکنیم.
حافظ در دیوان خود هشتاد و سه بار به آتش اشاره کرده، هم به معنای عنصری که
میسوزاند و جنبه مادی دارد و هم در معانی غیرمادی آن:
آتش سوزنده: ای بسا خرقه که شایسته آتش باشد
آتش عشق: عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
آتش دل: که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماستآتش غم: فکر عشق آتش غم در دل حافظ میسوخت
آتش نمرود: کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
آتش مهر: همچنان در آتش مهر تو خندانم چو شمع
آتش طور: مددی گر به چراغی نکند آتش طور
آتش سینه: زین آتش نهفته که در سینه من است – سینه گو شعله آتشکده پارس بکش
آتش زهد: آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
آتشحرمان و هوس: لاجرم ز آتش حرمان و هوس می جوشم
آتش عقل: در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش

آتش هجران: آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
به آتش موسی، آتش می، آتش درون و چندین آتش دیگر اشاره دارد که در فرهنگ
بسامدی بانو مهیندخت صدیقیان میتوان جستجو کرد.
در شاهنامه فردوسی بیش از صدبار به آتش در مفاهیم غیرمادی و نمادین اشاره دارد که ازفرهنگ بسامدی ولف بر پایه شاهنامه فردوسی ژولمون میتوان استفاده کرد.از سدهها پیش که آغاز آن روشن نیست آتش، نور و گرما نزد همه ملت ها و در تمام
فرهنگ ها عنصری سودمند بوده است در ایران آتشکده ها محل گردهمایی و نیایش
اهورامزدا آفریدگار یکتاست و هرگز به نیتپرستش آتش نبوده است همانند مسجد و
کلیسا محل دیدار و آموزش است در آتش نیایش که از افزودههای زمان ساسانیان به
اوستا است نیز اثری از پرستش آن دیده نمیشود. در آتش بهرام نیایش چندین بار برای
پرستش اهورامزدا و نیایش زرتشت یاد شده و از آتش به نام پسر اهورامزدا که نماد
خردمندی است و در سه آتشکده معروف در ایران باستان نگهداری میشده نام می برد
آتشکده آذرگشسب درشیز که آتش پادشاه و سپاهیان بود. آتشکده آذرفرن بغ ویژه
پیشوایان دینی در شهر کاریان فارس، و آتشکده آذربرزین مهر در شهر نیشابور ویژه
برزگران و تولیدکنندگان. در بلخ نیز آتشکده نوش آذر در تاریخها آمده که همزمان زرتشت
بوده و در جنگی که میان ایرانیان و تورانیان در گرفته بود، زرتشت به همراه گروهی از
پیشوایان روحانی به روایت شاهنامه در آن محل نیایش میکرده است.
در هیچ زمان به ویژه پس از آموزشهای زرتشت که زمان آن را در حدود سه هزار و
هشتصد سال پیش و بنا به روایتهای دیگر تا شش و هشت هزار سال قبل از این تاریخ
میدانند، آتش پرستش نمیشده، پاک نگهداری آن و سایر عناصر سودمند برای زندگی
همیشه سفارش شده و جزء آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی است که اکنون پس از هزار
سال سایر مردم جهان در اندیشه پاکسازی محیط زیست و جلوگیری از آلودگی آب و هوا
به کار رفته است.

برگرفته :گات ها سروده های اشو زرتشت

برگردان 17 هات
همراه با متن اوستایی وگزارش های زبانشناسی
پژوهش و نوشته :دکتر آبتین ساسانفر

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد