راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

در ره او راهرو پای چه باشد به سر

چشم گشا و ببین سر پدر با پسر

آیهٔ شمس و قمر گر تو بخوانی تمام

با تو بگویم توئی فتنهٔ دور قمر

جام حبابی بگیر آب حیاتی بنوش

صورت ما را بدان معنی ما را نگر

هر چه تو داری از آن چشم گشا و ببین

زان که به نزدیک ما آنی و چیزی دگر

ذوق حریفان ما عقل نداند که چیست

عشق بگوید به تو عقل ندارد خبر

ذات یکی و صفات بی عد و بی شمار

عین یکی در هزار می نگر و می شمر

تخت ولایت تمام یافتم از جد خود

داد به من سیدم خلعت تاج و کمر

شاه نعمت الله ولی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد