راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

سپنتامئینیو و انکرمئینیو یا دو آلسیم گات هایی


بشنوید با گوش هوش بهترین چیزها ( و آموزشها) را،

بنگرید با اندیشۀ روشن دو راه ( اهورایی و اهریمنی را)
هر یک خودتان داوری ( و گزینش) کنید.
در برابر جنبش بزرگ ( آیینی و فکری)
آن را ( گزینش خود را) با آگاهی اعلام کنید.سرود سوم  بند دوم

آر ی، آن دو گوهر غیر مادی آغازین
که با هم در حال تجرد و رویا بودند پدیدار و آشکار شدند.
در اندیش ه، گفتار و کردار، یکی نیک و دیگری بد است.
از این دو نیکوکاران هستند که شیوة درست را برمیگزینند نه زیانکاران سرود سوم  بند سوم

سپنتامئینیو  و انکرمئینیو دو گوهر غیر ماد ی، یا دو نفس که در نهاد آد می جا ی دارد از
بزرگترین بخشهای فکری و فلسفی دین زرتشت است. این دو گوهر بدون حالت فعالی، درحالت تجرد همانند رویا به همراه یکدیگر درسرشت آدمی وجود دارند و روش وشیوةاخلاقی انسان می تواند یکی از آن دو را از حال غیر فعالی و رویایی به حالت فعالی درآورد.
داوری و قضاوت دربارة خوب و بد از این دو گوهر غیر مادی سرچشمه می گیرد .سپنتا به معنی پاک و مقدس ، انگره به معنی ناپاک و پلید است. مئینیو را به معنای خرد،
اندیشه ، منش و نفس گرفته اند. آن را به معنی روان نیز به کار بردهاند که منظور همان
نفس است. این ثنویت و دو گانگی در همه مذهبها و مکتبهای فلسفی وجود دارد و در
واژه نامه ها از جمله معین و مکتبهای فلسفی برای آنها معنی های فراوان یاد کرده اند:
مانند نفس اعلی  نفس اماره که تابع هوی و هوس است و انسان را وادار به کارها ی
زشت میکند  نفس انسانی  نفس بهیمی نفس جزوی  نفس حسی  نفس حیوانی
نفس دانشجوی  نفس رحمانی  نفس زکی  نفس سبعی  نفس ستوری  نفس سخن
گوی یا ناطقه  نفس سماوی  نفس عاقل که مراد نفس ناطقه است و در آن دو نی رو
وجود دارد یکی نظری و دیگری عملی  نفس فاکر  نفس قدسی  نفس کلی که روح
عالم است  نفس لوام که بر افعال خود سرزنش می کند و آن مقدمه است بر تسلط خود
که در آن مرحله آن را نفس مطمئنه گویند  نفس محجوب  نفس مردمی نفس نباتی.
شاید صفتها و نامهای دیگر برای نفس داده شده باشد. آنچه یاد شد در نوشته هایی مانند
سلجوقنامه ظهیری ، اسفار، جامع الحکمتین ، حکمت قدیم از فاضل تونی ، شفا، مصنفات
بابا افضل ، کشاف ، رسائل اخوان الصفا، اکسیرالعارفین ، اخلاق ناصری امده است. شا ید دردهها متن فلسفی دیگر تعریفهایی از نفس داده شده باشد که همگی حکای ت از آن دارد
که نفس : گوهری است که میتواند سرچشمۀ خوبی ، پاکی و پرهیزکاری یا آفرینندة بدی ،
پلیدی و گناه باشد. تمام تعریف ها و برداشت ها به همان جا می رسد که در گاتاها آموزش
داده شده و آن که در نهاد آدمی دو نفس خوب و بد سرشته شده آنچه ار نفس خوب یا
سپنتامئینیو سر مزند هماهنگ است با صفات اهور ایی یعنی شش امشاسپندان : اشا،
وهومن ، خشترا، سپنتااَرمئیتی ، هئوروتات و اَمرِتات. آن دیگر نفس بد یا اَنگرمئینو است که
سرچشمه بدیها، کفر و گناه است
هرگاه آدمی که در گزینش راه خود آزاد و مختار است از نفس بد یا اهر یمن پیروی کند
اوست که آفرینندة پلیدی و گناه میشود. چون اهورامزدا بدی نیافریده و گناه نمی کند. این
دوگانگی و ثنویت ویژه اخلاق و منش آدمیاست. گز ینش و انتخاب برا ی پدی ده ها ی
طبیعی که فاقد خرد و شعورند وجود ندارد. یک پدیده طبیعی راه و روش و آینده خود را
نمیتواند انتخاب کند و محکوم به طی کردن مسیری است که قوانین علّی برایش از پیش
ترسیم کرده اند. ولی آدمی می تواند درباره خوب و بد مسیری که در پیش رو دارد قضاوت
و داوری کند و هر کدام را که اراده کند برگزیند. این گزینش که در هر لحظه از زندگی
آدمیپیش می آید نشان دهندة کشمکش و جنگ دایم میان خوبی و بدی است و سرانجام
نفس خوب است که پیروز خواهد شد.
این دو مئینیو، دو گوهر و ذات غیر مادی هستندکه همراه انسان و در سرشت آدمی نهفته
است و در جهان خارج از انسان وجود ندارد. خوبی یا بدی ، پاکی یا پلیدی امریست که
مربوط و وابسته به قضاوت انسان است. اگر انسان نباشد در جهان طبیعت هیچ چیز بد یا
خوب نیست کسی درباره زیان آوری یا سودمند ی پدی دهها و حوادث هستی قضاوت
نمی کند. انسان است که بر حسب داوری خود به سوی یکی از این دو گوهر گرایش پیدا
می کند و انسان است که با انتخاب خود، خوبی یا بد ی را می آفریند . انتخاب انسان ،
انتخابی آگاهانه است ولی مسیر پدیدههای طبیعی ناآگاه و جبر ی است و راهی را که
می روند با اراده و اختیار خود انتخاب نمی کنند. حرکت انسان حرکت اختیاری و حرکت
پدیدههای طبیعی حرکت جبری است.

بزرگترین آموزش زرتشت نشان دادن دو راه و رویۀ خوبی و بدی است یکی اهور ایی و

دیگری اهریمنی. در نهاد هر کس و در هر لحظه جنبش و جنب و جوشی وجود دارد برای
تمیز دادن و سنجیدن خوبی و بدی. روشن است از لحظه ایکه نیروی خردمندی و داوری
در انسان نهاده شده این جنبش و احساس به همراه آن نی رو پا گرفته و حاضر بود و
زرتشت نخستین آموزگار، حکیم و فیلسوفی است که به این دوگانگی خوبی و بدی اشاره
میکند چنانکه در روایات دانشمندان وفیلسوفان یونانی و دیگران دیده میشود افلاطون ،
پتیاگور و سایرین نظریۀ ثنویت یا دوآلیسم خود را از زرتشت گرفته اند دو آلیسم، ثنویت یا
دوگانه گرائی در فلسفۀ زرتشت فقط مربوط به امور اخلاقی و در نهاد انسان است نه در
طبیعت و آفرینش کائنات که از آنِ آفریدگار یکتا یعنی اهورامزداست برا ی سنجش راه
خوبی و بدی انسان به چیزیکه باید توجه داشته باشد پایه ها و مبانی عقلی است نه منافع
شخصی و احساسات و تعصب و پس از سنجش با هوشمند ی در آنچه شنیده و دیده
میشود باید آنچه درست و از روی خرد است و با صفات اهورایی هماهنگی دارند گزینش
شود و این گزینش آشکار باشد و همگان سنجش و گزینش هر کس را بدانند و از آن آگاه
باشند و راهیان به سوی اشا و وهومن یعنی راستی و نیک اندیشی را بشناسند.

"آر ی، هنگامی که این دو مینو ( دو گوهر غیر مادی ، دو نفس خوب و بد) به هم برسند
در آغاز، زندگی و نا زندگی داده می شود و پدید میآید ( و پاکی و پلیدی با هم برخورد
می کنند).
چنانکه سرانجام بدترین زندگی از آن دروغگویان و زیانکاران
و بهترین منش گزینش درستکاران خواهد بود.سرود سوم  بند چهارم"

برخورد این دو گوهر در نهاد آدمی دائم و همیشگی است.
یکی از آنها نماد زندگی ، سازندگی ، نیکوکاری و خوشبختی است دیگر ی نماد نیستی ،
نازندگی ، ویرانگری و پلیدی است انسان در هر لحظه از زمان زندگی خود، برای برآوردن
نیازمندیهای مادی و روحی باید کار کند و وسایل لازم را فراهم آورد. ممکن است راه ها و
کارهای گوناگون برای برآوردن نیازمندیها وجود داشته باشد راه های ساده ولی نادرست .
کارهای بسیار آسان ولی اهریمنی، انسان برای گزینش راه و وسیله ممکن است دچار
دودلی شود. آیا راه و کار نادرست را برگزیند و نیاز خود را به وسیله دزدی ، غارتگر ی و
پایمال کردن حق دیگران برآورد یا با راستی و درستی و از راه کار سودمند آنچه را که نیاز
دارد فراهم سازد. آموزش زرتشت آن است که انسان در تمام دوران زندگ ی در اندیشه ،
گفتار و کردار خود باید به سوی گوهر پاک و نفس درستکار یعنی سپنتامئینیو که نماد و
مظهر اهورامزدا در نهاد اوست گرا یش جوید. درست کاری و نیکوکاری یا نادرستی و
زیانکاری به دست آدمیاست با کاربرد آزادی و اختیار خود میتواند یک ی از آن دو راه را
برگزیند بدترین زندگی از آن پیروان دروغ و زیانکاران و بهترین زندگی از آن کسانی است
که با گزینش خود به سوی سپنتامئینیو و راستی و درست اندیشی گرایش جوید.

"از این دو منش ( گوهر یا مینوی خوب و بد)،
آن کس که هواخواه دروغ بود بدترین کردار را برگزید
و آن که دارای پاکترین و پیشروترین منش بود، اشا را برگزید،
یعنی آن کس که جامه ای چون سخت ترین سنگ بر تن کرده است ( و به بالاترین پایه
باور دینی رسیده تا با بدی رویاروئی کند)
آنان که اهورا را با کارهای راست و با باور و ایمان کامل خشنود می سازند.سرود سوم  بند پنجم"

انسان است که یکی از آن دو مینوی خوب و بد را برمی گزیند. در این گزینش نیرومندی و
برتری انسان نهفته است. انسان برتر بینش زرتشت انسانی است مصمم که با دانش خود،
آگاهانه راه دشوار مبارزه با پلیدیها را برمی گزیند و پیروزی در این مبارزه راه پیشرفت و
ترقی و نوسازی را هموارتر می کند.

برگرفته :گات ها سروده های اشو زرتشت

برگردان 17 هات
همراه با متن اوستایی وگزارش های زبانشناسی
پژوهش و نوشته :دکتر آبتین ساسانفر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد