راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

شریف آباد اردکان

واژه اَرد که در«اردکان» به‌کار رفته از واژه‌ی سپندینه‌ی «ارد» اوستایی است که اضافه شدن «کان»( معدن – جایگاه) روی‌هم «مکان سپندینه» معنی می‌دهد. همچنین در زمان قدیم دلاوران و جنگجویان در این منطقه می‌زیسته‌اند و این منطقه به نام اردکان یعنی مرکز دلاوری معروف شده و چون در زمان حمله‌ی تازیان مدافعان زرتشتی به سرکردگی اردشیر نام در کوه‌های اردکان سنگر گرفته و با تازیان می‌جنگیدند و از این‌رو این قلعه به‌نام «قلعه‌ی اردشیر» نامیده شده است و از آن‌زمان این منطقه را اردکان نامیدند.
اگر بانیان اردکان را زرتشتیان بنامیم؛... ارد(اشا) به معنی خوشبختی دارایی و خواسته و نام بیست و پنجمین روز ماه است بنابراین سرزمین اردکان را مرکز مردمان خوشبخت دانسته‌اند.
- در بخش «آگاهی بیشتر از شریف‌آباد از بازتاب نامه‌های متبادله» نامه‌هایی دیده می‌شود که بین جامعه‌ی دستوران شرف‌آباد و ترک‌آباد با پارسیان هند ردوبدل می‌شده است. در نامه‌ای این قسمت جلب نظر می‌کند:«که احوال ایران‌زمین در غایت پریشانی و آشفتگی و گرانی و تنگی طعام وظلم تعدی آن چنانست که شرح در این طومار نمی‌گنجد، نگر که پادشاه دین و دنیا پناهی به ظهور رسد...»
-بخش «از لابلای نامه‌ها» با این جمله‌ها آغاز می‌شود: فرار سه‌هزار نفر از زرتشتیان خراسان و پناه‌گرفتن آنها در یزد می‌باشد که به‌واسطه‌ی ظلم وفشار، بخش شمالی ایران از آن زمان به بعد از وجود زرتشتیان ظاهراً خالی می‌گردد. طبق یک خبر بسیاری از زرتشتیان ان صفحات از آن زمان به بعد مانند کلیمیان در لباس دیگر به دین خود باقی و مراسم وآداب آیینی را پنهانی به‌جا آورده و اغیار را دربین خود‍ راه نمی‌دهند.
تاریخ شریف‌آباد اردکان و انجمن زرتشتیان شریف‌آباد، نوشته شادروان موبد رستم بلیوانی بخش دیگری از کتاب است. در این بخش آمده است:«نام بانی شریف‌آباد را عده‌ای شرف‌شتردار و بعضی شهریارزرتشتی می‌دانند و معتقدند نام قبلی آن شهریارآباد بوده است و بعداً به شرف‌آباد و شریف‌آباد تغییر نام یافته است.»
در ادامه آمده است که: کم‌کم موبدان زرتشتی کسنویه‌ی یزد، دستوران شیراز واصفهان به روستای ترکاباد که در پنج کیلومتری اردکان است، آمده و در اندک زمانی ترکاباد به مرکز دینی زرتشتیان و نشیمنگاه دستوران‌دستور ایران تبدیل گردید. اکنون در ترک‌آباد هیچ خانواده‌ی زرتشتی زندگی نمی‌کند و معلوم نیست از چه زمانی و به چه علتی زرتشتیان آنجا را ترک کرده و به شریف‌آباد نقل مکان کرده‌اند.
آتش ورهرام، دخمه، گهنبار و چگونگی برگزاری آن، آداب و مراسم چوب‌زنی، هیرومبا، مهرایزد ومهرگان بخش‌هایی است که درباره‌ی آنان سخن گفته شده‌است.
در ادامه‌ی کتاب به چگونگی شکل‌گیری پیران و جاهای سپندینه‌ی زرتشتیان اشاره‌شده‌است.
درمهر شریف‌آباد، درمهر احمدآباد، شاه‌ورهرام‌ایزد شریف‌آباد، پیر شاه‌فریدون، شاه‌مهرایزد، پیرمراد، پیر دادار اورمزد مکان‌هایی است که به توضیح آنها پرداخته شده است.
مراسم هی‌پی‌توک، جشن هوزرو، روز وه، پیوند همسری، دستمال بسته، چمارو، کلانتران زرتشتی، ... عنوان‌هایی است که هرخواننده‌ای را برای دریافت آگاهی بیشتراز آیین‌های زرتشتی به سوی خود می‌کشاند.

مهر بانوی عقدا

عقدا دروازه کویر ایران ، یکی از شهرهای شمال غربی استان یزد می باشد. در کتاب پرستشگاه زرتشتیان در مورد عقدا آمده است « نام آن ده گبران بوده و روستای قدیمی روزگار باستان است. »

خرابه آتشکده (مهربانو) در اطراف آن موجود است و چون بین زرتشتیان و جدید الاسلامها دعوا و جدال بوده ، خواجه نصیر الدین طوسی وزیر سلجوقیان ، به گفته پیران قدیم بقیه زرتشتیان را مسلمان می سازد و در یک روز بین دختران زرتشتی و پسران مسلمان و بلعکس عقد ازدواج همگانی به عمل می آید.لذا از آن روز ده گبران به عقدگاه (محل عقد)  تغییر نام می یابد.

همچنین نویسنده تاریخ جدید یزد می نویسد یزدگردسوم(فرزندبهرام گور)سه سرهنگ همراه داشت یکی را ام بیدار،دیگری میبدارو سوم را عقدارنامیدند و ایشان هر یکی دهی ساختند.بیدار(بیده)ساخت،میبدار(میبد)و عقدار(عقدا)ساخت و این هر سه ده بر کنار دریای ساوه بودوازساوه تا همدان تا ده فرسنگی یزد این دریا بود.

با سپاس ازhttp://www.hotelkhaloomirza.com/

پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد متواری  شدند. این دو در حدود ارجنان از هم وداع نموده ، مهربانو به سمت عقدا گریزان بوده است که بر اثر بی غذایی و رنج راه در عقدا فوت می کند. وی را در گوشه باغی در عقدا دفن می کنند که اکنون به مزرعه مهر معروف است و مردم آن سامان آن را محل مهربانو می نامند و برای وی شمع روشن می کنند. پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده در کوهی غایب می شود. شکاف سنگیِ زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو می دانند. در گذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده و حفظ نموده اند.
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: زیارتگاه،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

شگفت یزدان غاری باستانی

شگفت یزدان غاری که یکی از سه آتش مقدس ایران را زنده نگاه داشت چاپ ارسال به دوست
رشید شهرت   
۲۱ شهریور ۱۳۸۸
«همراه خودتون حتما طناب بیارید، شاید برای دهانه غار نیاز داشته باشیم» وقتی این جمله را تلفنی از آقای قدردان شنیدم، اصلا فکر نمی کردم به جایی برسیم که واقعا لازم باشد با طناب بالایمان بکشند.

غار شگفت یزدان در قرن نهم هجری بیش از سی سال محل نگهداری آتش آتشکده کاریان بوده است. در ادامه مطلب، تصاویر، راه دشوار رسیدن به آن و سرگذشت آتش آتشکده کاریان را ببینید و بخوانید تا شما هم از همت و غیرت نیاکانتان شگفت زده شوید:

شب را در پارس بانو می خوابیم تا سپیده دم حرکت کنیم و وقت کمتری را از دست دهیم و کمتر به گرما بخوریم، زیرا در میانه تابستان هستیم.
آغاز پیاده روی
پیش از ساعت 7 صبح به منطقه ای می رسیم که دیگر با اتومبییل نمی توان پیش رفت و باید دل به بیابان سپرد و با پای پیاده به سوی غار رفت. غاری که یکی از نمادهای دین زرتشت در آن حفظ شده است، نمادی که همچون نور، پرستش سوی زرتشتیان است و زرتشتیان برای نیایش خداوند یکتا رو به سوی آن می ایستند.
گشتاسب خسرویانی و بهرام کوشکی
مهرداد قدردان کارشناس ارشد فرهنگ و زبان ایران باستان بانی این سفر است، دکتر کورش رشیدی و داریوش پورسرخابی که قبلا این سفر را تجربه کردند نیز هستند تا خیال همه از پیدا کردن غار مطمئن باشد. بهرام کوشکی، گشتاسب خسرویانی و رامین شهرت نیز دیگر همراهان هستند، تا روزی برای دوستانشان از غاری بگویند که سالها در دل خود آتش مقدسی را نگاه داشته است.
در راه غار شگفت یزدان
آقای قدردان در طول سفر برایمان گفت که زمانی سه روستای احمد آباد، ترک آباد و شریف آباد، مثلث دینی و اجتماعی و نظردهنده زرتشتیان بوده است و حتی موبد موبدان فارس نیز در ترک آباد ساکن بوده است، روستایی که بنای آن را به ترکان خاتون دختر امیرمبارزالدین نسبت می دهند. اما به دلیل فشارهای فراوانی که به موبدان دربرهه ای از زمان وارد شده، آتش را از ترک آباد منتقل کرده اند و در غارشگفت یزدان تخت نشین کرده اند.
غار از دور دیده شد
بعد از حدود دو ساعت پیاده روی، غار را از دور می بینیم و خوشحال می شویم که داریم می رسیم.
از چپ به راست مهرداد قدردان، داریوش پورسرخابی، گشتاسب خسرویانی، رامین شهرت، کورش رشیدی، بهرام کوشکی
در محلی که یک سویش به سمت غار شگفت می رود و سوی دیگرش به سمت چاه شهریار، عکسی به یادگار می گیریم، چاه شهریار تنها محلی است در این اطراف که می توان آب یافت.
غار شگفت یزدان
در این فاصله هیچ گاه تصور نمی کردیم رسیدن به این غار چه قدر سخت است؟
کوه نوردی که برای ما خیلی دشوار بود
اما هر چه جلوتر می رفتیم بیشتر تعجب می کردیم که موبدان چگونه همراه با هیزم چنین مسیر دشواری را طی می کرده اند.
دهانه غار شگفت یزدان
بعد از حدود یک ساعت کوهنوردی سخت، کم کم به دهانه غار نزدیک شدیم، بارها استراحت کردیم و هر کدام به دیگری می گفتیم، تو نمی خواهد بیایی بالا، خطرناکه همون جا بمون.
دهانه غار شگفت یزدان
اما وقتی به دهانه غار رسیدیم، تازه به سخت ترین قسمت رسیده بودیم، آقایان قدردان، رشیدی و پورسرخابی از دیواره غار بالا رفتند، ولی هیچ کدام از ما نتوانستیم این مسیر را طی کنیم و ترجیح دادیم بنشینیم و شاهد تعریف های آنها باشیم و سفارش کنیم که عکسهای خوبی بگیرند. اما بهرام کوشکی که خود موبد زاده بود، برای رسیدن به غار انگیزه ی دیگری داشت و با طناب بالا رفت، همین کارش به ما انگیزه و شهامت داد تا این مسیر را طی کنیم و پا به درون غار شگفت یزدان بگذاریم.
مسیر طی شده برای رسیدن به غار شگفت یزدان
این هم نمایی از دهانه غار و مسیری که طی کردیم تا به آن رسیدیم.
غار شگفت یزدان
اما خود غار محوطه ی وسیعی دارد، نخستین چیزی که جلب توجه می کند، حوض های دست سازی است که البته یکی از آنها ویران شده است.
حوض آب داخل غار شگفت یزدان
بر اساس سنتی قدیمی، آتشکده در جایی شکل می گیرد که هر 4 عنصر یعنی آب، باد، خاک و هوا وجود داشته باشد.
غار شگفت یزدان
اما آتشی که در این غار نگهداری می شده است، خود از کجا آمده است؟
غار شگفت یزدان
در ایران باستان سه آتشکده بزرگ کاریان، آذرگشسب و آذربرزین مهر وجود داشته است. آتش آتشکده کاریان، تنها آتشی است که همچنان روشن است.
سمت راست و پایین عکس محل نگهداری آتش بوده است
این آتش از فارس به فسا منتقل می شود. سپس دو قسمت می شود، بخشی از آن به نیریز می رود و به احتمال زیاد از طریق بردسیر و کرمان به هندوستان منتقل می شود، اما بخش دیگر آن به کثه که در نزدیکی یزد قرار داشته اما مکان آن به طور دقیق مشخص نیست منتقل می شود. سپس در سال 750 هجری و به دنبال شکل گیری ترک آباد، آتش به ترک آباد می آید و موبدان زیادی از جمله موبد موبدان فارس نیز در این محل سکنا می گزینند. اما بعدها به دلیل زیاد شدن فشارها، همه آتش یا بخشی از آن در شگفت یزدان نگهداری می شود تا دوباره به ترک اباد برگردد.
محوطه داخل غار شگفت یزدان و محل نگهداری آتش در میانه تصویر
اما محل نگهداری آتشی که امروز در آتشکده یزد فروزان است، کجا بوده است؟
محل نگهداری آتش در غار شگفت یزدان
محوطه ای در پایین غار که همچون حوض های آب دست ساز است، اما گروهی سودجو اینجا را نیز حفر کرده اند و در میان خاکسترها به دنبال گنج بوده اند، محل نگهداری آتش بوده است.
روشن کردن عود به یاد روزهای گرما بخشی غار شگفت یزدان
ما نیز عودی روشن می کنیم تا به یاد روزهایی که آتش در اینجا نگهداری  می شده است، هوای غار عطرآگین شود.

و عکسی به یادگار

و بدین ترتیب، از غار خارج می شویم، تا در مسیر سخت برگشت، بار دیگر کار بسیار دشوار نیاکانمان را درک کنیم. و در همین جاست که می فهمیم ما اگر برای رسیدن به  غار سه ساعت راه رفتیم، در آن زمان بیش از 8 ساعت از پیربانو تا غار را باید طی می کرده اند.

گفتنی است آتش آتشکده کاریان، بر اساس نوشته های استاد رشید شهمردان در کتاب پرستشگاه های زرتشتیان بیش از سی سال در غار نگهداری می شود و آنچنان که مهرداد قدردان برایمان گفت، بار دیگر به ترک اباد باز می گردد. اما مدتی دیگر فشار به موبدان ترک اباد به اندازه ای زیاد می شود که خالی از سکنه می شود و آتش به احمد آباد و در ادامه به دنبال زیاد شدن فشارها به احمد آباد به شریف آباد منتقل می شود. سپس آتش کاریان، راهی یزد می شود. تا تغذیه کننده دیگر آتش ها باشد. آتشی که امروز همچنان در آتشکده یزد روشن است.

باز هم فکر می کنید مهاجرت، پاسخ درستی به فداکاریهای نیاکان ما است؟
با سپاس از برساد
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: پیرانگاه،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

پارس بانو

زیارت پارس بانو زیارتگاه پارس بانو

زیارتگاه پیر بانو در دامنه کوهی نزدیک جنوب شهر عقدا در 112 کیلومتری شمال غرب شهر یزد در محلی به نام ارجنان (زرجو) واقع شده است .

 

به باور زرتشتیان شهبانوی پارس به نام خاتون بانو در این مکان مقدس پناهنده شده است . شهبانو در خواب نابینایی نمایان شده پس از شفای چشمان او می فرماید پیر بانو را بنیاد گذارد .

      زیارتگاه پارس بانو

زرتشتیان هر ساله به مدت پنج روز از روز مهر تا روز ورهرام از ماه تیر یعنی 13 تا 17 تیر ماه با برپایی آیین های دینی و سنتی در این زیارتگاه گرد هم می آیند و به درگاه اهورامزدا نیایش می کنند و آیین های دینی و سنتی خویش را به جای می آورند .

گزارش و تصاویری از زیارت پارس بانو چاپ ارسال به دوست
رشید شهرت   
۱۵ تیر ۱۳۸۸
زمان زیارتی پیر پارس بانو از مهر ایزد و تیرماه آغاز می شود و تا ورهرام ایزد همین ماه ادامه می یابد که بر اساس تقویم امروزی از 13 تا 17 تیر ماه است.

شامگاه یکشنبه 14 تیرماه گروه زیادی از زرتشتیان به ویژه از شهرهای یزد و اصفهان به این زیارتگاه آمدند.گزارش و تصاویری از این مراسم را در ادامه مطلب ببینید:
پارس بانو
پارس بانو در کنار زیارتگاه هایی چون پیرسبز، هریشت، ستی پیر، نارستانه و نارکی از پیرانگاه های شناخته شده زرتشتیان ایران است و زرتشتیان اعتقاد دارند که بانویی پاکدامن در آنجا از دست دشمنان پناه گرفته است.
روستای زرجوع
این زیارتگاه در 112 کیلومتری شمال غربی شهر یزد، نزدیکی شهر عقدا و در کنار روستای زرجو قرار دارد.
زرتشتیان در حال نیایش در درگاه خداوند یکتا
زرتشتیان به منظور اوستاخوانی و نیایش در درگاه خداوند یکتا و همچنین شادی و در کنار هم بودن به این زیارتگاه و دیگر زیارتگاه های زرتشتیان می روند.
پیر بانو
در ساختمان اصلی پیر، جایگاهی وجود دارد که می گویند در این مکان شهبانوی پارس از دیدها ناپدید شده است.
زیارتگاه پارس بانو
در داخل این زیارتگاه همچون دیگر زیارتگاه ها چراغ روغنی وجود دارد و گروهی از زرتشتیان با خود روغن، عود و حتی شیرینی می آورند و آن را نذر می کنند.
پیر بانو
در کنار در ورودی زیارتگاه این ابیات نوشته شده است:
در ورودی زیارتگاه پارس بانو
 ای پیر با مهر و صفا،الگوی پاکی و وفا
رنجیده ازجور و جفا،در جستجویت آمدم
ای پارس بانوخسته ام غمگین ودل شکسته ام 
برلطف تو دل بسته ام،من درحضورت آمدم
ای بانوی ایران زمین ای خفته در این سرزمین   
برحلقه اش همچون نگین،درزرع جویت آمدم
خاتون بانوها تویی، آواره ام  مأوا  تویی
درمان و داروها تویی ،اینک به کویت آمدم
اندر دل این کوهها ماندی غریب ای آشنا      
هستی غریبان را پناه زین رو به سویت آمدم
پیر بانو
اما از بعدازظهر روزگذشته زرتشتیان کم کم به این زیارتگاه آمدند و این روند تا ساعت 11 شب ادامه داشت و در پایان شب، گروه زیادی از زرتشتیان در خیله های اطراف زیارتگاه استقرار یافته بودند.
رکاب زنان زرتشتی که از اصفهان تا پیربانو را با دوچرخه طی نمودند.
حدود ساعت 11 شب نیز سه نفر از جوانان اصفهانی آقایان آرش چهل مرد، بهروز باورساد و اردشیر نیکدین که سپیده دم روز یکشنبه با دوچرخه از اصفهان حرکت کردند مسیر 305 کیلومتری اصفهان تا پارس بانو را رکاب زدند و به زیارتگاه وارد شدند. این گروه با استقبال گرم زرتشتیان به ویژه زرتشتیان اصفهان مواجه شدند. 
خادم زیارتگاه پارس بانو
گفتنی است روز گذشته در کنار خادم زیارتگاه هموندان انجمن زرتشتیان شریف آباد نیز در نظم دهی امور زیارتگاه نقش فعالی داشتند و همچنین با هماهنگی های انجمن زرتشتیان شریف آباد نیروی انتظامی نیز در محل حاضر بود تا از ورود افراد غیر زرتشتی به زیارتگاه جلوگیری نماید.
پارس بانو

داخل زیارتگاه پارس بانو

چراغ روغنی و شمع در داخل پیر بانو

بانوی زرتشتی با پوشش سنتی در حال خواندن اوستا

بانوی زرتشتی با پوشش سنتی در حال نیایش

پیربانو از مکانهای مقدس زرتشتیان است

روانشادان رستم و گشتاسب بلیوانی روسای پیشین انجمن زرتشتیان شریف آباد

مناجات پیر بانو

نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: زیارتگاه،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

شریف آباد وهیرومبا2

ادامه هیرومبا

آیین-هیرمبا

روزهای 25 و 26 فروردین ماه، در پیرهریشت و روستای شریف آباد اردکان، آیینی کهن و باستانی توسط زرتشتیان برگزار می شود. آیینی که امروز و بعد از گذر سالها، شاید خلاصه تر شده و کمی تغییر نموده باشد. در ادامه مطلب داستانی را به قلم مهرداد قدردان می خوانید داستانی که شما را به هیرمبا خواهد برد و از همه آیین و رسوم آن آگاه خواهید شد. بعد از خواندن این داستان، بی شک از آنهایی که در این سالها این مراسم را دیده اند، اطلاعات کاملتر و احساس بهتری خواهید داشت:

یا پیر هریشت

آرین نوه دلبند و عزیز خدابنده که ده سال دارد در یک شب سرد زمستانی که برف در حال بارش است از بامس خود که نزد آنها زندگی می کند می خواهد که چون زمان کودکیش برایش قصه تعریف کند و بامس قبول می کند و می گوید برایش قصه ای بنام هیرمبا که از آداب و رسوم گذشته زرتشتیان حکایت دارد تعریف خواهد کرد و اضافه کرد که خود از زمان کودکی تا به امروز شاهد برگزاری این مراسم و سیر دگرگونی آن بود هاست بامس خدابنده چنین شروع کرد:

نوه عزیزم اول بگذار برایت بگویم که هیرمبا چه معنی می دهد و کلا چه مراسمی است باید بگویم که معنی کلمه هیرمبا را کسی به درستی نمی داند بعضی "بیش باد" و "افزون باد" معنی کرده برخی فروزان باد تعبیر کرده اند و به تازگی "آگاهی ام باد و آموزشم باد" گفته اند ولی در اصل جشن سده است که بر اساس تقویم و گاه شماری قدیم که کبیسه در آن رعایت نشده در روز اشتاد ایزد و آذر ماه قدیمی در بعضی دهات یزد از جمله شریف آباد اردکان یزد برگزار می شده و می شود انجام این مراسم تحث عنوان هیرمبا صورت می گیرد و حال خود قصه هیرمبا:

آرین گلم من که به حدود هفت هشت سالگی رسیده بودم در عصر روز هیرمبا با بچه های هم سن و سال خود وظیفه داشتیم که به در خانه تک تک مردم ده (شریف آباد) برویم و با خواندن شعری بدین مضمون که "شاخ و شاخ ارمنی(خرمنی)- هر که شاخی بدهد هدا مرادش بدهد. هر که شاخی ندهد خدامرادش ندهد" از صاحب خانه برای آتش افروزی شب، هیزم جمع آوری کرده به محل آتش افروزی بیاوریم و تا هنگام شب این کار توسط ما ادامه می یافت و تلی از هیزم فراهم می گشت و با غیزلی که از پیرهریشت توسط بزرگترها آورده می شد (که به اصطلاح غیزلیها نامیده می شدند و بر روی الاغ حمل می شد) یک جا می گشت و هنگام آتش افروزی با شادی به آتش کشیده می شد در این وقت آرین پرسید پدربزرگ غیزل و غیزلیها یعنی چه؟ پدربزرگ توضیح داد که غیزل همان بوته های مرتعی است که در بیابانهای اطراف پیرهریشت می روید و برای آتش افروزی بسیار مناسب است و غیزلیها کسانی بودند که برای کندن و جمع آوری این غیزلیها که بعدا مفصل خواهم گفت روز قبل هیرمبا به پیر هریشت می رفتند.

حال ادامه داستان نوه گلم کار جمع آوری هیزم از خانه ها در روز هیرمبا برای زمانی بود که ما کوچک بودیم و هنوز توانایی نداشتیم که با پای پیاده یا با الاغ و دوچرخه با غیزلیها به پیر هریشت برویم ولی وقتی این توانایی را می یافتیم و به حدود پانزده شانزده سالگی می رسیدیم برای جمع آوری غیزل به پیر هریشت می رفتیم و جمع آوری هیزم در ده را به کوچکترها واگذار می کردیم، یادم هست اولین بار که برای جمع آوری غیزل به پیر هریشت رفتم درست شانزده سال داشتم و با الاغ به اتفاق جوانان ده که همگی الاغ داشتند عازم پیر شدیم، رفتن به پیر هریشت عصر روز قبل هیرمبا یعنی روز ارد ایزد انجام می گرفت حدود ساعت 3 بعد از ظهر شروع به رفتن کردیم ناگفته نماند که قبل از آن مادرم چون دیگر مادرها برای سفرم نان و سفره که شامل نان و سیب زمینی و تخم مرغ آب پز بود، آماده کرده بود در مسیر خیلی خوشحال بودم و سر از پا نمی شناختم چون احساس می کردم که دیگر بزرگ شده ام آخر جزو غیزلیها پذیرفته شده بودم در طول مسیر حدود سه تا چهار ساعته هر کسی از خاطرات شیرین خود حکایت می کرد و گاهی هم کسانی که صدای خوبی داشتند آواز می خواندند به انبار فرهاد که رسیدیم توقفی کوتاه داشتیم و پس از صرف آب و میوه به راه ادامه می دادیم و حدودا غروب آفتاب به پیر بر حق پیر هریشت رسیدیم ابتدا بار و بنه خود را در خیله معروف غیزلیها گذاشتیم توبره الاغها که حاوی کاه و یونجه و کمی جو بود آماده کرده بر سرشان بستیم و دست و روها را شسته و به پا بوس پیر شرفیاب شدیم هنوز که هنوز است آن لحظات شیرین و به یادماندنی در لوح خاطرم نقش بسته و آن اوستا و راز و نیاز با پیر و شوق رسیدن به پیر و غیزلی شدن حالتی وصف ناپذیر داشت که نمی توان تعریف کرد بعد از آن برای استقرار به خیله غیزلیها که حالت مرکزیت برای این دو روز داشت برگشتیم و مردم دیگر اعم از زن و مرد ه هر کدام نذری داشتند یا برای کمک آمده بودند هم کم کم سر می رسیدند و در خیله ها مستقر می شدند و برای دور هم بودن و شبی به یادماندنی را سپری کردن به خیله غیزلیها می آمدند یادم هست پیرمردان و میانسالانی بودند که گرد پیری بر چهره شان نشسته بود ولی با توجه به اعتقادی که به این مراسم داشتند خود را جز جوانان غیزلی دانسته و در خیله غیزلیها با جوانان حشر و نشر داشتند مردم که در خیله جمع می شدند نقل حکایت های شیرین توسط بزرگترها شروع می شد و کسانی هم که دستی در آواز داشتند با آوای خوش خود شادی بیشتری را به خیله می آوردند.

بعد هنگام صرف شام فرا می رسید همه نان و سفره خود را بر می داشتند و در خیله گرداگرد هم می نشستند و شام در فضایی گرم و دلنشین صرف می شد تعارفات این زمان دیدنی بود که هر کس از سفره خود چیزی به بغل دستی خود تعارف می کرد بعد از شام جوانان به بازی و پیران به صحبت و صرف چای تهیه شده با آبِ آب انبار که مزه ای خوش به چای می داد می پرداختند. بازی جوانان شامل بازیهای نظیر کله کشُگ و شَللنگ سرتراش بود که تا پاسی از شب ادامه می یافت در این وقت آرین از بامس خود پرسید که کله کشگ و شللنگ سرتراش چه بازی است؟ بامس آرین گفت که کله کشگ همان بازی قایم باشک است و شللنگ سرتراش بدین صورت بود که نفری برای اصلاح سر نزد آرایشگر می آمد و آرایشگر نیز با خواندن شعرهایی به اصطلاح سر او را می تراشیدند و تعدادی از جوانان نیز در خواندن شعرها با او همراهی می کردند بامس قصه را ادامه داد و گفت که بالاخره نیمه های شب همگی برای استراحت آماده می شدند تا فردا سحر عازم کندن غیزل شوند و سخر فردا حدود ساعت 4:30 صبح غیزلیها برای خواندن گاه اشهن و صرف چای از خواب بر می خاستند بعد از خواندن گاه اشهن و صرف چای و برداشتن بیل و طناب به بیابانهای اطراف پیر رهسپار می شدند و مشغول کندن غیزل می شدند جوانان کندن غیزل و جمع آوری آن را بر عهده داشتند و پیرمردان و میان سالان نیز وظیفه بستن بار غیزل برای حمل با الاغ که ریزه کاری و بلدیت خاصی می خواست را بر عهده می گرفتند ب تعداد الاغهایی که آورده شده بود بار بسته و آماده می گردید و حدود ساعت 10 صبح به پیر بر می گشتند و دست و روها را شسته برای به جا آوردن گاه هاون همگی به پا بوس پیر می رفتند و بعد برای صرف ناشتایی به خیله بر می گشتند لازم به یادآوری است خانمهایی که به پیر آمده بودند در مدتی که مردها برای جمع آوری غیزل می رفتند آنها مسئولیت تهیه سیرگ و آماده کردن آن با پشمک برای ناشتایی غیزلیها را بر عهده داشتند و این بر اثر نذری بود که بعضی ها داشتند همچنین در این مدت زمان، کسانی که گوسفند نذری داشتند نذر کرده و برای نهاد و عصرانه غیزلیها آماده می کردند بهر حال ناشتایی سیرگ و پشمک صرف می شد و بچه ها کمی استراحت کرده و زمان را تا وقت ناهار با شادی طی می کردند ناهار که شامل قلیه جگر بود و بسیار خوشمزه و خوش طعم تهیه شده بود صرف می شد.

پس از آن مراسم چوب زنی و شربت خوری شروع می شد و آن از این قرار بود جوانانی که برای اولین بار به غیزل می آمدند یا تازه داماد بودند یا اولین بچه شان به دنیا آمده بود بایستی چوب می خوردند و شربت می دادند همچنین در برگشت به ده و شبهای بعد از هیرمبا که بعدا خواهم گفت در منزل خود نیز شربت می دادند. خلاصه من نیز آنسال چون بار اولم بود که به این مراسم آمده بودم چوب خوردم و شربت هم دادم چوب زنی بدین شکل بود که چند جوان با هم شخصی که باید چوب می خورد را سر دست بلند می کردند و یکی از آنها با چوب به آرامی به پشت او می زد و در این هنگام نزدیکان آن نفر با کله قند می آمدند و به اصطلاح قند را خوش و خیر، او می کردند و با هابیرگ های بلند او از چوب خوردن بیشتر نجات می یافت و آن کله قند در لگن پر از آب که در آن تخم شربتی ریخته بودند قرار می دادند تا شربت مهیا شود بعد از آن همگی با شادی و شربت غیزل آن شخص را می خوردند و سراغ نفر بعدی می رفتند تا نفر آخری که بایستی چوب بخورد چوب زده می شد و شربت هم به شادی خورده می شد و پس از آن حدود ساعت 4 بعدازظهر آبگوشت معروف غیزلی با طعم بسیار لذیذ آماده شده در خیله غیزلیها را میل می کردند و به کسانی هم که نیامده بودند سهمی از گوشت کوبیده برای هم بهره شدن تعلق می گرفت که حاضرین برای آنها می بردند.

بعد از صرف این عصرانه خوشمزه کم کم آماده می شدند که بار غیزل بچه های غیزلی را با الاغها کنند تا غیزلیها عازم ده شوند بارهای غیزل بر روی الاغها قرار می گرفت و جوانان غیزلی خوشحال و خندان پشت سر هم یکی پس از دیگری بطرف ده به راه می افتادند و تا غروب آفتاب به ده می رسیدند مردم ده هیزمهای خانه ها را که توسط بچه های کوچک تر جمع آوری شده بود، سر و سامان داده و در محل آتش افروزی انباشته و منتظر بچه های غیزلی بودند و با ورود اولین نفر غیزلی هابیرگ جمع بلند می شد و جوانان غیزلی با سر و صورتی گرد و خاک آلود و خسته اما خوشحال و سرفراز یکی پس از دیگری سر می رسیدند، مردم کمک می کردند بار الاغها را پایین آورده طناب آن را جدا کرده و غیزل ها را در بغل و روی هیزمها قرار می دادند و تلی بزرگ از هیزم و غیزل برای آتش فراهم می گشت.

سپس جوانان غیزلی برای مراسم خدابیامرزی آماده می شدند در برابر تل هیزم در دو طرف رو به روی هم قرار می گرفتند و نفری که حضور ذهن کافی داشت و اسامی درگذشتگان ده را بر می شمرد و با هر اسم نفر درگذشته، جوانان یک طرف تا کمر خم شده فریاد می زدند "هیرمبا" و با رقابت دو دسته صداهای هیرمبا هر لحظه به اوج می رسید تا جایی که صدای هیرمبا در اردکان نیز شنیده می شد و مسلمانان نیز برای تماشای آتش جمع می شدند بعد از اتمام مراسم خدابیامرزی موبد آفرینگان آتش بدست که شعله های آتش از آن زبانه می کشید و از پای آتش شاه ورهرام آورده بود سر می رسید در حالی که زمزمه های اوستا بر لب داشت در اطراف تل هیزم در جاهای مختلف آن شعله آتش بر می افروخت و بر اثر وجود غیزل که سریع گر می گرفت. شعله ها خود را به عرش می رسانیدند و منظره ای بسیار با شکوه پدید می آمد و چنان روشنایی و حرارتی برپا می گشت که عظمت آن فقط دیدنی است و نه تعریف کردنی و مردم تا زمانی که شعله ها سر بر آسمان داشت، می ماندند و بعد با خداحافظی از یکدیگر و جوانان غیزلی نیز با وعده گذاشتن برای شب بعد به خانه های خویش می رفتند.

فردا صبح زود بانونی خانه با آتشدان به محل آتش افروزی می آمد و چند تکه گل آتش از آتش های به جا مانده از شب گذشته را بر می داشت، به خانه بر می گشت. عود و کندر و اسفند بر آن می ریخت و در تمام خانه جهت تبرک می چرخاند و سپس به محل شاه ورهرام می آورد. آتشدان خود را در مجمری بزرگ که آتش خانه های دیگر نیز در آن قرار می گرفت خالی می کرد، در پایان کار موبد با خواندن اوستا گلی از آتش مجمر را به پای آتش شاه ورهرام می برد.

سر شب که فرا می رسید جوانان غیزلی در محل هیرمبا (آتش افروزی) جمع می شدند تا خود را برای خدابیامرزی که باید در خانه تک تک افراد ده اعم از خالی از سکنه یا پر می رفتند، آماده کنند. بدین صورت که محل هیرمبا (آتش افروزی) محل انشعال بود و جوانان دو گروه می شدند و گروه ها در دو جهت ده به راه می افتادند و در پایان کار، آخر ده بهم می رسیدند. هر گروه شامل این نفرات بود: یک نفر که اسم درگذشتگان هر خانه را می خواند و یک نفر انباردار که تخمه و آجیل جمع آوری شده را در چادر شبی که به کمر بسته بود می ریخت و یک کمک انباردار و بقیه نفرات که همگی با هم بعد از هر اسم در گذشته با صدای بلند، هیرمبا می گفتند.

آرین وسط حرف پدربزرگ خود پرید و گفت آجیل و تخمه از کجا می آوردند؟ پدربزرگ توضیح داد که بعد از پایان خدابیامرزی هر منزل، خانم خانه با بشقابی پر از آجیل و تخمه از خانه بیرون می آمد، آن را پیشکش و از بچه ها تشکر می کرد و این آجیلها توسط انباردار و کمک او جمع می شد تا در پایان بین بچه ها تقسیم شود.

و پدربزرگ ادامه داد که این مراسم خدابیامرزی سه شب بعد از آتش افروزی ادامه می یافت و بعد از این که دو گروه کار خدابیامرزی را به اتمام می رساندند در آخر ده بهم می رسیدند، آنجا دو انباردار محتویات چادرشب ها حاوی آجیل و تخمه را یکجا کرده و تقسیم می نمودند و بعد به خانه نفراتی که بایستی شربت بدهند می رفتند. این نفرات کسانی بودند که آن سال برای بار اول به غیزل کنی رفته بودند.

ابتدا بیرون خانه خدا بیامرزی می دادند، سپس با هابیرگ وارد خانه می شدند و دوباره نفر مورد نظر باید چوب می خورد او را روی دستها بلند کرده چوب می زدند و با خوش و خیر کله قند به غائله پایان داده می شد و شربت آماده می گشت با شادی و خوشحالی میل می شد و سپس جوانان غیزلی به اتفاق دعوت شدگان به شادی و پایکوبی می پرداختند. انجام نمایشاتی نظیر "تقی مرده"، "الان می روم تو آفتابه" توسط بازیگران محلی دیدنی و شادی آفرین بود و شبی به یادماندنی را با صرف شربت، شیرینی و چای پشت سر می گذاشتند و به منازل خود مراجعت می کردند و این مراسم خدابیامرزی و شربت خوری تا سه شب ادامه داشت با این تفاوت که شب آخر با خدابیامرزی مس(خدابیامرزی بزرگ) همراه بود. بدین شکل که جوانان علاوه بر خدابیامرزی درب منازلها، آخر شب در محل هیرمبا جمع شده و تمام افراد درگذشته ده را یاد کرده و خدابیامرزی می دادند و مراسم هیرمبا پایان می یافت.

آرین در این هنگام گفت، پدربزرگ در خانه ها چطوری خدابیامرزی می دادند؟ پدربزرگ گفت نوه گلم سئوال خوبی بود. خدابیامرزی به زبان دری گفته می شد و نحوه آن به این شکل بود که نفر خدابیامرزی دهنده می گفت:"نوم بزرگ و نوم خذا"، بقیه می گفتند "مس و وه بوت"، بعد نام درگذشتگان را یاد می کرد و بچه ها با شنیدن هر نام درگذشته بلند می گفتند هیرمبا، پس از پایان نام درگذشتگان آن خانه گوینده می گفت:

"مسیر، مسیر واز بوت- اسب تازی کمر زرین باد- گنم انبار شما جی و ماجی- گنم و گمه، روزن و جو" و در پایان می گفت "راسو شوم کشا" که آرین جان معنی این اشعار، بیشتر دعا برای صاحب خانه است و برای او پیشرفت و بی نیازی درخواست می شود.

نوه گلم بدین روش یکی از مراسم های زیبا، دوست داشتنی و جالب توجه اجرا می شد که حکایت از همازوری و هم اندیشی و شادی همراه با یاد درگذشتگان دارد.

در این وقت آرین که به وجد آمده بود از پدربزرگ خواست که سال آینده حتما او را به این مراسم ببرند تا او نیز غیزلی بشود. پدربزرگ هم قول داد که سال آینده به اتفاق به مراسم هیرمبا بروند و آرین نیز جز غیزلیها بشود.

پدربزرگ با تعریف این قصه واقعی و با یادآوری خاطرات گذشته حلقه های اشک در چشمانش نشسته بود و بغضی ناگشوده در گلو داشت با چهره ای اشک آلوده نوه اش را طرف سخن قرار داد و گفت : نوه ی عزیزم ما زنده ی مراسم و آداب و اعتقادات پاک گذشته هستیم، شما نسل بعد از ما سعی کنید این اعتقادات و مراسم های دلنشین که یادگار نیاکان خردمند ماست و برگرفته از دین پاک اهورایی است را به بهترین وجه به پا دارید، در برگزاری آن کوشا باشید و چون نیاکان تلاشگر و فداکارمان آنها را حفظ کرده و به نسل بعد از خود بسپارید.

آرین نیز که شدیدا تحت تاثیر قصه سراسر واقعیت حرفها و چهره اشک آلود پدربزرگ قرار گرفته بود، قول داد که چنین کند.

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: مراسم،     | نظرات(1)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

شریف آباد وهیرومبا1

هیرومبا

30_tish.jpg (29561 bytes)

در گفت و گو با مهرداد قدردان، پژوهشگر زرتشتی:

«هیرومبا»، «سده» است اما در فروردین‌ماه



یسنا یزدانی :

«هیرومبا»، جشنی کهن است که در میان گروهی از زرتشتیان، در روزهای پایانی فروردین‌ماه برگزار می‌شود. جشنی، کم‌وبیش مانند جشن سده، که با آتش‌افروزی و آیین‌های ویژه‌ای همراه است.
گمان‌های بسیاری بر این جشن، برده‌می‌شود، اما نزدیک‌ترین گمان، این است که آیین «هیرومبا» همان آیین «سده» است که در فروردین‌ماه برگزار می‌شود.
برای واکاوی آنچه درباره‌ی «هیرومبا»، یکی از آیین‌های نه‌چندان کهن زرتشتی، شنیده‌بودم،‌ با مهرداد قدردان، پژوهشگر زرتشتی به گفت‌وگو نشستم.
 او گفت:‌ «پس از یورش تازیان و پس از مهاجرت‌هایی که به کشورهای دیگر روی داد، گرفتن کبیسه از یاد رفت. بنابر واپسین گاهشماری که به امروز رسیده، جشن سده در روز اشتاد و آذرماه بنابرگاهشمار قدیم گرامی داشته می‌شده‌است.»
«قدردان» به ٢٠ سال گذشته برگشت و گفت: «‌نزدیک به ٢٠ سال پیش، اشتادایزد و آذرماه بنابرتقویم بدون کبیسه با ٢٥ و ٢٦ فروردین‌ماه همزمان بود و هیرومبا در چنین تاریخی جشن گرفته می‌شد.
به گفته‌ی وی،  اگر این جشن همچنان بنابر همان گاهشمار  برگزار می‌شد امسال هیرومبا، باید در روز 22فروردین‌ماه برگزار می‌شد.
«قدردان» گذری به دوران کوذدکی زد و داستان «هیرومبا» را آن‌گونه که در کودکی و نوجوانی دیده بود بازگفت. آیینی که هرچند امروزه کمی ظاهرش با گذشته، تفاوت یافته اما هرچه باشد، هیرومبا، هیرومبا است.
او خاطرات روزهای نوجوانی‌اش را چنین برشمرد: «پسین روز ارد از ماه فروردین‌ماه، زرتشتیان به پیرهریشت، یکی از زیارتگاه‌های زرتشتیان در یزد می‌رفتند، همه، نذر داشتند، سفره‌های آیینی می‌انداختند و دوستان خود را به سفره‌ی یکدیگر فرامی‌خواندند. اما هم‌اکنون اوضاع کمی دگرگون شده، در گذشته، بزرگان بیشتر می‌آمدند، همه با الاغ می‌آمدند و هیزم را با الاغ به بالای کوه می‌بردند، اما از ٢٠ سال پیش تاکنون، همه‌چیز دگرگون شده و تنها یک الاغ آن هم به گونه‌ای نمادین،  هیزم می‌آورد.»
به گفته‌ی مهرداد قدردان، سپیده‌دم روز بعد، یعنی روز اشتادایزد، ساعت ٤ بامداد، همه از خواب برخاسته، همراه و همازور با یکدیگر، اوستای گاه «اوشهن» را می‌خواندند،  سپس و بیابان‌های پیرامون پیر هریشت رفته و بوته‌های هیزم که "غیزل" نامیده می‌شد را کنده و گردآوری می‌کردند.

از دور، از پشت تلفن هم می‌شد احساس کرد که قدردان لبخند بر لب دارد، لبخندی شیرین که گذشته‌ها را به امروز، پیوند می‌دهد. او می‌گوید: «البته جوان‌ترها هیزم‌ها را می‌کندند و چون تجربه نیاز دارد، این بزرگ‌ترها بودند که  هیزم‌ها را روی هم می‌گذاشتند، محکم آنها را به هم پیچیده و بر پشت الاغ‌ها می‌گذاشتند.»
قدردان به بانوانی که در پیر، چشم به راه بودند، اشاره کرد و گفت: «در خیله‌ها همسر کسانی که به بیابان رفته‌اند، چشم به راه می‌ماندند، سیرگ، پشمک و ناشتا(:صبحانه) آماده می‌کردند تا از کسانی که زحمت کندن و آوردن هیزم را بردوش داشته‌آند پذیرایی کنند. همچنین شماری از مردهای خانواده نیز همراه با آنان در خیله‌ها می‌مانند تا خوراک نیمروز را که  آبگوشت بود،‌ بار بگذارند.»
مهرداد قدردان، از غیزلی‌ها گفت و نقش مهم جوان‌ها در آیین هیرومبا. وی افزود:« هیرومبا نیروی محرک جوانان بود و پیشکسوتان و بزرگان تنها در این آیین آگاهی و تجربه می‌دادند. خیله‌ی جوانان هم خیله‌ی ویژه‌ای بود و خیله‌ی “غیزلی‌ها” نامیده می‌شد.»

قدردان در این بخش از جوانانی گفت که چوب می‌خوردند، یعنی با چوب، کتک می‌خوردند. او چنین ادامه داد: «پس از خوردن ناهار، جوان‌هایی که برای بار نخست به گروه غیزلی‌ها پیوسته بودند، یا افرادی که تازه داماد شده بودند، را چوب می‌زدند و خانواده‌ی آنها باید با شربت از دیگران پذیرایی می‌کرد و پس از آن، همه به سمت ده راهی می‌شدند.»‌

وی از کسانی گفت که هنوز آن‌اندازه بزرگ نشده‌بودند که به گروه غیزلی‌هابپیوندند. مهرداد قدردان دراین‌باره، گفت: «نوجوانانی که هنوز آن اندازه سن نداشتند که در گروه غیزلی‌هاجای بگیرند، از بامداد، در یک کار گروهی که نشانه‌ی همازوری بود، به در خانه‌ی همه‌ی افراد ده می‌رفتند. آنها بردر هر خانه‌ای این چکامه را می‌خواندند: شاه و شاخ ارمنی/ هر که شاخی بدهد/ خدا مرادش بدهد/ و هرکه شاخش ندهد/ و خدا مرادش ندهد، از هر خانه‌ای ٢ شاخه‌ی انار یا توت را گردآوری کرده و در محل آتش‌افروزی می‌بردند،  این شاخه‌ها به در همه‌ی خانه‌ها برده می‌شد و آن را نشانه‌ی برکت می‌دانستند.»

«قدردان»، به دیگر جوانان که در همین هنگام، به جایگاه افروختن آتش رسیده بودند اشاره کرد و چنین گفت: «غیزلی‌ها، غیزل می‌آوردند و دانه دانه بارهایشان را از الاغ خالی می‌کردند. سپس جوانان غیزلی‌ و بزرگ‌ترها، در ٢ ردیف جلوی خرمن هیزم می‌ایستادند، یک تن خدابیامرزی تک‌تک تازه درگذشتگان و همه‌ی درگذشتگان ده را داده و برای روان آنان آرامش آرزو می‌کرد و پس از آن، همه صدا درمی‌دادند، هیرومبا.»
 به گفته‌ی وی، پس از آن، موبد با آتشی که از آتش‌ورهرام آورده‌بود، هیزم‌ها را روشن می‌کرد و از آن پس تا شب به شادی می‌گذشت.
وی گفت: «بامداد روز پس از افروختن آتش، کمی از آتش زیر خاکستر، از آتش افروخته‌شده در روز پیش، توسط بانوی خانه، برداشته‌‌می‌شد. بانوی خانه، با ریختن کندر و اسفند، بوی خوش در فضا می‌پراکند. پس از پراکنده‌شدن بوی خوش، آتش به جایگاه آتش ورهرام بازگردانده می‌شد. موبد کمی از آتش را برمی‌داشت و همه را در یک آتشدان گرد می‌آورد. سپس بخشی از این آتش گردآوری شده در آتشدان را به نشانه‌ی همازوری، به آتش ورهرام می‌رساند.
وی افزود: «در این شب و شب پس از آن، جوانان ده از محل افروختن آتش به دو گروه دسته‌بندی شده و هرکدام، به محله‌ی بالا و پایین ده می‌رفتند. پس از آن هرگروه، به درخانه‌ی همه‌ی درگذشتگان می‌رفتند. به آنها خدابیامرزی داده و از آنها آجیل می‌گرفتند. آجیل‌ها را جوانان در دستمال کمری خود می‌ریختند، سپس چکامه‌ای خوانده و از واپسین منزل، هر دوگروه، باهم، با شربت پذیرایی می‌شدند.»
از مهرداد قدردان، پیرامون معنی و مفهوم واژه‌ی «هیرومبا» پرسیدم که او به پژوهش و نتیجه‌گیری خود اشاره‌کرد و گفت: «هیرومبا به‌گونه‌ی روشن معنی نشده‌است، اما به گمان من، هیرومبا از واژه‌ی هیربد گرفته شده. از آنجا که هیربد به کسی گفته می‌شود که آموزش می‌دهد، پس بخش «هیر» معنای «آموزش»، می‌دهد و «اُم» به معنای «مال من» است. «با» نیز  معنای «باشد» می‌دهد. در نتیجه، واژه‌ی هیرومبا را می‌توان  «آموزشی برای من»  برگردان کرد. فلسفه‌ی این نام، در این است که من، به یاد کسی که در گذشته در ده من بوده، باشم و یاد این شادروان، در خاطر من باقی بماند.»
پرسشی کم‌وبیش ذهن مرا به خود مشغول کرده‌بود؛ پیرامون شوند برگزاری آیین هیرومبا، پرسیدم و این‌که چرا این آیین تنها در ده شریف‌آباد برپا می‌شود که  در پاسخ، قدردان به زمان یورش تازیان به زرتشتیان اشاره کرد و گفت:« پس از مهاجرت‌های بسیار، موبد موبدان در ترک‌آباد ساکن شد، که در کنار این روستا، روستای احمد‌آباد و شریف‌آباد قرار دارند و به‌ گونه‌ی یک مثلث هستند. پس از اینکه ترک‌آباد از بین رفت و اهالی احمد‌آباد نیز به شریف‌آباد آمدند، تنها روستایی که این آیین را برگزار می‌کرده‌و می‌کند، شریف‌آباد است.
 قدردان به گمان‌های دیگری همچون شیوه‌ی برگزاری آیین هیرومبا  گفت: « گمان اینکه هیرومبا، سده‌‌ای است که به شوند(:دلیل) محاسبه نشدن کبیسه در  فروردین‌ماه برگزار می‌شود‏، بیشتر است.»
هیرومبا از ٢٠ سال گذشته تا کنون دگرگون شده، وانت‌ها جایگزین الاغ‌ها شده‌اند و دیگر بیشتر مردم با اتومبیل به پیر می‌روند تا با الاغ و پای پیاده، اما باید به یاد داشته باشیم که هیرومبا، هیرومبا است و نیروی محرک این آیین جوان‌ها هستند که از تجربه و آگاهی پیشکسوتان استفاده می‌کنند، آیینی که هرچه باشد، بخشی از گذشته‌ی ماست که باید بی‌کم و کاست، به آینده منتقل شود.

23_ghi.jpg (46760 bytes) 21_tish.jpg (45710 bytes)

11_ghi.jpg (44662 bytes)

11_tish.jpg (48480 bytes) 14_ghi.jpg (47511 bytes)
20_ghi.jpg (34502 bytes) 26_tish.jpg (52325 bytes) 9_ghi.jpg (38231 bytes) 27_tish.jpg (66710 bytes) 15_tish.jpg (39390 bytes)

 

قصه هیرمبا

مهرداد قدردان   

۲۵ فروردین ۱۳۸۸

         
 

در شریف آباد، یزد

 
5_tish.jpg (60219 bytes) 16_ghi.jpg (38994 bytes) 16_tish.jpg (40211 bytes) 18_tish.jpg (59370 bytes) 19_tish.jpg (52159 bytes)
9_tish.jpg (54490 bytes) 28_tish.jpg (39107 bytes) hiromba0.jpg (18894 bytes) Hiromba.jpg (49070 bytes) 27_ghi.jpg (38755 bytes)
         
         
 

در مزرعه کلانتر، یزد

 
21_him.jpg (43743 bytes) 23_him.jpg (41254 bytes) 10_mo.jpg (33328 bytes) 12_hm.jpg (30856 bytes) 3_him.jpg (29746 bytes)
 با سپاس ازhttp://vcn.bc.ca 6_mo.jpg (37667 bytes) 3_mo.jpg (24984 bytes)    
 
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: مراسم،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

آشنایی با آثار تاریخی اردکان


آشنایی با آثار  تاریخی اردکان

علی سپهری اردکانی

آثار تاریخی یکی از گرانبهاترین میراثی است که از گذشتگان به ما ارث رسیده است و متعلق به شخص یا افراد خاصی نیست بلکه متعلق به همه افراد جامعه است. شناسایی و حفظ آن می‌تواند در فرهنگ و تمدن بشری نقش مؤثری ایفا نماید.
شهرستان اردکان نیز به علت قرار گرفتن در موقعیت خاص جغرافیایی و دارای آثار تاریخی ارزشمندی است که در طول تاریخ به علت کمی نزولات جوی و دور بودن از مرز جغرافیایی از دستبرد حوادث مصون مانده است.
متأسفانه از اوائل قرن اخیر به علت نو‌گرائی دوره رضا‌خانی بخش وسیعی از این آثار تخریب گردیده است. خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و توجه به میراث فرهنگی باعث شده تا اکثر این آثار ازرشمند از غربت به درآمده و در حفظ و احیای آن قدمهای مؤثری برداشته شده و مقدار زیادی از آثار در فهرست آثار ملی ثبت شده است، لذا برای آشنایی بعضی از آثار بطور مختصر معرفی می‌گردد.

آثار دیدنی داخل شهر
 
گنجینه اردکان :

 این موزه شامل 5 بخش به نامهای : 1- مردم شناسی 2- باستان شناسی 3- گیاه شناسی 4- جانور شناسی 5- فرهنگی می باشد که از سال 1370 در اردکان دایر گردیده و یکی از موزه های جالب و دیدنی کشور می باشد
مسجد زردگ
اولین مسجدی که در منطقه اردکان بنا گردیده و بطور کلی از خشت و گل  می باشد و به همین سبب آن را گنج گلین نامیده اند . این مسجد در سالهای اخیر‌توسط میراث فرهنگی و با همکاری شهرداری و مرکز تربیت معلم شهید بهشتی اردکان مرمت و بازسازی شده است .
مسجد کچیب:
 
این مسجد از بناهای قرن هفتم می باشد که بنا به نوشته جامع مفیدی در سال 711 دو قطعه زیلو بر آن وقف گردیده بوده و تا سال 1085 آنها سالم بوده است. این مسجد به مرور زمان در زیر خاک فرو رفته و امروز قسمت اعظم آن سالم و زیر خاک می باشد که مقدمات خاکبرداری و اِِحیاء آن فراهم شده است.
مسجد زیر ده:
 
این مسجد در محلة زیرده اردکان واقع و از بناهای قرن دهم می باشد، قدیمی‌ترین آثار موجود در این مسجد در چوبی می باشد که متعلق به سال 989 هـ - ق است، همچنین یک لوحه کاشی در این مسجد قرار دارد که متعلق به سال 1017 می باشد.
   
مسجد جامع:
 
از دیگر بناهای داخل شهر اردکان مسجد بزرگ جامع می باشد، این مسجد در محلة بالاده اردکان در کنار بازار و چهار‌سوق و حمام بنا گردیده است. مصالح بکار رفته در مسجد بیشتر از خشت و گل می باشد و بزرگترین مسجد شهر اردکان محسوب می گردد.
تاریخ بنای این مسجد به درستی معلوم نیست ولی قدیمی ترین زیلوی آن متعلق به سال 1016 می باشد که در موزه اردکان نگهداری می شود.
      
دیگر آثار تاریخی موجود در شهر اردکان عبارت است از: حمام چرخاب، لوح کاشی حمام چرخاب، حمام بازار، حمام حاج ملاحسن، حمام طالب، مسجد و بازار و چهار‌سوق حاج محمد حسین، حسینیه بازار‌نو، قسمتهای باقی مانده از بازار بزرگ شهر، مسجد حاج رجبعلی، مسجد حاج سعیدا در چرخاب، مسجد زین الدین، دروازه علی بیک و ...  

بافت قدیم :

 بافت قدیم اردکان یکی از سالمترین بافتهای قدیم کشور می باشد و از نظر معماری بسیار ارزشمند است و اکثر خانه رجـال و بزرگان اردکان در این بافت قرار دارد که زیبــاتـرین قسمت های بافت عبارت است از : دربند صدرالفضلا، دربند مجدالعلماء، دربند سلطان، دربند حاج ملاتقی، برج منزل سلطان، منزل آیت الله خاتمی، منزل انصاری، منزل صدرالفضلاء، منزل شیخ علی مجتهد، منزل تقدیری و ...

آثار تاریخی خرانق :

 قلعه خرانق یکی از آثار ارزشمند تاریخی می باشد که بنا به بعضی از روایات قدمت آن به سه هزار سال قبل می رسد . این , نمونه کامل یک قلعه خشتی قدیمی با کوچه های باریک و پیچ در   پیچ است .
 
بعد از اسلام در وسط  قلعه مسجد جامع بنا نموده اند و برای این مسجد منار جنبان بلند و قطوری تعبیه شده است که در نوع خود در جهان بی نظیر می باشد. قطر این منار جنبان بیش از دو متر و ارتفاع آن از سطح پشت بام نزدیک به 15 متر می باشد و به راحتی با دست می توان آن را به حرکت درآورد. و تنها بد شانسی این منار جنبان این است که در شهر بزرگی مثل اصفهان قرار نگرفته است و گرنه گوی سبقت را بارها و بارها از منار جنبان معروف آن ربوده بود .
 
مشهدک:
محل جلوس و مقام حضرت امام رضا (ع) می باشد که در سال 196 هنگام عبور آن حضرت از این منطقه در مسیر مدینه به مرو, در این مقام توقف و اقامه نماز فرمود و بعداً در محل آن بنائی احداث گردید که تا کنون پا برجا می باشد.
دیگر آثار تاریخی خرانق عبارت است از رباط شاهزاده, رباط ساغند, کاروانسرای رباط پشت بادام و رباط اله آباد، رباط حوض پای سنگ، امامزاده قاسم ساغند و ...

آثار تاریخی عقدا

 روستاهای عقدا و هفتادر از بناهای قبل از اسلام می باشند و دارای آثار تاریخی ارزشمندی می باشند که مهمترین  آنها عبارت است از : برج خواجه نعمت، کاروانسرای رشتی که اخیراً به شکل بسیار زیبائی باز سازی و مرمت شده است، چهار طاقی, مسجد جامع عقدا, مسجد جامع هفتادر, خانه میرزا رضای کرمانی, حمام نو و ... دیگر آثار موجود در بخش عقدا عبارت است از: امامزاده سید نور‌الدین احمد, امامزاده میر شمس الحق ، امامزاده سید محمد، برج و رباط ارجنان، برج و رباط نوگنبد و ...
قلعه خرگوشی :
 
این قلعه یا رباط زیبا در کنار باتلاق گاو خونی در ضلع جنوب غربی اردکان قرار دارد و رباطی بسیار زیبا و با شکوه می باشد و در سر‌در آن کتیبه بزرگی (( حدود شش متر )) به خط علیرضا عباسی نویسنده مشهور دوره صفوی دیده می شود که در هیچ رباطی نظیر آن وجود ندارد. همچنین قلعة محکم و زیبای یغمیش متعلق به دوران صفویه  در نزدیکی این رباط قراردارد .
پرستشگاه های زرتشتیان:
 
اردکان از دیر باز محل سکونت زرتشتیان بوده و هم اکنون چندین خانوار زرتشتی در شریف آبـاد اردکـان سـاکن می باشند و دارای در مهر(محل عبادت زرتشتیان) و چند پرستشگاه در اطراف شریف آباد هستند و همچنین در کـوه هـای اطراف این شهر پرستشگاه های زرتشتیان وجود دارد که مشهورترین آنها عبارت است از :

پیر سبز چک چک :
 
این پرستشـگاه بزرگترین پرستشـگاه زرتشتیان در جهان محسوب می گردد و همه ساله زرتشتیان زیادی از سراسر جـهان برای انجام مراسـم خاص در اوائل تیـر مـاه در آنجا حضور می یابند .
پیر سبز هریشت :
 
این پرستشگاه درکوهی به همین نام در 12 کیلومتری شمال شرقی اردکان قراردارد و زرتشتیان در این محل به انجام مراسم مذهبی می پردازند .
پارس بانو :
 
زیارتگاه دیگری است که در منطقه عقدا در روستای(( زرجوع )) واقع شده و زرتشتیان معتقدند که پارس بانو خواهر شهر بانو همسر حضرت امام حسین((ع))می باشد.

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

اردکان در بستر تاریخ

اردکان در بستر تاریخ

تاریخ بنای اردکان و اینکه به دست چه کسی یا چه طایفه‌ای بنا شده است بدرستی معلوم نیست زیرا در قرون باستانی و ادوار بیش از اسلام عنوانی برای اردکان در کتب تاریخی دیده نمی‌شود شاید علت اینکه نامی از اردکان در کتب تاریخی و تحقیقی نیامده این است که محل سکونت هیچ یک از بزرگان و حاکمان آترمان نبوده و به همین مناسبت نام اولین ایل یا خانواده ساکن در اردکان معلوم نیست و نخستین باری که ذکر آن در تاریخ دیده می‌شود در قرن هفتم هجری در جریان مسافرت شخصی بنام تقی الدین دادامحمد از آن حدود است که نامی از اردکان و خانقاه ساختن شیخ در آن محل به میان آمده است ولی آنچه مسلم است محل کنونی این شهر زیر آب دریای ساوه قرار داشته و در اکثر کتب تاریخی آمده است «یزد گرد دوم به سرهنگ خود «بیدار» و «میبدار» و «عقدا» امر کرد که سه مقام بسازند. بیدار «بیده» ساخت و عقدا «عقدا» (ده‌گبران) ساخت و میبدار «میبدار» و این سه ده در کنار دریا بود و این دریا به دریای ساوه مشهور بود که از ساوه تا همدان و تا ده فرسنگی یزد امتداد داشت و «تجن کوه» در میان این دریا بود و بارگین که شکل دیگری از نام بارجین است و اکنون در کنار راه اردکان و میبد قرار دارد بندری در کنار آن دریا بود و آن شب که پیغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) دیده به جهان گشود از علامات تولد آن حضرت که در اکثر احادیث نیز بدان اشاره شده طاق کسری به لرزه در آمد و دوازده کنگره از آن فرو ریخت و آتش بزرگ فارس... و آن دریا نیز به زمین فرو رفت و خشک گردید. پس از خشک شدن دریای ساوه این منطقه بصورت دشت وسیع حاصلخیزی در آمده است این امر مقارن با حمله مسلمانان به ایران و اسکان یافتن آنها در میبد و یزد و سایر مناطق مرکزی ایران، مردم نواحی اردکان چون این منطقه را مساعد برای کشاورزی دیدند و احداث فتوات و بناء اردکان اقدام نمودند. از این‌رو عامل اقتصادی یا آب و زمین مناسب برای کشاورزی باعث بوجود آمدن این شهر در گذشته شده است.

پیشینه پیش از اسلام
از اردکان در کتب پیش از اسلام و حتی قرون نخستین اسلامی هیچ ذکری به میان نیامده است. اکثر مورخین بنای اردکان را مربوط به بعد از اسلام می‌دانند و معتقدند قبل از تولد حضرت رسول اکرم(ص) این منطقه ججرائی از دریای ساوه بوده که در شی تولد آن حضرت خشک گردیده و بعداً اردکان در این محل احداث شده است اما در ترجمه دایره المعارف اسلامی بنای اردکان را مربوط به قبل از میلاد مسیح ذکر نمودند. بطلمیوس در کتاب مشهور خود«الجغرافیا» این شهر را به زبان یونانی به نام «ارتاکاوا» که این سند بر نوع خود منحصر به فرد است.
در اطلس تاریخی ایران و در نقشه شماره 3 آنکه مربوط به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد می‌باشد نیز نامی از اردکان برده شده ولی با توجه به تحقیقات انجام شده که چندان جامع نبوده اثر یا سندی که مربوط به پیش از اسلام باشد در اردکان پیدا نشده است.

پیشنه پس از اسلام
اردکان در قرون اولیه اسلامی:
چنانچه مشهود است و معمرین معتقد به نقل سینه به سینه آن می‌باشند اردکان پس از خشک شدن دریای ساوه و مساعد بودن رسوبات آن برای کشاورزی، احداث گردیده است و به احتمال زیاد حداقل دو رودخانه واقعی یا فصلی در این منطقه جریان داشته یکی از شرق به غرب که در کنار «زردگ» فعلی عبور می‌کرد.
و دیگری از جنوب به شمال که در وسط شهر فعلی اردکان جریان داشته است و ساکنین اولیه این منطقه که ظاهراً از افراد شهرهای مجاور بوده‌اند در کنار این دو رودخانه مستقر شده‌اند. و اجمالاً زردگ اولین محل مسکونی آنان بوده است و سپس به مرور زمان تخلیه گردیده و ساکنین آن در محل فعلی اردکان مسکن گزیده‌اند. علت و تاریخ این تغییر محل بدرستی معلوم نیست و بعضی علت این مهاجرت را جاری شدن آب شیرین در اردکان و خشک شدن قنوات زردگ می‌دانند. رودخانه‌ای که از جنوب به شمال جریان داشته از کنار قلعه شهر عبور می‌نموده است و بعداً میدان قلعه نام گرفته است و محل دیگری که امروز به میدان سنگ نام دارد وجه تسمیه آن چنین بوده است که در کنار رودخانه تخته سنگ بزرگی قرار داشته و مردم با استفاده از آن سنگ به آب دسترسی پیدا می‌کرده‌اند و همچنین مقابل «تکیه فعلی کوشکنو» پلی بر روی رودخانه احداث شده بود و تا چند سال قبل به سر پل مشهور بوده است.
ظاهراً این رودخانه پس از عبور از پل به محله علی بیک فعلی جریان می‌یافته و کوچه علی بیک بعد از میدان به طرف شمال و در مسیر آن رودخانه قرار گرفته است و پس از خشک شدن رودخانه در منابع غربی قلعه برای دسترسی آب از چاه کم عمق و چرخ چاه استفاده می‌کرده‌اند و وجه تسمیه میدان چرخاب را نیز ناشی از وجود معین چرخ آب می‌دانند و به مرور زمان پس از خشکیدن چشمه‌ها افراد ناگزیر به احداث قنات گردیده‌اند. اولین قنات احتمالاً همان قنات موسوم به اردکان می‌باشد که در جامع الخیرات ازآن نام برده شده است و به مرور با احداث هر قنات محله و کشتخوان جدیدی به اردکان افزوده گردیده ولی متاسفانه تاریخ احداث هیچ یک از محلات و قنوات تا قبل از قرن ششم مشخص نیست.

اردکان در قرن ششم:
از این قرن تنها یک سنگ قبر متعلق به شیخ الشهید الدین عبدالمجید بن احمد متوفی به سال 576 هجری قمری بدست آمده است.

اردکان در قرن هفتم:
عمده شهرت اردکان مربوط به قرن هفتم هجری قمری در جریان مسافرت شخصی بنام شیخ تقی الدین دادا محمد به اردکان است. شیخ که در سال 640 هجری قمری متولد شده یکی از مریدان شیخ اندایان بوده است که به دستور بیر خود راهی اردکان گردیده است و مسافرت شیخ را باید قبل از سال 680 قمری دانست. زیرا در آن سال شیخ در اردکان حضور داشته و خواب امیر مظفر سر سلسله آل مظفر را تعبیر کرده است.
آیتی در تاریخ یزد آورده است که: در قرن هفتم مرشدی از او بیش و بیش نبود و در آن دوره که رواج تصوف بود شیخ دادا به مقامی رسیده بود که او را اقطاب عالی درجه، شمرده و قاطبه بزرگان به او ارادت داشتند و شیخ را چند خانقاه بود. یکی در اردکان و دیگری در یزد و بعضی دیگر که هکه را خودش ساخته بود و همه روزه، خوان طعامش در آنها گسترده بوده است شیخ دادا عمری دراز یافته و در سال 700 از جهان رخت بربسته و در جوار خانقاه خودش مدفون گردیده است.
شیران شیخ در نقاط دیگر از جمله عقدا و هفتادر خانقاه بنا کردند که در این خانقاهها غذا به طور رایگان به مسافرین داده می‌شد و هزینه /ان از موقوفاتی که برای خانقاه تعیین شده بود تأمین می‌گردید. همچنین در اعیاد شیرینی و غذا برای واردین به خانقاه تهیه می‌شده همچنین برای تعلیم قرآن مجید معلمی قرار داده بودند که به اطفال یتیم قرآن آموزش می‌داد که همه از موقوفات تأمین می‌شده است.

اردکان در قرن هشتم:
در وقف نامه الخیرات که در سال 735 هجری قمری تنظیم گردیده از اردکان به نام قریه نام برده که دارای قنوات و محلات متعدد بوده است و برای بعضی از آنها لفظ قدیم بکار برده است که این نشانگر قدمت اردکان قبل از قرن هفتم می‌باشد. مهمترین قنوات و محلات اردکان که در قرن هفتم وجود داشته به شرح زیر است:
قنات شیرین- که بین قریه شیرین اردکان بوده که فعلاً این منطقه جزء محله کوشکنو محسوب می‌شود.
قنات اردکان- که فعلاً هیچ اثری از آن نیست و شاید وجه تسمیه اردکان از آن گرفته شده باشد قنات ملت آباد و بارحوک- به عنوان دو قنات قریه اردکان ذکر شده.
قنات امیری که منبع آن را حدود قریه اردکان ذکر کرده‌اند.

اردکان در قرن نهم:
مهمترین سند مکتوب در این قرن همان وقف نامه معروف بهاءالدین آباد می‌باشد که در سال 849 قمری تنظیم گردیده است و سند دیگر مربوط به این قرن سنگ قبر قطب‌الدین اردکانی است که در سال 897 هجری قمری حکاکی شده و بر روی قبر وی در لفعه حاجی محمودشاه در بندر آباد نصب می‌باشد

اردکان در قرن دهم:
در اوایل قرن مسجد بزرگ زیرده در شمال قریه اردکان بنا گردیده و به مسجد زیرده سفلی مشهور گردیده است و قسمت تابستانی که بسیار کوچک هم بوده با آب انبار روبروی آن در سال 989 قمری به پایان رسیده و بعداً شبستان نسبتاً مفصلی در جنب آن بنا گردیده و 4 قطعه کاشی باقی‌مانده از آن زمان که فعلاً جنب محراب مسجد زیرده نصب است مربوط به سال 1017 قمری می‌باشد. از دیگر اسناد این قرن دو قطعه کاشی به رنگ‌های آبی و لاجوردی به تاریخ‌های 959 و 960 قمری که اولی در بالای حمام چرخاب (حمام سعیدا) و دومی در مسجد جامع روستای هفتادر که هر دو کار حیدر ‌بن حسین اردکانی می‌باشد علت نصب لوح آبی در سردر حمام سعیدا هنوز معلوم نیست چون حمام سعیدا در اواخر قرن 12 توسط حاج محمد سعیدا ساخته شده است.
و این نشانگر این است که در آن زمان صنعت کاشی سازی و سرامیک سازی در اردکان رواج داشته و نامبرده در کار خود مهارت کافی داشته است. توضیح آنکه آخرین کارگاه سفالگری اردکان تا حدود سال 1320 شمسی در نزدیکی میدان قلعه دایر بوده که بعداً تعطیل گردیده و بطور کلی این صنعت در اردکان منسوخ شده است. از دیگر بناهای مربوط به این قرن مسجد جامع می‌باشد که تاکنون نیز بزرگترین مسجد اردکان محسوب می‌گردد. و قدیمی‌ترین زیلوی آن مربوط به سال 1016 و 1019 و 1020 قمری می‌باشد. از دیگر بناهای این دوره مدرسه علمیه- حمام قدیمی بازار که در شرق حمام فعلی بازار قرار دارد- آب انبار رباط ( در نزدیکی حمام بازار و مسجد جامع و چهار سوق قبلی بازار و در راسته بازار زرین فعلی قرار دارد)- میدان بالاده- قلعه سیف- حسینیه بازانو (که قدیمی‌ترین سنگ تاریخی آن به سال 1058 قمری می‌باشد).

اردکان در قرن یازدهم:
در این قرن اردکان صورت کاملاً آبادی داشته است. با اسناد به کتاب جامع مفیدی که در سال 1082 قمری شروع و در سال 1090 قمری خاتمه یافت. در این کتاب به شرح زندگی چندین از علمای بزرگ اردکان چون مولانا رفیع محمد اردکانی، امیر محمد صالح اردکانی و ... و در مورد وضعیت اردکان نیز می‌نویسد:
این قصبه شریف از قدیم‌الایام محل توطن فضلا و علما و حکما و منجمین و دانشمندان بوده و هست و در میان اصحاب هوش به تونان کوچک اشتهار دارد.
زمان تحریر این صحیفه آن مکان در نهایت محورست. و مشتمل است بر مساجد و خرانق و حمامات و بقاع و بازار و چهار سوق و باغات و بیوتات و عنروذالک و فحشون به وجود علما و فضلا و حکما و صلحا و هر یک منازل دلگشا و بساتین و بهشت بنا ساخته‌اند و پرداخته‌اند. در سال 1041 قمری شخصی بنام حاجی محمد علی قناتی به اسم علی آباد (معروف به قنات نیلی) حفر نمود و در میان بازار، چهار سوق و باغات و بیوتات و فازل جاری ساخت. در مورد این قنات آمده است. آبروفت اردکان زمین آب.
همانگونه که ذکر گردید اردکان در آن دوره از رونق خوبی برخوردار بوده و بازار بزرگ آن از شمال به جنوب امتداد داشته است و در وسط بازار چهار سوق بسیار بلند و زیبایی بنا گردیده بود و اگر چه تاریخ بنای آن مشخص نیست ولی آنچه مسلم است در قرن یازدهم آن چهار سوق عظیم وجود داشته و متأسفانه در اثر سهل انگاری مسئولین رژیم متصور پهلوی آن بازار و چهار سوق زیبا و آب انبار دو راه که در سال 1075 احداث شده بود در سال 1338 به خیابان تبدیل گردیده است.

اوضاع سیاسی اجتماعی اردکان در قرن دوازدهم
اوضاع سیاسی:
در سال 1148 که نادرشاه در دشت مغان تاجگذاری می‌نمود در مذهب تشیع تغییراتی به وجود آورد و عده‌ای از علما از جمله حاجی‌ملک‌افصل از نوادگان شمس تبریزی با او به مخالفت برخاستند پس از انتخاب نادرشاه به سلطنت نادرشاه مخالفین خود را به نقاط دیگر کشور تبعید نمود خود و حاجی‌ملک‌افضل را به اردکان تبعید نمود وی در این شهر تشکیل خانواده داد و ثمره ازدواجش چند فرزند از جمله حاجی‌محمد‌هاشم که قنات علی آباد هاشم را احداث نمود و در سال 1214 قنات مزبور را وقف نمود را در روزهای عید فطر و نوروز و روز عاشورا برای مساکین غذا تهیه نمایند. فرزند دیگر وی محمد سعیدا پدر آخوند عالی بود و اکثر علمای اردکان از نسل وی می‌باشند و آیت‌الله‌شمس اردکانی از نوادگان وی باشد.

وضعیت اجتماعی در قرن دوازدهم
اردکان‌ به علت دور بودن از جاده اصلی تا حد زیادی از دسترس یاغیان در امان بوده ولی در عین حال دارای برج و باروی بلند و مستحکمی بوده است و اطراف آن را خندقی احاطه کرده که در مواقع حساس در داخل آن آب می‌انداختند و مانع نفوذ به داخل می‌شدند طول خندق حدود سه کیلومتر و عرض آن در بعضی نقاط از ده متر تجاوز می‌نموده است و تعداد برجهای آن دقیقاً مشخص نیست ولی در بعضی نقاط به فاصله هر 100 متر یک برج بنا گردیده بود. اکثر مردم دارای تفنگ سرپر بوده‌اند و شبها در برجها حفاظت را به عهده داشته‌اند.
دروازه‌های شهر عبارت بوده از دروازه امیری و علی‌بیک و کوشکنو در شمال و دروازه میر صالح و بازارنو و سوراخک در جنوب و دروازه آخوند و خالوزمان در مشرق و دروازه سیف در مغرب و هر دروازه دارای دو برج بزرگ و دو درب محکم بوده است و در کناره هریک از آنها اطاق کوچکی مخصوص دروازه‌بان قرار داشته است و معمولاً در جنب هر دروازه آب انباری ساخته بودند که در حال حاضر نیز موجود است. در زمانیکه حکومت مرکزی ضعیف شده بود و به اصطلاح ناامنی حاکم بود پشت در اکثر دروازه‌ها را گل می‌ریخته‌اند تا کسی نتواند آن را باز کند و فقط دو دروازه جنوبی و شمالی را بر روی ورود و خروج اهالی باز می‌گذاشته‌اند و شبها به طور کلی در دروازه‌ها را می‌بسته و حتی کسانیکه می‌خواستند شبها به آبیاری بروند می‌بایست غروب از شهر خارج شوند و تا صبح نیز نمی‌توانستند به شهر باز گردند بعدها نیز در کنار دروازه‌ها مأمور مالیه می‌نشسته و از ورود اجناس و کالا به شهر گوش‌خری یا مالیات می‌گرفته.
در بیرون دروازه ضلع جنوبی، قبرستان بزرگی واقع بوده است و تقریباً تمامی منطقه واقع در جنوب شهر قبرستان بوده و مصلی شهر در محل میدان امام خمینی فعلی بین دروازه بازارنو و میر صالح قرار داشته است و شاه‌عباسی در منتهی الیه قبرستان (محل فعلی دبیرستان شرف) قرار داشته و غسالخانه در جنوب رباط واقع بوده است همچنین چندین کاروانسرا در داخل شهر و بعضی نیز در کنار دروازه‌ها احداث گردیده بود و اکثر آنها وقف بوده‌اند و چون اردکان در سر راه کاروانهایی قرار داشته است که از شمال کشور به جنوب عزیمت نموده لذا در اکثر اوقات کاروانسراها مملو از کالاهای مختلف بود بطوریکه کاروانیانی که چای و نخ را از هند می‌آوردند از اردکان می‌گذشتند و به نهرهای دیگر می‌رفتند
به همین دلیل هنوز هم اهالی اردکان‌ به نخ کرباسی بافی «هند» می‌گویند و از طرف دیگر کاروانیانی که قند و بعدها نفت از روسیه می‌آوردند می‌بایست از اردکان عبور نموده و به یزد و سپس بندرعباس بروند و به همین دلیل قند کله در اردکان به قند ارسی معروف شده است و شاید به همین دلیل عبور کاروانهای شکر و قند بوده که بعدها دهها کارگاه قندریزی در اردکان تأسیس شده و هنوز هم قندریزی یکی از مشاغل مهم این شهر محسوب می‌گردد.
مهمترین کاروانسراهایی که در داخل شهر قرار داشته کاروانسرای گودالک در نزدیکی میدان بازارنو- کاروانسرای میدان علی در نزدیکی مسجد جامع- کاروانسرای کوشکنو در نزدیکی حسینیه کوشکنو و بعدها کاروانسرای حضرتی در کنار دروازه بازارنو و کاروانسرای سلطان در کنار دروازه سیف و کاروانسرای علی‌بیک در کنار دروازه علی‌بیک احداث می‌گردد.
محلات فعلی اردکان‌ در آن زمان کاملاً شکل گرفته بود و تقریباً هر محله عبارت بوده از یک میدان کوچک، چند مغازه یک یا چند آب انبار، یک یا دو مسجد و تعدادی خانه مسکونی و یک حمام و میدانها اغلب مرکز تجارت بوده است و علاوه بر اینکه در اطراف آن مغازه‌ها مختلفی مخصوصاً حلاجی قرار داشته محل خرید و فروش هیزم و زغال نیز بوده است همه روزه چندین بار شتر هیزم و زغال به این میدانها وارد می‌شده و هیزمها شاید یکی دو روز در انتظار مشتری می‌ماندند و معروفترین هیزم در آن زمان قیچ و طاغ و در منه بوده معروفترین زغال، زغال بادام و قیچ بوده است که از رباطات و حاجی‌آباد زرین حمل می‌شده است.

معماری در قرن دوازدهم
از بناهای معروف این دوره مسجد و چهارسوق کوچک و مدرسه علمیه جنب مسجد حاج‌محمد‌حسین می‌باشد. که توسط حاج‌محمد‌حسین، حسن اشرف بنا گردیده است و از ویژگیهای این بناها نمای آجری آنها است و سقف آجری چهارسوق کوچک هنوز یکی از زیباترین نماهای آجری می‌باشد و بادگیر حاج‌محمد‌حسین زیباترین بادگیر این شهر بوده است. از دیگر بناهای مشهور این دوره حمام زیبا و ارزشمند طالب است با سقفی معلق که به سبک بسیار جالبی بنا گردیده بود.
 از آثار مکتوب این دوره علاوه برکتابهای خطی که از علمای اردکان باقی مانده است و قرآنهای خطی که توسط خوشنویسان این شهر به رشته تحریر درآمده یک سنگ قبر سیاه رنگ متعلق به سال 1113 هجری قمری می‌باشد. که در حسینیه بازارنو نصب شده است

نحوه و شکل‌گیری بافت قدیم:
از آثار موجود چنان برمی‌آید که احداث بافت قدیم اردکان حداقل در سه مرحله انجام شده و قسمت اصلی آن که همان مرکز ثبت و بخش اولیه بافت می‌باشد در محلی که امروز به میدان قلعه مشهور است بنا گردیده در حقیقت قلعه اصلی یا اولین بنادر اردکان در این منطقه بوده و تاریخ دقیق بنای آن مشخص نیست اما آثار موجود نشان می‌دهد که این قلعه حداقل در قرن ششم هجری قمری موجود بوده است. سپس محلات بالاده و زیرده به آن اضافه شده است. و محدوده اولیه اردکان عبارت بوده از محله زیرده در شمال تقریباً 450 متر و عرض آن در حدود 250 متر بوده است این محدود کوچک دارای دو مسجد جالب و بزرگ و زیبا می‌باشد، مسجد جامع در جنوب و مسجد زیرده در شمال و فاصله میدان قلعه تا مسجد جامع درست برابر است با فاصله مسجد زیرده تا میدان قلعه، در این بخش کوچک مدرسه علمیه با وسعت بسیار زیاد و حمام زنانه و مردانه، بازار، آب انبار و رباط نیز وجود داشته است. حصار و خندق اولیه بطور کلی از بین رفته و تا اوایل قرن اخیر بخش کوچکی از خندق در ضلع جنوب شرقی در نزدیکی میدان بالاده هنوز باقی بود که متأسفانه به مغازه تبدیل گردیده است.

حصار دوم
توسعه بافت قدیم در سالهای بعد بیشتر مربوط به شرق بوده است و خانه‌های دوره ایلخانی در شرق اردکان نشانگر این واقعیت است که در قرن هفتم این منطقه جرایی از بافت بوده است و حدود آن در شمال تا نزدیکی حسینیه کوشکنو و در جنوب تا نزدیکی حسینیه بازار نو امتداد داشت و طول و عرض درست مشخص نیست.

حصار سوم
حصار سوم که در واقع آخرین حصار و باروی بافت قدیم اردکان می‌باشد نشانگر توسعه از چهار طرف است زیرا در شمال و جنوب محلات کوشکنو و بازار نو به بافت افزوده گردیده و در شرق محلات زین الدین و تیران در غرب محلات چرخاب و امیری به بافت اضافه گردیده است.
توضیح آنکه قلعه سیف و دروازه سیف نیز در این توسعه در ضلع جنوب و جنوب غربی احداث شده است. در این توسعه طول بافت به 850 متر و عرض آن به 650 متر رسیده است تاریخ دقیق این توسعه مشخص نیست ولی شواهد و قراین نشان می‌دهد که در قرن دهم این توسعه صورت گرفته بوده است

شبکه معابر قدیم بافت تاریخی:
هر بافت تاریخی برای خدمت‌رسانی به محلات خود احتیاج به مسیرهایی (معبرهایی) دارد حال این معابر سلسله مراتبی دارد و عرض این معابر با توجه به عملکرد آنها در بافت متفاوت است. معبر اصلی که همان معابری هستند که از دروازه‌ها شروع می شوند و محل گذر عموم مردم بوده است و دارای عرض بین 4-3 متر بوده است.
معبر اصلی بافت به گونه‌ای طراحی شده‌اند که عناصر شاخص شهری مثل آب انبارها، مساجد، کاروانسراها و حسینیه‌ها که نقش میدان را به عهده داشته‌اند یا در کنار آنها هستند و یا به راحتی به این معابر اصلی دسترسی دارند.
از میان معابر اصلی بافت مهمترین آنها راسته اصلی بازار بوده است که در بافت قدیم اردکان‌جهت شمالی- جنوبی داشته و از دروازه بازار نو شروع و در دروازه کوشکنو خاتمه می‌یافته است و بیشتر این مسیر سرپوشیده بوده و چهار سوق اصلی در این راسته قرار داشته است.
بقیه معابر اصلی به نوعی از این راسته اصلی (بازار) انشعاب می‌یافته‌اند که به هفت دروازه دیگر می‌رسیده‌اند. بعضی از این مسیرها شاخه فرعی بازارنو بوده‌اند. مانند معبری که از چهار سوق انشعاب یافته (بازار زرین) و پس از عبور از کنار مسجد جامع به دروازه سیف و از محلات زیرده و قلعه سیف می‌گذشته است.
راسته فرعی دید هر بازار در محله بازارنو امتداد داشته و به دروازه آخوند در محله تیران خاتمه می‌یافت گاهی مسیری محل رفت و آمد مسافرین بوده است مثل کوچه خراسانی که محل گذر زائران و کاروانهایی که می‌خواستند به مشهد بروند بود و از درون محلات کوشکنو و کلاق می‌گذشته و به دروازه خالو زمان می‌رسیده است.
یکی از معابر اصلی از دروازه میر صالح شروع و پس از قطع گذر میر صالح به میدان بالاده و امتداد آن در محله زیرده و سپس به حسینیه و مسجد علی‌بیک و در انتها به دروازه علی‌بیک خاتمه می‌یافت.
معابر اصلی از محلات مختلف عبور کرده‌اند. پس از معابر اصلی، معبر برون محله‌ای بوده‌اند که وظیفه خدمت رسانی به محلات مختلف را داشته و پس از معبر اصلی و معابر برون محله‌ای، معابر درون محله‌ای را داریم که با توجه به بافت ارگانیک محلات مختلف دارای مسیرهای مختلفی بوده‌اند معابر برون محله‌ای و درون محله‌ای دارای عرض بین 5/2- 5/1 بوده‌اند.
در نهایت معابر سرویس دهی به مجموعه از واحدهای همسایگی و بن بست هاست که بعضی از آنها سرپوشیده (ساباط) است و عرض آنها از 5/1 و 5/0 متر تجاوز نمی‌کند.

منابع تأمین آب
آب آشامیدنی داخل حصار بست از طریق آب انبار تأمین می‌شده است آب غیر شرب نیز توسط چهار رشته قنات که از جنوب وارد بافت می‌شد و پس از عبور از طول و 85 متری بافت از شمال خارج می‌گردیده تأمین می‌شده است. این رشته قناتها از منازل و اماکن عمومی شهر عبور می‌کرد. و مردم با حفر پاکنه که در اصطلاح حمل به آن جوی (جوغ) گفته میشود به آن دسترسی پیدا می‌کرده‌اند.
مسیر قناتها تا حدی مستقیم بوده است. خانه ها و اماکن اطراف قنات نیز با حفر کانالهای انحرافی بخشی از آب را به طرف خانه‌های خودشان منحرف می‌‌‌نموده‌اند که در اصطلاح به محلی به مسیر مستقیم قنات راسته و مسیر انحرافی آن کجه و مسیر انحرافی که از انحراف دیگر جدا شده کجه بر کجه می‌‌نامیدند از چهار رشته قنات که از داخل بافت عبور می‌‌کرده قناتهای شورآبه، مورتین و بهاء‌الدین آباد در زیر زمین قرار داشته ولی قنات نیلی در سطح زمین جریان داشته از دروازه بازارنو وارد بافت شده و پس از عبور از طول بازار از دروازه کوشکنو خارج می‌‌شده و به علت عبور این قنات از بازار و سایر اماکن عمومی جملة «آبرو یافت اردکان زین آب» برای آن در نظر گرفته شده است که بر اساس حروف ابجد سال 1040 قمری به دست می‌‌آید که سال احداث قنات علی آباد نیلی می‌‌باشد.

مراکز اقتصادی
بزرگترین مرکز اقتصادی شهر، بازار بزرگ و چهارسوق زیبا و معروف آن بوده که در از جنوب به شمال امتداد داشته و طول آن به 750 متر می‌رسیده است. تاریخ بنای این بازار مشخص نیست ولی صاحب جامع معنوی که در سال 1085 کتابش را تدوین نموده از این بازار و چهار سوق و قنات نیلی نام برده است:
در محل چهار سوق دور بازارچه کوچک یکی در غرب و دیگری در شرق قرار داشته که یکی به دروازه آخوند و دیگری به دروازه سیف منتهی می‌شده است. در داخل بازار علاوه بر مغازه‌های مختلف چند تیمچه یا تجارتخانه نیز قرار داشته است همچنین در هر محله‌ای بازارچه کوچکی وجود داشته که تأمین کننده مایحتاج اهالی محله بوده است.

مهمترین دروازه‌های اردکان
مهمترین دروازه‌های اردکان عبارتند از:
دروازه میر صالح، دروازه سیف، دروازه بازارنو، دروازه خالو زمان، دروازه امیری، دروازه کوشکنو، دروازه علب بیک و دروازه آخوند که ورود و خروج به داخل قصبه از طریق این دروازه صورت می‌گرفته است.

به نقل از وبلاگ اردکان یونان کوچک (انجمن چارسوق کویر)

نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

شریف آباد اردکان یزد وزیارتگاه هایش

ابتذا واژه یزد با ایزد و یزدان هم‌ریشه است و معنی آن پاک و مقدس، در خور تحسین، و آفریننده خوبی‌هاست. این شهر به اسامی "دارالعباده" یا "کثه" مشهور بوده است ،تاریخ سکونت انسان در این خطه، از هزاره سوم پیش از میلاد فراتر رفته است ،این منطقه به‌واسطه دور بودن از پایتخت‌های مهم و مراکز قدرت اداری و دیوانی، از لشکرکشی‌ها و ویرانی‌ها کمتر آسیب دیده و از این‌رو بافت سنتی آن تا حدی حفظ شده است . دوران طلایی و شکوفایی یزد در زمان آل‌بویه و اتابکان بود. در این دوره مسجدها، مدارس، و کتابخانه‌هایی در یزد احداث شد .

یزد مرکز زرتشتیان جهان است. حضور مؤسسات فرهنگی و اجتماعی پیروان این دین در آن کاملا محسوس بوده است و بخش مهمی از هویت این شهر را تشکیل می‌دهد.

سپس اردکان از دو کلمه "ارد" و"کان" تشکیل شده که ارد به معنی مقدس وکان به معنی معدن می‌باشد. اما در جامع مفیدی ارد را به کسر الف به معنی دور معنی کرده و نوشته است چون اطراف اردکان معادن زیاد وجود دارد، در نزد مردم این منطقه به اردکان معروف شده است. ممکن است بانیان اردکان نیز زرتشتیان بوده باشند. در این صورت احتمال می رود نام اردکان از کلمه "ارتاکان" به معنی راستی و درستی آمده باشد که در آیین زرتشتی یکی از ایزدان است.

اردکان از دیر باز محل سکونت زرتشتیان نیز بوده و هم اکنون چندین خانوار زرتشتی در شریف آباد اردکان ساکن می باشند و دارای در مهر شریف آباد ،پیر شاه آذر خروه ،پیر دادار اورمزد،پیر شاه فریدون ،پیر شاه تشتر ایزدوپیر شاه اشتاد ایزدهستند. همچنین درکوههای اطراف این شهر پرستشگاههای زرتشتیان وجود دارند که از معروفترین آنها می توان پیر سبز یاچک چک را نام برد که از بزرگترین پرستشگاههای زرتشتیان در جهان محسوب می شود. پیر پارس بانو وپیر هریشت که همه ساله زرتشتیان زیادی را از سراسر جهان، برای انجام مراسم خاص در اوایل تیر ماه، پذیرا می باشد.

این شهر کویری بدلیل دارا بودن معادن زیاد در نزد ایران دوستان به "بهشت معادن" نیز مشهور گردیده است که از جمله این معادن می توان به معدن اورانیم، معدن سنگ آهن چادرملو، معدن باریت، سرب، روی، طلا، تنگستن و سیلیس اشاره کرد. در حوزه شهرستان اردکان در حال حاضر شصت معدن فعال می باشد.

نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

شریف آباد اردکان یزد

پژوهش: موبد دکتر جهانگیر اشیدری
تهیه و تنظیم:‌ دکتر ماهیار اردشیری ـ با همکاری دکترخسرو دبستانی
انتشارات: انجمن زرتشتیان شریف آباد اردکان مقیم مرکز(اشا)-1383


-نخست وجه تسمیه اردکان را می‌بینیم:

واژه اَرد که در«اردکان» به‌کار رفته از واژه‌ی سپندینه‌ی «ارد» اوستایی است که اضافه شدن «کان»( معدن – جایگاه) روی‌هم «مکان سپندینه» معنی می‌دهد. همچنین در زمان قدیم دلاوران و جنگجویان در این منطقه می‌زیسته‌اند و این منطقه به نام اردکان یعنی مرکز دلاوری معروف شده و چون در زمان حمله‌ی تازیان مدافعان زرتشتی به سرکردگی اردشیر نام در کوه‌های اردکان سنگر گرفته و با تازیان می‌جنگیدند و از این‌رو این قلعه به‌نام «قلعه‌ی اردشیر» نامیده شده است و از آن‌زمان این منطقه را اردکان نامیدند.
اگر بانیان اردکان را زرتشتیان بنامیم؛... ارد(اشا) به معنی خوشبختی دارایی و خواسته و نام بیست و پنجمین روز ماه است بنابراین سرزمین اردکان را مرکز مردمان خوشبخت دانسته‌اند.
- در بخش «آگاهی بیشتر از شریف‌آباد از بازتاب نامه‌های متبادله» نامه‌هایی دیده می‌شود که بین جامعه‌ی دستوران شرف‌آباد و ترک‌آباد با پارسیان هند ردوبدل می‌شده است. در نامه‌ای این قسمت جلب نظر می‌کند:«که احوال ایران‌زمین در غایت پریشانی و آشفتگی و گرانی و تنگی طعام وظلم تعدی آن چنانست که شرح در این طومار نمی‌گنجد، نگر که پادشاه دین و دنیا پناهی به ظهور رسد...»
-بخش «از لابلای نامه‌ها» با این جمله‌ها آغاز می‌شود: فرار سه‌هزار نفر از زرتشتیان خراسان و پناه‌گرفتن آنها در یزد می‌باشد که به‌واسطه‌ی ظلم وفشار، بخش شمالی ایران از آن زمان به بعد از وجود زرتشتیان ظاهراً خالی می‌گردد. طبق یک خبر بسیاری از زرتشتیان ان صفحات از آن زمان به بعد مانند کلیمیان در لباس دیگر به دین خود باقی و مراسم وآداب آیینی را پنهانی به‌جا آورده و اغیار را دربین خود‍ راه نمی‌دهند.
تاریخ شریف‌آباد اردکان و انجمن زرتشتیان شریف‌آباد، نوشته شادروان موبد رستم بلیوانی بخش دیگری از کتاب است. در این بخش آمده است:«نام بانی شریف‌آباد را عده‌ای شرف‌شتردار و بعضی شهریارزرتشتی می‌دانند و معتقدند نام قبلی آن شهریارآباد بوده است و بعداً به شرف‌آباد و شریف‌آباد تغییر نام یافته است.»
در ادامه آمده است که: کم‌کم موبدان زرتشتی کسنویه‌ی یزد، دستوران شیراز واصفهان به روستای ترکاباد که در پنج کیلومتری اردکان است، آمده و در اندک زمانی ترکاباد به مرکز دینی زرتشتیان و نشیمنگاه دستوران‌دستور ایران تبدیل گردید. اکنون در ترک‌آباد هیچ خانواده‌ی زرتشتی زندگی نمی‌کند و معلوم نیست از چه زمانی و به چه علتی زرتشتیان آنجا را ترک کرده و به شریف‌آباد نقل مکان کرده‌اند.
آتش ورهرام، دخمه، گهنبار و چگونگی برگزاری آن، آداب و مراسم چوب‌زنی، هیرومبا، مهرایزد ومهرگان بخش‌هایی است که درباره‌ی آنان سخن گفته شده‌است.
در ادامه‌ی کتاب به چگونگی شکل‌گیری پیران و جاهای سپندینه‌ی زرتشتیان اشاره‌شده‌است.
درمهر شریف‌آباد، درمهر احمدآباد، شاه‌ورهرام‌ایزد شریف‌آباد، پیر شاه‌فریدون، شاه‌مهرایزد، پیرمراد، پیر دادار اورمزد مکان‌هایی است که به توضیح آنها پرداخته شده است.
مراسم هی‌پی‌توک، جشن هوزرو، روز وه، پیوند همسری، دستمال بسته، چمارو، کلانتران زرتشتی، ... عنوان‌هایی است که هرخواننده‌ای را برای دریافت آگاهی بیشتراز آیین‌های زرتشتی به سوی خود می‌کشاند.



منبع : امرداد
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

زیارتگاه پیر سبز

زیارتگاه پیر سبز (زیارتگاه پیر چک چک، چک چکو، زیارتگاه زرتشتیان)

زیارتگاه پیر سبز در 52 کیلومتری شمال شرقی یزد در نزدیکی شریف آباد (اردکان) در دامنه ی کوهی در یک سراشیبی تند و در دره عمیقی در بخش "خرانق اردکان" قرار دارد و گفته می شود نام "چک چک" یا "چک چکو" از صدای قطره های آبی گرفته شده که از صخره ای می چکد.


زیارتگاه پیر چک چک؛ اردکان؛ عکس از مصطفی معراجی


بر اساس باورهای مردم، این مکان مقدس جایگاه پنهان شدن "حیات بانو یا نیک بانو"، یکی از شاه دخت‌های ساسانی می باشد که در هنگام حمله ی تازیان به این مکان گریخته و پناه گرفته بود و بعدها چوپانی او را در خواب می ‌بیند و نیک بانو به او می‌ فرماید تا بنای پیر سبز را بنیان گذارد. دراین نیایشگاه درخت کهنسالی وجود دارد که به باور زرتشتیان، این درخت عصای نیک بانو دختر یزد گرد آخرین پادشاه ساسانی است که پس از فرورفتن در زمین به درخت بزرگی تبدیل شده است.
نیایشگاه پیر سبز امکانات رفاهی مانند برق، آب آشامیدنی و تعدادی اتاق دارد که برای استراحت ساخته شده که به آنها "خیله" می گویند.




زیارتگاه پیر چک چک؛ اردکان؛ عکس از مصطفی معراجی


در داخل یکی از اتاق ها نیز چاهی به عمق بیش از 50 متر وجود دارد که زرتشتیان به نیت برآورده شدن حاجتشان، نخی را بر دور طناب این چاه گره می زنند.
هر سال، زرتشتیان تمام دنیا، بین چهاردهم تا هجدهم ژوئن برای انجام مراسم مذهبی در اینجا جمع می شوند. از مراسم ویژه ی این مکان می توان به خواندن اوستا و نیایش اهورامزدا، پختن نوعی آش و غذاهای دیگر برای نذورات و دستگیری از مستمندان اشاره کرد.

منابع:
anobanini
fa (dot) wikipedia (dot) org
chnphoto (dot) ir
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: زیارتگاه،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

زیارتگاه پیر هریشت

پرستشگاه های زرتشتیان (زیارتگاه پیر هریشت اردکان یزد)

در این شهر و در کنار اهالی مسلمان اردکان اقلیت بسیار کوچک زرتشتی سالیان سال است که به یک زندگی آرام و بسیار صمیمانه با هم مشغول بوده و می باشند. این اقلیت مذهبی برای خود زیارتگاه و عبادتگاه داشته و در آزادی کامل به مراسم مذهبی خود می پردازند. علاوه بر اماکن داخل شهر زرتشتیان زیارتگاه های خاصی در بیرون شهر قرار گرفته که در این میان پیر سبز چکچکو، پیر هریشت، نارسون و پارس بانو از اهم آنها می باشند.


















تصاویری از زیارتگاه پیر هریشت؛ اردکان؛ یزد؛ عکس از حامد احسانی اردکانی

نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: زیارتگاه،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

دادگاه شریف آباد

دخمه های شریف آباد

دخمه محلی است که زرتشتیان از دیر باز تا حدود چهل سال پیش، اموات خود را طبق اصول، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی خود و طی انجام مراسم ویژه در آن می نهادند تا طعمه کرکس های کوه های اطراف شوند. وسط فضای میان تهی دخمه چاهی وجود دارد که به "استودان" معروف است و استخوان های به جای مانده از اجساد را داخل آن می ریختند.








دخمه های شریف آباد؛ اردکان؛ یزد؛ عکس از حامد احسانی اردکانی


پس از مدتی و طی مراسمی خاص، محوطه داخل دخمه جارو و ضد عفونی می شد و بار دیگر دخمه مذکور مورد استفاده قرار می گرفت. در حقیقت محوطه داخلی دخمه ها مانند گورستانی بود که چندین بار از آن استفاده می شد.






دخمه های شریف آباد؛ اردکان؛ یزد؛ عکس از حامد احسانی اردکانی


دخمه شریف آباد در شهرستان اردکان در استان یزد نیز یکی از این دخمه ها بوده که مورد استفاده قرار می گرفته است.

منابع:
www (dot) tebyan (dot) net
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عکس،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

سنگ نبشته های باستانی؛ رازهای سر به مهر سنگی

سنگ نبشته های باستانی؛ رازهای سر به مهر سنگی

نگاهی به چند اثر و بنای تاریخی در نزدیکی پارسه
جام جم آنلاین: سنگ نبشته های دوران ایران باستان، زبان گویا و مستند گذشته این سرزمین هستند. برای پژوهش پیرامون فرهنگ و باورهای مردم این سرزمین و آنچه به گذشته تاریخی ایران تعلق دارد، این سنگ نبشته ها دربرگیرنده آموزه هایی ارزشمندند. بدون شک نقطه آغاز میراث کهن ایران، ریشه در این اسناد دارد.

در تمامی نقوش برجسته و کندهکاریهای ایران باستان صرف نظر از ارزش والای هنری و میزان دقت و مهارتی که در خلق این آثار به کار رفته، نام ایزدان آریاییها همانند اهورامزدا، آناهیتا، مهر، ناهید و... به چشم میخورند.
این وجه فرهنگی سنگ نبشته ها در عهد هخامنشی پررنگتر است و در دوران اشکانی و ساسانی با اندکی تفاوت به چشم میخورد.
سنگ نبشته های باقیمانده از عهد اشکانیان بیانگر تنوع باورهای دینی ایرانیان آن دوران است. در این آثار، پادشاه در برابر مکانی که برای اهدای قربانی و نذورات تعبیه شده بود و در بالای آن مشعل و نماد بالدار فروهر حک شده، خودنمایی میکند که در دستانش چیزی به عنوان نذر و نیاز قرار دارد.
در سنگ نبشته های باقیمانده از دوران هخامنشی، شهریاران این سلسله که به باورهای آسمانی، آیینهای ملی و دینی و بویژه فرهنگ ایران بسیار اهمیت میدادند، پس از ستایش اهورا مزدا مردم را هم به پیروی از فرامین او سفارش میکردند. این موضوع در منشور کورش، سنگ نبشته های داریوش در نقش رستم، بیستون، شوش و تخت جمشید و خشایارشاه و اردشیر در تخت جمشید دیده میشود.
در واقع شهریاران ایران، در این سنگ نبشته ها باورهای آسمانی و فرهنگی اقوام آریایی ایرانی را متناسب با زمان به آیندگان منتقل کرده اند.
به هر حال هنر ایران عهدباستان مانند ریشه سرسبزی، خرمی و جاودانگی درخت میراث فرهنگی و تمدن ایران است و باورها و آداب و رسوم اقوام ایرانی هم شاخ و برگ آن است.
نقش رستم
این اثر در دل کوه از دوران هخامنشیان که در نزدیکی تخت جمشید واقع شده، بر جای مانده است. برخی آثار هنری و پیکرهها و آرامگاه های شهریاران عهد هخامنشی، اشکانی و ساسانی، آتشگاه ها، پرستشگاه ها و بنایی معروف به کعبه زرتشت در روبه روی کوهی که نقش رستم بر آن خودنمایی میکند به چشم می خورند.
نقش رستم نمایانگر علامتها و نشانه هایی است که پادشاهان، خاندانها، نجیب زادگان، بزرگان اشراف ایران و شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی آن دوران با آن نشانه ها، قابل شناسایی هستند.
قدیمی ترین نقشهایی که در نقش رستم کنده شده به نخستین پادشاهان هخامنشی از جمله کورش، کمبوجیه، داریوش و خشایارشاه تعلق دارد. الگوی معماری آنچه در نقش رستم و سایر آثار تاریخی کهن در تخت جمشید، استخر و بیشاپور بنا شدند در جنوب کازرون و نقاط دیگر را میتوان در پاسارگاد پیدا کرد.
به بیان دیگر، آثار باستانی پاسارگاد، الهام بخش معماریهای بعدی ایرانیان از جمله نقش رستم، نقش رجب، سر مشهد (در جنوب کازرون)، استخر، تخت جمشید و مناطق دیگر بوده است.
کتیبه ای از داریوش کبیر در نقش رستم وجود دارد که در آن از مطیع ساختن «سکاهای آن سوی دریا» که احتمالا در جنوب غرب روسیه سکونت داشته اند نام برده میشود.
کتیبه ای هم به خط آرامی در این آرامگاه وجود دارد که تقریبا تمامی قسمتهای آن ناخوانا و از بین رفته است که به ظن قوی این کتیبه را سلوکیان از خود بهجا گذاشته اند.
اردشیر و پسرش شاهپور ساسانی نیز در نقش رستم و کعبه زرتشت آثار فراوانی که حاوی شرح جنگها، فتوحات و باورهای فرهنگی و دینیشان است، خلق کرده اند. شرح درهم شکستن امپراتور روم توسط شاهپور در یک نقش برجسته که در آن والریانوس در پای او افتاده از دیگر آثار مهم نقش رستم است.
شاهپور کتیبه ای بر دیوار آتشگاه موجود در نقش رستم نوشته که در آن شرح کامل اقدامات حکومتی، سیاسی، نظامی و پیروزیها و اعتقاداتش را توضیح میدهد.
آثاری از اقوام عیلامی نیز در نقش رستم به چشم میخورد. زبان و خط عیلامی یکی از مواردی است که کتیبه های عهدباستان در کنار الفبا و زبان یونانی و بابلی مورد استفاده قرار میگرفت و این دلیل نفوذ و اهمیت اقوام عیلامی و تمدن آنها در دوره هخامنشی است. بعلاوه اطلاعاتی در زمینه فرهنگ تمدن آنشان در آثار عیلامی نقش رستم دیده میشود.
کعبه زرتشت
کعبه زرتشت، عمارتی مکعبی شکل است که در مقابل ارتفاع نقش رستم قد برافراشته است. از جنبه معماری، کعبه زرتشت بسیار دقیق و ظریف ساخته شده به طوری که در مقاطعی از عهد باستان برای تعیین ساعت روزانه از آن بهره برداری میشده است.
تابش آفتاب بر این عمارت و سایه آن روی زمین موجب تعیین دقیق ساعت در طول روز میشد. در کعبه زرتشت، آتش مقدس برای برگزاری آیینهای تاج گذاری، اعیاد و جشنهای ملی و دینی همانند نوروز و مهرگان نگهداری میشد و در آن، مکانی هم برای نذورات و قربانی کردن حیوانات در مراسم تعبیه شده بود.
چنین مکانی در دیگر بناهای موجود در اطراف تخت جمشید از جمله نقش رجب و استخر هم وجود دارد.
نقش رجب
این اثر نیز در نزدیکی تخت جمشید قرار دارد. آثاری از پیکره های دوران باستانی را در نقش رجب شاهدیم که علائم بازشناسی خاندانهای ایرانی را به ما نشان میدهد. در نقش رجب، کرتیر، موبد موبدان ساسانی، کتیبهای از خودش بر جای گذاشته که در آن انگشت خود را به نشانه احترام بلند کرده است. کرتیر به تنهایی آیین زرتشتی را تدوین، احیا و تفسیر و حتی حکم تکفیر و ارتداد برای پیروان آیین صادر میکرد. شاهپور، بزرگترین پادشاهی بود که از کرتیر و آموزه ها و برداشتهای دینی او حمایت کرد. پیکره و سنگ نبشته کرتیر پشت سر شاهپور در نقش رجب، نشان از توجه شاهپور و دادن اجازه به او برای کندن این سنگ نبشته است، زیرا مجوز ایجاد تندیس یا سنگ نبشته (کتیبه) در انحصار و اختیار شاه بود. کرتیر در سنگ نبشته ای در نقش رجب منشوری دینی در باب آیین زرتشتی ارائه داده است.
سنگ نبشته ای دیگر پشت نقش برجسته شاهپور ساسانی از کرتیر وجود دارد که 81 سطر است و تمام آن پیرامون آیین زرتشتی سخن گفته است. سنگ نبشته ای مشتمل بر 59 سطر که 25 سطر آن با آنچه در نقش رجب هست، در عمارت باستانی سر مشهد واقع در جنوب کازرون پیدا شده است.
قاسم آخته / جام جم
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    |    | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

سنگ نوشته ها؛ زبان گویای تاریخ کهن ایرانی

سنگ نوشته ها؛ زبان گویای تاریخ کهن ایرانی
ایلام - خبرگزاری مهر: سنگ نوشته ها، قلاع و آتشکده ها زبان گویای تاریخ روزگاران کهن هستند. اهمیت این سنگ نوشته ها در سرزمین های قدیمی از جمله ایلام به دلیل سابقه بسیار طولانی ارزش بیشتری دارد.

به گزارش خبرنگار مهر در ایلام، استان ایلام با داشتن آثار تاریخی متعدد یکی از استانهای تاریخی کشور محسوب می شود که در این بین سنگ نوشته های تاریخی، قلعه های متعدد تاریخی و آتشکده های تاریخی موجود در این استان نقش بسیار تعیین کننده ای در اثبات این واقعیت دارد.

در این گزارش به معرفی مهمترین سنگ نوشته ها، قلعه ها و آتشکده های استان ایلام پرداخته شده است.

1) سنگ نوشته های تاریخی استان ایلام:

سنگ نوشته آشوری (گل گل): سنگ نوشته آشوری (گل گل) ملکشاهی بر دیواره کوهی در جوار روستای گل گل در فاصله 25 کیلومتری شهر ایلام حکاکی شده است. این سنگ نوشته به زمان حکمرانی آشور بانی پال متعلق است که حدود سه هزار سال پیشینه تاریخی دارد. بر روی آن سنگ، نقش برجسته پیکره یک سرباز آشوری با کلاه خود، همراه با ماه و ستاره در بالای سر آن و در حالیکه پیکانی در دست دارد حک شده است. در قسمت پایین سنگ نوشته آشوری، چند جمله به خط میخی به چشم می خورد که ترجمه شده است.

سنگ نوشته تنگه قوچعلی: سنگ نوشته تنگه قوچعلی در ضلع شرقی مسیر تونل آزادی ایلام بر دیواره سنگی کوه انار سنگ واقع شده است که این نوشته تاریخی به ابعاد 50 در 70 سانتی متر در دوران قاجار و حکومت والیان پشتکوه حک شده است. خط این سنگ نوشته خط نستعلیق است.

سنگ نوشته تخت خان: این سنگ نوشته بر روی سنگی عظیم به ابعاد 1 در 2 متر در مکانی به نام تخت خان (34 کیلومتری جاده ایلام - مهران) حک شده و اطلاعات آن در رابطه با تاریخ ایلام و حکمرانان آن است.

سنگ نوشته قلعه والی: این سنگ نوشته در قلعه والی قرار دارد و مضمون این سنگ نوشته در ارتباط با زمان ساخت قلعه والی در سال 1326 هجری شمسی است و متن آن چنین است: "به معماریت عالیجاه خیر الحاج حاجی درویشعلی کرمانشاهی و به نظارت معتمد السلطان مکرم عم عالی مقام صید جواد خان سرتیپ والی زاده"

2) قلعه های تاریخی استان ایلام:

قلعه هزارانی: در امتداد جاده آبدانان - مورموری در ابتدای روستای هزارانی در بخش شمالی جاده بقایایی قلعه ای بر روی یک تپه طبیعی دیده می شود. ارتفاع این تپه حدود 10 متر است که آثار به جای مانده معماری آن به صورت یک قلعه بوده که با مصالح سنگ و گچ ساخته شده است. پلان بنا به شکل دالانهایی مستطیلی شکل و طویلی است که متاسفانه به طور کامل تخریب و به صورت مدفون و نیمه مدفون مشاهده می شوند و مربوط به دوران ساسانی است.

قلعه سه کسان: در جنوب غربی دره شهر و بر روی ارتفاعات صخره ای حد فاصل ارتفاعات کبیر کوه و دشت دره شهر در بالاترین منطقه قلعه ای بزرگ موجود است که به نام سه کسان یا سه کسون خوانده می شود. این قلعه یکی از بزرگترین و گسترده ترین قلعه های دوره ساسانی اسلامی در منطقه بوده که دسترسی به آن بسیار مشکل است. مصالح ساخت آن قلوه سنگ و گچ است. دیوارها جهت غیر قابل دسترس بودن بر روی صخره ها ساخته شده است. این قلعه دارای آب انبار به صورت کنده کاری صخره ها بوده است.

قلعه سام: محوطه باستانی قلعه سام در شهرستان شیروان چرداول در نزدیکی روستا چم بور از توابع بخش هلیلان واقع شده است. این مجموعه از سه بخش مرتبط به هم در عین حال با فاصله و مستقل شکل گرفته است. این مجموعه از نظر دوره ای در یک دوره از تاریخ که احتمالاً حد فاصل اواخر دوره پارت ها و اوایل دوره ساسانی است، ایجاد شده است. معماری این قلعه جنبه نظامی و دفاعی داشته زیرا قلعه در صعب العبور ترین بلندی های کوه بنا شده است زیرا طرح و نقشه ای از پیش نداشته، طراح یا معمار برجها، اتاقها و ورودی ها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها احداث کرده است. به طور کلی معماری قلعه به سبک معماری دوره ساسانیان ساخته شده است. مصالح ساختمانی که برای ساخت آن مورد استفاده قرار گرفته است عبارتند از: سنگ، گچ، ساروج، ملات، گچ و گل.

پشت قلعه آبدانان: در پنج کیلومتری جنوب شهرستان آبدانان و در میان روستا پشت قلعه بر بلندی تپه ای منفرد که رودخانه جاری آبدانان از پای آن می گذرد، آثار بنای قلعه ای به چشم می خورد. مصالح به کار رفته در قلعه قلوه سنگ، گچ و ساروج است. قلعه مذکور دارای بخشهای متعددی از جمله باروی قلعه، برجکهای دیده بانی و نگهبانی، ورودی قلعه اماکن مسکونی و شاهنشین، تونل و پلکان متعلقه بوده است. با توجه به شیوه معماری، ساختار، نحوه استفاده از مصالح، اجرای طاقها، مطالعه و بررسی سفالهای سطحی منطقه و مقایسه بادگیر اماکن تاریخی حفاری شده، این اثر فرهنگی - تاریخی مربوط به دوران ساسانیان است. بنای قلعه روستا پشت قلعه تحت حفاظت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان است که در سال 1380 به جهت اهمیت آن و انجام مطالعات باستانشناسی و حفاظت و مرمت آن در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

قلعه اسماعیل خان: قلعه و استحکامات معروف به اسماعیل خان بر فراز ارتفاعات انبار آب و مشرف به شهر ایلام ساخته شده است. محدوده ای که اثر بر روی آن ایجاد شده به طور کامل کوهستانی است و از سه جهت صخره های و صعب العبور دارد و فقط جبهه جنوب شرقی است که مسیر ارتباطی قلعه بوده است. مصالح به کار رفته در کل بنا سنگهای کوهستانی با استفاده از ملات گچ است.

قلعه چکر بولی چوار: این قلعه باستانی در روستای چکر واقع در کوهستان بولی از توابع بخش چوار شهرستان ایلام واقع شده است. این قلعه در نزدیکی مرز با کشور عراق ایجاد شده است و سبک معماری و مصالح آن با قلعه یزگرد در استان کرمانشاه قابل مقایسه است. تعداد 11 اتاق در قسمت جنوبی قلعه ایجاد شده است که بر حیاط مرکزی تسلط دارند. اتاقها دارای طاق قوس هستند. مصالح به کار رفته در این قلعه سنگ و گچ است و در داخل اتاقها نیز با گچ اندود شده است. سفالهای نخودی و قرمز رنگ با شاموت شن به صورت متراکم در محوطه پیرامونی قلعه دیده می شود که متعلق به دوره تاریخی است.

قلعه تاریخی چوار(قلا): این قلعه در 12 کیلومتری غرب شهر چوار و دو کیلومتری شهر ایلام بر سر راه چوار به نواحی مرزی با کشور عراق واقع شده است. این قلعه یکی از بزرگترین قلاع منطقه است که بر فراز تپه ای در مسیر چوار - مورت تجریان به سمت دهستان چکر بولی و ناحیه مرزی با کشور عراق ایجاد شده است. مواد اصلی به کار رفته در برپایی آثار بنای قلعه، قلوه سنگ ها و لاشه سنگ های محلی و ملات گچ است. این بنا جزء قلاع نظامی - مسکونی است. آثار فرهنگی سطح تپه وسعت و گستردگی بقایایی معماری و نوع مصالح به کار رفته نشان می دهد که احتمالا این بنا متعلق به اواخر دورن تاریخی و اوایل دوره اسلامی است.

قلعه والی ایلام: یکی از بناهای مهم دوره قاجاریه در شهر ایلام قلعه والی است که توسط غلامرضا خان والی در سال 1326 قمری بر روی تپه ای به نام چغا میرگ ساخته شده است. این بنا دارای قسمتهای متعدد چون حرم سرا، قسمت شاهنشین، اتاق آیینه و زندان در زیر زمین است. مساحت کل قلعه 4687 متر مربع و زیر بنای قلعه 1464 متر مربع است. قلعه دارای سه در ورودی در قسمت شرق - غرب و جنوب است که در اصلی در قسمت جنوبی است و دیگر درها خصوصی بوده است. مصالح به کار رفته در معماری قلعه شامل سنگ، آجر، گچ، کاشی و چوب است.

قلعه پور اشرف: در شش کیلومتری ضلع جنوب شرقی شهرستان دره شهر در روستای شیخ مکان قرار گرفته است. مطابق سنگ نوشته نصب شده بر روی دیوار ورودی قلعه در سال 1335ه.ق به دستور میر صید محمد خان پور اشرف در این منطقه از دره شهر ساخته شده است. بیشترین مصالح به کار رفته در اسکلت بنا، قلوه سنگ و در مواردی از آجر جهت ترئین از جمله سر در ورودی ها و برجستگی ها روی دیوار استفاده شده است. این قلعه کاربرد نظامی - مسکونی داشته و متعلق به دوران قاجار است و در نوع خود بی نظیر است.

قلعه زینل (زبیده): این اثر تاریخی در جنوب روستای الیاس آباد چمکلان از توابع شهرستان دره شهر واقه شده است. قلعه زینل همانند دیگر قلاع محدوده زاگرس بر روی تپه ای نسبتا بلند ساخته شده است. قلعه فعلی یک بنای دوره اسلامی متاخر است که در دوره صفویه ساخته شده و در دوره های بعد مورد استفاده حاکمان محلی قرار گرفته است. مصالح به کار رفته در ساخت این قلعه سنگ و گچ است.

دژ شیخ مکان: این دژ در داخل تنگه شیخ مکان در هشت کیلومتری شرق دره شهر و در سمت غربی تنگه، آثاری از یک دژ جالب توجه در دل کوه به چشم می خورد که از لحاظ مصالح و سبک معماری، نشانی از دوره ساسانی دارد. دژ چهار اتاق و تنها یک در ورودی در ضلع شمالی دارد. مصالح اصلی دژ قلوه سنگ و گچ است که در انتهای دیواره دژ با اندودی از گچ پوشیده شده است.

قلعه میرغلام هاشمی(سیکان): قلعه میر غلام هاشمی یکی از بناهای دوره قاجاریه است که به استناد سنگ نوشته نصب شده بر دیواره ورودی بنا، در سال 1303 ه ق میر غلام هاشمی در روستای فرخ آباد احداث کرده است. بنای قلعه به سبک دوره ساسانی و به شکل چهار ایوانی و با مصالحی از سنگ و ملات گچ ساخته شده که در زمان خود کاربرد مسکونی داشته است. پلان بنا مربع شکل است. این قلعه در دره سیکان به فاصله هشت کیلومتری شمال غرب شهر دره شهر ساخته شده است.

قلعه هزار در: این قلعه در شرق شهرستان دره شهر واقع شده است که قدمتش به دوره ساسانی می رسد. نمای اصلی این اثر، طاقهای هلالی شکل است. با توجه به ساختار معماری، اثر احتمالا قلعه یا پادگان نظامی بوده است. مصالح به کار رفته در ساخت این قلعه شامل سنگهای تراشیده و قلوه سنگ هایی است که از گچ پخته به عنوان ملات استفاده شده است.

قلعه ارمو در دره شهر، قلعه پنج برار مورموری(قلعه تاجمیر) در کوهپایه های جنوبی کوه کاه ماس، مشرف بر دشت مورموری، قلعه شیاخ(شهاق) در روستای بردی از توابع بخش زرین آباد، قلعه میمه زرین آباد در حاشیه شمالی شهر میمه بر فراز تپه ماهورهای مشرف بر شهر، قلعه آسمان آباد دوله شیروان در جنوب روستای علی آباد وسطی ، قلعه هره قلوس در مسیر جاده سرابله به روستای شباب، قلعه جوق ملکشاهی در چهار کیلومتری غرب ارکواز ملکشاهی، قلعه کنجانچم و قلعه جهانگیر آباد از دیگر قلاع معروف استان ایلام است که هر یک قدمتی به وسعت تاریخ دارند.

3) آتشکده های ایلام

آتشکده سیاهگل ایوان: بنای آتشکده مربوط به دوره ساسانیان است که در 15 کیلومتری جنوب غربی روستای سرتنگ و در مسیر رودخانه خروشان کنگیر ایوان قرار دارد. این بنا یکی از سالم ترین آتشکده های دوران قبل از اسلام در استان است. این بنا روی چهار پایه ساخته شده و دارای گنبدی یک جداره است.

آتشکده موشکان: آتشکده موشکان در فاصله سه کیلومتری شهر سرابله قرار دارد که مربوط به دوران ساسانیان است. این آتشکده از ملات ساروج و سنگ ساخته شده است که در طول زمان بر اثر حوادث مختلف تخریب شده است. در سال 1382 زیرزمین آتشکده مذکور توسط اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان ایلام با طاق های قوسی شکل بازسازی شده است.

چهار طاقی: این اثر در شهرستان دره شهر بر روی تپه بنای یک آتشکده به صورت چهار طاقی باقی مانده است این بنا را در محل طاق می گویند. این بنا تماما با قلوه سنگ و گچ ساخته شده است و مربوط به دوران ساسانی است.

نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات(0)
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

سنگ نوشته ها سخن می گویند2

سنگ نوشته آتش ورهرام شریف آباد
نوشته شده در تاریخ شنبه 19 شهریور 1390    | توسط: شریف آباد    | طبقه بندی: در مهر،     | نظرات(0)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد