راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

نام های ایرانی در هری پاتر


آن کس که به دست جام دارد             سلطانی جم مدام دارد

 

آیا تا کنون اسم گریفندور را شنیده یا خوانده اید؟

به احتمال زیاد حتی برای یک بار هم که شده باشد شما این اسم را شنیده یا خوانده اید اما در کجا...؟

بله درست است در کتاب یا فیلم هری پاتر!آیا کسی که این کتاب را به نگارش در آورده است را می شناسید...؟

کسانی که این کتاب را خوانده و یا فیلم آن را دیده اند نویسنده آن را می شناسند.

نویسنده کتاب هری پاتر کسی نیست مگر خانم جی.کی رولینگ[1].

ایران کشوری است پر از اسطوره و حماسه،انسانهایی که وجود داشته اند و به خاطر بزرگواری و منششان به اسطوره ای تبدیل شدند مانند:کوروش بزرگ،داریوش بزرگ،سورنا(سردار دوره اشکانی که در اولین جنگ ایران و روم شکست سختی به رومیان داد،فرماندهی ارتش روم به دست کراسیوس بود خود او وپسرش در جنگ کشته شد) رستم پهلوان،جلال الدین خوارزمشاهی[2](که یک تنه دربرابر حجوم قوم وحشی مغول ایستاد)،خمینی بزرگ رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران و...!

اما سخن من این نیست بلکه میخواهم به کسانی که کتاب هری پاتر را خوانده اند و از اینکه اسم چند کشور را در آن دیده اند ولی اسم کشور ایران را ندیده اند مژده ای بدهم.

من فکر میکنم که خانم رولینگ وقتی که از کلمه گریفندور برای بهترین گروه در مدرسه هاگوارتز استفاده کرده است و نشان این گروه را شیردال[3](که همان مجسمه های سنگی موجود در تخت جمشید)انتخاب کرده است ایران را ناخواسته و یا از روی آگاهی به میان آورده است،حتی پا را فراتر گذاشته و نام ایران را در همه جای کتاب آورده است،میگویید چرا اکنون میگویم:

من پس از تحقیقات فراوان که انجام داده ام بر این یقین هستم که خانم رولینگ اسم گریفندور را به طور آگاه  از اسم سردار نام آور ایرانی از خاندان بسیار نامی سورنا(سورن)[4] با نام وینده فرن که او را گندفر نیز میگفتند برگرفته است که در سده نخست میلادی استاندار سیستان بود، فرمانروایی او از هند و پنجاب تا سیستان و بلوچستان دنباله داشت برخی پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان رزمی ایران یکی میدانند.من بر اینم که خانم رولینگ با تلفیق دو نام وینده فرن و گندفر اسم گروه گریفندور را ساخته است.و اما درباره نشان این گروه:همان شیردال است که در تخت جمشید تعدادی دیده میشود.و فقط در ایران است

پس به نظرشما ما نباید از خانم رولینگ جهت این کار بزرگ تشکر نیز بکنیم؟

*لازم است بگویم که شمشیر وینده فرن بسیار نامی بود و او را در شمشیر زنی نظیر نمی دیدند.*گریفین در زبان انگلیسی به معنای شیر دال است.

بسیار خوشحالم که بگویم به عنوان اولین شخص بعد از خانم رولینگ این نکته را در این کتاب پیدا کردم

با تشکر از شما خواننده گرامی.29/6/1386

 

                                                                            محقق و گرد آورنده:

                                                                               سید محمد زرگی



[1] J.K.Rowling

[2] -برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به شعر امواج سند

[3] -حیوانی افسانه ای با سر وبال عقاب ،تنه ی شیر،گوش اسب و تاجی شبیه باله ماهی.

[4] -یکی از هفت خاندان نامی ایران در زمان اشکانیان و ساسانیان.

تاریخ کار در ایران

تاریخ کار در ایران
به نقل از: http://www.aftabir.com

بر مبنای آموزه های زرتشت و دستورات مذهبی وی در کتاب اوستا، کشاورزی در زمان صلح، تهور به هنگام جنگ و فرمانبرداری از پادشاه، برای مادها و ایرانیان قدیم هم چون یک قانون اخلاقی بوده است.

























● کار در تعالیم زرتشت

بر مبنای تعالیم زرتشت و دستورات مذهبی وی در کتاب اوستا، کشاورزی در زمان صلح، تهور به هنگام جنگ و اطاعت از پادشاه، برای مادها و ایرانیان قدیم هم چون یک قانون اخلاقی بوده است. در کتاب اوستا، از نفوذ فلسفه عرفانی که در مذاهب هم عصر آن در هندوستان، چین، بین النهرین و حتی یونان رواج داشت، نشانی وجود نداشته بلکه زندگی این جهان و پرداختن به آن مورد احترام بوده است. در این کتاب با جبر مخالفت شده و اراده انسانی ستوده شده است.. بر مبنای اندیشه های زرتشت کسی که بیشتر کار کند، تلاش کند، شخم بزند و محصول برداشت کند دارای فضیلت است. پس در اوستا کار مورد ستایش قرار گرفته است.

● دوره هخامنشیان

در دوره هخامنشیان، کشاورزی و دامداری و البته جنگاوری در هنگام نبرد محترم بوده است. البته چنان که مورخان می گویند در آن دوران ایرانیان، بازرگانی را کار پستی می دانستند. به طوری که بازار در نظر آنان جای نیرنگ و دروغ بود و حتی بر این باور بودند که نبایستی مدرسه نزدیک بازار باشد تا خدعه و فریبی که در آن مرسوم است کودکان را دچار تباهی نماید.

در میان اقوام پارس، تمایل و ابتکار چندانی در زمینه صنعت و هنر وجود نداشته و علم نیز کالایی به شمار می آمد که وارد کردن آن از کشورهای دیگر آسان تر به نظر می آمد. اما در زمینه حمل و نقل، ایرانیان ابتکاری بیش از کالاهای صنعتی و هنری از خود نشان می دادند.

● دوره اشکانیان

در دوره اشکانیان نیز بازرگانی و توسعه امور مربوط به راهداری به دلیل ضعف نسبی فعالیت های کشاورزی مورد توجه قرار گرفت.

● دوره ساسانیان

اما در عهد ساسانیان با وجود شکوفایی بیشتر نسبت به دوره پیشین، روش های ستمگرانه اداره اقتصاد که عده ای را به بردگی می کشید و همین طور به وجود آمدن تضاد طبقاتی سبب کم رنگ شدن اندیشه در مورد کسب درآمد و یا ارتقای سطح زندگی شد و به این ترتیب دامنه گرایش به مسایل معنوی به شکلی افراطی وسعت پیدا کرد. اعتقادات دین زرتشت نیز به دلیل درباری شدن دین موضوعیت چندانی نداشت.

● پس از اسلام

پس از اسلام و دوره تسلط اعراب بر ایران، بر این که مسلمانان و به ویژه اعراب نباید به زراعت و صنعت بپردازند تاکید می شد. علت این مخالفت سران عرب با اشتغال مسلمانان به امور تولیدی و کشاورزی این بود که کشاورزی و گرایش به تمدن و شهر نشینی اعراب را از جنگ باز می دارد. به این ترتیب زراعت و تولید مخصوص مردم کشورهای مغلوب بود.

در این دوران با وجود هوشمندی  بازرگانان ایرانی در تجارت، همچنان این سابقه ذهنی که شغل تجارت را با موقعیت اجتماعی نجبا سازگار نمی دانست در میان ایرانیان مسلمان وجود داشت. در مقابل، اعراب اشتغال به صنعت را از کارهای پست شمرده و تجارت در میان آنان از اعتبار بالایی برخوردار بود.

به هر روی در قرن اول هجری شاهد تنزل صنعتی ایران هستیم. البته با اشاعه تمدن ممالک فتح شده توسط اعراب، آنان خود را به کسب علوم و صنایع نیازمند دیده و صنایع ایران دوباره رواج گرفت.

در زمینه فراورده های صنعتی در ایران، صنعت پارچه بافی اهمیت ویژه ای داشت و در آن زمان بسیار مورد توجه اعراب قرار گرفت. البته با وجود اهمیت این صنعت، نساجی در ایران مانند دیگر نقاط مشرق زمین در زمره مشاغل " کثیف " قرار داشت.

● دوره امویان و عباسیان

در دوران امویان یعنی تا قرن سوم هجری برده داری رواج زیادی داشت. همین طور در اواخر این دوران کار کشاورزی مختل شده و مزارع زیادی رو به ویرانی گذاشت.

با روی کار آمدن عباسیان وضع عامه رو به بهبود گذاشت اما در اواخر این دوران امنیت و آرامش که شرط اساسی فعالیت های صنعت، تجارت و حتی زراعت است کم شده و اوضاع اقتصادی و کسب و کار را آشفته کرد.

● دوره حکومت های ایرانی

با روی کار آمدن حکومت های ایرانی با به وجود آمدن امنیت نسبی وضعیت اقتصادی از حالتی یکنواخت برخوردار شد. به این ترتیب وضع توده مردم رو به بهبود نهاده و تا زمان حمله مغول یعنی اوایل قرن هفتم پیشرفت بازرگانی و حرف ادامه داشت. از خصایص ویژه بازرگانان ایرانی در آن زمان از تلاش، پشتکار و حسابگری آنان یاد شده است.

پس از لطمات اقتصادی ناشی از حمله مغول، در زمان وزارت خواجه رشیدالدین فضل الله اصلاحاتی صورت گرفته و پیشرفتی موقتی حاصل آمد. اما پیش از تشکیل حکومت صفویه، اوضاع اقتصادی به شدت آشفته و امنیت بسیار کم شد به طوری که مردم سرمایه ها را در زیر زمین مدفون می کردند، تجارت از رونق افتاد و کشاورزی و صنعت نیز راکد شد. اما پس از روی کار آمدن شاه عباس اول اوضاع اقتصادی سروسامان یافت. از جمله اقدامات وی انتقال صنعت گران را می توان ذکر کرد. این اقدام در پی این بود که به دلیل رواج تفکر خاص بی توجهی به جهان که در نتیجه قرن ها عدم اعتماد به شرایط اجتماعی و اقتصادی و زندگی دشوار مردم ایجاد شده بود، شوق تجارت و داد و ستد و بی پروایی نسبت به خطرها در بسیاری از مردم از بین رفته بود. به این ترتیب به دلیل وضعیت دشوار اقتصادی و اجتماعی مردم، نوعی جهان بینی که عبارت از بی توجهی به زندگی دنیایی و باور به بی حاصل بودن کار و کوشش بود رواج یافت. اما با روی کار آمدن شاه عباس و ایجاد پیشرفت و برقراری ثبات این باور کم رنگ گردید.

چنان چه از سفرنامه شاردن بر می آید عدم اطمینان به فردا در میان مردم ایران وجود داشت. این امر نشان دهنده این است که چرا سررشته بازرگانی خارجی ایران در این عصر به دست مسیحیان و هندیان غیرمسلمان و دیگران افتاد (شورای فرهنگ کار ،۱۳۷۶).