راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

دکتر فرهاد آبادانی»، اندیشمندی نام‌آور

«دکتر فرهاد آبادانی»، اندیشمندی نام‌آور از روستای شریف‌آباد

«دکتر فرهاد آبادانی»، اندیشمندی نام‌آور از روستای شریف‌آباد 

«ارائه شده در هفته‌نامه‌ی امرداد»

فرید شولیزاده: دکتر فرهاد آبادانی به‌سال 1301خورشیدی در روستای شریف‌آباد از توابع اردکان یزد، زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان جمشیدی شریف‌آباد پشت سر گذاشت، سپس برای ادامه تحصیل راهی یزد شد و دوره‌ی متوسطه را به سال 1320خورشیدی در دبیرستان کیخسروی یزد به‌پایان رساند. فراغت ایشان از تحصیلات متوسطه مصادف بود با روزگار جنگ جهانی دوم و اشغال میهن به‌دست ارتش‌های بیگانه، به‌همین شوند(:علت) وی نتوانست بی‌درنگ تحصیلات عالیه را دنبال کند.
در سال 1324خورشیدی با پایان یافتن جنگ، به دانشگاه رفت و در دانشکده‌ی باستان‌شناسی به ادامه تحصیل پرداخت و سه‌سال پس از آن در سال 1327خورشیدی در این رشته فارغ التحصیل شد. از آن زمان به مدت دوسال در دبیرستان‌های تهران مسغول تدریس شد. آنگاه برای پژوهش و کسب مدارج عالی‌تر رهسپار «بمبئی» شد.
«دکتر فرهاد آبادانی» در دانشگاه بمبئی در رشته‌ی دین‌شناسی و زبان‌های باستانی تحصیلات خود را با پشتکار ادامه داد و سرانجام پس از ده‌سال پژوهش و تحقیق در کنار استادانی نام‌آور چون «دکتر ایرج‌جهانگیرتاراپوروالا»، نخست موفق به اخد درجه‌ی لیسانس در رشته‌ی زبان «اوستایی و پهلوی» و سپس اخد درجه‌ی عالی دکترا در رشته‌ی «فلسفه» شد.
پس از بازگشت به میهن، دکتر آبادانی به مدت سه‌سال با اداره‌ی باستان‌شناسی همکاری کرد. این دوره مصادف بود با کاوش‌های هیات عالی باستان‌شناسی آمریکا در پشته‌ی ایران، دکتر آبادانی مشارکتی مستمر در این کاوش‌ها داشت. نتیجه‌ی نهایی این کاوش‌های باستان‌شناسی، پیشینه‌ی سرزمین ایران را تا روزگار پیش‌سنگی روشن ساخت. دکتر آبادانی برای این کار دو‌سال در بیابان‌های کرمانشاه به حفاری پرداخت و در کاوش‌های خویش ابزارهای سنگی فراوانی را که نشان دهنده‌ی پیشینه‌ی دراز دامن ایران بود، کشف کرد.
این کارنامه‌ی درخشان شوند آن شد تا دانشگاه اصفهان، مشتاقانه ایشان برای عضویت در هیات علمی خویش فراخواند. دکتر فرهاد آبادانی پس از عزیمت به اصفهان با سمت استاد در دانشکده‌ی ادبیات آن دانشگاه به تدریس زبان‌های پهلوی و اوستا پرداخت و تا پایان عمر در این سمت مشغول خدمت بود.
«دکتر فرهاد آبادانی» از زمان عضویت در هیات علمی دانشگاه اصفهان تا هنگام درگذشت، بیش از یکصد مقاله‌ی تحقیقی و پژوهشی پیرامون دین و فرهنگ زرتشتی و پیشینه‌ی سرزمین ایران ارائه کرد. ایشان در مقام استاد و نماینده‌ی هیات علمی دانشگاه اصفهان، در کنگره‌ها و سمینارهای ایران‌شناسی گوناگون در داخل و خارج از ایران شرکتی فعالانه داشت.
دکتر آبادانی سال‌های پیوسته در برنامه‌های رادیو اصفهان پیرامون دین و فرهنگ ایرانی به ایراد سخن می‌پرداختند و روزنامه‌های محلی به تناوب سخنرانی‌های ایشان را چاپ و پخش می‌کردند.
دکتر فرهاد آبادانی سالیان دراز هموند انجمن زرتشتیان اصفهان بودند و فرنشینی این انجمن را بر دوش داشتند.
از جمله آثار دکتر آبادانی می‌توان به ترجمه و آوانویسی متن پهلوی «اندرزنامه‌ی بزرگمهر» اشاره کرد. در سال 1348خورشیدی انجمن زرتشتیان شریف‌آباد مقیم مرکز(اشا)، مجموعه‌ای از مقالات و نوشتارهای دکتر فرهاد آبادانی را در کتابی با نام «گوشه‌ای از فرهنگ ایران باستان» گردآوری و به چاپ رساند.  
شوربختانه در یکم‌فروردین‌ماه 1359خورشیدی، در میان بهت و حیرت جامعه‌ی علمی ایران، «دکتر فرهاد آبادانی» در سن 58سالگی درگذشت.

استاد رشید شهمردان راهرو عشق


به مناسبت بیست‌ویکم‌ آذرماه سال‌روز درگذشت استاد رشید شهمردان

فرید شولیزاده

کمتر کسی را می‌توان یافت که با جستارهای درپیوند با دین زرتشتی و پژوهش‌های مربوط به تاریخ زرتشتیان سروکار داشته باشد و استاد رشید شهمردان را نشناسد و بی‌نیاز از نوشته‌های ارزشمند او باشد.
شوربختانه جز زندگی‌نامه‌ای که استاد از خودشان در کتاب ارزشمندشان «فرزانگان زرتشتی» ارایه می‌دهند  و کم‌وبیش مورد بهره‌ی پژوهشگران قرار گرفته است، گزارش مستند فزون‌تری را از زندگی استاد دیده نشد. هم‌اکنون نیز بدست آوردن آگاهی‌های بیشتری از زندگی استاد رشید شهمردان به دلیل‌هایی چند امکان‌پذیر نمی‌باشد، نخست دوری و زندگی‌نکردن پیوسته استاد در ایران و اساسا در یکجا! دیگری دسترسی نداشتن به بستگان درجه یک و یا حتا خویشان درجه دوم استاد در ایران، زیرا که کم‌وبیش همه‌ آنها در کشورهای هند و آمریکا زندگی می‌کنند و نکته‌ی پایانی آنکه بیشتر هم سالان استاد که کم‌وبیش او را می‌شناختند به مانند خود او دیگر زنده نیستند. پس درگذشت استاد در بیست وپنج سال پیش از این شوند آن شده است  که جزییات زندگی آن پاکمرد برای نسل امروز در هاله‌ای از فراموشی قرار گیرد.
با وجود همه‌ی این سختی‌ها آنچه که می‌تواند ما را به اندیشه‌های راستین استاد رهنمون سازد، نوشتارها و اثرهای بسیار ارزشمندی است که از وی برجای مانده (و افسوس که همگی هم نایاب هستند) و یکایک آنها بیانگر اندیشه ناب و گسترده‌ی آن دانشمند بزرگ است. استاد در نوشته‌های خویش به سه جنبه‌ی: تاریخچه مذهب و پیروان دین، علم بیان و حکمت عملی درباره‌ی پایه‌های دین و شریعت توجهی ویژه نشان می‌دهد که بدان‌ خواهیم پرداخت.
استاد رشید شهمردان درباره‌ی خود می‌نویسد: «در اوان جوانی هوای جستجوی حقیقت بر سر داشتم. از هرجا و هرکس جویای راه(:طریقت) و شناخت(:معرفت) بودم. به خدمت صاحبدلان و رازپژوهان(:عارفان) رسیدم، تذکره‌های بزرگان و عارفان پیشین را ورق می‌زدم. نفوذ و شهرت و کار آنها را مطالعه می‌نمودم. از خواندن شاه‌بیت لسان‌الغیب خواجه حافظ شیرازی علیه الرحمه
مرید پیرمغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد
کیمیایی‌ست عجب بندگی پیرمغان
خاک او گشتم و چندین درجاتم دادند
بباغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
حیران و متعجب می‌بودم...»
استاد شهمردان می‌نویسد که از دانش دو تن در جوانی بهره بسیار برد، نخست دانشمند بزرگ پارسی دینشاه ایرانی سلیستر و دیگر استاد ابراهیم پورداوود، هنگامی که در سال (1925م) فرزانه دینشاه ایرانی، استاد پورداوود را برای کار گزارش اوستا و فرهنگ مزدیسنا به بمبیی خواند، استاد رشید شهمردان از سوی دینشاه ایرانی برای رونویسی نوشته‌ها به کمک استاد پورداوود گماشته شد و در آن هنگام از دانش استاد بهره‌های فراوان برد... استاد با فروتنی تمام از به زبان آوردن کارهای اجتماعی بسیاری که انجام داده است چشم‌پوشی می‌کند و می‌نویسد: «ذکر خدمات اجتماعی باید در گمنامی انجام یابد، چه بیان آن خارج از شیوه مردمی است.»
هم‌سخن شدن با چند تن از کهنسالان هازمان(:جامعه) زرتشتی که شناخت کمی از ویژگی‌های استاد رشید شهمردان داشتند و البته خواندن بیشتر نوشته‌های آن بزرگوار شرایطی را بوجود آورد که به خود جرات می‌دهم پیرامون باورهای استاد رشید شهمردان به داوری بنشینم.
باید گفت که از دیدگاه نویسنده، استاد رشید شهمردان فرزانه و دانشمندی بود با گرایش‌های ژرف اشراقی و پیرو مکتب خشنوم (=دانش اسرار)، مکتبی که دستور آذرکیوان از سرآمدان آن در تاریخ تصوف و عرفان است. به‌راستی می‌توان گفت در ایران کمتر کسی را می‌توان یافت که تا به این اندازه با باورها و دیدگاه‌های فلسفی پیروان مکتب دستور آذرکیوان (نامور به ذوالعلوم )و آموزه‌های آن عارف برجسته‌ی زرتشتی آشنایی داشته باشد.
استاد رشید شهمردان می‌نویسد: «حضرت دستور آذرکیوان از حکمای اشراقی بود و مریدان بسیار داشت، گروه فراوانی از زرتشتی، مسلمان، هندو، کلیمی، مسیحی و جوکی در زمره‌ی گردان او بودند و گروهی از آنها به برکت نفس مرشد، مراحل سلوک را طی و به مدارج بلندپایه رسیدند.
ارادت ویژه‌ی استاد به دستور آذرکیوان را در بیشتر اثرها و نوشتارهایش به‌روشنی می‌توان دید. استاد کتابخانه‌های بسیاری را در هند به دنبال نوشته‌های دستور آذرکیوان و پیروانش جستجو کرده و در این راه سختی بسیاری را نیز بر دوش کشیده بود، شرح کامل این شیفتگی و شوریدگی استاد و گفتن ویژگی‌های دستور آذرکیوان و مریدان وی به‌طور کامل در کتاب بسیار ارزشمند فرزانگان زرتشتی نوشته‌ی خود استاد شهمردان در دسترس است.
نکته‌ای که پس از خواندن سه اثر «آذرکیوانیان»، یعنی کتاب‌های «دساتیر»، «دبستان‌المذاهب» و «شارستان»، و سپس برابرنهاد درون‌مایه‌ی اندیشه‌ی آنها با گزیده‌ای از مکاشفه‌های دستور آذرکیوان، دیده می‌شود درستی پیشنهاد استاد رشید شهمردان در جدایی‌افکندن میان باورهای راستین دستورآذرکیوان و سخنان برخی مریدان منسوب به اوست، که البته پیروان دین‌های گوناگون بوده‌اند و اندیشه‌ها و باورهای مذهبی خویش را در لوای پیروی از مرشد بزرگ دستور آذرکیوان آورده‌اند.
استاد خود گوشه‌ای از کوشش‌هایش در شناخت آرای آذرکیوانیان را چنین می‌آورد: «هنگامیکه نگارنده برای تدوین این کتاب (=اشاره به کتاب فرزانگان زرتشتی) مشغول تتبعات بودم و از هر گوشه‌وکنار به کنجکاوی می‌پرداختم، چهار قفسه کتب خطی در بنگاه خاورشناسی کاما نظرم را جلب نمود. چون فهرستش را از کتابدار خواستم، گفت کتاب‌های مذکور بی‌فهرست و وقفی مرحوم مانکجی لیمجی هاتریاست و تا کنون کسی به آنها دست نزده است.
دیدم قفسه‌ها پر است از گردوخاک و تارهای عنکبوت. لذا به سر رستم مسانی رییس بنگاه کاما مراجعه و با کتب اجازه به معاینه کتابها و تنظیم فهرست پرداختم. گره‌های مخرب مقدار زیادی از کتب خطی گرانبها را با خاک یکسان کرده بودند و اگر روزگار مرا به سراغ آنها نمی‌فرستاد تا کنون به واسطه‌ی هوای مرطوب بمبیی همه از بین می‌رفت و بسا کتب خطی کمیابی که بعضی از روی کتب هزار سال کهنه استنساخ شده نیز تباه می‌گردید... یکی از کتاب‌های نامبرده، کتاب خطی دساتیر است که به شماره (HP.MS.131) در موسسه کاما محفوظ می‌باشد.»
استاد رشید شهمردان در جایی دیگر می‌نویسد: «یکی از شاگردان دستور آذرکیوان فردی است مشهور به موبد خداجوی، این موبد خداجوی مکاشفات دستور آذرکیوان را تفسیر نموده‌است و آن را جام کیخسرو نام نهاده. ترجمه هردوی آنها (مکاشفات و تفسیر) به گجراتی در سال ١٢٢٧خورشیدی(:1848م) به فرمایش سرجمشید جی‌جی‌جی باهای بارون اول در بمبیی انجام و سپس به چاپ رسیده است. نسخه خطی جام کیخسرو به نشانی (RVIII.79) در موسسه خاورشناسی کاما در بمبئی ضبط است...»
خود موبد خداجوی رساله‌ای دارد درباره‌ی توحید که بسیار منطقی و فلسفی است و با سروده‌ها و رباعی‌های عارفان و توضیح و تشریح‌های بسیار عالی آراسته است. این رساله به نشانی (HR.MS.300) در بنگاه خاورشناسی کاما نگهداری می‌شود... با توجه به آنکه نوشته‌های آذرکیوانیان در ایران برای همگان قابل دسترسی نیست، خواندن دوره‌ی دوجلدی «متون شرقی و سنتی زرتشتی»، پژوهش آقای هاشم رضی پیشنهاد می‌شود.
در کتاب شارستان نوشته‌های بسیاری را به دستور آذرکیوان نامور می‌دارند. فرزانه «بهرام فرهاد» نویسنده شارستان آنها را چنین برمی‌شمارد: «پرتو فرهنگ، آیینه‌ی گیتی‌نما، تخت طاقدیس، آیینه اسکندری و مجموعه مکاشفات»، که افسون هم‌اکنون جز مجموعه «مکاشفات» اثری از دیگر نوشته‌ها در دست نیست. «مکاشفات» دستور آذرکیوان به‌روشنی بیانگر دیدگاه‌های اشراقی آن عارف برجسته است. در جایی از آن می‌خوانیم: «معرفت فانی معرفت نیست اما شبیه آن است، چنانکه سراب مانند آب بنظر می‌رسد ولی جویای آب را از آن جز تشنگی بهره‌ای نیست.
مردان می معرفت به اقبال کشند
نی چون جهلا دردی اشکال کشند
علمی که به درس و فهم معلوم شود
آبی‌است که از چاه به غربال کشند
یا در جایی دیگر از «مکاشفات» می‌فرماید:
هیچگه ذوق طلب از جستجو بازم نداشت
دانه می‌چیدم من آن روزی که خرمن داشتم
استاد رشید شهمردان در سخنوری نیز توانا بود، گواه آن هم کتابی است با عنوان «حرف راست»، آنجا که استاد در پاسخ به حمله‌های بدخواهانه و ناجوانمردانه به دین مزدیسنی از سوی فردی که پیش از این زرتشتی بوده و دینی دیگر اختیار کرده است، دست به قلم می‌برد.
اثر دیگر استاد شهمردان کتاب «تعلیمات زرتشت» است که به کوشش انجمن زرتشتیان ایرانی ساکن بمبیی به چاپ رسید و زنده‌یاد دینشاه ایرانی در هنگام مسافرت به ایران نسخه‌هایی از آن را به پادشاه وقت، وزیران و هموندان (=اعضا) مجلس شورای ملی پیش‌کش کرد.
از ارزشمندترین آثار استاد، پژوهش برروی کتاب سپندینه خرده‌اوستا است. آوانویسی فارسی خرده اوستا را استاد برپایه‌ی نسخه‌ی دین‌دبیره دستور انکلساریا در سال ١٣١٨خورشیدی انجام داده‌اند که بنا بر گواهی بسیاری، بهترین آوانوشت فارسی موجود از خرده‌اوستا است. در سال‌های واپسین فرزانه‌ی گرانمایه موبد «مهربان فیروزگری» به درست‌کردن برخی اشتباه‌های چاپی و افتادگی‌های راه‌یافته در آن پرداختند که نتیجه‌ی آن بسیار ارزشمند است.
اثر دیگر استاد کتاب «پیمبری زرتشت» است (چاپ ١٣٢٦خورشیدی) که استاد آن را به روان دینشاه ایرانی، پیش‌کش کرده است. استاد شهمردان در دیباچه‌ی این کتاب می‌نویسد: «روی‌هم‌رفته دینی را که (اشو)زرتشت در تبلیغش می‌کوشید ساده، پاک و بی‌آلایش می‌باشد. متاسفانه در طی روزگاران بعد چنان شاخ و برگ‌هایی به آن افزودند که به‌یقین اگر خود پیغمبر امروز ظاهر گردد در حیرت مانده و آیین خود را نخواهد شناخت. پس بیایید همت کنیم و آیین کهنسال راستی را برطبق آموزش‌های گاتها به‌همان سادگی و پاکی اولیه خویش برگردانیم.» به‌روشنی آموزش‌های دستور دهالا در سخنان استاد شهمردان دیده می‌شود و البته در دیباچه‌ی همان کتاب می‌نویسد که این اثر را تحت‌تاثیر نوشته‌های دستور دهالا نوشته است.
این نوشته‌ی استاد شهمردان که فرازهایی از اندیشه‌ی دستور دهالا را درخود نهفته دارد بی‌درنگ مرا به یاد آن سخن گوهربار زنده‌یاد دستور اردشیر آذرگشسب می‌اندازد که همواره در برگزاری آیین‌های دینی، سادگی هرچه بیشتر را یک اصل سفارشی برمی‌شمرد و می‌فرمود: «برگزاری مراسم دینی به‌ویژه مراسم سدره‌پوشی نوباوگان که حق مسلم همه بهدینان است، می‌تواند بسیار ساده و کم‌هزینه باشد و مراسمی شاد و اخلاقی را به یادگار نهد.» دستور اردشیر آذرگشسب برگزاری آیین‌های طولانی، پرفرج و خسته‌کننده برای درگذشتگان را جایز نمی‌شمرد و سفارش می‌کرد که از آراستن و پیراستن روی آرامگاه‌ها خودداری شود. (آرامگاه بسیار ساده و درویشانه خود دستور اردشیر آذرگشسب در قصر فیروزه، شاهدی بر این گفتار است) به‌راستی دوره‌ی جدید پالودن دین زرتشتی از باورهای وارداتی ناسازگار با پایه‌های دین زرتشتی، با ورود مانکجی هاتریا به ایران آغاز شد و در سال١٣٠٦ با صدور رسمی دستور قربانی نکردن به‌ویژه قربانی نکردن گوسفند مهرایزد از سوی کنکاش موبدان یزد (انجمن پنجایت) وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد. در این سال‌ها آن پاکمردان بزرگ، دستور اردشیر آذرگشسب، دستور رستم شهزادی، دستور فیروز آذرگشسب، دستور نامدار شهریار، دستور تیرانداز، دستور هرمزدیار خورشیدیان، دستور خدایار شهریار، استاد خدابخش بهرام رییسی، استاد رشید شهمردان و بسیاری از یاران که همراه این بزرگواران بودند، کوشیدند تا دین و فرهنگ ژرف اشوزرتشت را از هر اندیشه‌ی وارداتی پاسداری کنند و هرآنچه را که در دین کاستی می‌دیدند کامل سازند و به‌راستی کوشش‌های این مردان مایه‌ی سربلندی هازمان زرتشتی و دین مزدیسنی است و بسی مایه‌ی خوشبختی بیشتر است که انجمن موبدان کنونی نیز هماهنگ‌تر، دنباله‌روی همان راه سازنده‌ی آن پیشینیان بزرگوار است و بی‌گمان روان استاد رشید شهمردان از این کوشش‌ها شاد و خرسند خواهد بود.
دو اثر استاد که در واپسین سال‌های زندگانی پربارش برای آراسته‌شدن به زیور چاپ آماده شدند و به‌حق باید آنان را چکیده‌ی یک عمر پژوهش و تلاش آن پیر فرزانه برشمرد، یکی «فرزانگان زرتشتی» است و دیگری «تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان»، که خواندن هردوی آنها بر هر پژوهشگری بایسته است. دیگر اثر ارزشمند استاد، کتاب «پرستشگاه زرتشتیان» است که در نوع خود اثری است منحصر به‌فرد، این کتاب پژوهشی است پیرامون فرهنگ آتش و نفس وجودی آتشکده و تحقیقی جامع پیرامون تمام آتشکده‌های زرتشتیان از باستان تا کنون به‌همراه شرح‌حالی پیرامون هرکدام و ... این کتاب در سال ١٣٤٦خورشیدی به‌وسیله‌ی سازمان جوانان زرتشتی بمبیی به چاپ رسیده است. مجموعه کتاب‌هایی نیز با عنوان «دین‌نامه» از استاد برجای مانده است که به‌ترتیب «آتش و آتش‌پرستی»، «خورشید نگرشنی» و «اصول سه‌گانه مزدیسنا» هستند و به تلاش نشریه سازمان جوانان زرتشتی بمبیی به چاپ رسیده‌اند.
استاد شهمردان کتابی هم دارند با عنوان «دساتیر آسمانی نیست»‌ که در آن فاصله‌ی زیاد میان باورها و سخنان برخی آذرکیوانیان را با اندیشه‌های خود دستور آذرکیوان بیش از پیش روشن می‌سازد. اثر دیگر استاد که به وسیله‌ی انجمن فرهنگ ایران باستان به چاپ رسیده است، کتابی است به نام «زرتشت و همزمانان او در ویدا» که برداشت‌ها و برگردان‌هایی است از نوشته‌های دانشمندان پارسی، پروفسور شاپورجی کاووس‌جی هدی والا، هیربد شهریار جی باروچا، پروفسور جی نت پتی.
اثر دیگر استاد فهرستی است که از کتاب‌های دینی زرتشتیان (فارسی و انگلیسی) موجود در کتابخانه یگانگی که نوشته‌اند. این فهرست به‌صورت یک جزوه جامع در تیرماه ١٣٥٨خورشیدی به چاپ رسید. دیگر اثر استاد نوشتن و چاپ اوستای درون (فروشی) است که مجموعه نمازهایی است که برای آمرزش درگذشتگان خوانده می‌شود. این کتاب با پیشگفتاری از دستور اردشیر آذرگشسب آغاز می‌شود و آوانویسی‌های فارسی از فروردین‌یشت، یشت گاهان (سروش‌یشت)، سیروزه کوچک درون اشون، درون سروش، درون گهنبار، درون اندام، درون رشن و اشتاد و درون رام را داراست. از استاد برگردانی از گاتها هم برجای مانده (چاپ ١٣٠٩خورشیدی بمبئی) که آنگونه که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته و در گمنامی مانده است. اثر دیگر استاد برگردانی است از کتاب «دانستنی‌های آیین زرتشتی» به قلم دستور خورشید دابو (چاپ ١٣٥٨خورشیدی). در این کتاب دیدگاه‌هایی از سوی دستور خورشید دابو آورده می‌شود که در تاریخ پژوهش‌های زرتشتی بی‌سابقه است و گاه جسورانه ...
اثر دیگر استاد شهمردان برگردان کتابی است از دانشمند نامور پارسی دکتر «جیوانجی مدی»، با عنوان «برادری جهانی در فرهنگ ایران باستان» که به‌وسیله دانشگاه شیراز به چاپ رسیده است و همبستگی دینی در گستره‌ی جهانی و فرا ملیتی در دین زرتشتی را مورد بررسی قرار می‌دهد.
استاد نوشته‌های دیگری نیز به شرح زیر دارد: «سال دینی زرتشتیان»، «زادبوم زرتشت»، «پرتو حقیقت»، «هیچ و همه‌چیز»، «ازدواج و سلوک»،«سیر تکامل تدریجی روح»، «بهترین چهره زندگی»، «در قدم استاد» (رساله‌ای است در باب عرفان)، رساله‌ای در باب «دین ایزدی و پرستش شیدان و نه شیطان»، وبرگردان‌های بسیار و ...
استاد رشید شهمردان از آغاز چاپ ماهنامه هوخت تا روزهای پایانی زندگی‌اش با آن همکاری داشت. مجموعه نوشتار‌هایی نیز از استاد در ماهنامه فروهر، چیستا، مهنامه زرتشتیان و نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان می‌بینیم که نشان از کار پیاپی استاد دارد. استاد شهمردان در آموختن و آموزش دانش‌های دینی و برگزاری آیین‌های دینی و سدره‌پوشی (به‌ویژه در استان خوزستان) نیز شرکتی فعال داشت...
می‌گویند دانشمند بزرگ ایران ابوریحان بیرونی تا روزهای پایانی زندگی‌اش در فراگیری دانش بود و اندوهگین از آن بود که حقیقت‌های بسیاری را درنیافته است و پرسش‌های بسیاری را پاسخ نداده است. ابوریحان بیرونی درگذشت بی‌آنکه در پاسخ دادن به همه‌ی پرسش‌ها کامیاب شده باشد اما خرسند از آن بود که آیندگانی خواهند بود که سزاوار پویش راه او باشند. این داستان، بی‌درنگ سال‌های پایانی زندگی آن درویش فرزانه و آن پیر وارسته استاد رشید شهمردان را در یادها زنده می‌کند، آن ماه‌های پایانی که استاد با تنی رنجور و فرتوت در آن تنهایی غربت، قلب بیمارش به یاد زرتشت و زرتشتی می‌تپید و امید آن در دل داشت که کار بزرگ برگردان مجموعه‌ نامه‌های مانکجی هاتریا را که به خط شکسته گجراتی نوشته و در هند نگهداری می‌شد به سرانجام برساند، افسوس که در بامداد بیست‌ویکم آذرماه ١٣٦٣خورشیدی جان به جان‌آفرین داد و به مینو جهان شتافت. آن مرد بزرگ چشم از جهان فروبست اما دل بدان خوش داشت که آیندگان ادامه‌دهنده‌ی راهش باشند. روانش در مینو جهان شاد و آرام باد.
برگرفته از: http://amordad6485.blogfa.com/post-3450.aspx

 

دستور خدایار، استاد زبان‌های اوستایی و پهلوی

دستور خدایار، استاد زبان‌های اوستایی و پهلوی


دستور خدایار دستور شهریار فرناز خسروی: در حدود سال ۱۲۵۶ خورشیدی، در خانواده‌ی دستور بزرگ یزد، یعنی «دستور شهریار دستور نامدار»، کودکی از مادر زاده شد که دارای هوش و استعداد بالایی بود. نام او را «خدایار» نهادند.

«خدایار» هنگام کودکی و نوجوانی آنچه بایسته بود، همچون نوشتن، خواندن و گذراندن درس‌‌های ابتدایی را در «دبستان کیخسروی یزد»(که تنها دبستان زرتشتیان آن زمان به شمار می‌آمد) فراگرفت.

همچنین چون دستورزاده بود، واجبات دینی و اوستاهای بایسته را نزد موبدان آموخته و «نوزادی» یعنی مرحله واردشدن به جرگه موبدی را نیز سپری کرده و اجازه موبدی گرفت، ولی از آنجا که عشق بسیار به آموختن دانش داشت، با اجازه پدر و مادر به‌سوی هندوستان روانه شد. و «زند»، «پهلوی» و «انگلیسی» را هم در آنجا آموخت.

پس از گذراندن آموزش‌های عالی، چند سالی در هندوستان، به نوشتن مقاله‌های علمی و پژوهشی در مجله‌های گوناگون و یادنامه‌های درپیوند با دانشمندان، خاورشناسان و ترجمه متن‌های پهلوی به فارسی پرداخت. و در سال ۱۲۷۲ خورشیدی کتاب پرارزشی به نام «اندرزنامه پهلوی» مشتمل بر «اندرز دستور آدرباد»، «اندرز بهزاد فرخ فیروز»، «اندرز خسرو کبادان» و «مادیگان شترنک» و «کارنامه اردشیر بابکان» را چاپ کرد.

«دستور خدایار» پس از چاپ کتاب «اندرزنامه پهلوی» که دارای متن کامل پهلوی با آوانویسی به خط دین دبیره و ترجمه به فارسی سره است، به ایران بازگشت تا هم‌کیشان خود را از گنجینه‌ی دانسته‌ها و اندوخته‌های خویش بهره‌مند کند. پس از ورود به یزد، آموزگار دبستان نوبنیاد «دینیاری» شد و آموزش زبان فارسی و انگلیسی به نوباوگان زرتشتی را بردوش گرفت و در بیشتر نشست‌های دینی و گردهمایی‌ها، سخنرانی‌ می‌کرد و همکیشان را به اصول فلسفه‌ی کیش اشوزرتشت آشنا می‌ساخت. همچنین به‌همراه برادر بزرگ‌تر خود «دستور نامدار دستور شهریار»، کارهای دینی و جماعتی را گره‌گشایی می‌کردند.

وی پس از چندی با بانو«فرنگیس» دختر روان‌شاد «موبد خدابخش موبد کیخسرو» پیوند همسری بست.

«دستور خدایار» چون آن‌گونه که در یزد انتظار داشت. منظورش برآورده نشد، به درخواست «انجمن زرتشتیان کرمان» برای آموزگاری دبستان زرتشتیان، به‌سوی آن شهر روانه شد و دو سال به آموزش زبان انگلیسی و همچنین سخنرانی‌های مذهبی پرداخت. چون حقوق آموزگاری و مستمری دولتی به عنوان دستور بزرگی، هزینه زندگیش را برآورده نمی‌کرد، همچنین نمی‌توانست به آرمان‌ها بزرگ خود برسد، پس از پایان مدت قرارداد به یزد بازگشت و پس از توقف کوتاهی در آنجا، باز به‌سوی هندوستان رهسپار شد. در این سفر بود که بیشتر به خواندن کتاب‌های علمی، فلسفی و مذهبی می‌پرداخت و همیشه تلاش می‌کرد تا کتاب‌های مفید برای جامعه را به فارسی ترجمه کرده و در دسترس هم‌کیشان قرار دهد، ولی افسوس به دلیل کوتاهی عمر، جز دوسه عنوان از کتاب‌های او به چاپ نرسید.

از جمله کتاب‌هایی که وی به چاپ رساند و در هندوستان و ایران در دسترس هم‌میهنان خود قرارداد، می‌توان به کتابی با عنوان «خروه اویژه وهدین مازدیسنان» اشاره کرد. در این کتاب که اکنون بسیار کمیاب است، شرح مفصلی درباره‌ی گاه‌شماری در ایران باستان، گاهنبارها، علت ارج آتش، کارهای موبدان، روش‌های پنج‌گانه پیوندهمسری در روزگار ساسانیان و فلسفه و اصول اخلاقی دیگر اشوزرتشت آمده است.

در بمبیی و برای خارجی‌هایی که دوستدار فراگرفت

http://www.yataahoo.com