یزد در سفرنامه ها
یزد شهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد نقطه مهمی به شمار می رود. یک نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجا با فته می شود که موسوم است به ( پارچه یزدی) و به همه جای دنیا صادر می شود، ... تفت به خاطر تولید بهترین نوع نمد در ایران مشهور است، جنس این نمدها همان است که در اروپا رواج دارد و آن را نیز زیر قالیچه می اندازند. این جملات را یک جوان ونیزی به نام مارکوپلو در سفرنامه معروفش در مورد یزد و ویژگی هایش نوشته است، در ادامه نظر دیگران که از یزد در کتابهای خود نام برده و آن را توصیف کرده اند را می خوانید:
حدائق السایح- زین العابدین شیروانی
یزد شهری است مشهور و درالسنه و افواه مذکور... بارندگی در آن دریار کم می باشد و مسکن اهل تجارت و ارباب و دولت است و کوچه و بازارش پاکیزه است... فواکه سردسیرش فراوان و اکثر آن ممتاز... و مردمش عموما شیعه امامیه اند.
مسافرت در ارمنستان و ایران- پ. آمده. ژوبر
ایرانیان از زیبایی و باروری باغهای شیراز، میوه های لذت بخش یزد و آثار اصفهان... کشور خود را ستایش می کنند.
کلنل سی.ام.مک گرگر
از نشانه های چشم گیر یزد بادگیرها، سردابه ها و زیرزمینهای آن است که این هر سه با یکدیگر هماهنگی دارند و وجود اینها نشان دهنده آن است که آب و هوای یزد از نقاط دیگر ایران گرم تر است.
سفرنامه صفاء السلطنه نائینی
از مکاسب میبد که خاصه اهل آن کسب زیلو بافی است که از اینجا به غالب از امکنه زیلو می برند. سفرنامه پولاک- یاکوب ادوارد پولاک
ایرانیان با مهارت هر چه تمام تر شیرینی تهیه می کنند و قنادهای ایرانی در رشته خود از هنرمندان طراز اول جهان به شمار می روند. بهترین نوع شیرینی در یزد و اصفهان تهیه می شود.
سفر نامه اورسل
در حال حاضر قسمت اعظم زرتشتیان در شهر یزد- که آنجا را موطن اصلی خود خود می دانند- سکونت دارند. حرفه اغلب آنها کشاورزی یا تجارت است.
سفرنامه سرپرستی یایکس
مناره ها و بادگیرهای شهر یزد از دور، انسان را به یاد کتاب هزار و یک شب می اندازد.
سفرنامه فرد ریچاردز
احساسات مذهبی در شهر یزد، خیلی جدی تر از اغلب شهرهای ایران است.
آلفونس گابریل
تفت یکی از زیباترین آبادیهای ایران و توقفگاه تابستانی یزدیهای متمول می باشد که خانه های تفننی خود را در میان باغهای مجلل و پر از میوه آن برپا ساخته بودند.
یزد شهر بادگیرها- جلال آل احمد
یزد گویا نه در حمله اعراب لطمه ای دیده و نه در ایلغار مغول. این اولین مطلبی است که در مورد یزد باید به خاطر داشت. درست است که این مصونیت از خرابیهای گذشته را درپیشانی شهر نمی توان دید( چرا که خیابان بندیهای جدید بلایی کمتر از آنچه مغول به بار آورده است نیست). اما درلفاف آداب و رسوم مردم می توان در اینکه زرتشتی و مسلمان به راحتی با هم به سر می برند، در این که دزد و گدا بسیار کمتر دارد، در این که در کوچه بازار کمتر فحش می شنوی و دعوا، و در خیلی چیزهای دیگر... در یزد آب آفتابی نیست. مخفی است. 40-50 متر زیر زمین است. باید از پلکان تاریک و مرطوب و خنک جوها سرازیر بشوی و مواظب باشی پایت نلغزد و وقتی از تشنگی به جان آمدی به مجرای قنات برسی و ببینی زنها نشسته اند و و در آن تاریکی زیر زمین رخت یا ظرف می شویند... و ندانی از این همه پله چطوری بالا بروی.
یزد از یک نظر موزه ابزار عزاداریهای محرم است. سه چهار نخل بزرگ در گوشه و کنار شهر است. در روزگاری که آسمان را شبکه بندی درهم و برهم سیم کشی های برق و تلفن مغشوش نکرده بود، برای حرکت دادن هر یک از آنها دست کمن صد مرد لازم بوده. اما سیم های تمدن در آسمان شهر، پای این نخلها را مدتهاست به زمین کوبیده و اکنون هرکدام گهواره مشبکی می مانند که انگار روزی اسباب بازی غولی بوده و گمان میکنی از وقتی دوران جن و پری ها و افسانه های گرز صدمن رستم تمام شده است از این بازیچه ها نیز دل غول بچه ها را زده اند که در گوشه ای انداخته اند و رفته اند. نخل میدان شاه، نخل میدان امیر چقماق و دیگر نخلها که اسمشان را فراموش کرده ام.
ایرج افشار
زیلوی خوب، بافت میبد و اردکان یزد است. این دو آبادی از امنه قدیم در بافت زیلو شهرت داشته اند. هنوز اکثر زیلوهای ایران در یزد تهیه می شود.
هوای بهار در یزد خوب و دلپذیر است، مشروط بدان که باد تند و گرد وخاک کویری شهر نبارد و هوای آرام و نسیم سبک باشد. به قول مردم یزدی دولاخ نشود.
زیر آسمان کویر- علی اصغر مهاجر
سی و چهل کیلومتر مانده به یزد، از هر طرف که نگاه می کنید خاک کویر دست خورده است. به دان می ماند که هزاران هزار یزدی، در طی هزار سال با آن بیلهای رعب آور خود به جان دشت کویر افتاده اند و در پی گنجینه ای عزیز شب و روز خاکهای را زیر و رو کرده ناد: پشته ها، گودیها، خراشها، بریدگیها، کله قندیها، گرده ماهیها در چند صد کیلومتری مربع از بیابانهای اطراف یزد، استیلای کویر را در هم شکسته و در جبروت آن را پایمال کرده است.
.... شهر یزد به واقع پایتخت کویر است و اگر یزدیان از تفوه به این گفته می پرهیزند از آن روست که عادت به سخنگویی نکرده اند. خاموش و شکیبا به همت بازوان پرطاقت خود مالک الرقاب کویر شده اند.
.... دقت و حوصله دهقان دارالعباده کم از آن مقنی پر کار نیست که ده ساعت تمام در ژرفای چاه کلنگ به توده های شن می کوبد و کوره قنات احداث می کند... تلاش در زیر آفتاب سوزان جزولاینفک فطرت کشاورزان یزد است. درسی که دهقان یزدی در زیر آسمان کویر آموخته است مبارزه با قهر طبیعت است. قهر طبیعت هم با مقایسات روزمره ما آشنا نیست... دهقان یزدی همیشه با قهر طبیعت دست و پنجه نرم کرده است و از سلسله ارزشهای انسانی بیش از دو حلقه آن مفید به حال زندگی خود ندانسته اند: کار و زحمت مستمر- قناعت و کم خوری مدام.
تاجر یزدی چسبنده ترین موجودات کویر است. چسبندگی به میز و دفتر و تجارت و هر چه مظروف این ظرف پنج حرفی به حساب می آید، طبیعت ثانوی او شده است.
فروغ پوریاوری
وقتی به یزد سفر می کنی تنها در پهنه جغرافیا جا به جا نشده ای که در عمق تاریخ، به هزار توهای افسانه خریده ای و تاریخ و افسانه در این شهر کویری چندان به هم آمیخته اند که بازشناختشان ناممکن است. یزد بافتی دیگر، مردمی دیگر و اساسا جنس دیگری دارد. صفا و محبت مردم یزد را در کمتر جایی می تون سراغ کرد.
دکتر پرویز ورجاوند
برای من شهر یزد و آنچه در قالب کالبد معماری و بافت و مسایل مربوط به حیات و روند زندگی این شهر از دیرباز تاکنون مربوط می شود، در مجموع همه نشانه عظمت نسلهای پی در پی است که در کار ساخت و ساز در این سرزمین کهن سال به تلاشی حماسه گونه پرداخته اند. شرایط زیست محیطی یزد با توجه به قرار گرفتن در منطقه ای خشک، کم باران و دارا بودن آفتابی درخشان و در بخش عمده ای از سال سوزان ، برای هر پژوهشگر ژرف اندیش می تواند این پیام را در بر داشته باشد که باشندگان این سرزمین توانسته اند از کهن ایام با برخورداری از خرد چشمگیر خود به گونه ای آگاهانه و اندیشمندانه با این طبیعت به تفاهم برسند و بتوانند در منطقه ای با مشکلات بنیادین زیست محیطی دست به آبادانی بزنند.
بافت شهر یزد و معماری آن چه از نقطه نظر شکل شبکه بندی چه از نظر ایجاد کوچه های سر پوشیده و کوچه های نیمه سر پوشیده که سایه روشنهای مطلوبی در مسیر آنها ایجاد شده، استقرار آب انبارها در میدانگاههای محله ها و در مسیر دو محله با پله های بسیار عمیق، گزینش مصالح ساختمانی مرکب از خشت و کاهگل و سیمگل، کاربرد بادگیرها در گونه های مختلف، از نظر من همه و همه حکایت از وجود فرهنگ توانایی در این سرزمین دارد که به گونه ای پیوسته از زمان بنیانگذاری این شهر به بعد و دست کم تا حدود هفتاد سال پیش، خردمندانه در طرح ریزی و نقش اندازی وگسترش شهر به گونه ای چشمگیر حضور آن را شاهد هستیم.
http://mehrnegar2007.blogfa.com
| ||||||||||||||||||||||
|
" اهورا مزدا از نیروی رسایی، جاودانی و راستی که همبسته یکدیگر و مایه بارآوری و فراوانی است به کسی ارزانی میدارد که پرهیزگاری وهومن را در کار و کنش پیشۀ خود سازد. چنین کسی در اندیشه و منش دوست اهورامزدا خواهد بود.یسنا هات سی و یکم بند بیست و یکم
اوروتُو:« دوست ، یار و فادار »
دوستی با اهورامزدا بالاترین پایگاه پارسایی و پیروی از اندیشه نیک است . دوست مزدا کسی است که در پرتو وهومن، گفتار و کردار خویش را انجام دهد و با پرهیزگاری و پارسایی زندگی خود را به سرانجام رساند در ازل پرتو حسنت و تجلی سر زد -عشق پیدا شد آتش به همه عالم زد آتش عشق گرمی بخش و دارای بالندگی و زندگی ساز است .اشو زرتشت نور یا آتش را برای پرستش سو ی نماز گزینش می کند.خرد نیز نمادی از روشنایی و فروغ است،پرتویی که با آن روشنایی راه زندگانی پدید می آیدو آدمی را به هدف یعنی عشق به آفریدگار و هستی می رسدو رسیدن به عشق اهورایی در اصل و آغاز راه سوز وگداز آمیخته به آتش است،نه آتشی سوزاننده و خاکستر کننده است بلکه آتشی روانساز و اندیشه ساز و پویاست.
الهی آتش عشقم به جان زن شرر زان شعله ام بر استخوان زن
چو شمعم بر فروز آز آتش عشق در آن آتش دلم پروانه سان زن
ز آتش که نماد دین زرتشت درس بگیریم
فراموش نکنیم که شعله های فروزان آتش در همه حال برای ما درس هایی آموزنده دارند .
نخست این که ما نیز همچون شعله های فروزان آتش باید پیوسته روی به سوی بالا داشته باشیم و بکوشیم تا به یاری اهورا مزدا در راه کمال و پیشرفت در زندگی گام های مثبتی برداریم .
دوم این که در زندگی مانند آتش پویا و زاینده بوده و پیوسته در کوشش و جنبش و پویش باشیم.
سوم این که بکوشیم تا همچون آتش به دیگران گرمای عشق و محبت و مهربانی هدیه کنیم.
چهارم این که همچون آتش ، با سیاهی ها پیکار کنیم و محیط اطراف خود را روشن کنیم .برای این کار باید ابتدا خود آگاه باشیم و سپس دیگران را آگاه کنیم.
پنجم این که همچون آتش همه این کارها را در کمال آرامش انجام دهیم و محیطی همراه با آسودگی و آرامش برای خود و دیگران فراهم آوریم |