راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

سپندارمذگان را خجسته دارید

۲۹سپندارمذگان روز مهرورزی و روز عشق ایرانیان ♥

بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند. در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند . به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است . سپندارمذ لقب ملی زمین است یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان سپندارمذ را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. پسوند گان هم به معنی جشن است، و در نتیجه سپندارمذگان به معنی جشن سپندارمذ(جشن روز زن و زمین) است. در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است ، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می‌‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌‌گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهان‌بینی ایرانیان باستان است. شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از ۲۵ بهمن ( Valentine) به ۲۹ بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم. به ولنتاین نه بگویید و سپندارمذگان را خجسته دارید .

 

جشن بهمنگان


جشن بهمنگان (منش نیک) بهمن روز از بهمن ماه برابر با دوم بهمن ماه بهمن نخستین آفریده ی اهورامزدا است. از این روی پس از نخستین روز که هرمزد روز نام دارد؛ دومین روز هر ماه را در تقویم ؛بهمن می خوانند و به مناسبت همزمانی نام روز و ماه بهمن، جشنی به نام جشن بهمنگان گرفته می شده. بهمن در اوستایی: « وُهومَنَه » و در پهلوی: « وَهمَن به معنای اندیشه نیک است. بهمن بعدها یکی از امشاسپندان نیز شده است. امشاسبندان بهمن، از بزرگترین امشاسبندان است و از دیدگاه معنوی؛منش نیک را می توان برای انسان، به عنوام "مشاور "شناخت. بهمن پیام آور زندگی و دارایی است و با حضور مداوم او سود زیاد مادی و معنوی حاصل میگردد. تاریخچه: این جشن برای فراموشی کینه ها عقد ها و همبستگی و انساندوستی بوده که ریشه آن هنوز در ما وجود دارد. میگویند برپایی و انجام آداب و رسوم این جشن منسوب به وزیر خردمند ویشتاسپ شاه به نام جاماسپ است و اعتقاد بر این بود که این روز پرشگون و پربرکت است.مردم آن را به فال نیک می گرفتند و در انجام کارها در این هنگام سودمند میشمردند. بزرگترین اندیشمند تاریخ " زرتشت پاک" نیز در گاث های خود از نام بهمن بسیار استفاده کرده و در جایی میگویید: « و ترا پاک شناختم ای مزدا اهورا آن گاه که بهمن به سوی من آمد و از من پرسید که هستی و از کدام کس هستی؟» چگونگی انجام جشن: این جشن از لحاظ کاربرد اجتماعی جشنی است که همیاری مردم با یکدیگر و اظهار شادمانی و نواختن موسیقی و خوشحالی و نشاط همگانی را در بر داشته است. در اکثر خانواده ها و مجامعی که برای تجلیل و شکوهمندی این جشن گرد هم می آمدند سور و مهمانی گیرایی برپا می شد. این جشن شناخت بیشتر از گیاهان دارویی است. در این روز آشی به نام دانگو به صورت گروهی پخته می شده است که نام دانگو / دانگی برگرفته از همین سنت اشتراکی است. در این روز سپند را با شیر می خورند و از تمام میوه ها در جشن استفاده می شده. انواع غذا ها و گوشت ها را می پختند. شعر فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد عید فرخندهی بهمنگان و بهمن ماه (فرخی سیستانی)Navid Poormazyar

ادامه مطلب ...

تفسیری از چهار آخشیج


 چهار آخشیج :

بکوشید تا گوهران هر چهار ....... بدارید پاکیزه و بی غبار

ز باد لطیف و ز آب روان ......... ز رخشنده آتش ز خاک گران

نزد زرتشتیان چهار آخشیج ِ (عنصر) باد و آب و آتش و خاک سپند و ارجمند است و بیشتر در اوستا از آنها سخن رفته و برخی از آنها نیز در اوستا دارای یشت ویژه ای هستند. هر زرتشتی وظیفه دارد در پاسداری و پاک نگاه داشتن و درست استفاده کردن از این عناصر طبیعی کوشا باشد،

باد که برابر مفهوم هوا در زبان پارسی امروز است، یکی از چهار آخشیج و برای زندگی کاملا حیاتی است. آلودن هوا پیامد هایی جبران ناپذیر بر زندگی در کره زمین دارد. در گاه شمار زرتشتیان، روز بیست و دوم ماه به نام باد است. در آیین زرتشتی برای آفریدگان نیک و سودمند اهورامزدا، ایزد و موکل قائل هستند که ایزد باد در اوستا وایو نامیده شده است و در رام یشت ستوده می شود.

آب ، نماد مادی خورداد امشاسپند است و پس از آتش، سپندترین آخشیج نزد زرتشتیان است. یشت پنجم که بلندترین و کهن ترین یشت هاست،" آبان یشت" نامیده می شود. روایت های گوناگون تاریخ نیز به تقدیس آب نزد ایرانیان باستان اشاره می کند از جمله که ایرانیان آب روان را نمی آلایند. ایزد موکل بر آب در اوستا (اردویسور آناهیته) نام دارد. دهمین روز از گاه شمار زرتشتی به نام آبان است.

خاک یا زمین، در پناه چهارمین امشاسپند است. در اوستا «زامیاد یشت» در بزرگداشت این آفریده نیک اهورایی سروده شده است. خاک نیز مانند سه عنصر دیگر به خاطر سودمندی هایی که دارد، در آیین زرتشتی ستوده شده است. یکی از اسباب پیشرفت ایران کهن، ارجمند داشتن همین خاک بوده است. در ایران باستان، آبادانی، کشت و کار را، کارِ نیک (کرفه) می دانستند و کشاوزی را کاری پسندیده می شمردند و آن را به دیگر کارها برتری می دادند چنانکه در اوستا آمده است: «کسی که گندم می کارد به این می ماند که راستی می افشاند» در سراسر اوستا به آباد کردن زمین و گرامی داشتن خاک سفارش شده است. همه ایرانیان آنچه را که نیک و سودمند است می ستوده اند و زمین را که در سودبخشی سرآمد دیگر آفریدهای نیک اهورایی است، سپنته (مقدس) دانسته و نمی آلودند. و بیست و هشتمین روز از گاه شمار زرتشتی به نام زامیاد، به معنای زمین است.

آتش ، به عنوان نماد مادی اردیبهشت امشاسپند در دین زرتشتی ارجمند به شمار می رود و همانند هر سه آخشیج دیگر مورد ارج و احترام زرتشتیان است. آتش به اعتبار ویژگی هایش جایگاه و پایگاه خاصی در میان زرتشتیان دارد. آتش از بین برنده ناپاکی ها است و خود پاک می ماند. آتش روشن کننده تاریکی ها و گرمابخش است. به روایت شاهنامه، آریاییان در زمان پیشدادیان، راه افروختن آتش را یافتند و شیوه مهار کردن آن را آموختند و از آن زمان، تحولی شگرف در چگونگی زندگی مردم پدید آمد و این رویداد بزرگ میهنی را جشن گرفتند که سده نامیده می شود. ایرانیان در زمان اشوزرتشت نیز آتش را به پیروی از سنت نیک نیاکانشان به درستی نگاه داشتند و بر پایه جهان بینی تازه ای که یافته بودند، به عنوان نشانی از فروغ بی آغاز و بی انجام آفرینش، همواره گرامی می داشتند و این دو انگیزه نیرومند یکی ملی و دیگری دینی، توانست آتشکده ها را همانند پرچمی مقدس تا امروز فروزان نگاه دارد.

ایرانیان، خداوند را شیدان شید (نور همه نورها) و نورِ آتش را پرتوی از کل می دانند. بنابر این، زرتشتیان به پیروی از نیاکان خود به هنگام نیایش، روشنایی را به عنوان پرستش سوی (قبله) خویش برگزیده اند تا از این راه بهتر بتوانند فروغ درونی خود را به اهورامزدا که نور همه نورها است، پیوند بزنند. ایزد آذر در اوستا به عنوان پرتو اهورامزدا خوانده شده و از این تعبیر بلند پایگی آتش بر ما آشکار می شود. نهمین روز از ماه زرتشتی به نام آذر است.

نور و آتش در نزد همه مردم جهان ستوده شده و در همه دین های بزرگ نیز گرامی و ارجمند است.

برگرفته ازhttp://artapatnews.vastblog.com