راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

فرزانه دستور اردشیر



فرزانه دستور اردشیر

دستور اردشیر پور دستور نوشیروان از فرزانگان زرتشتی کرمان است . در علم لغت و فرهنگ دستی بسزا داشت در زند و پازند و پهلوی استاد بود .
تاریخ تولد و درگذشت این دستور نامور دقیقا مشخص نیست اما آنچه معلوم است دستور اردشیر در سال 975 خورشیدی بنا به دعوت اکبرشاه ، پادشاه هندوستان برای کمک و یاری میرجمال الدین حسین در تالیف فرهنگ جهانگیری به هند مراجعت نموده است .
از آنجائیکه دستور اردشیر واژه های پارسی و سره ، زند و پهلوی را به خوبی می دانست اکبر شاه امر می کند برای اردشیر دانای زرتشتی کرمان زر فرستاده و از شاه عباس صفوی پادشاه ایران می خواهد که وی را از کرمان به هند گسیل دارد .
دستور اردشیر پس از اتمام کار خویش در سال 977 خورشیدی به شهر کرمان باز می گردد . ایشان در فروردین ماه سال 977 خورشیدی نامه ای به دستور قیامدین ساکن بروچ می فرستد که متن این نامه در کتاب روایت داراب هرمزدیار ظبط است .

فرزانه مانکجی لیمجی هاتریا



( اولین نماینده پارسیان هند در ایران )

فرزانه مانکجی پور لیمجی پور هوشنگ هاتریا در 21 آذرماه 1192 خورشیدی در موراسومالی از توابع بندر سورت دیده به جهان گشود . اجداد مانکجی ایرانیانی بودند که در زمان صفویه از طریق هندوستان به این نقطه مهاجرت و در آنجا سکنی گزیدند . از آنجائیکه این بندر مرکز تجاری مهمی بود و کلیه کشتیهای تجاری دولت انگلیس در این بندر توقف نموده و تخلیه می شدند ، شغل بیشتر پارسیان آنجا نیز تجارت و ارسال مرسولات به دیگر نقاط بود . اما بنابر مصلحتی دولت انگلیس توقف کشتیها را در بندر سورت به بندر بمبئی منتقل نمود . این جابجایی تاثیر کلی بر زندگی پارسیان داشت و آنها نیز به ناچار از بندر سورت به بندر بمبئی مهاجرت نمودند ، در آن زمان مانکجی پنج ساله بود که روانشاد لیمجی ( پدرش ) در مورد مهاجرت ها و آئین او برایش صحبت می نمود از اینکه زرتشتیان ایران چه سختیهایی را پشت سر گذاشته و چرا مهاجرت نمودند تا اینکه سن مانکجی به چهارده سالگی رسید . چون رسم پارسیان مقیم بمبئی این بود که در مراسم ها و گردهمائیها شجاعتهای پهلوانان ایران ( شاهنامه ) و تاریخ ( زرتشتیان ) خود را بخوانند ، مانکجی نیز در این تجمعات و گردهمائیها شرکت داشت و به دقت به تاریخ گذشته اش گوش می داد همان زمانیکه هم سالان او در کوچه ها مشغول بازی و شادمانی بودند . با این صحبتها میل به وطن ( ایران ) از همان دوران نوجوانی در ذهن مانکجی وجود داشت ، چند سال بعد ( 1207 خورشیدی) در یک شرکت انگلیسی مشغول به کار شد و از طریق همان شرکت و دولت انگلیس به عنوان حسابدار فعالیت خود را ادامه می داد تا جائیکه به علت راستی و صداقتش از طرف وزیر مختار انگلیس به سمت تحویلداری نقدی پول دولت انگلیس که به مصرف قشون می رسید منصوب گشت . ایشان همیشه از ایرانیانی که به هند مسافرت می نمودند جویای احوال زرتشتیان ایران بود و بارها به نیت سروسامان بخشیدن به اوضاع زرتشتیان ایران قصد مسافرت کرد که متاسفانه به دلایل شغلی این مسافرت میسر نشد . مانکجی با توجه به سمتی که داشت هر زمان مقاماتی از ایران به هند می آمدند آنها را به منزل خویش می برد و کمال احترام و پذیرایی را نسبت به آنان انجام می داد ، شاید اینگونه فکر می کرد که روزی با کمک اینان بتواند گوشه ای از مشکلات همدینان ایرانیش را برطرف سازد . بالاخره مانکجی با تمام گرفتاریهایش توانست موافقت مسئولینش را برای مهاجرت به ایران به دست آورد و ایشان ( نماینده گان دولت انگلیس ) چهار سفارش نامه به نمایندگان خود در بندر بوشهر ، بغداد ، استامبول و تهران نوشتند تا آنان کمال احترام را نسبت به مانکجی بنمایند و ایشان را در نیک و بد از خود دانسته و حرمت او را نگه دارند و در کلیه امور ایشان را همراهی نمایند . در همین زمان انجمن بهبود حال زرتشتیان ایران ( انجمن اکابر هند ) که متوجه شد صاحب مذکور قصد مراجعت به ایران را دارد و از آنجائیکه قبلاً پولی را برای ساخت دخمه جدید به یزد فرستاده بودند و متاسفانه پول حدر رفته بود و دخمه نیز ساخته نشده بود از مانکجی درخواست نمودند که به نمایندگی از طرف این انجمن کار ساخت دخمه را به اتمام رساند و از طرف انجمن اکابر هزینه های این کار به ایشان پرداخت شد در ضمن انجمن فوق نیت مانکجی را محترم دانسته و قول همه گونه همکاری را به عنوان نماینده خود به ایشان دادند و ایشان رهسپار ایران شد .
مانکجی در تاریخ 1233 خورشیدی توسط کشتی بخار و با همسفر خود حاجی میرزا حسینخان مشیرالدوله ( سفیر کبیر دولت ایران ) وارد بندر بوشهر شد .سپس از آنجا روانه شیراز و از راه تخت جمشید وارد یزد شد . در آن زمان زرتشتیان از دین خود بکلی بی خبر بودند که به جرات می توان گفت اگر مانکجی به کمک ما نیامده بود نشان زرتشتیان از میهن پیغمبرشان محو می گشت. بنابراین کوشش و پشتکار این دانشمند از خودگذشته نقطه عطفی برای تثبیت جامعه زرتشتی شد . او پس از اقامت در یزد به عنوان نماینده انجمن اکابر صاحبان پارسی و با کمک مالی ایشان دو عدد دخمه و یکعدد آتشکده بنا نهاد و پس از آن آداب و سنن زرتشتی را که به باده فراموشی رفته بود دوباره از نو زنده کرد و با خرج خود سدره و کشتی تهیه و زرتشتیان را سدره پوش نمود و آنان را از قربانی کردن منع کرد و باز هم با کمک مالی انجمن اکابرهند یکصد نفر از دوشیزگان زرتشتی را به منزل بخت فرستاد و طلاق دادن زن زرتشتی را کلا گناه دانست و جشنها و گهنبارها را دوباره بجای آورد.
بعد از آن عزیمت به کرمان داشته ( 1235 خورشیدی ) و همانند یزد زرتشتیان کرمان را نیز سعادتمند کرد در این میا ن به واسطه روح بلندش در شاه نعمت الله ماهان توسط رحمتعلیشاه ملقب به درویش فانی شد ، از آن به بعد سعی در رفع تعدیات از جمله جزیه که فشارهای سنگینی را برطایفه زرتشتی داشت نمود. ( " مانکجی صاحب، کاری را بر عهده گرفت که خارج از توانایی انسان است و در واقع کار رستگاری زرتشتیان هیچ کمتر از معجزه نیست ") بالاخره با پشتکار فروان و روحی خستگی ناپذیر ، زرتشتیان را ازستمی که در قرون متمادی روحشان را معذب میداشت آزاد ودرسال 1261 خورشیدی رسما دستور لغو جزیه را از پادشاه ایران ناصرالدین شاه قاجاردریـافت نـمود . مانکجی هـاتریا بـا اندیشه ای روشن جهت تداوم جـامعه زرتشتی وبـرای رسیدگی بـه امـور اجتماعی زرتشتیان ابتدا انجمن زرتشتیان یـزد و سپس انجمن زرتشتیان کـرمان را پایه ریزی کـرد. او درسن کهولت تنها ثـروت خود را کـه منزلش بود وقف جماعت و انجمن نمود و سرانجام فرزانه مـانکجی هاتریا در روز وهمن و ماه مهر در سال 1269 خورشیدی در سن 77 سالگی دار فانی را وداع گفت و رهسپار گروثمان شد.

منبع : فرزانگان زرتشتی نوشته رشید شهمردان

استاد رشید شهمردان


اشتاد - روز دی‌به‌مهر فروردین 1284 خورشیدی برابر با 5 آوریل 1905 میلادی همزمان بود با تولد رشید شهمردان ، مردی که به گواهی تاریخ در راه شناسایی فرهنگ ، تاریخ و دین زرتشتیان گامهایی بلند برداشت .

او از خانواده ای ایرانی بود که در هندوستان چشم به جهان گشود و در هفت سالگی برای آموختن زبان فارسی به ایران آمد و بعد از چند سال به هندوستان بازگشت و زیر نظر دینشاه ایران در زمینه های گوناگون به فعالیت پرداخت و همچنین با حضور استاد ابراهیم پورداوود به آموخته هایش افزوده شد . او در طول زندگی خود همواره به دنبال تحقیق و آموختن بود و هیچ گاه از این امر غافل نشد از جمله کتابهای ازرشمند او تاریخ زرتشتیان ، فرزانگان زرتشتی و پرستشگاه های زرتشتیان است که گواهی بر این ادعا است و در کنار این دو کتاب می توان به تطبیق خرده اوستا با نسخ قدیمی موجود به خط دین دبیره و همچنین ترجمه گاتها اشاره نمود که ارزش کار وی را دو چندان می نماید .

استاد رشید شهمردان بیشتر سالهای زندگی خود را در مکان های گوناگون ایران ، هندوستان و ... به تحقیق و پژوهش پرداخت . حاصل زندگی ایشان 6 فرزند ، سه پسر بنام های بهمن ، بهرام و سروش و سه دختر بنام های آب نئیر ، پروین و نرگس می باشد . استاد رشید شهمردان چند سال پایان عمر خود را در آمریکا گذراند و در روز 21 آذر ماه 1362 چشم از جهان فروبست .

فهرستی از آثار استاد رشید شهمردان

1. حرف راست                                                                     21. بازگشت روان در اسلام 

2. دساتیر کتاب آسمانی نیست                                               22. سیر تکامل تدریجی روح

3. پیامبری زرتشت                                                                23. ازدواج و سلوک

4. فرزانگان زرتشتی                                                              24 . کلیسای نتردام

5. خرده اوستا (به الفبای دین دبیره)                                         25. دیوید کاپرفیلد           

6. خرده اوستا (به الفبای فارسی)                                 26. بهترین چهره زندگی                      

7. خرده اوستا (با ترجمه فارسی)                                            27. مسرت بشر                     

8. تعلیمات زرتشت                                                               28. هیچ چیز و همه چیز               

9. آتش و آتش پرستی                                                          29. هفتاد گل               

10. خورشید نگرشنی                                                          30. پرتو حقیقت            

11. اصول سه گانه مزدیسنی                                                31. رامای               

12. زرتشت و همزمانان او در ودا                                             32. در قدم استاد              

13. سال دینی زرتشتیان                                             

14. زادبوم زرتشت                                                    

15. پرستشگاه زرتشتیان                                              

16. فهرست کتابهای دینی زرتشتیان                               

17. تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان

18.دانستنیهای آیین زرتشتی

19. اوستای فره وشی

20. آثار مهر پرستی در دین ایزدی و پرستش شیدان نه شیطان

روانشاد استاد شهمردان، این بزرگمرد تاریخ و فرهنگ زرتشتی، در آخرین نامه‌ای که از آمریکا برای یکی از دوستانش نوشته‌است چنین می‌گوید:


وضع من در اینجا چنان است که در خانه محبوسم. وسایل بیرون رفتن ندارم. در اینجا همه‌کس باید ماشین داشته باشد. وسایل ارتباط عمومی ندارم. افزون بر این به‌واسطه‌ی حمله قلبی از پیاده‌رفتن به کلی بازمانده‌ام. پسرم هم مدتی است در اینجا نیست،‌ به مسافرت رفته و گرفتار است. همین که کارم درست شد، از اینجا حرکت می‌کنم. اگر من برای چند روز به ایران بیایم که یادداشت‌های خودم همراه با کتاب‌های لازمه‌ام را بردارم و بروم، که زحمتی فراهم نمی‌شود؟


مانگجی صاحب هنگام اقامت در ایران، نامه‌های زیادی به انجمن پارسیان نوشته که همه‌ی آن‌ها در دوازده جلد دفتر بزرگی به خط شکسته گجراتی ضبط نموده‌اند و آن در دفتر انجمن بمبئی بود و چون آن هنگام به واسطه‌ی حمله قلبی سخت مریض بودم، و سپس برای شرکت در کنگره ایران‌شناسی سال 1350 به ایران دعوت شدم، مطالعه آن به دنبال افتاد. اینک خیال دارم اگر توفیقی به‌دست آید و کمک مالی برسد، به‌وسیله‌ی یک نفر از هندوان پیر خارج از بمبئی که خط شکسته گجراتی را می‌تواند بخواند، آن را بررسی و چنان‌چه مطالبی داشته باشد، ترجمه‌ی آن را برای شما بفرستم که در انتشار آن اقدام نمایید. تازه‌یی در اینجا ندارم. زیرا کسی را نمی‌بینم و زرتشتیانی که در سانفرانسیسکو هستند، همه به خود مشغولند و کسی به یاد این درویش نیست. امیدوارم فوری جواب بنویسید که به تهیه حرکت به ایران مشغول شده و از آنجا به بمئی بروم…


اینک نیز فشار بر قلب زیاد شده و از کار بازمانده‌ام. فقط اوستا می‌خوانم.


فرزانه گرامی، استاد بزرگوار، پیر راه زرتشت، به آرزوهایش که جمع‌آوری و ترجمه دوازده جلد از اسناد تاریخی دست‌نویس زرتشتیان که به زبان گجراتی بود، نرسید و متاسفانه در بامداد روز 21 آذرماه سال 1363 به سن 78 سالگی جهان فانی را به‌درود گفت .

روانش شاد و نیکی نامش جاودانه باد.