راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

دقیق ترین گاهشمار جهان


داریوش دبیر

تقویم جلالی به استناد پژوهش محققان و گفته‌های اخترشناسان، دقیق‌ترین گاهشمار جهانی است. در برابر تقویم اروپایی که در هر ۲۵۰۰ سال یک روز خطا دارد، گاهشمار جلالی در هر ۱۰ هزار سال یک ثانیه خطا دارد.

پیدایش دقیق‌ترین گاهشمار مدیون تلاش گروهی از ستاره‌شناسان ایرانی است که به دستور سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی مأمور تعیین و محاسبۀ دقیق سال خورشیدی شدند.

عبدالرحمان خازنی، ابومظفر اسفزاری، ابوعباس لوکری، محمد بن احمد معموری، میمون بن نجیب واسطی و ابن کوشک بیهقی مباهی از جملۀ این منجمان بودند، اما مشهورترین آنها مردی است که در دیوان رباعیاتش مکرراً از "فرصت کم" و "دو روز عمر" و "بازی فلک"، یعنی از زمان و پیمانه سخن گفته‌است. حکیم ابوالفتح عمر ابن ابراهیم نیشابوری مشهور به خیام.

صدا
توضیحات دکتر علی حصوری، تاریخدان و اخترشناس ایرانی مقیم سوئد دربارۀ اهمیت تقویم جلالی و گاهشماری در میان ایرانیان باستان
مبدأ گاهشماری ایرانی

در تقویم رسمی فعلی در ایران و افغانستان گاهشماری خورشیدی برپایهٔ تقویم جلالی است که به سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی منسوب است.

مبدأ گاهشماری هجری خورشیدی مانند گاهشماری هجری قمری، هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه در تاریخ ۲۴ تیر سال یکم هجری خورشیدی (۱۶ ژوئیه ۶۲۲ میلادی) است. البته سال خورشیدی با سه ماه و ۲۴روز تفاوت در اعتدال بهاری، یعنی اول فرودین که طول مدت شب با روز برابر است، آغاز می‌شود.

تا پیش از پیدایش تقویم جلالی در سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ سال به دوازده ماه سی‌روزه تقسیم می‏شد؛ یعنی یک سال برابر بود با ۳۶۰ روز. پنج روز باقی‌مانده هم عموماً در اسفندماه به روزهای سال اضافه می‌شد.

به این ترتیب، پنج ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵/۵۱ ثانیه از سال باقی می‏ماند. این زمان در هر چهار سال، یک روز می‏شد و از آنجا که در محاسبه نمی‏آمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر می‏کرد.

ایرج ملک‌پور، استاد نجوم دانشگاه تهران، که اینک بیش از سه دهه است، نامش در ابتدای تقویم‌های ایرانی درج است، چند سال پیش گفته بود که پیش از پیدایش تقویم جلالی ایرانی‌ها از تقویم یزدگردی استفاده می‌کردند، ولی کبیسه‌ها را اجرا نمی‌کردند.

به گفتۀ آقای ملک‌پور، در واقع هر کس به میل خود کاری می‌کرد. تا این که در دورۀ ملک‌شاه سلجوقی و بر احتمال نزدیک به یقین با فرمان خواجه نظام‌الملک تصمیم گرفته شد، تا در توس و اصفهان و مرو رصد کنند، تا دریابند خورشید در روز اول فروردین در اعتدال بهاری نیم‌کرۀ شمالی قرار دارد یا نه.

حکیم عمر خیام از بنیادگذاران تقویم جلالی

نتیجۀ این تحقیق، تکان‌دهنده بود. تقویم ایرانی حدود بیست روز با تقویم نجومی فاصله داشت. یعنی در روز دوازدهم اسفند، عید نوروز به اشتباه جشن گرفته می‌شد. برای جبران این اشتباه، اول فروردین هجده روز جلوتر برده شد و در ابتدای اعتدال بهاری، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت.

در محاسبۀ جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه کردند. البته، پس از هر هشت دورۀ چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‏دادند.

در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز به حساب آمد تا همچنان تقویم خورشیدی با تقویم نجومی همزمان باقی بماند. بدین ترتیب، روز نوروز به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.

گاهشمار ایرانی دیگر تغییری نکرد، تا اینکه ۸۵ سال پیش در دورۀ رضا شاه با تغییراتی جزئی صورت امروزی خود را یافت.

تغییرات در گاهشماری ایرانی در دورۀ رضاشاه

تا سال ۱۳۰۴ خورشیدی تقویم رسمی ایران بر اساس گاهشماری هجری قمری بود که ۱۱ روز از تقویم خورشیدی کوتاه‌تر است و به این ترتیب فصول سال مطابق این گاهشماری در گردش.

نام ماه‌های ایرانی هم بر اساس گاه‌شماری قمری بوده، مثل محرم و صفر و رمضان. اما با تصویب مجلس شورای ملی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴، گاهشماری هجری خورشیدی، تقویم رسمی ایران شد و نام ماه‌ها هم به نام‌های اوستایی تغییر کرد.

تقویم قمری به عنوان سال‌شمار مذهبی در کنار گاهشمار خورشیدی باقی ماند، اما به ترتیب فصول و زمان‌بندی دقیقی که در دورۀ ملک‌شاه سلجوقی انجام شده بود، بازگشت. با این همه، تقویم امروزی ایران و افغانستان تفاوتی هم نسبت به تقویم جلالی دارد که مربوط به نحوۀ محاسبۀ کبیسه است.

مطابق تقویم مدرن ایران تنها به جای افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال سی و یک روز، و پنج ماه دوم سی روز و اسفند را بیست و نه روزه قرار داده شد که هر چهار یا پنج سال، سی روز محاسبه می‏شود. در این تقویم سالی که اسفند آن سی روز است، کبیسه نامیده می شود.

در یک دورۀ ۳۳ ساله، هشت سال کبیسه وجود دارد، یعنی در هر دوره، یک‌ بار به جای هر چهار سال، بعد از پنج سال کبیسه گرفته می‌شود.

طول ماه‌های این تقویم در طول تاریخ و در کشورهای مختلف متفاوت بوده است، ولی از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماه‌ها یکسان شده‌است. تنها تفاوت گاه‌شماری ایران و افغانستان، نام ماه‌هاست که در افغانستان برگرفته از زیج تقویم جلالی و به زبان عربی است: فروردین – حمل، اردیبهشت – ثور، خورداد – جوزه، تیر – سرطان، امرداد – اسد، شهریور – سنبله، مهر – میزان، آبان – عقرب، آذر – قوس، دی – جدی، بهمن – دلو و اسفند – حوت.

به این شکل فصل های سال طبق گاهشمار خورشیدی بر خلاف تقویم اروپایی به وسط ماه نمی‌افتد و مثلاً اول تابستان درست اول ماه است و روز اول نوروز که اعتدال بهاری است، نخستین روز فروردین و آغاز سال نو در ایران و افغانستان است.

گاهشمار تمام سنگی



گاهشمار تمام سنگی 2500-3000 ساله
 
 
بنایی با معماری‌ خاصی در «نقش رستم» شیراز وجود دارد که از زمان حمله اعراب به ایران به اشتباه، نام «کعبه زرتشت» را به آن دادند، چون کاربرد واقعی آن را نمی‌دانستند. آن زمان فکر می‌کردند که هر دینی باید برای خود بُتکده یا عبادتگاهی داشته باشد، برای همین فکر کردند این بنا هم مرکزیت یا کعبه زرتشتیان است.
کعبه زرتشت
در دیوار داخل این ساختمان لغت «کعبه» حکاکی شده است. در کتاب‌های زرتشتی آمده است که حضرت زرتشت «زاراتشترا» در این محل، نیایش می‌کرده است. اعراب، لغت کعبه را از پارسی پهلوی گرفتند. همان‌طور که در زمان داریوش کبیر به کشور «عمان» امروزی «مکه» می‌گفتند؛ بنابراین کلمه مکه نیز فارسی است.
در محاسبه روز نوروز در کتب زرتشتی نوشته شده است که زرتشت در این رصدخانه، محل شروع نوروز را محاسبه کرد. نوروز در روز اول فروردین از محلی شروع می‌شود که اولین اشعه آفتاب در آنجا بتابد. بر اساس برآورد گاهنامه زرتشت، هر 700 سال یک‌بار نوروز از ایران شروع می‌شود. آخرین‌باری که نوروز از ایران شروع شد، 300 سال پیش بود. در سال 1387، نوروز از پاریس و بروکسل و در سال 1388 ار تورنتو و نیویورک شروع شد. سال آینده هم نوروز از محلی بین آلاسکا و هاوایی شروع خواهد شد.
از زمان حمله اعراب به ایران تا به امروز، یعنی قرن بیست و یکم میلادی، کاربرد و تعریف این بنا کشف نشده بود. خوشبختانه پژوهشگر ایرانی «رضا مرادی غیاث‌آبادی» که تحقیقات فراوانی در زمینه ایران باستان داشته است، نتیجه کشف خود را در کتابی به نام «نظام گاهشماری در چارطاقی‌های ایران» توسط انتشارات «نوید شیراز» به چاپ رسانده و راز این بنا را منتشر کرده است.
cid:2.4179475533@web56708.mail.re3.yahoo.com
تا امروز حدث می‌زدند کاربرد این بنا، محل نگهداری کتاب اوستا و اسناد حکومتی یا محل گنجینه دربار و یا آتشکده معبد بوده است. اما غیاث‌آبادی با تحقیقات خود ثابت کرد این بنا با مقایسه با تمامی بناهای گاهشماری (تقویم) آفتابی در سرتاسر جهان، پیشرفته‌ترین، دقیق‌ترین، و بهترین بنای گاهشماری آفتابی جهان است. این در حالی است که تا قبل از این بنا هم «چارطاقی‌ها» در نقاط مختلف ایران احداث شده بودند و همین وظیفه را با شیوه‌ای بسیار ساده اما دقیق و حرفه‌ای بر عهده داشتند.
تمامی بناهای گاهشماری آفتابی در جهان فقط می‌توانند روزهای خاصی از سال (مانند روزهای سرفصل) را مشخص کنند و حتی با سال خورشیدی هم تنظیم نیستند. اما این بنا با دقت و علمی که در ساخت آن اجرا شده، قادر است بسیاری از جزئیات روزهای مختلف سال و ماه‌ها را مشخص کند. زرتشتیان با استفاده از این بنا می‌توانستند بسیاری از مناسبت‌ها و جشن‌های سال را روز به روز دنبال کنند و از زمان دقیق آنها آگاه شوند.
بسیاری از بناهای چارطاقی در سطح کشور (به تصور آتشکده) یا به طور کامل تخریب شده و یا تغییر کاربری داده شده است. ولی خوشبختانه تعدادی هم مانند چارطاقی «نیاسر» و چارطاقی «تفرش»، سالم مانده و برای ما و نسل‌های بعدی باقی مانده‌اند.
cid:3.4179475533@web56708.mail.re3.yahoo.com
متأسفانه بنای «کعبه زرتشت» با آن که تقریباً سالم باقی مانده است به ثبت میراث جهانی سازمان ملل نرسیده است! حتی سازمان میراث فرهنگی هم این بنا را همراه بناهای عجایب هفتگانه جدید (که برج ایفل هم یکی از کاندیداها بود) پیشنهاد نداد! حتی با کشف راز این بنا هم هیچ‌گونه انعکاس و جنجالی به پا نشد!
این بنا، یک گاهشمار تمام سنگی ثابت در جهان است که باید سازندگان آن از بسیاری از نکات علمیِ جغرافیایی، نجومی، سال کبیسه، انحراف کره زمین نسبت به مدار خورشید، تفاوت قطب مغناطیسی با قطب جغرافیایی، مسیر گردش زمین به دور خورشید و... را در 2500 تا 3000 سال پیش، در دوران حکومت هخامنشیان آگاهی می‌بودند. حال آنکه خیلی از آنها را مانند کروی بودن کره زمین و گردش زمین به دور خورشید را در چهارصد سال اخیر در اروپا کشف کردند و به نام خودشان ثبت کردند!

یزد عروس کویر



یزد واژه‌ای باستانی است که ریشه در «یشت» (Yast) یا «یزت» (Yazt) و «یسن» (Yasn) به معنای ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و ... دارد. یکی از فصول پنج گانه اوستا هم به یکی از این نام ها یعنی «یشت» خوانده شده است.
در پاره‌ای از متون قدیمی، یزد را :دارالعباد« نیز گفته اند. »احمد کاتب" مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری نوشته است که :
«در سال ۵۰۴ هجری قمری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به »علاء الدوله کالنجار« واگذار کرد و آن را »دارالعباده" نامید.
نگاهی به تاریخ کهن یزد پیش از اسلام استان یزد از سرزمین های کهن و تاریخی ایران زمین است. در بعضی از منابع،«یزد» را به ضحاک و اسکندر مقدونی و «ابرکوه» را به ابراهیم پیامبر نسبت داده اند.
این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینه تاریخی و فرهنگی مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز، به سهم خود مبین این پیشینه تاریخی است.
باغ دولت آباد در سال ۱۱۶۰ هجری قمری ساخته شد آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده در دره‌های شیرکوه، نگاره‌های روی تخته سنگ کوه ارنان، تکه سفال های منقوش نارین قلعه میبد - متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و ... نشان می‌‌دهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی «مهریز و فهرج»، «یزد»، «رستاق و میبد» و «اردکان» متمرکز بوده است. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاه راهای باستانی «ری - کرمان» و «پارس - خراسان» قرار داشت، جزو سرزمین های دور دست ماده ها شمرده اند.
این منطقه در نیمه هزاره نخست پیش از میلاد، در سرنوشت سیاسی اتحادیه‌های قبایل ماد سهم به سزایی داشت. در آن موقع یزد در یک چهار راه منطقه‌ای قرار داشت و نقش مرزبانی ایالت ها و نگهبانی راه‌های بسیاری که به چهار سوی ایران می‌‌رفت را ایفا می‌‌کرد.
بی گمان منطقه یزد در دوران هخامنشی دارای راه‌های بزرگ ونیز تاسیسات راهداری و مراکز پستی و چاپاری بوده، زیرا علاوه بر راه‌های شناخته شده باستانی، راه‌های دیگری را از روی مدارک پیشین باز یافته‌اند که در آن روزگار، به مراکز اقتصادی و فرهنگی ایران باستان می‌‌پیوست.منطقه یزد در دوره ساسانی به ویژه در روزگار «قباد انوشیروان» و «یزدگرد اول» از جایگاه اجتماعی و اقتصادی ویژه‌ای برخوردار و به عمران و آبادی آن توجه بسیار شده بود.
آب انبار با شش بادگیر علاوه بر این، وجود پاره‌ای از یادمانهای کهن دینی در این منطقه، نشان می‌‌دهد که پیش از فراگیر شدن آئین «نوزرتشتی» ساسانی، ادیان باستانی ایرانی دیگری در این سرزمین رواج داشته اند. از این میان می‌‌توان به آیین های «مهرپرستی» و «نیایش آناهیتا» اشاره کرد. همچنین برخی دیگر از نمادهای باستانی به ویژه چند نیایشگاه کهن «الهه آناهیتا» مانند «پارس بانو»، «پیر سبز»، «پیر نارکی» و ... که از دیر باز در این مناطق پایدار بوده، نشانگر این مطلب است. از نشانه‌های گویا و مبین تاریخ دیرین یزد، «سرو پنج هزار ساله» ابرکوه، کشف آثار تمدن ماقب تاریخ در «غربالبیز» مهریز و کشف سکه‌های مربوط به زمان «پوراندخت ساسانی» است که در میبد ضرب شده اند.

آثـــار تـاریخی و جـاهای دیــدنی


این استان با پیشینه‌ی کهن و باستانی خود ، فرهنگ کهن و موقعیت جغرافیایی مرکزی آن ، آثار و بناهای تاریخی باشکوه و درخشانی از دوره‌های پیش و پس از اسلام را در خود جا داده است چون: زندان اسکندر که بنای آن به دوره‌ی اسکندر مقدونی می‌رسد ، باغ‌های دولت آباد و... باشکوه‌ترین آن‌ها که دیرینه‌ای کهن دارد ، آتشکده‌ی یزدان است که آتش مقدس آتشگاه پارس،حدود 700 سال است در آن روشن است.


استان یزد بزرگترین کانون زرتشتیان ایران می‌باشد و حدود 1300 سال است که جایگاه بیشتر زرتشتیان بوده و همواره سرزمین مقدس برای آنان به شمار می‌آید. جشن‌های و آیین‌های زرتشتیان در این آتشکده انجام می‌شودکه باشکوه‌ترین آن‌ها جشن نوروز و مهرگان و سده و زادروز زرتشت است.
یزد از شهرهای بسیار کهن ایران زمین است. یزد سده‌ها پیش از اسلام وجود داشته و در روزگار باستانی ایساتیس خوانده می‌شد.
مردم شهر در دوران اسلامی جزیه می‌داده‌اند وبه همین جهت است که آیین زرتشتی در آن‌جا نگاه داشته شده است.
شهر یزد در ادبیات ایران ، شهرت زندان سکندر یافته است.در کتاب‌های پهلوی، بانی یزد را اردشیر پاپکان(بابکان) نوشته‌اند.(2)
آتشکده زرتشتیان: بنای آن مشهور به آتشورهرام یزد،در آبان‌ماه سال 1313 و با سرمایه اهدایی انجمن پارسیان هند با نظارت ارباب جمشید به امانت ساخته شد. بنا به روایتی آتش موجود در این آتشکده که زرتشتیان آن را آتش ورهرام می‌نامند، حدود 1515 سال پیش،از آتشکده ناهید پارس به این مکان آورده شده است.

پاسخ با نقل قول

با سپاس ازhttp://forum.patoghu.com