دئنا به معنی دین، نهاد، سرشت، وجدان و ضمیر
gau در زبان آلمانی به معنی ناحیه، منطقه، ایالت همین معنی را میرساند.
پارهای از خاورشناساندر هر جایگاتاها که به واژه گئوش برخورد کرده اند بدون استثنا آن
را به معنی گاو گرفته اند در هاتهای 28 و 29 چگونه ممکن است با یک شیوة درست
ترجمه و آنهم در بیان یک اندیشۀ فلسفی و معنوی واژه گئوش، روان جامعه یا جهان
جانداران به روان گاو ترجمه شود؟
آنها که پیام زرتشت را بدینگونه ترجمه و تفسیر می کنند یا شیوة خداشناس ی و فلسفۀ
گاتاها را درست درک نکردهاند، یا عمداً چنین می نویسند که معنا ی درست گاتاها
فهمیده نشود و بهجای آن که روان آفرینش و وجدان جامعه در ذهن و جهان معنی با
اهورامزدا گفتگو کنند، روان گاو مخاطب قرار گیرد در این صورت اندیشه روشن و
والای زرتشت بهگفتههای بیجاذبه و تهی از افکار فلسفی نموده می شود. چنانچه در
همین بند واژة گئوش به گاو برگردانده شود، زرتشت با هر یک از پی روان او دست
بهسوی آسمان دراز میکنند که همه کارها را ک ه از راست ی و خرد پا ک سرچشمه
میگیرد بتوانند انجام دهند تا اهورامزدا روان گاو را خوشبخت کند !!! ( اگر منظور از
شبان و چوپان که گله و رمه را راهنمایی و نگهبانی میکند ، همان رهبر معنو ی و
روحانی باشد که مردم را راهنمایی میکند و در غالب مذهب ها نیز چنین اشاره و
تمثیلی دیده می شود باید ترجمۀ متن اصلی به گونهای انجام شود ک ه خواننده میان
پیامبر با چوپان و مردم با چارپایان دچار اشتباه نشود)
گئوش:« آفرینش، جهان جانداران، زمین، مادر زمین، گاو » و ا ین واژه در گات ها نماد و مظهر آفرینش، جهان جانداران و جهان زندگان است .
بر گرفته از ترجمه گان ها دکتر ساسانفر
پازند کلمهای مشتق از پا + زند است که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و عبارت است از پهلوی روان شده بدون لغات هزوارش، یعنی به جای مفهوم نگاشت آرامی، خود کلمات فارسی معادل آنها را نوشتهاند. پازند معمولاً به خط سادهٔ اوستایی که به آن «دین دبیره» گفته میشود، نوشته میشود و در بعضی موارد به خط فارسی نیز نوشته شدهاست.
در میان نوشتههای پازند سه نامه را که اهمیت بیشتری دارند و باید به عنوان منبعی که از پارسی باستان، اوستا و پهلوی به جای ماندهاست به حساب آوریم، شامل: دانای مینو خرد، ائو گمدئچا، ایاتکار جاماسپیک که سرچشمه بسیاری از لغات پارسی نیز میباشند.