راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

ائیریامن


ائیریامن ایزد خورشید و آتش آریائیها بوده است

در اوستا و وداها از یک خدای مرموزآریائیان به نام ائیریامن- که به همراه اهورامزدا (وارونه) و میثره (مهر، ایزد خورشید) تثلیث خدایان کهن اهوراها (آسوراها) را تشکیل می دهند- یاد شده است. که جایگاه الوهیت وی چندان مشخص نشده است. جز اینکه در وداها نامش پکبار در مورد سوریه یعنی ایزد خورشید به کار رفته است. از آنجاییکه در تثلیث اهوراها (اسوراها) وارونه در مقام ایزد آسمان و داور و قانونگذار و میثره در مقام ایزد عهدو پیمان و ایزد خورشید است لذا نگارنده با قیاس تثلیث سکایی/ اسلاوی خدایان سواروگ (خدای آسمان روشن) و داژبوگ (خدای خورشید) و سواروگیج (خدای آتش) بدین نتیجه رسیده بودم که ائیریامن همان ایزد خورشید و آتش آریائیان عهد باستان بوده است و دلیلم هم این بود که سواروگیج یعنی منسوب به سواروگ تنها یک علامت نسبت با پدرش سواروگ فرق دارد، ثانیاٌ طبقهً روحانیان آتش در نزد آریانیان ایرانی که آتش پرستی برذائقهً آنان مسلط بوده به نام این ایزد، ائیریامن خوانده شده اند.حال دلایل قاطعی بر ای اثبات این نظر خود پیدا کرده ام: چه از سویی نام ائیریامن را - که اغلب به معنی دوست منش گرفته میشود- به سادگی می توان ایزد آتش اجاق خانوادگی یا خانهً آتش (خورشید) معنی نمود چون کلمات آیر و آر در زبان آذری قدیم و کردی به معنی آتش هستند. از سوی دیگر خدای آریائی دیگری به نام اپم نپات را به عنوان حلقه واسط بین ایزدان آریایی آهوراها (اسوراها) سراغ داریم که نامش در اصل به معنی زادهً و ناف آبها است چه از سویی این مفهوم در وداها در باب برهما (اهورا مزدا) یا همان وارونا (ایزد قانونگذار آسمان شب)به کار رفته از سویی دیگر وی نظیر اهورامزدا به همراه آئیریامن و میثره یکی از رئوس تثلیث اهوراها را تشکیل می دهد و از جانب دیگر نام وی در وداها به آگنی یعنی ایزد آتش تخصیص یافته است. از این موضوع به مطلب مهم دیگری می رسیم آن این است که در وداها و اوستا مفهوم رانندهً اسبها و تیز اسب لقبی بر اپم نپات و آگنی می باشند که از این جا معلوم میشود ایزد درواسپ آریانیان یعنی سالم نگهدارنده اسبان هم که در اعتقاد سکائیان اسب تیزو تکی را برای ایزد خورشید تقدیم می کند همان ایزد آتش سکانیان بوده است و اتفاقاٌ گئوتمه از سرودگویان وید که در اصل همان گئوماته زرتشت است سرودش در باب همین خدایان آریائی آتش (آگنی) و دانایی (اهورامزدا/برهما/ وارونا) است. این سرود ودایی که در ریگ ودا آمده از این قرار است: "ای جات ویداس (دانندهً همه= برهما/ آگنی) تیز هوش و تندرو، ما "گوتمه ها" (دانایان سرودهای دینی) تو را به خاطر جلالت با سرودهای مقدس تجلیل می نمائیم. ترا چنانکه هستی "گوتمه" در آرزوی ثروت با سرود خویش می ستاید. بدین سان مانند" انگیرس ( آگنی)" ما ترا که بهترین بدست آورندهً غنایمی، می خوانیم. ما ترا برای جلالت می ستائیم. توبهترین کشندهً وریتره (دشمن) هستی که دشمنان (داسیوها) را از ما دور ساخته ای. ما ترا برای جلالت می ستائیم. ما پسران "راهو گنه" (کشندهً راهزن)، سرود سرور انگیزی برای آگنی سروده ایم. ما ترا برای جلالت می ستائیم." در وداهای هندوان آریامن (ائیریامن اوستا) رئیس ارواح گذشتگان و نیاکان به شمار آمده و کهکشان یندو راه یا جاده او محسوب شده است. اما در سمت ایران این صفات متعلق به اهورامزدا (ایزد کیوان، آسمان شب) و ایزد خورشید بوده است. پیداست با توجه به مبادلات فرهنگی مردمان باستانی فلات ایران و هند بوده که در وداها نام آریامن یکی از القاب سوریه (خدای خورشید) به شمار رفته است. به هر حال با توجه به وجود میثره (مهر) به عنوان خدای خورشید در تثلیث خدایان وارونه، میثره و آریامن باید آریامن (ائیریامن) را در اینجا در اصل نه خدای خورشید یا رعد بلکه ایزد آتش یا ایزد آسمان روشن روز شمرد به تعبیر اوستایی آن، آن آتش مقدس برزی سونگه یعنی بلند سود و بهرامی که در حضور اهورامزدا می سوزد و پسر او محسوب است. نماز ویژهً ائیریامن (ائیریا ایشی) طبق مندرجات اوستا، های 54 از یسنا بدین قرار است: " به این به جای آی، ای ائیریامن گرامی، برای یاری مردان و زنان زرتشتی، برای یاری منش نیک، برای آن دینی که درخور مزد گرانبهاست. بخشایش آرزو شدهً راستی را که اهورا مزدا ارزانی خواهد داشت، خواستارم. نماز ائیریامن ایشیه را می ستاییم، آن نماز توانای پیروزگر دشمن شکن را، که در میان گفتارهای راستی بزرگترین است. گاتهای پاک و ردان شهریار پاک را می ستاییم. ستوت یسن (نماز ستایش) را می ستائیم که نخستین آیین داد است."صورت دیگر این نماز به عنوان دعای درمان بخشی در اوستا، اردیبهشت یشت چنین ذکر شده است: "نماز ائیریامن ایشیه که تمام خرد خبیث و همهً جادوان و پریها را بر اندازد، بزرگترین کلام ایزدی است، بهترین کلام ایزدی است؛ به غایت زیباترین کلام ایزدی است؛ در میان کلام خدایی قوی است. قویترین کلام خدایی است، در میان کلام خدایی محکم است؛ محکمترین کلام خدایی است. در میان کلام خدایی پیروزمند است؛ پیروزمندترین کلام خدایی است. در میان کلام خدایی درمان بخش است؛ درمان بخش ترین کلام خدایی است." استاد پورداود در این باب می آورد: "ائیریامن ایشیه در ردیف یتا اهو و اشم وهو از ادعیه بسیار شریفه شمرده شده است.... کلمهً ایشیه صفت ائیریامن است یعنی آرزو یا عزیز.... کلمهً ائیریامن در فارسی ایرمان شده و در فرهنگها نیز ضبط است. متقدمین از شعرای ما این لغت را به معانی مختلف به کار برده اند. فردوسی به معنی میهمان و دوست و سرور گرفته است: چو موبد پدید اندر آمد به در ابا او یکی ایرمانی دگر، در جای دیگر شاهنامه گفته:اگر کشته گردد به دست تو گرگ تو باشی به روم ایرمانی بزرگ...." به نظر می رسد در پیدایی و تکمیل اسطورهً سلم (سرور) و تور (پهلوان جنگجو) و ایرج (آتش نجیب) تثلیث اهورامزدا (سرور دانا) و میثره (خورشید شکست ناپذیر) و ائیریامن (ایزد نجیب آتش) نقشی اساسی داشته است. در اساطیر کهن هندوان ارتباطی بین نامها و اسطوره های آئیریامن (ایزد نجیب آتش) و شیوا ( به معنی فرخنده، مبارک، در مقام کاهن خدایان) که لینگامی بسیار بلندی از آتش مقدس (آتش خورشیدی) دارد، دیده میشود. بنابر این در تثلیث معروف خدایان هندی برهما (ایزد خردمند آسمان، وارونا، اهورامزدا) و ویشنو (ایزد رعد و برق) و شیوا (فرخنده، ائیریامن، ایزد آسمان روشن روز) در مقام مقابله با تثلیث آسوراها (اهوراها) تنها خدای خورشید (میثره) با ایزد رعد (ایندره ویشنو ) جایگزین شده است. آز آن جائی که در وداها کلمهً ارهه به معنی روز است، لذا محتمل است که نام ائیریامن به صورت ارهه من نیز تلفظ می شده که این می توانست در اثر کثرت تلفظ تبدیل به اهریمن گردد. بنابراین در اساس اهورا مزدا (وارونا) ایزد خردمند آسمان شب محسوب بوده و اهریمن ایزد جنگ آسمان روشن روز که در الهیات مغان ایرانی جایشان عوض شده است. دلیل این که ائیریامن ایزد جنگ نیز به شمار می رفته از مقابلهً مفهوم آن با نظایر اساطیر ودائی، اسلاوی و ژرمنی آن معلوم میشود چه در نزد هندوان شیوا (فرخنده) دارای لقب رودره (جنگاور درخشان) بوده و همان است که در نزد سکاها /اسلاوها و ژرمنها به ترتیب خویتو سوروس (خورشید جنگاور)/ سواروگ (ایزد جنگاور آسمان روشن) و تیر (خدای درخشان جنگ) خوانده شده اند و اینان خود همچنین نامهای سوانتویت (نماد قدسی) و وه (مقدس) را بر خود گرفته اند که به وضوح با نام ائیریامن -که آن را همچنین می توان نجیب و پاک و مقدس معنی نمود- مترادف می باشند.

برگرفته از فرهنگ و اندیشه

تاریخچه قم از هخامنشیان تا روزگار ساسانیان


●     تاریخچه قم از هخامنشیان تا روزگار ساسانیان
   
حسین منتظری :

برگرفته از امرداد

استان قم، میان دو فلات بزرگ ایران به نام های زاگرس در جنوب قم و البرز در شمال قم قرار دارد و دارای هوای گرم و خشک تابستان و هوای ملایم زمستانی می باشد و در ارتفاع 939 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد.

قم در روزگار هخامنشیان:
در کتاب‌های تاریخی آمده است که شهر قم در زمان هخامنشیان نامش «ترمنتیکا» بوده است که اسکندر آن را ویران کرده ولی از دید باستان‌شناسی آثاری از این زمان در این شهر به‌دست نیامده است ولی در چند کیلومتری قم به ویژه در منطقه کوشک نصرت (در راه قدیم قم و تهران) آثاری از دوره‌ی هخامنشی به‌دست آمده است.
هخامنشیان برای رفتن به ری یا «رگا» یا «رگبانا» از اکباتان (همدان) از راه ساوه و میان کوه‌های منظریه و کوشک نصرت و حسن‌آباد کنونی که بر سر راه بزرگراه قم به تهران است گذر می‌کردند از این رو دژ یا چاپارخانه و آثاری در این منطقه‌ها یافت شده است.

قم در زمان اشکانیان:
درباره‌ی پارت‌ها یا همان اشکانیان آگاهی‌هایمان وامدار نویسندگان لاتین و یونانی است. پارتیان گزارش‌هایی درباره‌ی خود نوشته‌اند اما شوربختانه سندی از آن برجای نمانده است و به‌جز حجاری‌ها و معماری‌ها و نوشته‌ی روی سکه‌ها و روی پاره‌سفال‌های گلی و سنگی که در جاهایی چون نسا پیدا شده‌اند و به کمک سکه‌های پارتی می‌توان شاهان این دودمان را شناسایی و تاریخ فرمانروایی آنان را روشن کرد. تاق ضربی یکی از ویژگی‌های ارزشمند سازه‌های روزگار پارتیان است. در قم و پیرامون قم به ویژه در کرانه‌ی کویر نمک آثاری از روزگار پارت‌ها هست چون دژ، قلعه، و ...
 در جنوب قم بر سر راه قم به اصفهان روستایی به نام جاسب هست که بنیاد آن‌را به دوره ‌ی پارت‌ها نسبت م‌دهند و می‌گویند که در هنگام لشکرکشی‌ها جایگاه توقف لشکریان و اصطبل اسبان بوده که نخست نام آن جای اسب بود و سپس به جاسب تبدیل شد.

قم در زمان ساسانیان:
بنا به گفته‌ی  رخدادنگاران و کتاب‌های تاریخی و جهانگردان و باستان‌شناسان و آثار به‌دست آمده می‌توان گفت که شهر قم در زمان ساسانیان یکی از شهرهای باارزش ایران به شمار می‌رفته است. آثاری که در این شهر از روزگار ساسانی به‌دست آمده چون دژها، آتشکده‌ها و باروی نخستین شهر که به‌دست یزدان فاذار رییس شهر قم به دور شهر کشیده شد این گفته را تایید می‌نماید. در جنگ قادسیه سپاهی از شهرهای قم و کاشان به سرداری شیرزاد، سردار سپاه این دو شهر به کمک سپاه ایران آمده بود، شماره‌ی این سپاه 25 هزار سواره و پیاده بود و جنگ نهاوند سپاهی به شماره‌ی 20 هزار سوار از قم و کاشان شرکت داشتند و این گفته و لشکرکشی، بزرگی شهر قم در زمان ساسانیان را گواهی می‌کند.
زمان پیدایش و شهر شدن قم به درستی روشن نیست و در این‌باره گفته‌های گوناگونی هست. آن‌چه روشن است این است که سده‌های پیش از اسلام این شهر بوده و حتا برخی از رخدادنگاران قدیم، برخی از فرمانروایان را که در زمان پادشاهان باستانی ایران در این شهر فرمانروایی داشته‌اند نام برده‌اند مانند تهمورث دیوبند پادشاه پیشدادی، قمساره بن لهراسب، جمشید جم، کیقباد پادشاه کیانی، کیخسرو، بهرام گور، قباد ساسانی، یزدگرد سوم.

«ترمنتیکا» در زمان هخامنشیان
در «مجموعه ناصری» آمده‌است در روزگار پادشاهان کیانی، قم جای به‌هم رسیدن آب رودخانه‌های فرقان و اناربار و چراگاه‌های رمه‌ی کیقباد بود و هنگام لشکرکشی کیخسرو به توران بر پایه‌ی فرمان پادشاه، بیژن پسر گیو، باید قمرود را شکافته و آب را به سوی مسیله جاری ساخته و زمین‌های قم از آب خارج شده، امنای دولت کیخسرو هریک نهری و قلعه‌ای برای خود دایر نمودند و همه‌ به چهل حصاران نامور شد. قم را شاید بتوان گفت در زمان هخامنشی بوده و نامش «ترمنتیکا» بوده‌است.
پس از ویرانی قم به‌دست اسکندر مقدونی تا روزگار قباد یکم پدر انوشیروان قم ویران برجای‌ماند. هنگامی‌که قباد از تیسفون به جنگ هپتالیان می‌رفت، چون به این گستره رسید آن را شهری ویران دید، شوند آن را پرسید و به او گفتند هیچ یک از پادشاهان نمی‌خواستند ویرانی‌های اسکندر را آباد کنند. قباد در بازگشت از جنگ دستور داد قم را آباد کنند و از آن تاریخ تا زمان یزدگرد سوم، «ویران آباد کرد کواد» نام داشت.
شهر قم در زمان ساسانیان از هفت دیه‌ی (ده) نزدیک به‌هم تشکیل می‌شد به نام‌های جهر، مالون، سکن، مزدیجان، قزدان، کمیدان، ممیجان (منیجان)، که منیجان هسته‌ی مرکزی شهر بود.
در کتاب «سیرالملوک العجم» چنین آورده‌اند که چون بهرام گور به سوی ارمنیه می‌رفت به‌ناگاه رهگذر او بر دیهی بود از تخوم ساوه که آن را طخرود یا طغرود می‌نامند (اکنون طغرود در بخش جعفرآباد قم است) بدین دیه آتشکده بنا نهاد و آتش در آن افروخت و در آن بازاری پدید آورد و قم و روستاهای آن‌را بنا نهاد و آن‌را «ممجان» نام نهاد و به مزدیجان بارو کشید.
در سال‌های پایانی ساسانیان رییس شهر قم شخصی به نام «یزدان فاذار» بود که ریاست این هفت ده جدا از یکدیگر را که فاصله‌ی بسیاری از هم نداشتند را بردوش داشت. بنا به گفته‌ای باروی این شهر را به دلیل تهاجم دیلمیان به دور شهر کشید.
هنگام آمدن اشعریان، آثار پیش از اسلام چون آتشکده‌ها و دژهای بسیار در آن وجود داشته که‌هنوز هم پاره‌ای از آثار چون دژ‌ها، آتشکده‌ها به‌جا مانده است که وجود شهر قم در زمان ساسانیان و پیش از اسلام را گواهی می‌کند.
همچنین حمدالله مستوفی در کتاب «نزهه القلوب»، بنیاد آن‌را به تهمورث دیوبند سومین پادشاه سلسله پیشدادی نسبت داده‌است. در «البلدان» تاسیس آن‌را به قمساره بن لهراسب و ثعالبی در «اخبار ملوک الفرس» ساخت آن‌را به بهرام گور نسبت داده‌اند. در کتابی که از قباد پسر فیروز که در زمان ولید بن عبدالملک به‌دست آمد و زادان فرخ آن‌را به عربی برگردان کرد و شهرهای ایران دسته‌بندی شد، قم از کامل‌ترین و زیباترین شهرها به شمار می‌آمده است.

نام  قم:
آورده‌اند قم را قمساره بن لهراسب بنا کرد و نام قم از قمساره گرفته شده‌است و آمده است که در برابر «دیمره» و رودخانه‌ی «اناربار» چشمه‌ای قرار داشت بسیار پرآب که به آن «کب» می‌گفتند و آبی که در زمین قم جمع می‌شد، از این چشمه بود. رودخانه‌ای که از آن چشمه می‌آمد کب رود نام داشت، سپس کب‌رود معرب شد و قمرود نامیده شد و آن را به مناسبت نام آن رودخانه، قم نام نهادند.
حمزه‌ی اصفهانی می‌گوید: چون عرب اشعریان به قم آمدند و پیرامون قم در خیمه‌هایی از مو، پایین آمدند، در صحاری هفت ده ساختند به نام‌های ممجان، قزدان، مالون جمر، سکن، جلنبادان و کمیدان- چون این هفت ده گسترش یافت و به‌یکدیگر نزدیک شد از نام‌های هفت ده، نام قریه کمیدان را  برگزیدند و مجموع این هفت ده را «کمیدان» گفتند و پس از مدتی به اختصار «کم» گفتند و سپس آن‌را قم نامیدند.

نگاهی بر معماری ایرانی

وبلاگ علمی ، تخصصی جهانگردی

 

حال که در آستانه بزرگترین تعطیلات سالانه کشور هستیم و سفر و گردشگری و تفرج در این خاک رنگ رنگ همه را به خود مشغول میدارد بهتر است برای لذت بردن از دیده هایمان اندکی نیز از چرایی وجود این ابنیه زیبا و خواستگاه آن نزد مردم کهن این بوم تاریخی مطلع گردیم ... مجموعه ای که در اختیارتان قرار میگیرد از سایت مرجع دانشجویان معماری گردآوری شده و مبانی شناخت معماری ایرانی می باشد

فصل اول – اولین سکونت گاهها در ایران

 

first human shelter



اولین سکونت گاهها در ایران


نخستین سکونت گاهها و روستاهای اولیه در ایران حداقل به هزاره هشتم ق.م مربوط است. یکی از این سکونت گاه ها در تپه گنج دره واقع در ده کیلومتری شهرستان هرسین است. اتاق های این خانه ها مستطیل شکل بوده اند. اتاق ها از داخل به شکل مدور با اندود کاهگل و سقف تیرپوش بوده اند.
هنگامی که اولین ساکنان ایران به صورت گروهی در منطقه ای مستقر شدند، مربوط به حدود 7000 سال ق.م است. باستان شناسان فاصله زمانی بین 7000 سال قبل از میلاد مسیح تا تأسیس امپراطوری هخامنشی را ، به دو دوره تقسیم کرده اند: دوره اول ، دوره نوسنگی (هزاره هفتم ق.م) نام دارد و دوره دوم دوره مس و سنگ (حدود 3200 ق . م) است که با پیدایش خط این دو دوره پایان می پذیرد. اما ز 3200 ق.م تمدنی در ایران به وجود آمد که به آنان، «عیلام آغازین» می گویند. اجتماعات شهری و تشکیل شهرها در این زمان شروع شده است. در واقع بشر زندگی کوچ نشینی و غارنشینی را رها کرده و با کار کشاورزی در یک منطقه زمین گیر شده است.


ایلامی ها


عیلامی ها از بخش غربی تا تمامی نواحی جنوب فلات ایران را در دست داشتند و شهرهای متعددی را به وجود آودند. مهم ترین مناطقی که متعلق به عیلامی ها بوده عبارتند از شوش هفت تپه و چغازنبیل در دشت خوزستان.
در سال 639 ق.م آشوریان به سرکردگی پادشاه قدرتمندشان آشور یا نیپال ، تمامی مناطقی را که در دست عیلامی ها بود تصرف نمودند و آسیب های فراوانی بر این تمدن وارد کردند. به همین دلیل آثار زیادی از عیلامی ها در دست نداریم غیر از بنای معبد زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شوش که هنوز آثار آن باقی است


زیگورات چغازنبیل


زیگورات ها، جایگاه ها یا معابدی هستند که در دوره کهن مردم بین النهرین برای خدایان مورد پرستش خود بنا می کردند و چون عیلامی ها هم مقارن با تمدن های بین النهرین در شوش حکومت می کردند . این بنا نیز نام زیگورات به خود گرفته است .
چغازنبیل مرکب از دو کلمه چغا و زنبیل است که چغا به معنای تپه و زنبیل ظرفی است که از الیاف ساخته می شده و در گذشته برای اسانی حمل و نقل مواد و اشیاء مختلف به کار می رفته است.
مساحت بنای زیگورات چغازنبیل 100×100 متر و بلندی آن 50 متراست و به صورت چهارگوشه و پله پله ساخته شده است. این بنا دارای 5 طبقه بوده و در طبقه آخر محوطه کوچکی قرار داشته که جایگاه رب النوع اینشو شیناک یا الهه اینشوشیناک خدای عیلامی ها بود. مصالح این بنا از خشت خام و آجر معمولی پخته است.
دو ویژگی مهم در بنای زیگورات چغازنبیل دیده می شود :
1 – بر روی آجرهای نما خطوطی به شکل خط میخی که همان خط عیلامی است حک شده است که اکثر آنها دارای یک نوشته درباره اینشو شیناک است.
2 – قدیمی ترین طاق قوسی شکل ایران در یک بنا را می توان در زیگورات چغازنبیل و در سقف پله های آن مشاهده کرد. شکل این طاق ها بدون تیزه و مانند قسمتی از کمان دایره است که به آن «طاق گهواره ای» می گویند.


تپه حسنلو :

تپه حسنلو hasanloo hill


این تپه در 12 کیلومتری جنوب غربی دریاچه ارومیه و در 9 کیلومتری شمال شرقی شهرستان نقده واقع است و نام خود را از دهکده مجاور که حسنلو نام دارد گرفته است.
بخش شمال غربی فلات ایران، از تعدادی امیرنشین یا شهرهای کوچک اما ثروتمند تشکیل می شده که احتمالاً حسنلو یکی از شهرهای عمده این امیر نشینان بوده است . تپه حسنلو تپه بزرگ و مدوری است که 20 متر ارتفاع دارد و قطر دایره آن حدود 270 متر است. ساکنان اولیه آن احتمالاً اقوام مانایی بوده اند.


تپه سیئلک


تپه سیلک در 3 کیلومتری غرب کاشان و در سمت راست جاده کاشان به باغ فین قرار دارد و شامل دو تپه شمالی و جنوبی است که تپه شمای کوچکتر و قدیمی تر از تپه جنوبی است.
در تپه شمالی آثار معماری ابتدایی است و در آن از خشت خام دست ساز استفاده شده است اما تپه جنوبی شامل اتاق های کوچک با راهروهای مختلف است و در ساخت آن از خشت های بزرگ قالبی با اندازه متوسط 10×30×20 سانتی متر استفاده شده است. در لایه های بالاتر خانه ها بزرگتر شده و در آن ها اجاق و تنور دیده می شود. آثار بدست آمده در آخرین لایه های سطح تپه ، مربوط به دوره آغاز تمدن عیلامی هاست و حدود 3000 ق.م قدمت دارد. دهکده بزرگ سیلک به مرور توسعه یافته و دارای برج و بارو بوده است.


مهمترین ویژگی تپه سیلک کشف الواح عیلامی است. این الواح گلی دارای علایم و طرح های مختلف است از جمله قدیمی ترین آثار و نگارش در فلات ایران به شمار می رود.


معماری صخره ای ایران :


غیر از دو روستای معروف ایران یعنی روستای میمند در کرمان و روستای کندوان در نزدیکی تبریز که در داخل صخره های کوه قرار گرفته اند بقیه معماری صخره ای ایران، مربوط به اعتقادات مذهبی و دینی است.
از مهم ترین دخمه های مادی می توان دخمه ها یا آرامگاههای زیر را نام برد : دخمه فخریگاه یا فخریکا در 15-10 کیلومتری شمال شرقی مهاباد، دخمه شیرین و فرهاد در نزدیکی شهر صحنه استان کرمانشاه ، دکان داود در نزدیکی سرپل ذهاب، دواد دختر د رنزدیکی فهلیان فارس، آخور رستم در 8 کیلومتری جنوب تخت جمشید و قیرقاپان د رخاک کردستان عراق .
این نوع آرامگاه سازی بعدها تکامل بیشتر یافت و دارای تزئینات، نماسازی با شکوه گردید که نمونه های آن آرامگاه های داریوش و خشایارشاه وارد شیراول تا سوم در نقش رستم فارس و در کنار تخت جمشید است. در اغلب مقابر صخره ای غرب ایران که قدمت آنها بیشتر از عهدهخامنشی است ستون های ورودی دخمه ، عمق و حجم دخمه را مشخص می سازد ولی در دوره های بعدی موضوع عمق کمتر مطرح بوده است و بیشتر، تزئینات و نماسازی مورد توجه بوده است.


هخامنشیان


کوروش ، پادشاه هخامنشی، به عنوان نخستین نمایش قدرت، به ساختن مجموعه کاخ ها ومعابد پاسارگاد در استان فارس پرداخت. مجموعه بناهای پاسارگاد معرف سبک معماری هخامنشی است. در پاسارگاد، کوروش را در بنایی با سقف شیب دار به خاک سپرده اند.
مزار کوروش دارای 6 پله است که رو به بالا، از ارتفاعشان کاسته می شود. این بنا را پیش از مرگ کوروش، در سال 529 ق.م ساخته بودند. بناهای باقی مانده پاسارگاد، اینکه ویران است و مشکل می توان دریافت که شکل آنها چگونه بوده است.
کاخ بزرگ شوش را داریوش اول، پیش از ساختن آپادانا در تخت جمشید بنا کرد و می دانیم که تخت جمشید پایتختی آیینی بوده است. داریوش در حوالی سال های 518-516 ق.م ساخت بناهای عظیم تخت جمشید را آغاز کرد. تأسیس چنین مرکز بزرگ قدرت زمینی که به صورت شهر مینوی اساطیری ساخته شده بود می توانست توافق با خدایان را تأمین کند، جای مؤثری برای دعا و نیایش فراهم کند و امنیت و رفاه را به همه اقوام این امپراطوری پهناور هدیه کرد.


تخت جمشید


مساحت کل تخت جمشید 14000 متر مربع بوده و در دامنه کوه رحمت مشرف به جلگه مرودشت واقع شده و با تراشیدن قسمتی از کوه به وجود آمده است.
پلکان ورودی بنای تخت جمشید از تخته سنگ های عظیم تراشیده شده است. این پلکان به یک ایوان منتهی می شود که گاوهای بالدار با سر آدمی از آن پاسداری می کنند. در این ایوان، کتیبه ای از خشایارشاه دیده می شود. در این کتیبه نوشته شده است که این «درگاه همه ملت هاست».
در عرض حیاط ورودی ، تالار معروف به 100 ستون قراردارد. این مکان احتمالاً قرارگاه پاسداران شاه بوده است چون مستقیماً با دروازده ورودی و سایر تسهیلات مربوط است.
در قسمت های دیگر آپادانا، کاخ داریوش ، کاخ های خشایار شاه و اردشیر و سایر کاخ های کم اعتبارتر و بناهای اداری قرار دارد.


نازک کاری سراسر بناهای تخت جمشید با دقت و وسواس در خور یک بنای شاهانه ومقدس انجام گرفته است. گرچه مجسمه های تخت جمشید تا حدود زیادی از سرمشق های آشوری در برخی جنبه ها از نقش برجسته های اقدام دیگر اقتباس شده اند ولی در آنها، رفتار و حالت متفاوت خوشایند و عبرت آموزی به چشم می خورد. همه تصویرها با وقار و برکنار از زندگی هستند و در آن ها، احساس آگاهی از حضور آسمانی به چشم می خورد.
دیوار بناهای تخت جمشید از خشت خام بوده که مدت ها پیش فرو ریخته است. داریوش اول در جلگه تخت جمشید (نقش رستم) محل آرامگاهش را برگزید و آن را بر صخره ای در نقش رستم تصویر کرد. این آرامگاه که از بناهای تخت جمشید و شوش سرمشق گرفته است ، سرمشقی شده است برای آرامگاه های بعدی هخامنشیان که در همان صخره ها حجاری کرده اند.


اشکانیان


در شمال خاوری ایران که اینکه کشورهای آسیای میانه قرار دارند، قوم دیگری به نام پارتیان، معماری کاملاً متفاوتی را تکوین بخشیدند. دو کار مهم پارتیان در زمینه معماری یکی دستیابی به گنبد روی گوشواره است و دیگری تکوین ایوان طاقدار است.
کاخ آشور در خاک عراق یکی از بناهای اشکانی مربوط به قرن اول میلادی است ، با اضافاتی از قرن سوم، که نقشه جالب تری را از لحاظ پیشرفت های بعدی ایرانیان ارائه می دهد. در آن نخستین نمونه چهار ایوان را می بینیم که به یک حیاط چهارگوش مرکزی مشرف است. آرایش و نماسازی پارتیان با مایه های یونانی و یا با شکل های رومی پیوند نزدیک داشت.


معبد کنگاور :

معبد کنگاورTemple of  kangavar


کنگاور یکی از شهرهای کرمانشاه است که از گذرگاه های اقوام ماد و هخامنشی بوده است. صفه یا سکویی که معبد کنگاور برروی آن بنا شده است 7 متر از سطح زمین ارتفاع دارد و به وسیله دیوار ضخیمی از چهار طرف احاطه شده است. راه ورود به معبد کنگاور مانند تخت جمشید پلکانی دو طرفه است که هر طرف 60 پلکان سنگی دارد.
کنگاور یکی از شهرهای کرمانشاه است که از گذرگاه های اقوام ماد و هخامنشی بوده است. صفه یا سکویی که معبد کنگاور برروی آن بنا شده است 7 متر از سطح زمین ارتفاع دارد و به وسیله دیوار ضخیمی از چهار طرف احاطه شده است. راه ورود به معبد کنگاور مانند تخت جمشید پلکانی دو طرفه است که هر طرف 60 پلکان سنگی دارد.
در قسمت عقب و در بالاترین نقطه صفه، آتشکده ای روباز قرار داشته و آناهیتا (مظهر و فرشته آب) در این پرستشگاه نقش مؤثری ایفا می کرده است. پس از پیمودن پله های دو طرفه، از گوشه جنوب شرقی 12 ستون در طرف راست و به قرینه آن، 12 ستون هم در طرف چپ برلبه خارجی دیوار صفه قرار داشته است.


کاخ نسا


کاخ نسا در عشق آباد ( اشک آباد) و در حاشیه ی غربی بیابان قره قوم واقع است. این کاخ مربوط به قرن دوم و سوم قبل از میلاد و بنای آن چهارگوش است و چهار ایوان دارد. تالار بزرگ آن دارای سه ایوان است. سقف این تالار چوبی است که بر چهارستون به هم چسبیده استوار شده است.


کاخ و شهر هترا (الحضر)


شهر هترا در فاصله 3 کیلومتری رودخانه دجله و در جنوب غربی موصل واقع است. بنای شهر مربوط به سال 117 میلادی است و حصار دور شهر شکل چند ضلعی دارد. در فاصله هر متر برجی قرار گرفته است. در پشت دیوار شهر خندقی حفر کرده بودند و شهر دارای 4 دروازه در چهار جهت بوده است. معروفترین بنای شهر هترا، نیایشگاه خورشید بوده است.


کوه خواجه سیستان


مجموعه بناهای کوه خواجه را «قلعه» هم می نامند. این بنا شامل یک قصر و یک معبد است. ورودی آن پلکانی دوطرفه دارد و دارای یک ورودی در ضلع جنوبی است. همچنین در دو ضلع غربی و شرقی آن، ایوان های مسقف وسیع قرارگرفته است.
به کارگیری گچ که از زمان پارت ها در فلات ایران رایج شد و تا دوران ساسانی ادامه یافت، در قسمت های مختلف بنا به کار گرفته شده است. بدنه دیواره های کوه خواجه نقاشی هایی با رنگ های شاد و از جمله نقش سه ایزد، انسانی بالدار خیالی و نقش شاه و ملکه همه نشانی از تأثیر شدید هنر یونانی دارند.


ساسانیان


یکی از بناهای مهم ساسانیان کاخ اردشیر اول در فیروز آباد به نام «رام اردشیر» است. طول نمای کاخ فیروز آباد حدود 60 متر و دهانه طاق ایوان بزرگ مرکزی 13 متر است. پشت ایرانن مرکزی که در هر سمت آن دو ایوان مستطیل قرار دارد. سه طاق چهارگوش گنبد وار واقع است. این گنبدها، قدیمی ترین گنبدهای شناخته شده ایرانی است که بر روی دیوارهایی به قطر 4 متر قرار گرفته اند.
دیوارهای کاخ فیروز اباد از سنگ های ناصاف و با کمک ملاط ساخته شده و روی آن سفیدکاری شده است. جزئیات تزیینات از کاخ های هخامنشی در تخت جمشید اقتباس گردیده است.


قلعه دختر


قصر کوچکتر دیگری به نام قلعه دختر دارای برج و بارو است و بر بلندی صخره ای به دستور اردشیر ساخته شده است. این کاخ دارای یک ایوان بزرگ طاقدار است که در پشت این ایوان اتاق چهارگوش گنبدداری قرار دارد. این گنبد به طرف آسمان باز بوده است.


طاق کسری


برجسته ترین یادگار دوره ساسانی طاق کسری در تیسفون (در عراق امروزی) واقع است. ایوان آن دهانه ای به قطر 25 متر، بزرگتر از هر طاق اروپایی، بلندایی به ارتفاع 30 متر و عمق نزدیک به 50 متر دارد. زمانی بر بالای این طاق دیواری به بلندی 7 متر وجود داشت. در این نما چند ردیف طاقنمای کم عمق باستونچه هایی به وجود آمده است.


کاخ بیشابور


کاخ بیشابور مربوط به شاپور اول، نمونه کاملتری از بنای ایواندار است. تالار بار عام که اتاق بزرگی به وسعت 500 متر مربع است، گنبدی به ارتفاع 25 متر دارد. در هر ضلع این اتاق، سه ایوان تعبیه شده است که آنها را از سنگ و آجر با ملات ساخته اند.
در دیوارهای تالار بار عام، شصت و چهار تاقچه به شکلی استادانه ساخته شده است. بسیاری از نقش برجسته های آرایشی آن از هنرهای یونان و روم اقتباس شده است.


کاخ سروستان


کاخ سروستان در سده پنجم توسط بهرام در سروستان (استان فارس) ساخته شده است. ایوان مرکز نمای شرقی، در هر طرف آراسته به ایوان کوچکتری است که دسترسی به اتاق گنبد دار مرکزی را میسر می سازد. در پشت آن حیاط چهارگوشی است که یگانه ایوان آن در وسط دیوار غربی قرار دارد.
این یادآور نقشه کاخ فیروزآباد است اما در اینجا آزادی بیشتر و قرینه سازی کمتر به چشم می خورد.


طاق بستان


در طاق بستان که جایگاه چشمه های مقدس در نزدیکی کرمانشاه است دو ایوان تو رفته وجود دارد. تورفتگی سمت راست در قرن چهارم کنده شده و تورفتگی سمت چپ که بزرگتر است به قرن پنجم مربوط می شود. در دیوار انتهایی طاقچه ایوان نیز حجاری شده است.
در بالای آن نقش اعطای تاج به یک پادشاه و در پایین پیکره سواره یک شاه دیده می شود که این شاه را خسرو پرویز دانسته اند. اطراف این طاقچه را با اجزای معماری مانند ستونچه ها و قرنیز گچبری کرده اند.
بر دیوارهای جانبی حجاری هایی از شکارهای شاهانه دیده می شود و در دو گوشه طاقنما، دو تصویر انسان بالدار تاج هایی در دست دارند که معرف تاج شاهی است.


تخت سلیمان


یک از آثار مهم و با ارزش دوره ساسانی مجموعه تخت سلیمان در نزدیکی تکاب ( استان آذربایجان غربی) است که برروی صفحه یا تخت گاهی طبیعی به ارتفاغ 20 متر از سطح ست های اطراف بنا شده است. حصاری بیضی شکل که مصالح آن از سنگ لاشه و ساروج است با 38 برج دفاعی مخروطی شکل به ارتفاع 14 متر اطراف آن را فرا گرفته است. در وسط این مجموعه دریاچه ، کاخ خسرو دوم ساسانی با ایوان رفیع آن که به ایوان خسرو معروف است قرار دارد که ازآجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده است.
آتشکده ای نیز در شمال این کاخ قرار دارد که به آتشکده «آذر گشسب» شهرت دارد که شامل یک سالن مربع شکل با 4 پایه قطور گنبد آجری آن بر روی این چهار پایه بنا شده (چهارطاقی) و تعداد زیادی بناهایی که در اطراف آتشکده است که احتمالاً محل اقامت خانواده شاه بوده است. بعد از ساسانیان ایلخانان مغول در این محل کاخی به عنوان کاخ تابستانی بنا کرده اند.


آتشکده ها

چهارطاقی نیاسر


آتشکده ها و پرستشگاههای ساسانی در سراسر ایران و پادشاهی ساسانی پراکنده بود.
شکل آنها یکسان بود. گنبدی بر روی گوشواره ها و بر بالای چهار پایه ای بزرگ واقع بود که طاقنماهایی آنها را به یکدیگر می پیوست.
آتشکده چهار طاقی نیاسر که احتمالاً مربوط به قرن دوم است، یکی از نمونه های آتشکده های ساسانی است که عاقلانه حفظ شده است.
مهم ترین و مؤثرترین دستاوردهای ساسانی در زمینه معماری در توسعه گنبد و قرار دادن آن روی گوشواره و ساختن طاق های عظیم بدون قالب بود. تمرکز دادن بار روی نقاط ثابت جداگانه ( مانند سروستان) و استفاده عالی از طاق های عرضی هم، زمینه مناسب را برای پیشرفت های بعدی فراهم ساخت.

فصل دوم – شهر و شهرسازی


نخستین استقرارهای اولیه در ایران نیز از غارها شروع شد. دو غار معروف «هرتو» و «کمربند» در نزدیکی بهشهر از جمله این غارها هستند. تاریخ تشکیل شهر در ایران به گذشته های دور می رسد. شهر به مکانی گفته می شود که دارای ساخت و ساز معماری باشد. از این رو شهر بدون بنا، شهر نیست.
در قدیم به شهر «شارستان» می گفتند ، اطراف شهر را دیوارعریضی می کشیدند که بارو نام داشت. معمولاً در چهارگوشه بارو، برج های دیده بانی برپا می ساختند و این امر به لحاظ امنیت، اهمیت زیادی داشت زیرا از این طریق رفت و آمدها به درون شهر کنترل می شد و هر کسی نمی توانست آزادانه وارد شهر شود.
بافت
بافت عبارت است از مجموعه عوامل معماری و شهرسازی که تحت عناوین مختلف ، یک شهر و یا روستا را تشکیل می دهد. اما هر مجموعه ای از ساخت و سازهای معماری از نظر عملکرد و کاربرد مصالح و نوع و فرم و شکل تحت تأثیر آب و هوای اقلیم های مختلف است.
تصور شهر بدون در و دروازه و دیوار محافظ امکان نداشت. این موضوع مرحله اول امنیت هر شهربود. شهر بدون نظام اجتماعی و قانون مند نیز نمی توانست ادامه حیات دهد


بافت های مسکونی


در اینجا دو نوع بافت مسکونی شرح داده می شود :
1) بافت گسسته
2) بافت پیوسته
در بافت گسسته خانه ها نمی توانند به هم چسبیده باشند مانند خانه هایی که در مناطق جنگلی ساخته می شوند زیرا سکون هوا و رطوبت بالا در این مناطق نیاز دارد که خانه ها از هر چهار طرف فضای خارج، پنجره و ایوان داشته باشند تا جریان هوا دائماً در محوطه خانه عبور کند و از دم و گرمای داخل ساختمان بکاهد.


برعکس در بافت پیوسته، خانه ها به هم چسبیده اند مانند خانه هایی که در مناطق سردسیر و گرمسیر ساخته می شوند. این خانه ها برای جلوگیری از مبادله سریع گرما و سرما به هم چسبیده اند زیرا دیوارهای حائل مانع ورود سرما و گرما می شوند.


شهر بم :


بم ، این شهر کوچک بزرگترین محل سکونتی در گذشته بوده است. بافتی پیوسته دارد و در حاشیه جنوبی دشت لوط واقع است . بم در دوران پیش از اسلام پی ریزی شده و رونق آن مربوط به اوایل قرن چهارم هجری است. در بم ، بهتر از هر جای دیگر ایران، می تواند چشم انداز روشنی از یک شهرک سنتی اسلامی را به دست آورد. ارگ روی بلندترین ارتفاعات طبیعی قرار دارد که در حدود 45 متر بلندتر از جلگه بم می باشد. در پای این ارگ خرده سفال های دوران قدیم که باران آنها را از ارگ به طرف پایین شسته دیده می شود.
شهر بم دارای دست کم چهار دروازه ، یک محور شرقی – غربی و یک محور شمالی – جنوبی بوده است. همچنین در این شهر، مسجد ، بازار ، کارگاه ها و دکان هایی وجود داشته است. استحکامات کنونی بم ، یکی از مستحکم ترین برج و باروهای شهرهای قدیمی ایران است.


معماری خانه های سنتی ایران


خانه ها در ایران یا شمالی هستند و یا جنوبی زیرا بافت شهری اکثر شهرهای ایران شطرنجی است. حیاط خانه معمولاً در جنوب ساختمان یا بنای خانه قرار می گیرد. شکل هندسی زمین خانه ها مربع مستطیل است و تقریباً همه خانه ها دارای باغچه و حوض بوده اند. در گذشته د رخانه های قدیمی مستقیماً به حیاط باز نمی شد بلکه ابتدا به فضایی به نام هشتی راه می یافت و سپس از داخل هشتی، خانه به دو سمت بیرونی و اندرونی تقسیم می شد.
برای رسیدن به اندرونی می بایست ازدالان باریک و پیچ و خم داری عبور کرد . این عمل مانع از آن می شد که اهالی خانه از هشتی در دیدرس باشند. بنابراین یکی از صفات معماری ایران به ویژه در ساخت خانه های مسکونی رعایت درون گرایی است یعنی کسانی که در یک خانه زندگی می کنند دیده نشوند.
قسمت بیرونی که از نظر معماری و تزئینات برای یک خانه مهم بوده معمولاً یک اتاق بزرگ رو به قبله داشته که به آن «پنج دری» (به دلیل داشتن پنج یا هفت پنجره) یا «شاه نشین» می گویند. این اتاق و پنجره های آن(پنجره های ارسی) دارای تزئینات فراوان مشبک و منبت و گچکاری و نقاشی و آیینه کاری بوده است.
تعداد کمی از خانه های قدیمی که در تهران باقی مانده اند عبارتند از :
خانه وثوق الدوله ، خانه امام جمعه تهران، خانه امیربهادر، عبارت باغ فردوسی و ... تهران در گذشته 12 دروازه داشته که در زمان ناصرالیدن شاه قاجار ساخته شده بود . این دروازه های زیبا به دستور یکی از عاملان دوره رضا شاه تخریب شد.

فصل سوم – کاخ ها

کاخ های هخامنشیان


کاخ های هخامنشی


ایجاد بنای بزرگ یا کاخ سازی در این سرزمین به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد مربوط است. در میان صفحات تاریخ معماری ایران ، کاخ سازی هخامنشی، سه دوره متمایز وجود دارد که اولین دوره از سال 550 قبل از میلاد در طراحی یکی از کاخ های پاسارگاد با ایجاد یک تالار بزرگ که به صورت یک مستطیل بزرگ که دارای سه معبر است، آغاز می شود. قسمت شرقی آن کاملاً طولانی و ستون داراست و در اتاق شبیه برج – در گوشه شمال غربی و جنوب غربی آن ساخته شده است.
دوره دوم از سال 520 قبل از میلاد شروع می شود که نمونه بناهای مربوط به این دوره را در دشت گوهر که میان نقش رستم و تخت جمشید واقع است ایجاد کرده اند. نمونه سرزمین دوره معماری هخامنشی را در کاخ های آپادانای تخت جمشید و کاخ شوش می بینیم. چهار برج پیش آمده نسبت به سایر قسمت ها در گوشه های بنا تعبیه شده است.
ضمناً این کاخ ها در وسط باغ بنا شده بلکه ضلع جنوبی آنها همان دیوار جنوبی باغ نیز هست.


کاخ های اشکانی

کاخ هترا kakh hetra


اشکانیان مردمی سلحشور و جنگجو بودند و به کاخ سازی توجه زیادی نداشتند. سه بنای معروف کاخ مانند دوره اشکانی عبارتند از : کاخ نسا درعشق آباد ترکمنستان ، کاخ هترا در بغداد و کاخ کوه خواجه در سیستان و بلوچستان.


کاخ های ساسانی

کاخ بیشاور


مهم ترین کاخ های عصر ساسانی عبارتند از : کاخ بیشابور ، فیروزآباد ، تخت سلیمان و سروستان


کاخ سازی در دوره اسلامی


با ظهور اسلام فرم و شکل کاخ سازی ایرانی تغییر یافت و عناصر اسلامی و عربی در ساخت کاخ های اسلامی ایران تأثیر گذاشت. از جمله استفاده زیاد از قوس های شکسته و تیزه دار.
اکثر این کاخ ها در شهر تاریخی اصفهان واقع اند و مربوط به دوران صفوی هستند. از کاخ های صفوی در اصفهان، می توان به تالار اشرف، بنای عالی قاپو، کاخ هشت بهشت و کاخ چهل ستون اشاره کرد.
در قزوین طرح یک کاخ صفوی در داخل محدوده فعلی شهر قرار دارد که فقط سر در (عالی قاپو) آن همراه با یک کوشک باغی که در زمان قاجاریه تغییراتی در آن داده شد، مشاهده می شود. این کوشک توسط شاه طهماسب ، دومین پادشاه صفوی ، که در زمان او قزوین پایتخت ایران بوده، بنا شده است. کوشک عبارت است از بنایی با یک فضای مرکزی که چهار ایوان در اطراف و چهار برج در گوشه های آن واقع شده و اطراف آن را راهرویی مسقف و ستون دار احاطه کرده است.


ساخت بنای عالی قاپو ( درب عالی) در میدان نقش جهان اصفهان توسط شاه طهماسب به صورت کوشکی سه طبقه آغاز شد اما شاه عباس پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان، عالی قاپو را به شکل امروزی خود گسترش داد.


محل استقرار پادشاهان و درباریان برای تماشای جشن ها و بازی های ورزشی، بر سر در این بنا قرار داشته است.عالی قاپو کاخی است با دری با شکوه که تاریخ بنای آن به عصر تیموریان می رسد. این بنا را می توان مقر حکومتی دولت صفویه دانست .



کاخ چهل ستون از یک تالار اصلی پر از نقش و نگارهای روغنی و یک تالار مسقف باز در جلوی آن و یک استخر بزرگ آب تشکیل شده است. سقف این تالار بربیست ستون استوار شده است که بازتاب تصویر این ستون ها در آب مجموعه ای از چهل ستون را تشکیل می دهد و به همین دلیل این بنا را چهل ستون نامیده اند
کاخ هشت بهشت عبارت از یک هشت ضلعی منتظم در مرکز است. در چهار سمت فضای میانی هشت ضلعی که در وسط واقع شده ، چهار ایوان و روی چهار ضلع دیگر اتاق هایی ساخته شده است. طرح این کاخ بسیار شبیه کاخ هشت بهشت در اواخر عهد صفویه ساخته شده است.
کاخ صفوی باغ فین کاشان همراه با باغ بزرگ و ملحقات جانبی از تلفیق معماری و هنر باغ سازی صفوی محسوب می شود. کاخ صفی آباد در بهشهر نیز طرحی شبیه کاخ های صفوی دارد.
کاخ نادرشاه به نام «قصرخورشید» نیز که در کلمات نادری واقع است تنها بنای کاملی است که از نادرشاه باقی است.
در قرن یازدهم (ه .ش) توسط کریم خان کاخی بنا شد که به «ارگ کریمخانی» شهرت دارد.
طرح این بنا یک فضای مرکزی چهار ایوانه با چهار اتاق در گوشه هاست.
در قرن دوازدهم ( ه.ش) که تهران پایتخت شد، پادشاهان قاجار در بخش شمالی هسته مرکزی آن زمان شهر، شروع به ساختن تعدادی بنا کردند. این محل بعدها «ارگ» نامگذاری شد. مهمترین کاخ گلستان است.
قاجاریه تعدادی کاخ ییلاقی در اطراف تهران بنا کردند که مهمترین آنها عبارتند از : کاخ صاحبقرانیه در نیاوران ، کاخ شهرستانک و کاخ فرح آباد در شرق تهران به ساختن تعدادی بنا کردند. این محل بعدها «ارگ» نامگذاری شد. مهمترین این بناها کاخ گلستان است.
قاجاریه تعدادی کاخ ییلاقی در اطراف تهران بنا کردند که مهمترین آنها عبارتند از :
کاخ صاحبقرانیه در نیاوران کاخ، شهرستانک و کاخ فرح آباد در شرق تهران.
در دوره پهلوی نیز کاخ هایی ساخته شد که بیشتر آنها از معماری غربی اقتباس شده اند. یکی از کاخ های دوره پهلوی که تقریباً شکل بناهای سنتی ایران را دارد کاخ سبز در مجموعه سعدآباد شمیران است.
تعدادی کاخ به ویژه در شمال ایران ساخته شد که تماماً شکل غربی دارند. مانند کاخ میان پشته در بندر انزلی و کاخ سرودسر و کاخ رامسر.

فصل چهارم – باغ ها

8بهشت

امرا و پادشاهان ایران از دوره های کهن تا دوره اسلامی و از ظهور اسلام به بعد، به ایجاد باغ های بزرگ رغبت نشان دادند. در باغ ها معمولاً درخت سرو را که نشانی از عظمت و تداوم دارد، می کاشتند مانند باغ ارم و باغ فین کاشان.
در وسط باغ حوضی احداث می کردند که تصویر عمارت باغ و سروهای سر به فلک کشیده در آن منعکس می شد. در چهار طرف حوض و در چهار جهت اصلی ، چهار خیابان کشیده می شد که مساحت باغ را که معمولاً مربع مستطیل بود به چهار بخش یا چهارباغچه تقسیم می کرد . نهرهای آب جاری از وسط این خیابان ها عبور می کردند و فواره ها در میان این نهرها منظره های بسیار جالبی ایجاد می کردند.
در اصفهان نزدیک به 160 باغ احداث شده که معروف ترین آنها باغ هشت بهشت، چهارباغ، نقش جهان، باغ عباس آباد ، باغ چهل ستون و باغ قوشخانه است.
در شیراز نزدیک به 40 باغ وجود دارد که مشهورترین آنها باغ ارم، باغ تخت، باغ جهان نما، باغ دلگشا و باغ نو است.
از جمله باغ های دیگر ایران، باغ گلسن طبی، باغ شازده کرمان، باغ فین کاشان و باغ دولت آباد یزد است.


باغ دولت اباد یزد

باغ دولت آباد yazd dowlat abad garden


این مجموعه در قسمت شرقی یزد و بین محله های چهار منار و نصرآباد قرار دارد. ساخت باغ در سال 1160 هجری قمری صورت گرفته است و از زیباترین بناهایی است که به دوره افشاریه و زندیه مربوط می گردد.

فصل پنجم – مراکز خدماتی


در این فصل به معماری کاروانسراها،حمام ها،پل ها و اب انبارها می پردازیم......


کاروانسراهای ایرانی

کاروانسرای شرف


کاروان سراها از یادگارهای پرارزش معماری ایران هستند که به منظور ارتباط,، نقل و انتقال های اقتصادی و انتظامی و از همه مهمتر ، رفاه مردمی که سفر می کردند، بنیاد گردیده اند. کاروان سراها همچنین محل برخورد اندیشه ها و تبادل نظر درباره مسایل اجتماعی خاطرات و آداب و رسوم و مسایل مذهبی اقوام مختلف بوده است.
در دوره سلجوقی به دلیل رونق گرفتن داد و ستد و تجارت کاروان سراهایی احداث شد که یکی از مشهورترین آنها «کاروان سرای شرف» است که به «رباط اشرف» مشهور است. طرح این بنای هزار ساله که در نزدیکی شهر مرزی سرخس در شمال شرقی خراسان قرار دارد.
دارای دو حیاط تو در تو با حجره و اتاق های متعدد برای استراحت کاروانیان است. شهرت این بنا بیشتر مربوط به تزئینات اجری زیبا و متنوع آن است که در نماسازی آن به کار رفته است.

عصر طلایی و شکوفایی احداث کاروان سراها در ایران ، دوره صفویه است. کاروان سراسازی بعدها در دوره قاجاریه نیز ادامه یافت.


ویژگی های معماری کاروان سراهای ایران


در کاروان سراها، جایگاه هایی به صورت اتاق انفرادی در مقابل آنها، ایوان های کوچکی قرار دارد. در پشت اتاق ها و گردارد کاروان سراها، محل نگهداری احشام و اصطبل چهارپایان واقع است. حصارهای کاروان سراها را ابتدا با خشت خام و بعد با آجر می ساختند. در چهار گوشه بنا ، برج هایی به صورت نیم دایره پیش آمده، احداث می کردند و در آنها به دیده بانی می پرداختند. کاروان سراها فقط یک در ورودی و خروجی داشتند. ورودی ها دارای سردر و ایوان بودند که سقف بعضی از ایوان ها یک نیم گنبد ساده و برخی دیگر دارای تزئینات بودند. معمولاً ایوان ورودی دو طبقه و شاه نشینی در طبقه دوم برای اقامت بزرگان ساخته می شد. بقیه بنای کاروان سرا یک طبقه بود و معمولاً روی یک سکو یا صفه بنا می شد. دروازه یا ورودی کاروان سرا دارای در بزرگ دو لته و محکم از جنس چوب های چنار و گرده بود. هنگام شب از الوار برای چفت و بست کردن در استفاده می کردند. معمولاً ایوان های ورودی را با کاشی و آجر و یا گچ به صورت مقرنس های ساده تزیین می کردند و در کتیبه هایی که اطراف ایوان ورودی قرار داشت نام بانی و سازنده و تاریخ ساخت کاروان سرا را ذکر می کردند. کتیبه ها در شیوه رازی بیشتر از آجر و کاشی و در شیوه های آذری و اصفهانی و در دوره قاجار کتیبه ها اغلب از سنگ و کاشی است.
اتاق ها دارای در چوبی یک لته و بدون پنجره بودند. در جلوی اتاق ها ایوان کوچکی وجود دارد. سقف اتاق ها عموماً گنبدی شکل و پوشیده از لاشه سنگ و آجر و ساروج است.
نمای حیاط کاروان سراها از آجر و کف صحن حیاط، با قلوه سنگ مفروش شده و کف ایوان ها و اتاق ها را با آجر فرش می کردند و دیوار اتاقها اندود گچ داشت. در وسط حیاط مرکزی چاه و یا حوض آبی از سنگ بود و در وسط بعضی از آنها سکویی وجود داشت که بازرگانان کالاهای خود را روی آن عرضه می کردند.

 
حمام های ایرانی

 حمام وکیل vakil bath


برابر مدارک تاریخی سابقه شست و شو در ایران به قبل از زمان زرتشت مربوط است. هخامنشیان از حمام های خصوصی استفاده می کردند که یک نوع آن در تخت جمشید کشف شده و در کنار آن لوازم شست و شو مانند کاسه سفالین ، گلابدان به دست آمده است.
در دوره اشکانی نیز نمونه هایی از حمام در کاخ آشور به دست آمده است. با ظهور دین مبین اسلام و تأکید این دین بر پاکیزگی، تحولی در زندگی مردم به وجود آمد. مورخان تعداد حمام های ایران را بسیار نوشته اند. شاردن، سیاح فرانسوی در دربار رضوی در سفرنامه خود تعداد حمام های اصفهان را 272 دستگاه ذکر کرده است. از حمام های معروف می توان حمام گنجعلی خان در کرمان و حمام وکیل در نزدیکی بازار وکیل شیراز را نام برد.


معماری حمام ها

persian bath


حمام ها باید در جایی در مسیر آب روان ساخته می شدند و نیز خروجی فاضلاب آنها بایددر نظر گرفته می شد. در حمام ها مسیر دسترسی به بنای اصلی حمام با طراحی های جالبی صورت می گرفت.
به این ترتیب که هر فضا به وسیله راهرو هشتی مانند از فضای دیگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم گردد و به این ترتیب از ورود ناگهانی هوای سرد جلوگیری می کردند. فضاهای تشکیل دهنده حمام عبارتند از :
1 – ورودی : سردر حمام ها معمولاً با آجر کاری ، کاشی کاری و یا نقاشی روی گچ تزئین می شد. پس از پیش خوان نخست فضای ورودی در ارتباط مستقیم با خارج قرار می گرفت، پس به وسیله راهرویی، باریک و پیچ دار که مانع از هدررفتن دمای داخل حمام بود به یک دهلیز و از آنجا به بنیه یا سربینه حمام می رسید.
2 – بینه یا سربینه : سربینه جایگاهی بود برای درآوردن لباس و نشستن و مانند سکویی دورتادور فضا را گرفته بود. یک قسمت از سکو وسیع تر و پرتزئین تر و تمیز تر از قسمت های دیگر بود که به آن شاه نشین می گفتند و مخصوص اعیان و بزرگان و دولتمردان بود فضای سربینه معمولاً هشت گوش و چهار گوش و به ندرت دایره بود.
3 – میان در : میان در دالانی پر پیچ و خم با سقف کوتاه بود که سربینه را به گرم خانه مرتبط می کرد. معمولاً سرویس های بهداشتی نیز در حد فاصل این دالان قرار داشت.
4 – گرم خانه : بعد از میان در به فضای گرم خانه می رسیم. در گوشه ای از این فضا که محل تمیز کردن سرو بدن بود خزینه آب گرم قرار داشت. خزینه فضای حوض مانند با آب گرم بود که ابعاد آن متناسب با بزرگی و کوچکی حمام از 12 الی 25 متر مربع بود.
در کنار خزینه مخزن آب سرد قرار داشت. کف حمام ها با سنگ مرمر و یا ساروج پوشانده می شد و تمام قسمتهای گرم خانه و راهرو و سربینه و هشتی دارای اناره بودند که از جنس سنگ یا کاشی بود. آهک بری به صورت ساده و رنگی از جمله تزیینات داخلی حمام ها به شمار می رفت.

پل ها

پل والرین


قدیمی ترین پلی که امروز ایجاد آن را به اوراتورها نسبت می دهند بر روی رود ارس که رود مرزی بین ایران و شوروی سابق است بسته شده است.
در دوران هخامنشی نیزچند پل کشف شده که تعدادی از آنها در محدوده کاخ ها و باغ های پاسارگاد در قرن های چهارم و پنجم قبل از میلاد بنا شده اند.
در دوره ساسانی پل های متعددی در ایران ساخته شد. پل و سد بیستون, بند قیصر ( پل والرین) در شوشتر , پل کشکان بر روی رود کشکان در 52 کیلومتری خرم آباد، پل شکسته خرم اباد یا طاق پیل یا «پل شاپور» در خرم آباد و پلدختر در شمال غربی اندیشمک از پل های عهد ساسانی هستند.
قدیمی ترین پل و سد دوره اسلامی را بند امیر می دانند که 15 کیلومتری جنوب تخت جمشید واقع است و در دوره آل بویه ساخته شده است.
در دوره سلجوقی نیز تعدادی پل ساخته شد. از قدیمی ترین پل های سلجوقی پل شهرستان در اصفهان است که بعضی معتقدند بر روی پایه های یک پل ساسانی بنا شده است. سنگینی این پل را با ایجاد طاق های کوچک در فاصله طاق های بزرگ روی پایه ها تقسیم کرده اند.

پل قافلانکوه


در دوره تیموری در منطقه قافلانکوه و بر روی روخانه قزل اوزن در نزدیکی زنجان، پلی از دوران تیموری بسته شده است که پل قافلانکوه نام دارد و مربوط به قرن نهم هجری است.
در دوره صفوی نیز پل هایی ساخته شده که از معروف ترین آنها پل جاجرود بر روی رودخانه جاجرود است. پل الله وردیخان ( سی و سه پل) نیز که به طول 290 متر بر روی روخانه زاینده رود ساخته شد مربوط به دوره صفوی است.
از پل هایی که دوره قاجار ساخته شد می توان به پل بلده بر روی رودخانه نور در شرق بلده اشاره کرد. در زمان رضاخان نیز پل های زیادی احداث شد که مهم ترین آنها پل ورسک در شمال ایران است.


اب انبارها

ab anbar plan پلان آب انبار


آب انباراز مخازن آب زیرزمینی است که برای رفع نیاز مردم به آب شرب و برای ذخیره سازی آب در بیشتر مناطق ایران ساخته می شد. آب انبارها از عناصر معماری زیر تشکیل شده اند.
سردر : سردر به حفره یا فضای شیب داری منتهی می شود. معمولاً در سردر نام بانی و سازنده آب انبار ذکر می شود.


پاشیر : محل انتهای شیب آب انبار است که به وسیله پله های متعدد به آن دسترسی می یابند.

 

kish ab anbar آب انبار کیش


مخزن آب انبار:
این بخش معمولاً در زمین سفت تعبیه می شود تا از ریزش دیواره های آب انبار جلوگیری شود. بعضی از آب انبارها دارای بادگیرهایی برای خنک کردن آب بودند.
آب انبارها تزییناتی به جز سر در نداشتند. پله ها از مصالح آجر و بدنه نیز از آجر و طاق آب انبار که سقف های گهواره ای یا کژاوه ای است تماماً از آجر و نحوه اجرای آن ضربی است. از آب انبارها می توان آب انبار سید اسماعیل در تهران، آب انبار معصوم خانی در نایین , آب انبار دو قلوی 5 بادگیر در کیش و آب انبار روستای ابیانه را نام برد.


یخچال


در نقاط گرمسیر و مناطقی که آب و هوای آن در روز و شب کاملاً متغیر است. (مانند سمنان و یزد و کرمان) یخچال هایی ساخته شده است. یخچال ها معمولاً در مسیر آب های روان و نیالوده ساخته می شوند.


معماری یخچال ها


برای ساختن یخچال ابتدایی گودالی به طول 100 و عرض 10 متر که عرض آن در جهت شرق و غرب و طول آن رو به شمال و جنوب، به صورت مربع مستطیل، با عمق 40 تا 80 سانتی متر حفر می کردند.
در قسمت جنوب این گودال , دیواری به ارتفاع 10 تا 12 متر کشیده می شد تا جلوی تابش آفتاب را بگیرد. این دیوار با خاک کوبیده خام ساخته می شد. هنگام تب و نزدیک سحر آب جاری را به داخل گودال هدایت می کردند. به علت سردی هوا، تمام یا قسمتی از آب یخ می بست. شب های بعد هم این عمل را تکرار می کردند. هنگام روز یخ ها را می شکستند در چاله عمیقی که به عنوان انبار یخ و به نام «پاچال» از بلندترین نقطه تا پایین ترین نقطه بود و قطر کوچک تر نیز هم سطح زمین بود. بنابراین اگر گنبد مخروطی یک یخچال را از بیرون مشاهده کنیم به همان اندازه گودال پاچال عمیق است.


کبوترخانه ها یا برج های کبوترخان

کبوتر خانه میبد یزد


این بناها در حاشیه زاینده رود در میان باغ ها و مزارع ساخته می شد. هدف از ایجاد این بناها، جمع آوری فضولات کبوترهای وحشی است. کشاورزان برای رشد و غنی سازی خاک کشاورزی از این فضولات استفاده می کردند. در داخل بنای کبوترخانه شبکه ای آجری و یا خشتی است که به صورت پس و پیش نشسته است و جایگاه مناسبی برای لانه کردن کبوترهای وحشی است. نمای بیرون کبوترخانه ها را با عوامل مختلف تزیینی می آراستند.

برج کبوتر

فصل ششم – قلاع یا قلعه ها

قلعه فلک الافلاک


سرزمین ایران در گذشته ، به علت وضعیت جغرافیایی خاص که بین دو جلگه بین النهرین و پنجاب سند قرار گرفته , کشور رابطی بوده است که اقوام و طوایف مختلف برای دسترسی به شرق و غرب مجبور بودند از آن عبور کنند و در نتیجه همواره مورد تهاجم به ویژه از طرف شرق و شمال شرق بوده است. بنابراین در سرتاسر ایران قلعه و برج و بارو و ارگ و خندق و دروازه می بینیم که هر کدام نمونه های کوچک و بزرگ از استحکامات نظامی است.
در نقاط مهم و گذرگاه ها و بر قله کوهها دژهایی می ساختند تا بتوانند بر دشمن مسلط باشند. از جمله این دژها می توان دژ کوهستانی قلعه استخر و قلعه ارجان را نام برد.