راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

عشق استاد تعلیم است و دل طفل دبستانی


‫دلم را دانش از عشق است در ملک سخندانی
که عشق استاد تعلیم است و دل طفل دبستانی

امیر بهاءالدین برندق خجندی

تو چرا می‌نایی؟

گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
من به جان آمدم اینک تو چرا می‌نایی؟

فخرالدین عراقی

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست
جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست
 تنها گناه آینه ها زودباوری ست
مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است
 سهم برابرِ همگان نابرابری ست
دشنام یا دعای تو در حق من یکی ست
ای آفتاب! هرچه کنی ذرّه پروری ست
 ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسری ست