سالگرد 3750 سالگی پیامبری اشو زرتشت (بخش نخست) |
![]() |
![]() |
دکتر مهران سپهری | |
برگرفته از برساد | |
امسال 1391 شمسی مقارن با سال 3750 دینی زرتشتیان است و در سراسر جهان 3750 سال پیامبری زرتشت را جشن می گیرند.
در جهانی که قدمت شهرها و آثار باستانی تنها به چند
صد سال میرسد و میراث ادبیات دینی بسیاری کشورها در هزاره اول است، ایران
کشوری غنی از میراث فرهنگی و اجتماعی چندین هزار ساله است. اهمیت سالگرد
سال 3750 زرتشت، نه تنها به دلیل عدد سره و بزرگ 3750 است، بلکه نمودار
قدمت و پیشینه چند هزار ساله دین و آیینی است که در عین باستانی بودن هنوز
هم بسیار زنده و پایدار و در عین حال مرتبط با تمامی زمانها و ملتهااست.
گاتههای اشو زرتشت که از 3750 سال پیش دستنخورده و اصیل باقی مانده است
حاکی از تمدنی است که شاید صدها سال بعد بشر بتواند تمامی آن را درک نماید.
آیا معجزه یک پیامبر بیش از این میتواند باشد؟ سندی 3750 ساله با محتوای
یکپارچه و والای دینی، فرهنگی، اجتماعی، روحانی،آموزشی، و انسانی که نه
تنها متعلق به ایران و زرتشتیان است بلکه میراث و افتخار بشریت است. این
سالگرد 3750 زرتشت، جشنی بسیار شایسته و خجسته است. در حالی که مبدا برخی از تاریخهای متداول زایش و یا مهاجرت پیامبر است، آغاز تقویم زرتشتی از طلوع پیام زرتشت و یا در واقع اندیشهنیک و ژرف اشو زرتشت از خشترای اهورامزدا هستیبخش بزرگ دانا است (گاتهها هات 28 بند 3). با تلاش پژوهشگران و باستانشناسان، گوهرهای والای گفتار اشو زرتشت از زیر خاکسترهای زمانه درست و شفاف بیرون آمده و نیز مبدا مدنی و تاریخی آن روشنتر گشته است. دیگر نباید با ناآگاهی حدس زد که زمان زرتشت 600 سال تا 6000 سال قبل از میلاد مسیح بوده است. بلکه با ضریب اطمینان بالا، این زمان را میتوان به حدود 14 تا 18 قرن پیش از مسیح تقریب نمود. با محاسبات علمی و نجومی دانشمند ایرانی ذبیح بهروز، چند دهه است که روز 6 فروردین زادروز و سالگرد پیامبری زرتشت پذیرفته شده و تاریخی که اکنون 3750 آنرا رقم میزنیم در تقویمهای زرتشتی درج میشود. این تاریخ شروع پیامبری زرتشت توسط روانشاد موبد موبدان رستم شهزادی، اخیرا انجمن موبدان و موبدزادگان، بسیاری از ارگانهای زرتشتی و دانشگاهی در غرب پذیرفته و ترویج داده شده است. زمان ظهور زرتشت، با همه پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان و مکان زندگانی زرتشت آنقدر تحقیق و بحث و گفتوگو شدهاست که حتا اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم میکند. البته این موضوع منحصر به زمان زندگی اشو زرتشت نیست. تولد عیسی مسیح در روز 25 دسامبر (4 دی) کریسمس جهانی شده است. در صورتیکه در کتاب مقدس انجیل، زمان تولد مسیح را آغاز بهار میگوید. در مورد وقایع دینی که شواهد واقعیت آن نیز در دست است، مانند توفان نوح، حتی تاریخ تقریبی نیز در دست نیست. البته در مورد تاریخ زرتشت، تلاش مغرضانه برخی از نویسندگان غربی در عقب بردن این زمان، وانمود بر تاخر زرتشت بر موسی و قدمت یهودیت بر زمان زرتشت بهعنوان اولین دین توحیدی جهان بوده است. منابع معتبر موجود که بیش از 50 منبع در این تحقیق استفاده شده) زمان زرتشت را از 600 تا 6000 سال پیش از میلاد ذکر میکنند. حتی نوشتارهای ناآگاهانه در دست است که وجود واقعی و واحد زرتشت را، تنها به عنوان اسطوره نمادی و تصوری، انکار میکنند. اودوکسوس کنیدوسی که هم زمان با افلاطون بودهاست، زمان ظهور زرتشت را ۶۰۰۰ سال قبل از افلاطون میداند. بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، زمان زرتشت را سده پنجم تا ششم پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. در کتاب بندهشن آمدهاست که زرتشت در سال ۲۵۸ سال پیش از انقراض شاهنشاهی هخامنشی به بعثت رسید. اما در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حمله اسکندر ذکر میشود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کردهاست، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ پیش از میلاد خواهد شد. همچنین بعضی از محققان دیگر از شباهت اسمی استفاده کرده، گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی را با کی گشتاسپ شاه کیانی یکی دانستهاند، در نتیجه زمان زرتشت را حدود ۵ سده پیش از میلاد در نظر گرفتهاند. شواهد و شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. ولی اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخشها در دست نیست. اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست. شواهد پراکنده تعیین زمان زرتشت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مورخان کهن مانند سویداس به دو زرتشت اشاره داشته اند و تنی چند از محققان معاصر نیز تعدد زرتشتها را پذیرفته اند. کتابهای زرتشت و جهان غرب و تاریخ مطالعات دینهای ایرانی بر این باورند که در ۶۰۰ قبل از میلاد زرتشتی ظهور کرده که او را به نام زرتشت منجم میشناختند. مانویها و پاره ای از اشعار به همزمانی زرتشت و دارا اشاره دارند. ابوریحان بیرونی کلیدی در اختیار ما گذاشته است: نام این زرتشت که به شهر حران آمد و شد داشت: وارتوش بود. او زرتشتی در زمان هخامنشیان به شمار میرفت. وارتوش آموزگار ایلیوس مغ بود (کتاب الموالید). وارتوش در دوره هخامنشی شعبه ای از مزدیسنا را ارایه میدهد که بیشتر شبیه مزداپرستی پیش از زرتشت و گویا برپایه تثلیث اهورا-میترا-آناهیتا بود. وجود زرتشت هخامنشی با توجه به انبوهی از اسناد و مدارک غیرقابل انکار است اما او بیگمان سپیتمان نیست. جای شگفتی دارد که در سراسر اوستا کوچکترین اشارهای به زمانها در پیوند با زرتشت نشده است، همانگونه که کمترین اشارهای به هخامنشیان و خاندان زال و رستم در آن وجود ندارد. در متون و کتیبههای هخامنشی نیز هیچ یادکردی از زرتشت و اوستا به دیده نمیآید. اختلافنظرها در این زمینه بین نویسندگان گوناگون ایرانی بسیار کمتر از نویسندگان یونانی و رومی بوده است که تفاوتنظرهایی هزاران ساله با یکدیگر دارند. در بخش بزرگی از منابع ایرانی اختلاف با یکدیگر دیده نمیشود. در باورهای ایرانی، زمان زرتشت، زمان پایان هزاره نهم و آغاز هزاره دهم دانسته شده است و بسیاری از باورها و حتی رویدادهای تاریخی با توجه به این هزارهها شکل گرفته است. باور به نادرستی زمان سنتی زرتشت، به معنای نادرستی تمامی دادههای مبتنی بر هزارهها نیز هست. پیگیری زمان زرتشت بر پایه گزارشهای ایرانی، بیشتر متکی است بر متنهای پهلوی: «ویـچـیـتَـکیهای زاد سْـپَـرَم/ زات سْـپَـرَم/ گزیدههای زادسپرم» (مهمترین اثر)، «دینکرد» (کتاب هفتم)، «ارداویراف نامه» و «بندهش»؛ همچنین متنهای فارسی و عربی «آثارالباقیه» و «قانون مسعودی» از ابوریحان بیرونی، «تاریخ پیامبران و شاهان» («سنی ملوک الارض و الانبیا») از حمزه اصفهانی، «مروجالذهب» و «التنبیه و الاشراف» از ابوالحسن مسعودی، «الملل و النحل» از شهرستانی، «العبر» از ابن خلدون به نقل از مسعودی و «مجملالتواریخ و القصص» از نویسندهای ناشناس. در تاریخ بیهق نوشتۀ ابوالحسن علی ابن بیهقی که در سال 1168 میلادی به پایان رسیده و پر از جُستارهای پژوهشپذیری در بارۀ این شهر خراسان است، یادی از روزگار زرتشت نیز شده است. ویژگیهای ممتاز و دقیق منابع ایرانی و شواهد پرشمار دیگر، نشان میدهد که «ایرانیان نه تنها به تاریخ دلبستگی داشتهاند، بلکه برای تاریخگذاری صاحب ابزارهای دقیق گاهشماری بودهاند». این نکته آنگاه بهتر درک میشود که میبینیم گزارشی تاریخی از زمان متوکل عباسی در سال ۲۴۷ هجری قمری (۲۴۰ خورشیدی) و به هنگام فرمان متوکل برای قطع درخت سرو کاشمر که به دست زرتشت و گشتاسپ کاشته شده بود، سن کاشت درخت و زمان زرتشت و گشتاسپ را بدون حتی یک سال اشتباه ثبت میکند. تاریخ داده شده، یعنی ۱۴۵۰ سال پیش از آن زمان، دقیقاً با زمان دینپذیری گشتاسپ برابر است. در روستای کاشمر نزدیک ترشیز در قوهستان سرو غولاسایی جای داشت. بر شاخوبرگهای آن پرندههای بیشماری آشیانه داشتهاند و دههزار گوسفند میتوانستهاند زیر سایهاش بخوابند. این سرو به دستور زرتشت و به دست گشتاسپ (به مناسبت پذیرش دین بهی) کاشته شد. زرتشت پیشبینی کرده که اگر چشم شاهی به ریشۀ این سرو بیفتد، به زودی خواهد مرد. آوازۀ این سرو به گوش خلیفه المتوکل رسید. وی در سال 846/ 847 (232 هجری) دستور داد که آن را بیندازند. سرو کاشمر در آن هنگام 1405ساله بود. هرچند زرتشتیهای نیشاپور پیشنهاد کردند 50000 دینار به خلیفه بپردازند تا وی از این رای خود برگردد، فرمان امیر مؤمنان به انجام رسید. سرو را تکه تکه کردند، پارههای شاخههایش را به هم بستند و همهاش را بار 1300 شتر کردند و راهی بغداد نمودند، چون خلیفه میخواست چوب آن را در ساختمان کاخ تازهاش «الجعفری» به کار برد. شب پیش از رسیدن چوبها به امیر مؤمنان (11 دسامبر 861= 4 شوال 247 هجری) بود که وی به دست پسرش (المنتصر) کشته شد. چنین بود که پیشگویی درست درآمد. اما سال دینپذیری گشتاسپ بر پایه متن پهلوی «بندهش»، بخش بیست و دوم؛ «آثارالباقیه»، فصل سوم، ششم و هشتم؛ «تاریخ پیامبران و شاهان»، باب یکم، فصل یکم و سوم؛ «مروجالذهب»؛ «العبر»، بخش یکم، فصل سوم؛ و گزارشهای بسیار دیگری که زمان زرتشت را به ۲۵۸ سال پیش از غلبه اسکندر منسوب میدارند، برگرفته شده است. در برخی از این منابع (مانند آثارالباقیه و تاریخ پیامبران و شاهان) به صراحت به زمان دینپذیری گشتاسپ اشاره شده و در برخی بدون اشاره به گشتاسپ یا رویداد خاص دیگری، آنرا زمان زرتشت دانستهاند. سال غلبه اسکندر به عنوان نقطه شاخص تمامی اندازهگیریها، برابر است با سال ۱۲۵۳ ایرانی که با سال ۳۳۱ میلادی آغاز و با سال ۳۳۰ میلادی پایان مییابد. مبدأ گاهشماری اسکندری یا سلوکی در سکهها و اسناد اشکانی و دیگر منابع ایرانی برابر است با یکم اکتبر سال ۳۱۲ میلادی و در میان منابع نجومی بابلی برابر است با سوم آوریل سال ۳۱۱ میلادی. روز و ماه زایش زرتشت بر پایه متن پهلوی «گزیدههای زادسپرم» فصل بیستم، بند یکم، و مقایسه آن با فصل بیست و یکم، بند یکم، و نیز فصل بیست و پنجم، بند پنجم داده شده است. انتساب زادروز زرتشت به آخرین روز سال و هنگام اعتدال بهاری و روز پیش از نوروز، قابل مقایسه نمادین است با دادههای آثار نجومی ایرانی که زرتشت را موضع گاهشماری مبتنی بر مبدأ اعتدال بهاری و کبیسهگیری اصلاحی آن میدانند. سال زایش زرتشت بر پایه متنهای پهلوی «گزیدههای زادسپرم» فصل بیستم، بند یکم؛ کتاب هفتم «دینکرد»، بخش سوم، فصل «همپرسگی با بهمن»، بند یکم؛ «الملل و النحل» بخش یکم، فصل سوم؛ و دیگر روایتهای مشهوری که زمان آغاز پیامبری زرتشت را در سن سی سالگی دانستهاند و با افزودن سی سال استخراج شده است. هیچیک از منابع موجود به صراحت به سال زایش پیامبر اشاره نکردهاند و تنها از طریق محاسبه دادههای ثانوی قابل استخراج است. زمان دینپذیری گشتاسپ، رویدادی مهم برای تاریخنگاران گذشته و نیز نویسندگان دینی بوده و به فراوانی از آن در متنهای گوناگون یاد شده است. احتمالاً به این دلیل که پادشاه و در نتیجه تمامی نظام سیاسی به دین و پیام زرتشت پس از سالها گمنامی رسمیت و شهرت میبخشند و میتوان گفت که این سال، زمان پیدایی عملی و رسمیت دین زرتشتی است. چند دانشمند اخترشناس با محاسبات نجومی به تاریخهای ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ ساله رسیده اند. محاسبات پژوهشگران چنین است: ۸۶۰۰ قبل از میلاد (بهرام گور انکلسریا) ، ۶۳۱۲ قبل از میلاد (بهرام پاتاوالا) ، ۶۵۰۰ قبل از میلاد (اردشیر خبردار)، و... باهایکوکا نگارش تیریشت را پس از زرتشت و حدود ۵۳۰۰ قبل از میلاد برآورد کرده است. کتاب هفتم دینکرد میگوید زرتشت در سال ۵۶۷۰ آفرینش زاده شده و سندی مانوی زایش مانی (۲۱۶ میلادی) را در سال ۱۱۵۲۷ آفرینش میداند. با تفریق این دو تاریخ زایش زرتشت سال ۶۰۹۰ قبل از میلاد میرسد. از نظر زبانشناسی وداها را بعد از گاتها (و نه کل اوستا) میدانند و کهنترین سرودهای ودایی را نیز به ۷۰۰۰ سال قبل رسانده اند. بر اساس محاسبات نجومی تاریخ وداهای اولیه ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد (ژاکوبی) و ۶۰۰۰ ق .م (تیلاک) است. به نقل از برخی محققان سنسکریت زاده ی هند نیست و خواهرکوچک زبان اوستایی به شمار میرود. (جلالی نایینی). یافته های ده هزارساله مانند جیرفت و غیره میتواند از تردیدهای ما بکاهد. اگرچه زمانی تردید در تاریخ ۶۰۰ قبل از میلاد (تاریخ سنتی) غیرممکن بود اما امروزه ما به آسانی زمان زرتشت را عقبتر برده ایم. چرا؟ چون یافته های تازه باستانشناسی ذهنیت ما را روشنتر کرده و دریافته ایم که تمدنهای ایرانی زودتر از دیگر نقاط دنیا بالیده اند. مری رستگاست میگوید تاریخ تمدن زودتر از آنچه که قبلن گفته میشده آغاز شده و بنابراین ۸۰۰۰ سال پیش دیگر عصر حجر نبوده. (کتاب «دیدی نو از دینی کهن» از فرهنگ مهر). طبق برخی متون پهلوی زادگاه زرتشت در شهر ری بوده و مطالعات تحقیقات باستانشناسی از قدمت ۸۰۰۰ ساله این شهر گواه است. محاسبات بهروز (در بخش دوم ادامه دارد) منابع: · نیبرگ، هنریک ساموئل. دینهای ایران باستان. ترجمهٔ نجم آبادی، سیف الدین. چاپ سوم. تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگها، ۱۳۵۹. · هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمهٔ مازندرانی، وحید. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶. · ساسانفر، آبتین. اوستا، برگردان هفت هات از گاتاها. تهران: نشر علم، ۱۳۸۶. ISBN 964-405-695-7. · اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. چاپ اول. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۶. ISBN 964-305-307-5. · آموزگار، ژاله و تفضلی احمد. اسطورهٔ زندگی زردشت. تهران: انتشارات بابل، ۱۳۷۰. · هینلز، جان. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ ژالهٔ آموزگار و احمد تفضلی. چاپ سوم. تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۵. ISBN 964-6194-06-0. · کریستن سن، آرتور. مزداپرستی در ایران قدیم. ترجمهٔ صفا، ذبیح الله. چاپ چهارم. تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۷۶. · خورشیدیان، اردشیر. پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان. چاپ دوم. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۸۷. ISBN 978-964-6320-46-8. · تفضلی، احمد و کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. چاپ 1. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶. ISBN 964-5983-14-2. · معین، محمد. مزدیسنا و ادب پارسی، جلد اول. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۵. · رضی، هاشم. راهنمای دین زرتشتی. تهران: سازمان انتشارات فروهر، ۱۳۵۲. · رضوی، طاهر. پارسیان اهل کتابند. ترجمهٔ پروفسور مازندی. چاپ دوم. تهران: سازمان انتشارات فروهر، نامعلوم. · معین، محمد. مزدیسنا و ادب پارسی، جلد اول. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۵. · پورداوود، ابراهیم. گاتها، قدیمیترین قسمتی از نامهٔ مینوی اوستا. تهران: انتشارات اساطیر، نامعلوم. · غفوروف، باباجان. تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. چاپ اول. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷. |