راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

نشان شناسایی زرتشتی




زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند:

1: نشانه درونی(اندیشه و گفتار و کردار نیک)

2: نشانه برونی یا ظاهری (سدره و کشتی)

سدره با نام اوستایی "وهومنه وَستره" به معنای لباس نیک اندیشی و کشتی با نام اوستایی" اَئیویاونگهن" به معنای کمربند، گواه ظاهری زرتشتیی بودن و شناسنامه دینی است. سدره ، باید نخستین جامعه ای باشد که بدن را بپوشاند و از جنس پنبه، کتان یا ململ و به رنگ سپید است. سپیدی آن نشانه ی پاکی، سادگی و فروتنی است. سدره از 9 تکه فراهم شده است که 9 اصل و باور دین زرتشتی را به گونه ای نمادین یادآور می سازد و بهدین با پوشیدن سدره، این 9 پیام اهورایی را همواره بر تن و جان خود حس کرده و در زندگی به کار می بندد. این باورها عبارتند از:

1: باور به یکتایی اهورامزدا

2: باور به پیامبری اشوزرتشت

3: باور به قانون اشا (راستی و پاکی)

4:باور به دو گوهر همزاد(سپنتامینو و انگره مینو)

5:باور به امشاسپندان

6:باور به جاودانگی روان

7: باور به داد و دهش و نیکوکاری

8: باور به سپندینگی و ارجمندی چهار آخشیج

9:باور به فرشکرت و تازه گردانیدن جهان

سدره پیراهنی گشاد و بی یقه با آستین کوتاه و دارای دو کیسه کوچک یکی در جلو سینه(به نام گریبان) و دیگری در پشت (به نام گُرده) است. کیسه پشتی نشانه و نماد وظیفه هایی است که هرفرد به عنوان یک زرتشتی بر عهده دارد و باید به درستی انجام دهد و کیسه جلویی که به کیسه کِرفه یا کیسه کار نیک معروف است، یادآور پرهیزکاری های یک بهدین است که روی هم انباشته شده و او را خوشبخت میکند.
کشتی، بندی سپیدرنگ از جنس پشم گوسفند است که از 72 رشته نخ به هم بافته شده و نماد 72 هات یسنا است. این 72 نخ را در هنگام بافتن به 6 بخش( به نشانه شش چهره گَهَنبار) تقسیم می کنند که هر یک 12 نخ ( به نشانه 12 ماه سال) دارد و آنها را به هم می بافند. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور به کمر می بندند که نشانه پیروی از اندیشه،گفتار و کردار نیک است و چهار گرهای که زده می شود، به نشانه یادآوری تقدیس و ارجمندی چهار آخشیج و پاک نگاه داشتن محیط زیست است. با خواندن دو بار یَتااهو، دو گره در جلو زده میشود و در دور سوم با خواندن یک بار اوستای اَشِم وُهو دو گره در پشت سر زده میشود.

دین پذیری در باور اشوزرتشت، امری است که به اختیار انسان و برپایه دانش و بینش انجام می پذیرد. بر پایه یک روش کهن و پذیرفتنه شده باستانی، آنگاه که دختر یا پسر به سن هوشیاری و رشد فکری رسید و توانایی گزینش نیک از بد در خود یافت (امروزه بین 8 تا 15 سالگی است) و اوستاهای بایسته را فراگرفت، پدر و مادر می توانند آیین سدره پوشی را برای او انجام دهند تا فرزند، به جرگه زرتشتیان بپیوندد.
سدره پوشی برای او به مانند زایش تازه در دین است. در این هنگام فرد عهد و پیمانی نو با اهورامزدا می بندد و هر روز با باز کردن و بستن دوباره کشتی بر روی سدره (نوکردن کشتی) پیمان خود را یادآوری و نو می کند. این آیین که در گذشته معمولا در بامداد انجام می شده ، امروزه در ایران پس از نیمروز ( به خطر دشواری همکیشان برای شرکت در ساعات اولیه روز) در خانه، تالار ، آدریان ویا یک نیایشگاه انجام می شود. آیین سدره پوشی گاهی نیز به صورت همگانی برپا می شود، یعنی چند نوجوان با هم در یک جشن به وسیله موبد سدره پوش می گردند.
پیش از آغاز مراسم، سدره پوش شونده باید تن خویش را شستشو داده، سدره و جامه ی سپید بپوشد و همراه موبدان در کنار سفره سدره پوشی حاضر شود. یک فرد که می خواهد زرتشتی شود با جامه کاملا سپید در برابر موبد می نشیند، موبد با زمزمه اوستای آتش نیایش و یا اورمزدیشت این آیین را آغاز می کند. پس از پایان برساد، او در حالی که گوشه آستین های موبد را در دست گرفته است، با او هم پیوند شده؛ اوستای کشتی بستن را زمزمه می کند؛ موبد کشتی را به کمر وی بر روی سدره می بندد؛ پس از آن، سروده مزدیسنو اهمی را به همراه موبد میخواند و اقرار خود را به مزداپرست زرتشتی بودن اعلام میدارد. سپس در برابر موبد می ایستد و با خواندن اوستای پیمان دین در برابر شرکت کنندگان، این پیمان اهورایی را می بندد که بر پایه پیام پاک اشوزرتشت و با راست ترین دانش خدا داده ، دین پاک مزدیسنا را با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بپذیرد و اقرار می کند به یکتایی دادار اورمزد و پیروی از دین بهی که اشوزرتشت مهراسپیتمان آورده است. در پایان، موبد برای سدره پوش شونده اوستای تندرستی خوانده و از اهورامزدا برای او آرزوی دیرزیوی ، درست زیوی و شادزیوی می نماید. بستن کشتی به کمر، نشانه ی آن است که هر زرتشتی با نو کردن کشتی، بار دیگر پیمان خود را با دین مزدیسنی به یادآورد و همواره آماده خدمت کردن به دین بهی و سود رساندن به مردم باشد که همان پایداری و استواری بر خواست اهورامزدا است.

بی هیچ تردید باید گفت: سدره پوشی، آیینی بسیار زیبا است که به زرتشتی اندیشیدن و به باور های زرتشتی عمل کردن را می آموزد و نشان می دهد که در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان، اشوان و راستی جویان جهان نیز با او همازور و همراه اند.

سرچشمه : کتاب دینی دوره دبیرستان زرتشتیان ایران

دستور هایی که در گردآوری متن های اوستانقش داشته اند



استاد رشید شهمردان در تاریخ زرتشتیان به زندگی نامه دستورانی اشاره می کند که نقش سازنده او ارزشمندی در تاریخ دینی زرتشتی ، گردآوری متن های اوستا، تنظیم اوستا برای نیایش و بیان اندرزهایی دینی داشته اند از آن جمله می توان به دستور آذرباد ماراسپند- دستور آذرکیوان- دستور سهرابجی- دستور بهرام کرمانی- دستور بهمن – دستورجاماسب آسا- دستور جاماسب ولایتی- دستور داراب- دستور رستم جی سنجانا- دستور ملا فیروز- دستور ملا کاووس و دستور نوشیروان اشاره کرد.
ایشان در گزارش خود از موبدانی نیز یاد می کنند که در گسترش و پویایی دین زرتشت همت داشته اند و با بهترین شیوه مراسم دینی را انجام داده و در سخت ترین شرایط با کلامی شیوا اوستا را زمزمه کرده اند و آتش را که نماد مهر و پاکی و راستی است در آتشکده ها پرستاری کرده اند موبد هوشیار موبد سروش – موبد خداجوی – موبد خوشی- موبد برزو- موبد بهرام- موبد جمشید- موبد خدابخش و موبد منوچهر کیقباد از آن گروه بودند. استاد شهمردان در یادی که از فرزانگان زرتشتی کرده اند همچنین به هیربدانی اشاره می کنند که آموزش های دینی را به مردم رسانده و استاد اوستا و متون پهلوی بوده اند.

سالگرد 3750 سالگی پیامبری اشو زرتشت


سال از آغاز پیامبری اشوزرتشت می گذرد!!!

سالگرد 3750 سالگی پیامبری اشو زرتشت (بخش نخست) چاپ ارسال به دوست
دکتر مهران سپهری   
برگرفته از برساد
Image
امسال 1391 شمسی مقارن با سال 3750 دینی زرتشتیان است و در سراسر جهان 3750 سال پیامبری زرتشت را جشن می گیرند.
در جهانی که قدمت شهرها و آثار باستانی تنها به چند صد سال می­رسد و میراث ادبیات دینی بسیاری کشورها در هزاره اول است، ایران کشوری غنی از میراث فرهنگی و اجتماعی چندین هزار ساله است. اهمیت سالگرد سال 3750 زرتشت، نه تنها به دلیل عدد سره و بزرگ 3750 است، بلکه نمودار قدمت و پیشینه چند هزار ساله دین و آیینی است که در عین باستانی بودن هنوز هم بسیار زنده و پایدار و در عین حال مرتبط با تمامی زمان­ها و ملت­هااست. گاته­های اشو زرتشت که از 3750 سال پیش دست­نخورده و اصیل باقی مانده است حاکی از تمدنی است که شاید صدها سال بعد بشر بتواند تمامی آن را درک نماید. آیا معجزه یک پیامبر بیش از این می­تواند باشد؟ سندی 3750 ساله با محتوای یکپارچه و والای دینی، فرهنگی، اجتماعی، روحانی،آموزشی، و انسانی که نه تنها متعلق به ایران و زرتشتیان است بلکه میراث و افتخار بشریت است. این سالگرد 3750 زرتشت، جشنی بسیار شایسته و خجسته است.

در حالی که مبدا برخی از تاریخ­های متداول زایش و یا مهاجرت پیامبر است، آغاز تقویم زرتشتی از طلوع پیام زرتشت و یا در واقع اندیشه­نیک و ژرف اشو زرتشت از خشترای اهورامزدا هستی­بخش بزرگ دانا است (گاته­ها هات 28 بند 3). با تلاش پژوهشگران و باستان­شناسان، گوهرهای والای گفتار اشو زرتشت از زیر خاکسترهای زمانه درست و شفاف بیرون آمده و نیز مبدا مدنی و تاریخی آن روشن­تر گشته است. دیگر نباید با نا­آگاهی حدس زد که زمان زرتشت 600 سال تا 6000 سال قبل از میلاد مسیح بوده است. بلکه با ضریب اطمینان بالا، این زمان را می­توان به حدود 14 تا 18 قرن پیش از مسیح تقریب نمود. با محاسبات علمی و نجومی دانشمند ایرانی ذبیح بهروز، چند دهه است که روز 6 فروردین زادروز و سالگرد پیامبری زرتشت پذیرفته شده و تاریخی که اکنون 3750 آن­را رقم میزنیم در تقویم­های زرتشتی درج می­شود. این تاریخ شروع پیامبری زرتشت توسط روانشاد موبد موبدان رستم شهزادی، اخیرا انجمن موبدان و موبدزادگان، بسیاری از ارگان­های زرتشتی و دانشگاهی در غرب پذیرفته و ترویج داده شده است.   

زمان ظهور زرتشت، با همه  پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان و مکان زندگانی زرتشت آنقدر تحقیق و بحث و گفت‌و‌گو شده‌است که حتا اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم می‌کند. البته این موضوع منحصر به زمان زندگی اشو زرتشت نیست. تولد عیسی مسیح در روز 25 دسامبر (4 دی) کریسمس جهانی شده است. در صورتی­که در کتاب مقدس انجیل، زمان تولد مسیح را آغاز بهار می­گوید. در مورد وقایع دینی که شواهد واقعیت آن نیز در دست است، مانند توفان نوح، حتی تاریخ تقریبی نیز در دست نیست.  البته در مورد تاریخ زرتشت، تلاش مغرضانه برخی از نویسندگان غربی در عقب بردن این زمان، وانمود بر تاخر زرتشت بر موسی و قدمت یهودیت بر زمان زرتشت به­عنوان اولین دین توحیدی جهان بوده است. منابع معتبر موجود که بیش از 50 منبع در این تحقیق استفاده شده) زمان زرتشت را از 600 تا 6000 سال پیش از میلاد ذکر می­کنند.  حتی نوشتارهای ناآگاهانه در دست است که وجود واقعی و واحد زرتشت را، تنها به عنوان اسطوره نمادی و تصوری، انکار می­کنند.

اودوکسوس کنیدوسی که هم زمان با افلاطون بوده‌است، زمان ظهور زرتشت را ۶۰۰۰ سال قبل از افلاطون می‌داند. بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، زمان زرتشت را سده پنجم تا ششم پیش از میلاد در نظر گرفته‌اند. در کتاب بندهشن آمده‌است که زرتشت در سال ۲۵۸ سال پیش از انقراض شاهنشاهی هخامنشی به بعثت رسید. اما در ارداویرافنامه، بعثت زرتشت ۳۰۰ سال پیش از حمله اسکندر ذکر می‌شود و بنابراین، چون اسکندر ۳۳۰ پیش از میلاد به ایران حمله کرده‌است، تاریخ تولد زرتشت در حدود ۶۶۰ پیش از میلاد خواهد شد. همچنین بعضی از محققان دیگر از شباهت اسمی استفاده کرده، گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی را با کی گشتاسپ شاه کیانی یکی دانسته‌اند، در نتیجه زمان زرتشت را حدود ۵ سده پیش از میلاد در نظر گرفته‌اند. شواهد و شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نام‌های سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بوده‌است. ولی اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخش‌ها در دست نیست. اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شده‌است.

شواهد پراکنده

تعیین زمان زرتشت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مورخان کهن مانند سویداس به دو زرتشت اشاره داشته اند و تنی چند از محققان معاصر نیز تعدد زرتشتها را پذیرفته اند. کتابهای زرتشت و جهان غرب و تاریخ مطالعات دینهای ایرانی  بر این باورند که در ۶۰۰ قبل از میلاد زرتشتی ظهور کرده که او را به نام زرتشت منجم میشناختند. مانویها و پاره ای از اشعار به همزمانی زرتشت و دارا اشاره دارند. ابوریحان بیرونی کلیدی در اختیار ما گذاشته است: نام این زرتشت که به شهر حران آمد و شد داشت: وارتوش بود. او زرتشتی در زمان هخامنشیان به شمار میرفت. وارتوش آموزگار ایلیوس مغ بود (کتاب الموالید). وارتوش در دوره هخامنشی شعبه ای از مزدیسنا را ارایه میدهد که بیشتر شبیه مزداپرستی پیش از زرتشت و گویا برپایه تثلیث اهورا-میترا-آناهیتا بود. وجود زرتشت هخامنشی با توجه به انبوهی از اسناد و مدارک غیرقابل انکار است اما او بیگمان سپیتمان نیست.

جای شگفتی دارد که در سراسر اوستا کوچکترین اشاره‌ای به زمان‌ها در پیوند با زرتشت نشده است، همانگونه که کمترین اشاره‌ای به هخامنشیان و خاندان زال و رستم در آن وجود ندارد. در متون و کتیبه‌های هخامنشی نیز هیچ یادکردی از زرتشت و اوستا به دیده نمی‌آید. اختلاف‌نظرها در این زمینه بین نویسندگان گوناگون ایرانی بسیار کمتر از نویسندگان یونانی و رومی بوده است که تفاوت‌نظرهایی هزاران ساله با یکدیگر دارند. در بخش بزرگی از منابع ایرانی اختلاف با یکدیگر دیده نمی‌شود. در باورهای ایرانی، زمان زرتشت، زمان پایان هزاره نهم و آغاز هزاره دهم دانسته شده است و بسیاری از باورها و حتی رویدادهای تاریخی با توجه به این هزاره‌ها شکل گرفته است. باور به نادرستی زمان سنتی زرتشت، به معنای نادرستی تمامی داده‌های مبتنی بر هزاره‌ها نیز هست.

پیگیری زمان زرتشت بر پایه گزارش‌های ایرانی، بیشتر متکی است بر متن‌های پهلوی: «ویـچـیـتَـکی‌‌های زاد سْـپَـرَم/ زات سْـپَـرَم/ گزیده‌های زادسپرم» (مهم‌ترین اثر)، «دینکرد» (کتاب هفتم)، «ارداویراف نامه» و «بندهش»؛ همچنین متن‌های فارسی و عربی «آثارالباقیه» و «قانون مسعودی» از ابوریحان بیرونی، «تاریخ پیامبران و شاهان» («سنی ملوک الارض و الانبیا») از حمزه اصفهانی، «مروج‌الذهب» و «التنبیه ‌و الاشراف» از ابوالحسن مسعودی، «الملل و النحل» از شهرستانی، «العبر» از ابن خلدون به نقل از مسعودی و «مجمل‌التواریخ و القصص» از نویسنده‌ای ناشناس. در تاریخ بیهق نوشتۀ ابوالحسن علی ابن بیهقی که در سال 1168 میلادی به پایان رسیده و پر از جُستارهای پژوهش‌پذیری در بارۀ این شهر خراسان است، یادی از روزگار زرتشت نیز شده است.

ویژگی‌های ممتاز و دقیق منابع ایرانی و شواهد پرشمار دیگر، نشان می‌دهد که «ایرانیان نه تنها به تاریخ دلبستگی داشته‌اند، بلکه برای تاریخ‌گذاری صاحب ابزارهای دقیق گاهشماری بوده‌اند». این نکته آنگاه بهتر درک می‌شود که می‌بینیم گزارشی تاریخی از زمان متوکل عباسی در سال ۲۴۷ هجری قمری (۲۴۰ خورشیدی) و به هنگام فرمان متوکل برای قطع درخت سرو کاشمر که به دست زرتشت و گشتاسپ کاشته شده بود، سن کاشت درخت و زمان زرتشت و گشتاسپ را بدون حتی یک سال اشتباه ثبت می‌کند. تاریخ داده شده، یعنی ۱۴۵۰ سال پیش از آن زمان، دقیقاً با زمان دین‌پذیری گشتاسپ برابر است.

در روستای کاشمر نزدیک ترشیز در قوهستان سرو غول‌اسایی جای داشت. بر شاخ‌وبرگ‌های آن پرنده‌های بی‌شماری آشیانه داشته‌اند و ده‌هزار گوسفند می‌توانسته‌‌اند زیر سایه‌اش بخوابند. این سرو به دستور زرتشت و به دست گشتاسپ (به مناسبت پذیرش دین بهی) کاشته شد. زرتشت پیش‌بینی کرده که اگر چشم شاهی به ریشۀ این سرو بیفتد، به زودی خواهد مرد. آوازۀ این سرو به گوش خلیفه المتوکل رسید. وی در سال 846/ 847 (232 هجری) دستور داد که آن را بیندازند. سرو کاشمر در آن هنگام 1405‌ساله بود. هرچند زرتشتی‌های نیشاپور پیش‌نهاد کردند 50000 دینار به خلیفه بپردازند تا وی از این رای خود برگردد، فرمان امیر مؤمنان به انجام رسید. سرو را تکه تکه کردند، پاره‌های شاخه‌هایش را به هم بستند و همه‌اش را بار 1300 شتر کردند و  راهی بغداد نمودند، چون خلیفه می‌خواست چوب آن را در ساختمان کاخ تازه‌اش «الجعفری» به کار برد. شب پیش از رسیدن چوب‌ها به امیر مؤمنان (11 دسامبر 861= 4 شوال 247 هجری) بود که وی به دست پسرش (المنتصر) کشته شد. چنین بود که پیش‌گویی درست درآمد.

اما سال دین‌پذیری گشتاسپ بر پایه متن‌ پهلوی «بندهش»، بخش بیست و دوم؛ «آثارالباقیه»، فصل سوم، ششم و هشتم؛ «تاریخ پیامبران و شاهان»، باب یکم، فصل یکم و سوم؛ «مروج‌الذهب»؛ «العبر»، بخش یکم، فصل سوم؛ و گزارش‌های بسیار دیگری که زمان زرتشت را به ۲۵۸ سال پیش از غلبه اسکندر منسوب می‌دارند، برگرفته شده است. در برخی از این منابع (مانند آثارالباقیه و تاریخ پیامبران و شاهان) به صراحت به زمان دین‌پذیری گشتاسپ اشاره شده و در برخی بدون اشاره به گشتاسپ یا رویداد خاص دیگری، آنرا زمان زرتشت دانسته‌اند. سال غلبه اسکندر به عنوان نقطه شاخص تمامی اندازه‌گیری‌ها، برابر است با سال ۱۲۵۳ ایرانی که با سال ۳۳۱ میلادی آغاز و با سال ۳۳۰  میلادی پایان می‌یابد. مبدأ گاهشماری اسکندری یا سلوکی در سکه‌ها و اسناد اشکانی و دیگر منابع ایرانی برابر است با یکم اکتبر سال ۳۱۲ میلادی و در میان منابع نجومی بابلی برابر است با سوم آوریل سال ۳۱۱ میلادی.

روز و ماه زایش زرتشت بر پایه متن پهلوی «گزیده‌های زادسپرم» فصل بیستم، بند یکم، و مقایسه آن با فصل بیست و یکم، بند یکم، و نیز فصل بیست و پنجم، بند پنجم داده شده است. انتساب زادروز زرتشت به آخرین روز سال و هنگام اعتدال بهاری و روز پیش از نوروز، قابل مقایسه نمادین است با داده‌های آثار نجومی ایرانی که زرتشت را موضع گاهشماری مبتنی بر مبدأ اعتدال بهاری و کبیسه‌گیری اصلاحی آن می‌دانند. سال زایش زرتشت بر پایه متن‌های پهلوی «گزیده‌های زادسپرم» فصل بیستم، بند یکم؛ کتاب هفتم «دینکرد»، بخش سوم، فصل «همپرسگی با بهمن»، بند یکم؛ «الملل و النحل» بخش یکم، فصل سوم؛ و دیگر روایت‌های مشهوری که زمان آغاز پیامبری زرتشت را در سن سی سالگی دانسته‌اند و با افزودن سی سال استخراج شده است.

هیچیک از منابع موجود به صراحت به سال زایش پیامبر اشاره نکرده‌اند و تنها از طریق محاسبه داده‌های ثانوی قابل استخراج است. زمان دین‌پذیری گشتاسپ، رویدادی مهم برای تاریخ‌نگاران گذشته و نیز نویسندگان دینی بوده و به فراوانی از آن در متن‌های گوناگون یاد شده است. احتمالاً به این دلیل که پادشاه و در نتیجه تمامی نظام سیاسی به دین و پیام زرتشت پس از سال‌ها گمنامی رسمیت و شهرت می‌بخشند و می‌توان گفت که این سال، زمان پیدایی عملی و رسمیت دین زرتشتی است.

چند دانشمند اخترشناس با محاسبات نجومی به تاریخهای ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ ساله رسیده اند. محاسبات پژوهشگران چنین است: ۸۶۰۰ قبل از میلاد (بهرام گور انکلسریا) ، ۶۳۱۲ قبل از میلاد (بهرام پاتاوالا) ، ۶۵۰۰ قبل از میلاد (اردشیر خبردار)، و... باهایکوکا نگارش تیریشت را پس از زرتشت و حدود ۵۳۰۰ قبل از میلاد برآورد کرده است. کتاب هفتم دینکرد میگوید زرتشت در سال ۵۶۷۰ آفرینش زاده شده و سندی مانوی زایش مانی (۲۱۶ میلادی) را در سال ۱۱۵۲۷ آفرینش میداند. با تفریق این دو تاریخ زایش زرتشت سال ۶۰۹۰ قبل از میلاد میرسد. از نظر زبانشناسی وداها را بعد از گاتها (و نه کل اوستا) میدانند و کهنترین سرودهای ودایی را نیز به ۷۰۰۰ سال قبل رسانده اند. بر اساس محاسبات نجومی تاریخ وداهای اولیه ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد (ژاکوبی) و ۶۰۰۰ ق .م (تیلاک) است. به نقل از برخی محققان سنسکریت زاده ی هند نیست و خواهرکوچک زبان اوستایی به شمار میرود. (جلالی نایینی).

یافته های ده هزارساله مانند جیرفت و غیره میتواند از تردیدهای ما بکاهد. اگرچه زمانی تردید در تاریخ ۶۰۰ قبل از میلاد (تاریخ سنتی) غیرممکن بود اما امروزه ما به آسانی زمان زرتشت را عقبتر برده ایم. چرا؟ چون یافته های تازه باستانشناسی ذهنیت ما را روشنتر کرده و دریافته ایم که تمدنهای ایرانی زودتر از دیگر نقاط دنیا بالیده اند. مری رستگاست میگوید تاریخ تمدن زودتر از آنچه که قبلن گفته میشده آغاز شده و بنابراین ۸۰۰۰ سال پیش دیگر عصر حجر نبوده. (کتاب «دیدی نو از دینی کهن» از فرهنگ مهر). طبق برخی متون پهلوی زادگاه زرتشت در شهر ری بوده و مطالعات تحقیقات باستانشناسی از قدمت ۸۰۰۰ ساله این شهر گواه است.

محاسبات بهروز

(در بخش دوم ادامه دارد)

منابع:                                        

·         نیبرگ، هنریک ساموئل. دین‌های ایران باستان. ترجمهٔ نجم آبادی، سیف الدین. چاپ سوم. تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ‌ها، ۱۳۵۹. 

·         هرودوت. تاریخ هرودوت. ترجمهٔ مازندرانی، وحید. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶.

·         ساسانفر، آبتین. اوستا، برگردان هفت هات از گاتاها. تهران: نشر علم، ۱۳۸۶. ISBN 964-405-695-7

·         اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. چاپ اول. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۶. ISBN 964-305-307-5

·         آموزگار، ژاله و تفضلی احمد. اسطورهٔ زندگی زردشت. تهران: انتشارات بابل، ۱۳۷۰. 

·         هینلز، جان. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ ژالهٔ آموزگار و احمد تفضلی. چاپ سوم. تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۵. ISBN 964-6194-06-0

·         کریستن سن، آرتور. مزداپرستی در ایران قدیم. ترجمهٔ صفا، ذبیح الله. چاپ چهارم. تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۷۶. 

·         خورشیدیان، اردشیر. پاسخ به پرسش‌های دینی زرتشتیان. چاپ دوم. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۸۷. ISBN 978-964-6320-46-8

·         تفضلی، احمد و کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. چاپ 1. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶. ISBN 964-5983-14-2.

·          معین، محمد. مزدیسنا و ادب پارسی، جلد اول. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۵.

·         رضی، هاشم. راهنمای دین زرتشتی. تهران: سازمان انتشارات فروهر، ۱۳۵۲. 

·         رضوی، طاهر. پارسیان اهل کتابند. ترجمهٔ پروفسور مازندی. چاپ دوم. تهران: سازمان انتشارات فروهر، نامعلوم. 

·         معین، محمد. مزدیسنا و ادب پارسی، جلد اول. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۵. 

·         پورداوود، ابراهیم. گات‌ها، قدیمی‌ترین قسمتی از نامهٔ مینوی اوستا. تهران: انتشارات اساطیر، نامعلوم.

·         غفوروف، باباجان. تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. چاپ اول. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷.