بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود
است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت،
زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر
مینامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده میشود و به
صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر میشود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان
و یا اسپنتمان میگویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید
است.
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود
معنی از برای کلمه زرتشت تصور کردهاست. دینون یونانی آنرا به «ستاینده
ستاره» ترجمه کردهاست.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو
جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام
معنی برای آن درست کردهاند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته
اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک
تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی
کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست.شاید هیچکدام
درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی
پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث
اختلاف نظر شدهاست.پهلوی شناس نامور ژاپنی وآیین زرتشت استاد گیکیواتیو.
در
جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان
فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم
ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده
شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.مثل فراشتر
به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده
که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی
دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.[1]
پیامهای او به وسیلهٔ سرودههایش که گات یا گاهان نامیده میشوند به مارسیدهاست منابع:تاریخ جامع ادیان