راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

پرستش سوی زرتشتیان


چراکه آتش تنها ماده ایست که آلودگی را به خود نمی‌گیرد و همیشه و درهمه‌حال به سوی بالا می‌رود و ماهیت اصلی خود را حفظ می‌کند و خود می‌سوزد و دیگران را گرما و نـور می‌بخشد. مردمان اشون یا راستی‌جو، نیز همانند آتش آتشکده درهمه‌حال یکسان و یکرنگ بوده، پلیدی‌هاو دروغ را با دانش خویش و عشق به اهورامزدا می‌سوزانند و نور و شادی وگرما وانرژی به جامعه می‌بخشند. در عرفان ایرانی نیز عشق به آتش تشبیه شده است.

مهارآتش و چگونگی استفاده بهینه از آن یکی ازبرترین کشفیات بشر بود،که به تمدن و پیشرفت انسان شتابی افسانه‌ای بخشید. آریایی‌ها، در مناطق شمالی ایران و جنوب روسیه که بسیار سرد بود و زمستان درازی داشت، زندگی می کردند و آیین بیشتر مردم طبیعت‌پرستی بود و به آتش برای روشنایی و گرم‌ کردن خانه و کاشانه و پختن غذا و غیره بسیار نیازمند بودند و چون کبریت نیز وجود نداشت و فراهم کردن آتش بسیار سخت و وقت‌گیربود، آتش را در جایی بنام آتشکده همیشه روشن نگاه می‌داشتند. اشوزرتشت پس از برگزیده شدن به پیامبری، وجود این جایگاه را بسیار لازم وزندگی‌بخش تشخیص داد و با اضافه‌کردن آتش آتشکده با آتش 16 طبقه اجتماع(آهنگر و مسگر و نانوا و غیره) مفاهیمی مینوی به آن بخشید و به صورت پرچـمی مقدس برای زرتشتیان درآورد. که تا امروز نیز این چنین است و زرتشتیان آتش موجود درآتشکده را نماد موجودیت خود یا پرچم و درفش دین زرتشتی با چندین هزار سال هویت دینی و فرهنگی خود می‌دانند که به وسیله موبد آتشبند(آترون ) همواره روشن نگاه داشته می شود. نام اصلی آتشکده‌ها، آدریان است که آتش ورهرام یا بهرام و درب‌مهر نیزگفته می‌شود و همواره در طول تاریخ شامل مجتمع دینی و آموزشی و فرهنگی نیز بوده است.


پرستش سو(قبله): جهتی است که پیروان هر مذهبی در سرتاسر جهان درهنگام نماز، هـمواره رو به آن سو به پرستش خدا می‌ایستند. آتش هرگز پرستش‌سو (قبله) زرتشتیان نبوده است. و بهدینان تنها در داخل آتشکده، رو به آتش مقدس که حالت پرچم دارد، می‌ایستند و به ستایش خدا می‌پردازند. حتی همسایگان آتشکده نیز رو به‌سوی آتشکده نماز نمی‌گزارند، وهیچ بهدینی از دیگر زرتشتیان نمی‌پرسدکه آدریان شهر در کدام جهت است تا قبله سوی خود قرار دهد. بلکه همیشه در هنگام نماز رو به سوی نورایستاده واهورامزدا را پرستش می‌کنند.

خوشبختی انسان در جهان مادی و معنوی



سپس آنکس که در
این جهان توانست خوشبخت یعنی پارسا و پرهیزگار باشد و خود را با صفات اهورامزدا
هماهنگ سازد در جهان دیگر رستگار خواهد بود. در راه رسیدن انسان به این دو هدف
یعنی خوشبختی در اینجا و رستگاری در آنجا دو دشمن آش کار وجود دارد ی ک ی نادانی،
دیگر نیازمندی. برای رهایی از نادانی باید به اصل خردگرایی و پیروی از دانش گرا یید و
برای فرار از نیازمندی که فقر روحی و مادی است باید به توانگری و نیروی سازندگی
دست یافت. در این بند به همه صفات اهورامزدا اشاره شده که با پیروی از آنها انسان
میتواند به بزرگی و شکوهمندی برسد. یک انسان ناتوان و زبون که به نیرو و توان خود
باور نداشته باشد و به صفات اهورامزدا متوسل نشود در دو جهان مادی و مینوی بی ارزش
است. دو صفت هئور وتات (رسائی) و اَمرِتات (جاودانی) غالباً همراه یکدیگر به کار
میروند.

واستار



دوری از اندیشه بد، خود ستایش اهورامزداست. هر اندیشه یا گفتار و کرداری که بارها
تکرار شود آدمی به آن خو می گیرد و جزیی از صفات او می شود. بنابراین در آموزش های
زرتشت نیک اندیشی و نیایش وهومن بسیار و پیوسته سفارش شده است و نیایش
اهورامزدا و صفات او تنها نیایشی است که در کیش زرتشت وجود دارد . به همراه آن
نیایش ها وظیفه های اجتماعی و اخلاقی گوشزد می شود . حفظ احترام و ارزش های
خانوادگی، دور کردن پلیدی ها و نادرستی از حوزه زندگی بستگان و همشهریان، مبارزه با
آشوبگران که نظام اجتماعی و آرامش کشور را بر هم می زنند، نیک اندیشی در باره جهان
و جهانیان از جمله دستورهای اخلاقی گاتاهاست که هر یک از پیروان زرتشت باید به آن
فرمان ها گردن نهند. آنچه در نیایش ایزدان در یشتها که در زمان ساسانیان در اوستا ی
نوین گردآوری و ضمیمه شده از آموزش های زرتشت نیست. یشت ها، وندیداد و سایر
بخش های اوستای نوین از سنتهای آریاییان و ایرانیان پیش از زرتشت بود که پس از
پراکنده شدن کتاب دینی زرتشت با حمله اسکندر و سپس با هجوم تازیان دوباره در جامعه
ایرانی ظاهر شدند و موجب اختلافات زیاد در افکار و باورهای عمومی بود. اوستای نوین را
از مجموع دین ها و سنتهای ایرانی، زر و انیسم و میترائیسم و ستایش ایزدان در زمان
ساسانیان فراهم کردند که همگان به یک دین و یک کتاب واحد باور داشته باشند و
اختلافات در افکار و عقاید جامعه تبدیل به وحدت کلمه و یکپارچگی دینی شود.

........

یسنا/ هات سی و سوم  بند چهارم

ای مزدا، کسی هستم که تو را می ستایم، نافرمانی و اندیشه پلید را از تو دور می کنم.

بیحرمتی و کوچک شمردن خانواده،
پلیدی و دروغی که به هم تیره ها و شهروندان نزدیک شود،
آشوبگران و مخالفان کشور ( مردم آریایی) را دور می کنم.
هر اندیشه پلید را از این سرزمین و جهان برکنار می دارم.

برگرفته از گات ها ترجمه وتفسیر دکتر ساسانفر