ما درخت مهربانی کاشتیم
کینه را از سینه ها برداشتیم
بر فراز کوچه های شهر خویش
پرچم پندار پاک افراشتیم
دانش شهریگری را از کهن
ما برای دیگران بگذاشتیم
گنج گیتی هر کجا آمد بدست
ما نه بهر خویشتن انباشتیم
تا نمیرد میهن و فرهنگ ما
دیده ی جان را بر او بگماشتیم
هم بهمراه اهورا در نبرد
اهرمن را ما بهیچ انگاشتیم
ریشه نیک است در کردار ما
نیک گفتیم نیک هم پنداشتیم
ما بمانیم و بماند پایدار
آنچه ما در دشت دلها کاشتیم
قراچه داغی
فرگرد اول از وندیداد
نخستین و بهترین سرزمینی که من ( اهورامزدا ) بیافریدم ائیران وئیچ ( ایران ) است . آنجایی که رود دایتی نیک است
کورش بزرگ
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اجزای بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . گزنفون
داریوش بزرگ
خداوند این کشور ( ایران ) را از گزند دشمن - دروغ و خشکسالی محفوظ دارد
نظامی گنجوی
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران - دل زمین باشد
دل ز تن - به بود یقین
میانگیز فتنه میافروز کین
خرابی میاور در ایران زمین
تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج