انگهوش :هستی، زندگی، وجود مادی
[بارتولومه: آن را هستی پس از این جهان می پندارد.]
[تاراپوروالا زندگی روحانی].
در گاتاها به دو گونه هستی اشاره شده:
1- استونت :هستی مادی مربوط به جسم انسان و جهان مادی
2-مینو ،مننگها: هستی ذهنی مربوط به جهان اندیشه و روان
پئوریا :انسان عامل اساسی و تعیین کننده روش و رویه او در سه بعد
منه:اندیشه
وچو یا اخذا :گفتار
شیه اوتنه نام :کردار
می باشد.
اهو :هستی ،آنچه مربوط به فعالیت ذهنی و روانی است
منَنگهو:آنچه مربوط به جهان مادی
انًگهئوش:آنچه مربوط به هر دو جهان است
در هات 31 بند 8 واژه شیئوتنا به معنی کار و فعالیت انسان در جهان مادی است و در
هات 53 بند 5 اندیشه و گفتار را مربوط به وجود ذهنی و آن را نیز به اهو
نسبت می دهد
برگرفته :گات ها سروده های اشو زرتشت
برگردان 17 هات
همراه با متن اوستایی وگزارش های زبانشناسی
پژوهش و نوشته :دکتر آبتین ساسانفر
و به این جهان هستی میآید ( سوشیانت و رهایی بخش)
با نیروی فرمانروایی ( خشترا) و پاک منشی ( وهومن) و راستی ( اشا)
تن را نیروی جوانی ( و سر زندگی) و روان را راست منشی ( آرمئیتی) می بخشد.
چنانکه بر آنها ( هواداران دیو) پیشی می گیرد ( و پیروز می شود)
و برای تو ( ای اهورا) آنها را با آهن لگام می کنند و در بند می کنند.سرود سوم بند هفتم
رهایی بخش با نیروی فرمانروایی که مجهز به راستی و منش نیک است به جهان می آید
و در بهبود زندگی مادی و معنوی مردم و پیمودن راه خوشبختی می کوشد. در این پیکار
بزرگ هواداران راستی بر نیروهای اهریمنی پیشی می گیرند و چیره می شوند و آنها را با
افسار آهنین لگام می زنند و نابود می کنند. برابر آموزشهای گاتایی هر کس که به نیروها
و صفات اهورایی مجهز باشد می تواند برای اصلاح و بهبود جامعه خو یش بکوشد و با
نیروهای خشم و بیدادگری که از سرچشمه فساد و تباهی جاری می شوند بجنگد و آنها را
نابود کند. آن کس خود رهایی بخش با سوشیانت است. نخستین رهایی بخش ( سوشیانت)
خود زرتشت است و هر زن و مرد نیکوکار، در هر زمان می توانند وظیفه رهایی بخش و
نجات جامعه انسانی را به جا آورند.
در آیین زمان ساسانیان سوشیانت جنبه های اساطیری و داستانی به خود گرفته و چن ین
قلمداد شده که در فاصله هر هزار سال یک نفر ر هایی بخش از نسل زرتشت ظهور
میکند و در بهبود جامعه که از جهات مادی و اخلاقی دچار انحطاط شده مبارزه می کند و
آن را نجات می دهد. این افسانه پردازیهای آیینی که در زمان ساسانیان به بهتر ین
صورت خود در اوستاییکه در 21 نسَک بزرگ تدوین شده بود در دینهای دنیا اثر
گذاشت و هردینی برای خود رهایی بخشی را وعده داد، ولی در آموزشهای گاتایی هرکس
می تواند و وظیفه دارد در نقش رهایی بخش وارد کار شود و در نابودی مفاسد بکوشد.
برگرفته :گات ها سروده های اشو زرتشت
برگردان 17 هات
همراه با متن اوستایی وگزارش های زبانشناسی
پژوهش و نوشته :دکتر آبتین ساسانفر
سوشیانت در اوستا |
|
|
واژه سوشیانت در گاهان مفهوم بسیار گستردهای دارد و منظور از آن بزرگانی است که با گام برداشتن در راه راستی و پیروی از آموزشهای زردشت رهبریِ جامعه مزداپرست را به دست میگیرند و با خود صلح و آشتی ..
را به ارمغان میآورند.معنای این واژه در اوستای متأخر به تدریج محدود میشود، به گونهای که در نهایت به لقبی برای منجی آخر زمان - "استوت رته " پیروز - بدل میشود که بنابر باورهای زردشتی سه هزار ساله پس از زردشت از تخمه او زاده میشود. او گرز پیروزیآورِ پهلوانانِ پیشین را به دست میگیرد و با دیوان و دیوسیرتان میستیزد و در پایان نوسازیِ جهان را به انجام میرساند.
واژه اوستایی SaošiianÊt =فارسی میانه SoΚyans ، فارسی نو سوشیانت، سوشیانس، از جمله مهمترین اصطلاحات دینی زردشتی است و چون معادلی در ودایی ندارد، باید آن را از نوآوریهای زردشت به شمار آورد.
لازم به ذکر است که در نگارش این مقاله بیشتر از مقاله هینتسه (1995) استفاده شده است.
با سپاس ازhttp://www.tondar.net
بشنوید با گوش هوش بهترین چیزها ( و آموزشها) را،
بنگرید با اندیشۀ روشن دو راه ( اهورایی و اهریمنی را)
هر یک خودتان داوری ( و گزینش) کنید.
در برابر جنبش بزرگ ( آیینی و فکری)
آن را ( گزینش خود را) با آگاهی اعلام کنید.سرود سوم بند دوم
آر ی، آن دو گوهر غیر مادی آغازین
که با هم در حال تجرد و رویا بودند پدیدار و آشکار شدند.
در اندیش ه، گفتار و کردار، یکی نیک و دیگری بد است.
از این دو نیکوکاران هستند که شیوة درست را برمیگزینند نه زیانکاران سرود سوم بند سوم
سپنتامئینیو و انکرمئینیو دو گوهر غیر ماد ی، یا دو نفس که در نهاد آد می جا ی دارد از
بزرگترین بخشهای فکری و فلسفی دین زرتشت است. این دو گوهر بدون حالت فعالی، درحالت تجرد همانند رویا به همراه یکدیگر درسرشت آدمی وجود دارند و روش وشیوةاخلاقی انسان می تواند یکی از آن دو را از حال غیر فعالی و رویایی به حالت فعالی درآورد.
داوری و قضاوت دربارة خوب و بد از این دو گوهر غیر مادی سرچشمه می گیرد .سپنتا به معنی پاک و مقدس ، انگره به معنی ناپاک و پلید است. مئینیو را به معنای خرد،
اندیشه ، منش و نفس گرفته اند. آن را به معنی روان نیز به کار بردهاند که منظور همان
نفس است. این ثنویت و دو گانگی در همه مذهبها و مکتبهای فلسفی وجود دارد و در
واژه نامه ها از جمله معین و مکتبهای فلسفی برای آنها معنی های فراوان یاد کرده اند:
مانند نفس اعلی نفس اماره که تابع هوی و هوس است و انسان را وادار به کارها ی
زشت میکند نفس انسانی نفس بهیمی نفس جزوی نفس حسی نفس حیوانی
نفس دانشجوی نفس رحمانی نفس زکی نفس سبعی نفس ستوری نفس سخن
گوی یا ناطقه نفس سماوی نفس عاقل که مراد نفس ناطقه است و در آن دو نی رو
وجود دارد یکی نظری و دیگری عملی نفس فاکر نفس قدسی نفس کلی که روح
عالم است نفس لوام که بر افعال خود سرزنش می کند و آن مقدمه است بر تسلط خود
که در آن مرحله آن را نفس مطمئنه گویند نفس محجوب نفس مردمی نفس نباتی.
شاید صفتها و نامهای دیگر برای نفس داده شده باشد. آنچه یاد شد در نوشته هایی مانند
سلجوقنامه ظهیری ، اسفار، جامع الحکمتین ، حکمت قدیم از فاضل تونی ، شفا، مصنفات
بابا افضل ، کشاف ، رسائل اخوان الصفا، اکسیرالعارفین ، اخلاق ناصری امده است. شا ید دردهها متن فلسفی دیگر تعریفهایی از نفس داده شده باشد که همگی حکای ت از آن دارد
که نفس : گوهری است که میتواند سرچشمۀ خوبی ، پاکی و پرهیزکاری یا آفرینندة بدی ،
پلیدی و گناه باشد. تمام تعریف ها و برداشت ها به همان جا می رسد که در گاتاها آموزش
داده شده و آن که در نهاد آدمی دو نفس خوب و بد سرشته شده آنچه ار نفس خوب یا
سپنتامئینیو سر مزند هماهنگ است با صفات اهور ایی یعنی شش امشاسپندان : اشا،
وهومن ، خشترا، سپنتااَرمئیتی ، هئوروتات و اَمرِتات. آن دیگر نفس بد یا اَنگرمئینو است که
سرچشمه بدیها، کفر و گناه است
هرگاه آدمی که در گزینش راه خود آزاد و مختار است از نفس بد یا اهر یمن پیروی کند
اوست که آفرینندة پلیدی و گناه میشود. چون اهورامزدا بدی نیافریده و گناه نمی کند. این
دوگانگی و ثنویت ویژه اخلاق و منش آدمیاست. گز ینش و انتخاب برا ی پدی ده ها ی
طبیعی که فاقد خرد و شعورند وجود ندارد. یک پدیده طبیعی راه و روش و آینده خود را
نمیتواند انتخاب کند و محکوم به طی کردن مسیری است که قوانین علّی برایش از پیش
ترسیم کرده اند. ولی آدمی می تواند درباره خوب و بد مسیری که در پیش رو دارد قضاوت
و داوری کند و هر کدام را که اراده کند برگزیند. این گزینش که در هر لحظه از زندگی
آدمیپیش می آید نشان دهندة کشمکش و جنگ دایم میان خوبی و بدی است و سرانجام
نفس خوب است که پیروز خواهد شد.
این دو مئینیو، دو گوهر و ذات غیر مادی هستندکه همراه انسان و در سرشت آدمی نهفته
است و در جهان خارج از انسان وجود ندارد. خوبی یا بدی ، پاکی یا پلیدی امریست که
مربوط و وابسته به قضاوت انسان است. اگر انسان نباشد در جهان طبیعت هیچ چیز بد یا
خوب نیست کسی درباره زیان آوری یا سودمند ی پدی دهها و حوادث هستی قضاوت
نمی کند. انسان است که بر حسب داوری خود به سوی یکی از این دو گوهر گرایش پیدا
می کند و انسان است که با انتخاب خود، خوبی یا بد ی را می آفریند . انتخاب انسان ،
انتخابی آگاهانه است ولی مسیر پدیدههای طبیعی ناآگاه و جبر ی است و راهی را که
می روند با اراده و اختیار خود انتخاب نمی کنند. حرکت انسان حرکت اختیاری و حرکت
پدیدههای طبیعی حرکت جبری است.
بزرگترین آموزش زرتشت نشان دادن دو راه و رویۀ خوبی و بدی است یکی اهور ایی و
دیگری اهریمنی. در نهاد هر کس و در هر لحظه جنبش و جنب و جوشی وجود دارد برای
تمیز دادن و سنجیدن خوبی و بدی. روشن است از لحظه ایکه نیروی خردمندی و داوری
در انسان نهاده شده این جنبش و احساس به همراه آن نی رو پا گرفته و حاضر بود و
زرتشت نخستین آموزگار، حکیم و فیلسوفی است که به این دوگانگی خوبی و بدی اشاره
میکند چنانکه در روایات دانشمندان وفیلسوفان یونانی و دیگران دیده میشود افلاطون ،
پتیاگور و سایرین نظریۀ ثنویت یا دوآلیسم خود را از زرتشت گرفته اند دو آلیسم، ثنویت یا
دوگانه گرائی در فلسفۀ زرتشت فقط مربوط به امور اخلاقی و در نهاد انسان است نه در
طبیعت و آفرینش کائنات که از آنِ آفریدگار یکتا یعنی اهورامزداست برا ی سنجش راه
خوبی و بدی انسان به چیزیکه باید توجه داشته باشد پایه ها و مبانی عقلی است نه منافع
شخصی و احساسات و تعصب و پس از سنجش با هوشمند ی در آنچه شنیده و دیده
میشود باید آنچه درست و از روی خرد است و با صفات اهورایی هماهنگی دارند گزینش
شود و این گزینش آشکار باشد و همگان سنجش و گزینش هر کس را بدانند و از آن آگاه
باشند و راهیان به سوی اشا و وهومن یعنی راستی و نیک اندیشی را بشناسند.
"آر ی، هنگامی که این دو مینو ( دو گوهر غیر مادی ، دو نفس خوب و بد) به هم برسند
در آغاز، زندگی و نا زندگی داده می شود و پدید میآید ( و پاکی و پلیدی با هم برخورد
می کنند).
چنانکه سرانجام بدترین زندگی از آن دروغگویان و زیانکاران
و بهترین منش گزینش درستکاران خواهد بود.سرود سوم بند چهارم"
برخورد این دو گوهر در نهاد آدمی دائم و همیشگی است.
یکی از آنها نماد زندگی ، سازندگی ، نیکوکاری و خوشبختی است دیگر ی نماد نیستی ،
نازندگی ، ویرانگری و پلیدی است انسان در هر لحظه از زمان زندگی خود، برای برآوردن
نیازمندیهای مادی و روحی باید کار کند و وسایل لازم را فراهم آورد. ممکن است راه ها و
کارهای گوناگون برای برآوردن نیازمندیها وجود داشته باشد راه های ساده ولی نادرست .
کارهای بسیار آسان ولی اهریمنی، انسان برای گزینش راه و وسیله ممکن است دچار
دودلی شود. آیا راه و کار نادرست را برگزیند و نیاز خود را به وسیله دزدی ، غارتگر ی و
پایمال کردن حق دیگران برآورد یا با راستی و درستی و از راه کار سودمند آنچه را که نیاز
دارد فراهم سازد. آموزش زرتشت آن است که انسان در تمام دوران زندگ ی در اندیشه ،
گفتار و کردار خود باید به سوی گوهر پاک و نفس درستکار یعنی سپنتامئینیو که نماد و
مظهر اهورامزدا در نهاد اوست گرا یش جوید. درست کاری و نیکوکاری یا نادرستی و
زیانکاری به دست آدمیاست با کاربرد آزادی و اختیار خود میتواند یک ی از آن دو راه را
برگزیند بدترین زندگی از آن پیروان دروغ و زیانکاران و بهترین زندگی از آن کسانی است
که با گزینش خود به سوی سپنتامئینیو و راستی و درست اندیشی گرایش جوید.
"از این دو منش ( گوهر یا مینوی خوب و بد)،
آن کس که هواخواه دروغ بود بدترین کردار را برگزید
و آن که دارای پاکترین و پیشروترین منش بود، اشا را برگزید،
یعنی آن کس که جامه ای چون سخت ترین سنگ بر تن کرده است ( و به بالاترین پایه
باور دینی رسیده تا با بدی رویاروئی کند)
آنان که اهورا را با کارهای راست و با باور و ایمان کامل خشنود می سازند.سرود سوم بند پنجم"
انسان است که یکی از آن دو مینوی خوب و بد را برمی گزیند. در این گزینش نیرومندی و
برتری انسان نهفته است. انسان برتر بینش زرتشت انسانی است مصمم که با دانش خود،
آگاهانه راه دشوار مبارزه با پلیدیها را برمی گزیند و پیروزی در این مبارزه راه پیشرفت و
ترقی و نوسازی را هموارتر می کند.
برگرفته :گات ها سروده های اشو زرتشت
برگردان 17 هات
همراه با متن اوستایی وگزارش های زبانشناسی
پژوهش و نوشته :دکتر آبتین ساسانفر