راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

تریتا نخستین جراح آریایی

تریتا نخستین جراح آریایی

تریتا
اترت یا تریتا یا تریت (در اوستا)به چم «سوم‌، سومین» است. تریتا بر اساس یسنا 9 (هوم یشت) بند 10، پدر گرشاسب است و سومین کسی است که هوم را فشرد و برای پاداش دو پسر به او داده شد‌: اورواخشیه و گرشاسب. در پیوست‌های شاهنامه از نوادگان جمشید بیان شده است.
تریتا نخستین پزشک آریایی بوده است‌. چنانکه در وندیداد فرگرد 20 بند 1-2 آمده است : «زرتشت از اهورامزدا پرسید: کیست در میان پرهیزگاران‌، دانایان‌، کامکاران‌، توانگران‌، رایومندان‌، تهمتنان‌، پیشدادیان‌، نخستین کسی که ناخوشی را باز داشت‌، مرگ را باز داشت‌، زخم نیزه پران را باز داشت‌، گرمای تب را از تن مردم باز داشت ؟ اهورا مزدا در پاسخ فرمود‌: ای اسپیتمان زرتشت تریتا در میان پرهیزگاران‌، دانایان‌، کامکاران‌، توانگران‌، رایومندان‌، تهمتنان‌، پیشدادیان نخستین کسی است که ناخوشی را باز داشت‌، مرگ را باز داشت‌، زخم نیزه پران را باز داشت‌، گرمای تب را از تن مردم باز داشت‌».
از نوشته‌های کتاب های گوناگون به زبان پهلوی چنین برمی‌‌آید که تریتا در جراحی نیز دست داشته است‌، به نوشته بندهش : «اهورامزدا کاردی جواهرنشان به تریتا بخشید تا با آن عمل جراحی را انجام دهد».
تریتا در هندوستان نیز نخستین پزشک آریایی شناخته می‌‌شود. پس می‌‌توان گفت تریتا هنگامی زندگی می‌‌کرده است که آریاییان هند و ایران از هم جدا نبوده‌اند و پزشکی این دو گروه وابسته به یکدیگر بوده است‌.
واژه‌ی انگلیسی از ریشه‌ی تریت سرچشمه گرفته است.تریتا TREATA نخستین جراح ایرانی – آریایی

رابیندرانات تاگور


زاده ۷ مه۱۸۶۱، درگذشته ۷ اوت۱۹۴۱) شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و چهره‌پرداز اهل بنگال هند بود. نام‌آوریش بیشتر از برای شاعری اوست. وی نخستین آسیایی برنده جای...زه نوبل بود. پدرش دبندرانات (مهاریشی) و مادرش سارادادیوی نام داشت. پدر تاگور غزلهای حافظ را از بر داشت و به اشعار فارسی علاقه وافری داشت او خود را متعلق به سرزمین ایران می‌دانست. به تاگور لقب گوردیو (Gurdev) به معنای پیشوا داده‌اند. وی از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان به‌شمار می‌آید. حمید انصاری معاون رئیس جمهوری هند می‌گوید: تاگور در سفر به ایران طی سخنانی گفت:' هویت نفسانی و هویت ملی که در ذات انسان نهفته‌است نباید مانع از احترام به دیگر فرهنگ‌ها شود آسیا دارای تمدن و فرهنگ غنی است و هر ملتی بر اساس فرهنگ، مذهب و آیین خود راه رهایی خود از عقب ماندگی و استعمار را بازخواهد یافت[۱].

رابیندرانات تاگور بزرگترین شاعر ایالت بنگال است، که به دو زبان هندی و بنگالی شعر می‌سرود و اشعار خود را به انگلیسی نیز ترجمه می‌کرد. هم سرود ملی هند و هم سرود ملی بنگلادش از تصنیفات تاگور است.

او از کودکی اشعاری نغز می‌سرود و در زبان شبه قاره انقلابی ادبی پدید آورد. به ویژه اشعار موسوم به گیتانجالی معروفیت فراوان دارد و به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌است. تاگور با این اشعار در سال ۱۹۱۳ جایزه نوبل را در ادبیات دریافت کرد. او علاوه بر سرودن شعر، داستان و نمایشنامه می‌نوشت، و گاه تأملات خیال‌انگیز و عرفانی خود را روی بوم نقاشی می‌آورد.

تاگور در سراسر مشرق زمین محبوبیت داشت. او به ایران علاقه فراوان داشت و دو بار به ایران سفر کرد: بار اول در اردیبهشت ۱۳۱۱ (بهار ۱۹۳۲) که به همراه عروس خود و دینشاه ایرانی (از پیشوایان پارسیان هند) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادمین زادروز او در تهران برگزار شد. تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. ملک‌الشعرای بهار در ستایش تاگور قصیده‌ای بلند سروده‌است. او در سال ۱۳۱۳ برای بار دوم به ایران سفر کرد.

تاگور از عرفان «اوپانیشادی» و سروده‌های عارفان و شاعران «بهکتی نو» بسیار تأثیر گرفته است. تاگور در نوشته‌های خود عبارات و پاره‌هایی از اوپانیشادها را نقل می‌کند و در مجموعهٔ یکصد غزل از کبیر، گزیده‌ای سروده‌های کبیرداس، مؤسس مذهب «کبیر پانتی» و نمایندهٔ برجسته مکتب به کتی‌نو را به زبان انگلیسی درآورد

رابیندرانات تاگور بهمراه عروش در ایران / 25 آوریل 1932 ...


فریدون زرتشتی

فریدون زرتشتی

  آفرینباد فریدون زرتشتی (1)

 

که پیری است فرزانه و ژرف بین
بر این دین فرّخ وِرا آگهی است
چو داد و دهش بیخ آئین بُوَد
به جایش، دهش تا توانست کرد
بسی سال بانوی غمخوار اوست
بُوَد چار فرزند نیکو گُهر
برادر همیشه بُوَد پشتیبان
به کیش بهی سخت پابند هست
شریک بسی کار نیک وی است
یکی «مهربانو» دگر «مهربان»
ابرمرد تاریخ و یار وطن
به مُشک و به عنبر سرشته نبود
تو داد و دهش کن فریدون تویی»
به گیتی همیشه همایون بُوَد
                                                 
/

 

فریدون زرتشی پاکدین
یکی از بزرگان دین بهی است
همه کار نیکش پی دین بُوَد
دهشمند و راد است و آزاد مرد
بلی «مهربانو» نکو یار اوست
بر و بار این مادر و این پدر
دگر یاور و یار او «مهربان»
که همچون فریدون دهشمند هست
به داد و دهش ها شریک وی است
از این هر دو دارد فریدون توان
به شهنامه خوش گفت پیر سخن
«فریدون فرّخ فرشته نبود
ز داد و دهش یافت این نیکویی
خداوند یار فریدون بُوَد
                                                 
/

1- فریدون زرتشتی یکی از مشاهیر و دهشمندان جامعه‌ی ‌زرتشتی است که با برادر کهترش موبد مهربان زرتشتی کارهای عام المنفعه زیادی چه در ایران و چه در خارج از ایران برای جامعه‌ی زرتشتی انجام داده اند. در جشن مهرگان 1371 از سوی انجمن زرتشتیان، نامبرده به اتفاق شادروانان اردشیر جهانیان و سروش لهراست که از خادمین بزرگ جامعه‌ی زرتشتی بودند سه شعر سروده و در جلسه‌ی مزبور خوانده و تقدیمشان گردید. توضیح اینکه در جشن مزبور سه تن نامبردگان بالا از سوی انجمن زرتشتیان تهران به نمایندگی جامعه‌ی زرتشتی مورد تقدیر قرار گرفتند