راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

هستی و آفرینش

نگرش زرتشت به جهان هستی نگرشی بر بنیان خرد است و بر این پایه می توان جهان بینی او را  « جهان بینی خرد گرا »  یا  « جهان بینی علمی » نامید . بر این بنیان حتا   « دین  » نیز عین  « دانش  » است و این گونه تعریف می شود :

 

« دین یا دئنا یعنی تجزیه و تحلیل درونی پدیده های هستی بر پایه خرد و با آزادی کامل و بر این بنیان انسانی دین دار است که می بیند ، می اندیشد ، پرسش می کند ، تجزیه و تحلیل می کند و سر انجام به کمک اندیشه نیک و در راستای اشا ، آزادانه راه خود را بر می گزیند .»

زرتشت آن گونه که خود نیز در گات ها بیان می کند خداوند جان و خرد را نیز با یاری نیروی خرد و اندیشه شناخته است .در این مورد برای نمونه در گات ها ، یسنا ، هات 31 ، بند 8 ، می خوانیم :

« ای مزدا ، هنگامی که با یاری اندیشه خویش ، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نیک شناختم و آن گاه که تو را با چشم دل دیدم ، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشا و داور کردارهای جهانیان »

در برابر این تعریف ، تعریف دیگری از دین نیز در بین ملل و مذاهب دیگر پذیرفته شده است که بنیان آن بر وحی استوار است :

« دین مجموعه ای از دستورات و فرائض است که از سوی خدا به پیامبر وحی می شود و پیامبر به اذن خدا این دستورات و فرائض را برای سعادت و رستگاری بشر به او ابلاغ می کند . »

فلسفه ی افرینش در جهان بینی زرتشتی

براستی فلسفه ی افرینش در کیش مزدیسنی چیست؟
جایگاه ادمی در این افرینش کجاست؟

چرایی و چگونگی و فلسفه ی آفرینش و جایگاه ادمی در آفرینش
کنون بیاییم و نخست آن دورنمای بزرگتر و فلسفۀ آفرینشی آن را از دیدگاه دینی/استوره ای به پیش آوریم و نگاهی بیندازیم. شاید که بتوان آن را چنین دید:


١- دو مینوی هستی و نیستی و نیکی و بدی، در اندیشۀ یک خداوند یگانه با هم همزادند.

٢- گوهرِ "شدن" یا آفرینش در "هستی" وجود دارد. هستی یا "اهورا" بنا به سرشت خویش هست شونده و هست کننده است، همانا گرایش به آفرینش دارد و "ناگزیر" به آفرینش است تا نیست کنندگی درونی خویش را از میان بردارد و هستی را جاودانه کند.

٣- هستی، تنها با به کنش کشاندن خویش و سپس رسایی (=خرداد) خود و نابود کردن کاستی و نیروهای ویرانگر درونی خویش است که می تواند به جاودانگی (امرداد) دست یابد.

٤- پس انگیزۀ آفرینش همانا وجود نیستی، کارکرد آفرینش همانا پیکار با نیستی و هدف و فرجام آفرینش از میان بردن نیستی و جاودانه کردن هستی است.

٥- بدین ترتیب، خداوند در جایگاه نیروی هست کننده، با آنکه گراینده به هستی، و نیز آگاه به پیروزی فرجامین خویش بر نیستی و راههای این پیروزی است، با این هال "همه توانا" (قادر مطلق) نیست بلکه نیروی او در گوهرش وجود دارد (بالقوه هست) که باید به به روندِ کنش درآید (بالفعل گردد).

٦- خداوند برای به کردار درآوردن این گوهر، نخست همه "چیزها" را "می اندیشد"، همانا مینوی چیزها را در جهانی "مینوی" می آفریند، سپس آنها را با آفرینش در گیتی کنشمند می سازد، زیرا هستی در هالِ میان تهی (خلاء) و ناآفرینشی خود نمی تواند جاودانه شود و این کار تنها با مادی شدن آن و گام به گام شدنی است.

٧- بنابراین، گیتی و هر چه در آن است ابزار خداوندند برای به کردار کشاندن خواست و خرد او، همانا هستی را به رسایی رساندن و جاودانه کردن.

٨- اما مهمترین یاور خداوند در این ره سپنتایی، انسان آزادکامی است که می تواند به شوند آگاهی اش، همچون پرتو برین خداوند و نماد و نمایندۀ او در روی زمین، آزادانه میان هستی و نیستی و نیکی و بدی "گزینش" کند.

٩- پس بنیاد و انگیزۀ نیکوکاری و یا پرهیزگاری انسان، نه برای "بیان بندگی" به خداوند و خوشایند او، بلکه به ناگزیر برای یاوری به او در پیکار با اهریمن و پیروزی بر آن است.

١٠- اما این یاوری دوسویه است. خداوند برای راهنمایی انسان در همۀ زمینه ها، نمونه هایی برتر یا "مینوهایی" آفریده است که آدمی آنها را "الگو"ی رفتار و زندگی خویش می سازد تا خود و جهان را نیکبخت و پیروز گرداند. مهمترین این مینوها "امشاسپندان" هستند.

١١- پس نیروی گوهری خداوند، تنها به یاری و با نیکوکاری انسان است که می تواند کنشمند گردد. بدین گونه ابزار بنیادی کنشمند کردن خواست و نیروی خداوند در گیتی، همانا انسان است.

١٢- بنابراین، از آنجا که هم گیتی و هر چه در آن است و هم زندگانی انسان در گیتی، همگی با آرمان پیکار با اهریمن و نیستی و جاودانه کردن خود و هستی آفریده شده اند، نه تنها این جهان و زندگانی این جهانی بد و زشت نیست، بلکه تنها از راه نیک زیستن در این جهان و به رسایی رساندن آن است که می توان ناهمسانی یا همیستاری (تضاد) میان گیتی و مینو، یا این جهان و آن جهان را از میان برداشت، به آنها یگانگی بخشید و به سخن ساده تر، بهشت را در گیتی ساخت.

١٣- اما نمود هستی یافته و پیکرمند نیکی و نیکوکاری در گیتی چیست؟ چیم نیکی از یک سو "راستی" و از سوی دیگر "آبادگری" است. راستی، همانا در زندگی هازمانی (اجتماعی) و سیاسی و تکی خویش، سامان آفرینش (اشا) را مانند الگویی پیش چشم داشتن و مانند آن رفتار کردن است. پس برای نمونه، خویشکاری (وظیفه) نشناسی در زندگی هازمانی، همان اندازه کرداری "دروغ" به شمار می آید که "دروغگویی" در رفتار اخلاقی و فردی. و یا کار نکردن و یاوری نکردن به "آبادانی" و پیشرفت جهان، چون مخالف سامان هستی و هنجار گیتی است، همان اندازه از راستی به دور است که ویران کردن جهان و یاوری به اهریمن.

١٤- پس پیکار با بدی ناگزیر به آرش "جنگ" نیست و مفهوم "جنگ" تنها در پدافند از خویش در برابر یورش های اهریمنی خویی مانا می یابد. مهمترین میدان پیکار با اهندیشه های اهریمنی، پهنۀ زندگی و آباد کردن و پیش بردن و رسایی بخشیدن به هستی و گیتی است. 
رشن ایزد و تیرماه 3750 مزدیسنی
برابر با شنبه 1391/5/14 خورشیدی. 
نوشته شده به خامه ی: موبد کامران جمشیدی

رفذرایی و سپِنتامئینیو


رفذرایی به معنی پشتیبانی، یاری، کمک، یاوری است و در یسنا سرود 28 بند 1 آمده است و شرایط کمک اهورا مزدا برای بشر مشخص شده است و آن سپنتا مینو به معنی اندیشه پاک ونیکو می باشد.چون پایۀ دین زرتشت بر خردمندی و بنیان دانایی استوار شده است بنابرا ین وجدان و
سرشت آدمی نیز در این دین با خرد پیوستگی و هماهنگی کامل دارد. رسیدن به حقیقت
در مراحل زندگی و روابط اجتماعی فقط از راه درک حقیقت و بر پای ۀ خردگرایی امکان دارد.

سپنتامئینو نماد
اهورامزدا و دارای همان فروز و توانمندی است. هرگاه شخصی نیرومند، بی پروا که زبونی
و ناتوانی در آن راه ندارد پرسشی کند آن پرسش از سوی پایگاهی بلند و اهورایی است. از
سوی برترین نیروئی است که بر تمام هستی فرمانروایی دارد و در باره مسایل کلی و
آمرزش هایی است که برای خوشبختی جهانیان آورده شده که دارای بالاترین ارزش های
اخلاقی و اجتماعی برای بهبود زندگی، کار و کوشش و صلح و سازندگی است. آنچه از
سوی اهورامزدا پرسیده شود در جهت کارهای درست بر پایه راستی و نیک اندیشی است
که در اندیشیدن و بیدار کردن وجدان انسان مؤثر است ک ه آیا به خدمتگزاری اشا و
کوشش در رسیدن به درستی و دادگری پرداخته است یا کوتاهی کرده است زرتشت نیز در
44 و سایر هات ها ) در باره بسیاری از مسایل از / 19  1 ،31/15 ،31/ گاتاها(هات 14
اهورامزدا پرسش میکند ولی پاسخی نمی شنود، زیرا اگر در زمان او که بیش از چهار هزار
سال از آن می گذرد مثلاً در باره آفرینش جهان و انسان ک ه از چیست و چگونه آفریده
شده به پاسخی اشاره می شد مسلماً با دانش امروزی و پیشرفت های پیوسته آن هماهنگی

نداشت و آنگاه پاسخ اهورامزدا که آفریننده ای دانا
پرسش اهورامزدا، پرسش سپنتامئینو آن گوهر مینوی است که در نهاد آدمی جای دارد،
این گوهر مینوی پاک و مقدس نماد اهورامزدا است، دشمن و رقیب سپنتامئینو، انگرمئینو
یا اهریمن است. سپنتامئینو که نماد اهورامزدا است در رأس فروزه ها و صفات او قرار دارد
بنابراین سپنتامئینو نماد همه نیرومندی و قدرت اهورامزدا است. هرگاه شخصی نیرومند و
بی پروا که زبونی و ناتوانی در آن راه ندارد پرسشی که با پایگاه و توانمندی او متناسب
خواهد بود. سئوال سپنتامئینو از سوی برترین نیروایست که بر تمام هستی فرمانروایی
دارد. در باره رهنمودها و آموزش هاایست که برای خوشبختی جهانیان آورده شده، دارای
بالاترین ارزش های اخلاقی و اجتماعی و برقراری صلح و سازندگی است. آنچه از سوی
اهورامزدا پرسیده شود در ارتباط با کارهای درست بر پایه راستی و نیک اندیشی است ک ه
در بیدار کردن وجدان باورمندان مؤثر است که آیا در خدمتگزاری و پیروی از اشا یعنی
گسترش درستی و دادگری کوشیده یا کوتاهی کرده است.

"با نیایش و دستهای برافراشته، ای مزدا،
نخست یاری و پشتیبانی سپِنتامئینیو (گوهر پاک) را درخواست می کنم
که همه کارها و کردارم هماهنگ با اشا (راستی) باشد.
بدان وسیله خرد وهومن و روانِ جهان را خشنود می کنی"

برگرفته ازGatha-sasanfar.pdf