چو یک چندگاهی برآمد براین
درختی پدید آمد اندر زمین
از ایوان گشتاسب تا پیش کاخ
درختی گشن بیخ و بسیار شاخ
همه برگ او پند و بارش خرد
کسی کو چنان برخورد کی مرد؟
خجسته پی و نام او زردهشت
که اهریمن بدکنش را بکشت
* اشوزرتشت پیامبر ایرانی بنا بر متون متاخر زرتشتیان در خورداد روز
( روز ششم ) از ماه فروردین 1768 سال پیش از میلاد زاده شد .
فره ی ایزدی از ستارگان به
آتشگاه خاندان فراهیم فرود آمد آنگاه این فره که نشان شاهی بر جهان بود و
در واقع مشروعیتی از طرف خداوندگار به حساب می آمد به دغدو دختر فراهیم که
با پوروشسب ازدواج کرده بود انتقال یافت و زرتشت تحت تاثیر آن فره به دنیا
آمد .
آمده
است هنگامی که وی زاده شد لبخند گشاده ای بر لب داشت . آنچه مسلم است این
است که از گریه و مویه کردن هم در اوستا و هم در ادبیات پهلوی به عنوان
نشانه های حضور اهریمن یاد شده است .
گروهی بر این گمان اند
که نام اصلی اشوزرتشت ، سپنتمان به معنی سپید ترین بوده است و بعد از
رسیدن به پیامبری نام زرتشت را که به معنی روشنایی زرین است بر خود نهاد .
همچنین برخی واژه زرتشت را از دو واژه (زرث) به معنی زرد، زال و پیر و
دیگری (اوشتر) که همان شتر است دانسته و به معنی دارنده شتر زرد یا شتر پیر
ترجمه کرده اند این نام نیز با توجه به نام های آن زمان عجیب نیست زیرا
همیشه اسامی کودکان یک اجتماع تابع حوادث ، آرزوها و خواسته های مردم آن
اجتماع است . زرتشت زمانی پا به گیتی نهاد که دارندگان شتر و اسب ،
ثروتمندان جامعه به شمار میرفتند و این یکی از آرزوهای هر پدر و مادری بود
که بچه هایشان ثروتمند گردند .
میگویند
اشوزرتشت در زمان لهراسب شاه کیانی در کنار رود درجی که به دریاچه ی چیچست
می ریخت به دنیا آمده است درباره تعیین دقیق این زمان و مکان میان
دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد
زمان زایش :
گروهی این زمان را هشت
تا شش هزار سال پیش از میلاد مسیح به عقب برده و برخی آن را ششصد سال پیش
از میلاد می دانند . شادروان ذبیح بهروز که مطالعه و کاوش بسیاری در این
زمینه داشت بر این باور بود که پیدایش این اختلاف نظر زیاد در مورد زمان
زرتشت به دلیل گفتارهای افسانه مانندی است که درباره نمودار شدن پادشاهان و
دین آوران و ویرانی جهان در زمان قدیم و نسبت دادن آنها به زرتشت و جاماسب
بود و برای این که آنها در زمان به خصوصی صدق کنند یا نکنند در قرون مختلف
زمان زرتشت را گاهی جلوتر و گاهی به عقب تر از زمان واقعی آن کشیده اند .
آن شادروان با توجه به این که در تمام کتاب های تاریخ و نجوم تصریح شده که زرتشت رصد کرده و کبیسه را ایجاد نموده و همه تاریخ ها
و حساب های نجومی قدیم تر را رسیدگی و تصحیح کرده است و با مطالعه روایات
هماهنگی که در مورد زمان زرتشت در مأخذ ایرانی و غیر ایرانی به دست ما
رسیده و همچنین با محاسبات دقیق نجومی به این آگاهی رسیده است که زایش
اشوزرتشت روز خرداد و فروردین ماه سال 1768 پیش از میلاد مسیح بوده است .
گروه دیگری از دانشمندان نیز زمان اشوزرتشت را در همین حدود می دانند
بنابراین نه تاریخ 8000 – 6000 سال پیش از میلاد مسیح درست است (زیرا با
این حساب زمان زرتشت به عهد حجر میرسد ) و نه 600 سال پیش از میلاد ، چون
این زمان هم ، زمان زندگی ویشتاسب جد داریوش هخامنشی است و محققانی که بر
این باورند اشتباها این ویشتاسب را با ویشتاسب کیانی که هم عصر اشوزرتشت
بوده است یکی دانسته اند .
محل زایش :
باور زرتشتیان بر این
است که اشوزرتشت در آذربایجان باختر ایران زاده شده و از آنجا به بلخ (
خاور ) پایتخت شاه گشتاسب مهاجرت کرده است ولی گروهی از دانشمندان به دلیل
زیر اشوزرتشت را از خراسان ( خاور ایران ) میدانند .
با
توجه به این که لهجه باختر و خاور ایران باهم اختلاف داشته اند و با
اعتقاد به این اصل که هر پیامبر برای ترویج آیین خود در اجتماع باید به
زبان ، لهجه و آداب و رسوم مردم آن اجتماع آشنایی کامل داشته باشد پذیرش
این امر بسیار مشکل است که زرتشت پس از چهل سال زندگانی در باختر بتواند به
یکباره به زبان مردم خاور زمین سخن گوید و آنها را با خود همراه سازد .
از نظر جغرافیایی نیز در گات ها
و در همه اوستاهیچ از غرب و از کشورهای هم جوار آرین های غربی نام برده
نشده و این خود بهترین دلیل بر بستگی زرتشت به شرق ایران است .
گروهی
نیز با مقایسه ی تمدن آن روز ایران در خاور و باختر بر این عقیده اند که
در خاور امکانات بیشتری برای پرورش اندیشه زرتشت وجود داشته و بعید است که
زرتشت با این اندیشه تابناک از باختر ایران و در میان مردمی که از نظر
فرهنگ و تمدن از ساکنان خاور زمین فرسنگ ها دور بوده اند پرورش یافته باشد .
اینها
همه نظریات گروهی از دانشمندان در مورد زمان و مکان زایش اشوزرتشت بودند
که بیشتر با اندیشه و دور از تعصب هستند ولی هنوز در جهان بسیارند
پژوهشگرانی که به این زمان و مکان می اندیشند و برای تعیین دقیق آنها کوشش
میکنند .
اما امروزه دانستن و یا ندانستن دقیق زمان و یا مکان زایش اشوزرتشت اهمیت چندانی ندارد بلکه آنچه با ارزش است اندیشه و پیام اوست .
درباره زرتشت :
سخنانی از فرزانگان و اندیشمندان بزرگ تاریخ درباره اهمیت سروده های اشوزرتشت و دستاوردهای ایرانیان :
زرتشت بزرگترین پیامبر پیشکسوت بود که راه آزادی انتخاب در امور اخلاقی را به روی آدمی گشود .
« تاگور »
جنبه اخلاقی آیین زرتشت عالی تر و شگفت انگیزتر از جنبه الهی آن است .
« ویل دورانت »
اگر از آنچه تمدن بین النهرین نامیده میشود کارهایی که ایرانیان کرده اند را برداریم بهترین قسمت آن از بین می رود .
« پروفسور ادوارد براون »
زرتشت نخستین کسی بود
که در پیکار نیکی و بدی ، اخلاق را در عبارات حکمت عقلی بیان کرد که قدرت و
اصل و غرض آن همه در خود آن است . این است کار نمایان زرتشت .
« فردریک ویلهلم نیچه »
راستی ، پایه فرهنگ اهورایی و ریشه ی اخلاق فاضله است .
« هگل »
انسان مطابق با
تعلیمات زرتشت ، سرباز پیاده ی شطرنج نیست که در جنگ جهانگیر دائمی، بدون
اراده ی خود در حرکت باشد بلکه آزادی اراده دارد .
« ویل دورانت »
بر طبق تعلیمات زرتشت ، خداوند با راستی یکسان است .
« فیثاغورت »
زرتشت و دوران او ، از
مهمترین دوران های رشد و تکامل آدمی به شمار می رود و مزدیسنا دینی است که
از پیروانش تقاضا می کند از کشتن بی جهت حتی حیوانات خود داری کنند و این
دستور هم موقعی داده شده که اجداد فرانسوی و انگلیسی ها عادت داشتند قربانی هاانسانی تقدیم خدایان خونخوار خود بنمایند .
« پروفسور اشپیگل »
دین مزدیسنا پاکترین و متعالی ترین دینی است که تا کنون در دنیا به وجود آمده است .
« گیگر»
با این که زرتشت در
بین کسانی که به اجرای مراسم مربوط به جادو جنبل معتقد بودند محاط شده بود
اما در آن ایام تاریک و تهی از عقل و خرد ، اظهار داشت که حقیقت دین در
اهمیتی است که دین از نظر اخلاق دارد و نه در اجرای مراسم ظاهری که دارای
ارزش موهوم خیالی است .
« رابیندرانات تاگور »
قوانین اخلاقی ای که زرتشت تعلیم داده یکی از عالی ترین و ساده ترین مقررات اخلاقی جهان است .
« موریس مترلینگ »
زرتشت نخستین پیکره
ساز عظمت انسانی ، بعد تازه ای به آدمی بخشید . بعدی به استواری ستون فقرات
و به دوری قطب که با آن انحراف های طبیعت را برای انسان ریشه کن کرد و آن
را در خدمت تاریخ نهاد . به یمن این جهد ملکوتی است که انسان توانست
پیامبرانه در آینده و سرنوشت خود دخیل باشد .
« روژه گارودی »
در میان زرتشتیان تعدد
زوجات مرسوم نیست . آنها یک زن بیشتر نمی گیرند . بی وفایی نسبت به پیمان
زناشویی هم تقریبا دیده نمی شود و فحشا در بین زنان پارسی وجود ندارد .
« پروفسور جکسن »
مزدیسنا مقام زن رابا مرد برابر میداند . یک علت پیشرفت ایرانیان باستان به خاطر رعایت همین اصل بوده است .
« جان ملکم »
زرتشت سرود یگانگی میخواند و مرا که خود شاعرو سرود سازم به سوی نغمه ی آسمانی خود جلب میکند .