راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

رَستار : نجات یافته، رها شده


 

رستار. [ رَ ] (نف )  خلاص و نجات و رستگاری و رهایی و آزادی . (ناظم الاطباء). نجات یافته و رهاشده ، اگرچه این لفظ مخفف رستگار بنظر می آید ولیکن چنین نیست بلکه مرکب است از رست (مأخوذ از رستن ) و لفظ آر به معنی آورنده و در پهلوی هم رستار بوده . (از فرهنگ نظام ). مخفف رستگار  است که خلاص و نجات باشد. (برهان ) (آنندراج ). رستگار. (ناظم الاطباء). مخفف رستگارباشد. (فرهنگ جهانگیری ). رستگار باشد. (فرهنگ خطی ).خلاص شونده . رستگار. (فرهنگ فارسی معین ( :

گر همی گوید که یک بد را بدی هم یک دهد

باز چون گوید که هرگز بدکنش رستار نیست .

 

ناصرخسرو.

 

|| سالم . (ناظم الاطباء). || خیرخواه و نیک اندیش . (آنندراج ). || گروه آزاد. (ناظم الاطباء). || نزد محققین صاحب دولتی است که زخارف دنیوی و تعلقات صوری و معنوی دامنگیر حال او نباشد. (آنندراج ) (برهان (.

http://rastar.persianblog.ir/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد