سرود های 28 سر آغز گات ها سرچشمه عرفان اشو زرتشت است.
( بند یک )
اینک،
به نماز، دستها برآورده،
از نخستین مینوی نیکی افزا، مزدا
خواهان رام و آرام و،
شادمانیام.
کردار، همه از راستی، اشا
خرد، از منش نیک، و هومن
تاروان جهان، «گئوش اورون»، را
خشنود گردانم.
( بند دو )
من، با یاری و هومن
آیم به پیشگاه شما،
ای مزدا اهورا !
مرا ارزانی باد، در دو هستی
هم ] این جهان[ مادی
هم آن ]جهان[ مینوی،
پاداش روشنایی و شادی
که اشا، نیکان را
بدان راه مینماید.
( بند سه )
من، شما را میسرایم، ای اشا !
هم ای و هومن!
هم ای بیآغاز، مزدا اهورا !
که جاودان شهریاری تان،
شهریور است
که آرمیتی را برمیافزاید
به بوی نیک بختی
شما را به خواهش میخوانم،
به سوی من آیید
( بند چهار )
من، روانم را،
دمساز با و هومن
به سرای سرود و روشنایی
پیوند خواهم داد
نیز آگاه،
از پاداش کارها،
]نزد[ مزدا اهورا
تا آن زمان که خواست و توان دارم
تا آن زمان، خواهم آموخت
که بکوشند،
در راستی، اشا.
( بند پنج )
ای راستی، اشا !
کی خواهم دید، ترا ؟
و، و هومن همه دانا را
و گاه اهورایی، همه توانا را ؟
سروش مزدا را؟
بدین مهین مانترا
با زبان، بازگردانم به راه،
گزند کار، گمراه را
( بند شش )
آیید ] سوی ما و [ دهید،
ای وهومن، ای اشا
بهره از دیرزیستی ] ما را[
ای مزدا !
از راستین گفتار خود
نیرو و شادی، زرتشت را و
همه ما را
تا برکینهی کینه ورزان
پیروز آییم.
( بند هفت )
بده، ای راستی، اشا !
آن نیکی را که بهرهی منش نیک،
وهومن است
برآور تو ای آرمیتی
آرزوی « ویشتاسپ» و
یاوران مرا
و تو ای مزدا !
] ما را[ توانایی بخش !
تا مانترای ترا
برهمگان بشنوانیم
( بند هشت )
بهترین را،
از تو بهترین
که با بهترین راستی، اردیبهشت،
هم رأی و همآهنگی، ای اهورا !
با بسی مهر خواستارم
برای « فر شوشترا»ی دلاور
و برای یاورانم
و برای آنان که بیگمان،
بهره میبخشی شان از منش نیک،
و هومن
] جاودانه[
در همه زمان
( بند نه )
با ]خواهش[ِ این پاداش
ترا، هرگز ای اهورامزدا !
]نشاید[ آزرد
راستی، اشا را هم
و هومن را نیز هم ـ اندیشهای
که بهترین است
میکوشیم
تا ستایش را به شما پیشکش کنیم
که شما، سزاوارترین اید،
ستایش را
شهریور توانای سرودنی،
نیز هم
( بند ده )
وانگهی، آنان را میشناسی
که از راستی، اشا
و نیز از منش نیک، و هومن
بینادل و درستکاراند
این مزدا اهورا !
کامهای ایشان را
نیک روا کن!
که نیک آگاهم
ستایش آرمانی پاکدلانه
نزد شما،
بر خیره نخواهد بود
( بند یازده )
ایدون،
بدین ]ستایش[ها
راستی، اشا
و منش نیک، و هومن را
همیشه، همی پایم
تو ای مزدا اهورا !
مرا، فرا آموز
با واژگان مینوی خویش
از زبان خویش
که جهان
در آغاز، برچه سان
پدیدار آمد؟