راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

فــــــــــانوس تنهــــــــــا


نشود فاش کسی آن چه میان من و توست

تا اشارات نظر ، نامه رسان من و توست

گوش کن ، با لب خا موش سخن می گویم

پاسخ گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه

ای بسا باغ  و بهاران که خزان من و توست

این همه قصّه ی فردوس و تمنّای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است ، نشان من و توست

سایه ! ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر

وه ازین آتش روشن که به جان من وتوست


عشق ما نیازمند رهایی است نه تصاحب

در راه خویش ایثار باید نه انجام وظیفه

فروغ فرخ زاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد