راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

زمینهء تاریخ و فرهنگ ایران باستان


دکتر فرهاد آبادانی

دانشگاه اصفهان-آذرماه 2536

معرفی چند کتاب در زمینهء تاریخ و فرهنگ ایران باستان

اوستاشناسی در اروپا با انکتیل دو پرون فرانسوی آغاز شد.از روزیکه اولین چاپ ترجمهء اوستا توسط انکتیل دوپرون و بسال 1771 میلادی منتشر شد تاکنون بیش از دو قرن میگذرد. در این مدت دانشمندان بزرگ دیگری چون شپیگل و گلدنرو و سترگادرد و برنوف و مولتن‌ و ویسباخ و وندیشمان و دهارلز و میه و یوستی و میلز و بار تولومه و وست و دارمستتر و هاوک و هوشمان و جکسن و ده‌ها نفر دیگر که اگر بخواهیم همه را نام ببریم سخن بدرازا خواهد کشید،در زمینهء ایرانشناسی گوشیدند.آنقدر در زمینه،زبانهای ایران باستان‌ تحقیقات ارزنده و دقیق انجام شده و کتابهای علمی و با مطالب درست موجود است که‌ یک عمر طبیعی برای بررسی و مطالعهء همهء آنها کافی نیست.علمی را که انکتیل دوپرون‌ فرانسوی از دستور داراب-از پارسیان سورت(هند)فرا گرفته بود،بعدها پارسیان خود از اروپائیان بروش جدید،علمی باز پس آموختند.ایران‌شناسی از جمله اوستاشناسی در میان پارسیان بروش جدید،باروانشاد خورشید جی رستم جی کامه آغاز گردید.خورشید جی‌کامه از دانشمندان پارسی است که زبانهای ایران باستان را در اروپا و نزد ایرانشناسان‌ بزرگ آموخت.پس از مراجعت از اروپا،شاگردانی چون کاوسجی ادلجی کانگا و شهریار جی بروچا و ادلجی گرشاسب جی انتیا و تهمورس دینشا انکلساریا و غیره تربیت نمود که‌ هرکدام نامبردار شدند و تألیفاتی ارزشمند از خود بیادگار گذاشتند.پس‌ازآنکه پارسیان‌ با سفر باروپا و تحصیل در دانشگاههای آنجا با روش جدید ایران‌شناسی آشنا شدند،چون‌ اهل بیت بودند،کارهائی انجام دادند و تألیفاتی از خود بیادگار نهادند که در بسیاری‌ جهات از کارهای مشابه با دانشمندان اروپائی بهتر و مفیدتر و دقیق‌تر است.از جمله‌ دانشمندان پارسی که صاحب تألیفات بسیار دقیق و ارزنده هستند باید از افرادی مانند دستور پشوتن سنجانا و دستور داراب دستور پشوتن دستور بهرامچی سنجانا و دستور جاماسب آسا و سهراب‌جی بلسارا و مادن و بهرام گور انکلساریا و بهمن جی‌ انوشیروانجی دهابر و داداچانجی و بیلموریا و رستم جی ادلجی سنجانا و هودی والا و دستور دکتر پاوری و دستور دکتر مانکجی انوشیروان جی دالا و دکتر جمشید مانکجی‌ اونوالا و دکتر ایرج جهانگیر تارا پوروالا و اردشیر خبردار و دهها نفر دیگر در اینجا یاد کرد.در ایران نیز باید از خدمات استاد روانشاد پورداود یاد نمود که در نوع خود

fv'vtji hc http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/230835

یادی از دکتر بهرام فره‌وشی



     
نوشته: بوذرجمهر پرخیده   
 صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را / تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید. دکتر بهرام فره‌وشی به سال 1304خورشیدی دیده به جهان گشود.پدرش از دانشمندان زمان خود بود. «مترجم همایون»(فره‌وشی) از نخستین پایه‌گزاران مدرسه در ایران بود.

مترجم همایون ــ پدر بهرام فره‌وشی ــ چندی سرنشینی مدرسه زرتشتیان را بر دوش داشت. او بیشتر سرنشینی فرهنگ شهرستان‌ها را در اختیار داشت، به این ترتیب بهرام دوران کودکی خود را در شهرستان‌های گوناگون سپری کرد و دوره ابتدایی و متوسطه را در شهرهای گوناگون گذراند.

در تهران پس از گرفتن لیسانس زبان فرانسه از دانشسرای عالی وارد کلاس‌های درسی استاد پورداوود در رشته ادبیات فارسی شد. خود در پیشگفتار کتاب «گاتها» می‌نویسد: «من از کودکی با نوشته های پورداوود آشنا بودم، زیرا از میان کتاب های پدرم دو مجلد یشت‌ها را خوانده بودم و داستان‌های پهلوانی‌های شکوهمند این کتاب و نیایش‌های آن در همان زمان بر دلم نشسته بود و همواره در دل داشتم که استاد بزرگوار را ببینم.... او تنها در دوره دکترای ادبیات فارسی چند ساعتی درس داشت و سخت رنجیده بود. برای رسیدن به درس‌های او دوره ادبیات فارسی را به پایان بردم و سرانجام در دوره دکترا به گنجینه بزرگ ایران باستان دست یافتم.»

در این زمان برای چاپ کتاب‌های پورداوود چاپخانه «آتشکده» را بنیاد نهاد و چند جلد از آثار پوداوود را در آنجا به چاپ سپرد. وی سال‌ها پس از آن زمان ــ زمانی که رییس انتشارات دانشگاه تهران بود، بار دیگر آثار استاد پورداوود را با ویرایشی تازه به چاپ رساند.
به سال 1335 خورشیدی در فرانسه و از دانشگاه پاریس دکترای تمدن و زبان ها و ادیان ایرانی را دریافت داشت. او سپس در دانشگاه برن به مطالعه لهجه های ایرانی پرداخت. استادنش: پروفسور ها؛ بنونیست،دومناش، پوش، هانری کربن و... بودند
.از سال 1341خورشیدی به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد.و مدت بیست سال به آمزش زبان های اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، اساطیر ایرانی، خط های باستانی، لهجه شناسی ایرانی و تمدن و فرهنگ ایران پرداخت
.بیشتر آثار او درباره فرهنگ و تاریخ ایران باستان است. کتاب ها و ترجمه های او: 1)هنر ایران در دوره پارتی و ساسانی نوشته پروفسور گریشمن. 2) فرهنگ پهلوی در دو جلد(پهلوی به فارسی و فارسی به پهلوی). 3)کارنامه اردشیر بابکان. 4) واژه نامه خوری. 5) ترجمه کتاب ششم دینکرد. 6) علل شکست ساسانیان به فرانسه. 7) مجموعه مقالات «ایرانویج». 8) «جهان فروری»؛ در باره فروهر و جشن های ایرانی.

 آثار دیگر استاد عبارتند از: گردآوری صد و پنجاه لهجه کهن ایرانی، راهنمای گردآوری گویش ها، بیش از سیصد مقاله درباره تمدن و فرهنگ ایران زمین، ده ها مقاله در مورد عرفان و پاراپسیکولوژی.آخرین اثر استاد «نامه های شگفت انگیز» است که ترجمه نامه های تاریخی کشیشان ژزوئیت فرانسوی در مورد ایران است. مجموعه مقالات استاد فره‌وشی با نام شکوه مرگ و عرفان و پاراپسیکولوژی، تمدن ایران قدیم و سرطان و پاراپسیکولوژی در دست تدوین است.

استاد فره‌وشی در 8 خرداد 1371خورشیدی در 66سالگی در سن خوزه آمریکا به جهان مینو شتافت. یادش گرامی باد. منبع:

www.amordad6485.blogfa.com

آناهیتا


ناهید -چنانکه گذشت- هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن، فریادرَس و پشتیبان زنان و نیز بخشنده ی فراوانی, کامیابی و پیروزی دولت به شمار می آمد و به همین انگیزه ها, در ویر(ذهن) باورمندانش جایگاهی بس اَرجمند در میان ایرانیان و کشورهای پیرامون ایران داشته و پرستشگاه های ویژه ی فراوانی داشت که از آن میان می توان از نیایشگاه های استخر و تخت سلیمان در زمان اشکانیان و ساسانیان یاد نمود.


می دانیم که نیاکان دودمان ساسانی، نگهبان و دست اَندرکار نیایشگاه ناهید استخر بودند و از همانجا برآمده و به شاهنشاهی ایران رسیدند. آتشکده ی پُرآوازه ی شیز آذربایگان نیز از دیرباز ویژه ی ناهید بوده و زنان ِ بزرگان را برای پرستاری و به پارسا زیستن بدانجا می فرستادند. چنانکه خاتون, زن خاقان ترک{در زمان ساسانی} بدانجا فرستاده شد و همچنین شاخه ی مادینه ی خاندان اشکانی برآنجا فرمانروایی داشتند(۱۳) موبد بزرگ و نام دار ساسانی یعنی «کَرتیر» نیز در سنگ نبشته ای به زبان پهلوی اشکانی که در نقش رستم وجود دارد، پس از بازشناساندن خود و جایگاهش، خود را سرپرست نیایشگاه آناهیتا می شناساند.


از دیگر برتری های الهه ی ناهید, تاج بخشی به شاهان بود. در نقش رستم و نیز در تاق بستان, ناهید حلقه ی پادشاهی را به نرسی و پیروز, شاهان ساسانی می بخشد. برپایه ی آیین کهن, پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی بیشتر در پرستشگاه ناهیداستخر و چندی پس از آن شیز، تاج گذاری می کردند.


در واقع بیشتر جاهایی همچون قلعه/ پل/ بقعه/ دروازه/ دره/ چشمه و... که واژه هایی چون دختر/ مادر/ خواهر/ بانو/ بی بی/ پیرزن/ ننه و برابرهای ترکی و کردی و لری و گیلکی آنها را در ترکیب نام های خود دارند, به احتمال فراوان با الهه ی ناهید در پیوند هستند.(۱۴)


هرآینه, همچون دیگر موارد, در پیرامون این گونه جاها -که حتی در کوچکترین و دور افتاده ترین روستاها می توان از آنها نشانی یافت- به شُوند نبود آگاهی, افسانه هایی ساخته شده که ارزش دانشیک آنچنان ندارد. نغز است بدانیم که بیشتر این گونه جاها، بر بلندی یا سینه ی کوه, در کنار آب روان و چشمه ی جوشان از دل کوه ساخته شده اند. همین چشمه ها در برخی جاها آنچنان وَرجاوند و ارجمند هستند که مردم برای آنها احترام بسیاری قائل بوده یا پول در آنها ریخته و برداشتن آنها را گناه بشمار می آورند. افسانه هایی که در پیرامون این چشمه ها ساخته شده بیشتر با پریان نیکوکار و دخترکان باکره و پاک و زیبا در پیوند و نشانی کهن از ایزدبانوی بزرگوار ایران زمین, اردویسور اناهیت است.(۱۵)




[Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])


منابع:
1- برهان قاطع, ج1, ص 163
2- اوستا, دوستخواه, ص 137
3- میراث باستانی ایران, ص190
4- تواریخ,ص 74
5- ایران باستان, ص 1529
6- اوستا دوستخواه, ص 38-137
7- یشت ها, ج1, ص 164
8- آناهیتا, ص 95/یشت ها, ج1, ص 396
9- خراسان و ناوراالنهر, ص 255
10- شهرهای ایران در روزگار, ص 465
11- یشت ها, ج1, ص 164
12- خاتون هفت قلعه, ص 236
13- ایرانویج, ص 189
14- خاتون هفت قلعه, ص 251 و 262/آثار باستانی آذربایجان,ص69-668
15- ایرانویج, ص192