اگر اَنکرَه مینیو ( اهریمن)یعنی ذات شر و پلیدی را برگزیند و از آن یاری بجوید به سو ی فساد و نادرستی گرایش جسته و کارش جز ویرانگری و تبه کاری نیست . در آینه صورت انسانی گناهکار و کژ اندیش خواهد شد.
پژووهنده دانشمند آقای دکتر حسین وحیدی درکتاب خود می فرماید : " همان گونه که می بینیم در سرودهای اشوزرتشت دیالکتیک را نخست درهستی تشخیص مید هد و سپس بنیاد اندیشه و منش آدمی را بر چنین نگرشی استوار میکند و متاسفانه در درازنای تاریخ بویژه در پایان دوره ساسانی و پس از آن و تا به امروز درباره اندیشه های اشوزرتشت که در گاتها آمده برداشتهای بسیار بادرستی می شود و نگرش دیا لکتیکی اشوزرتشت به هستی و انسان ، به چهره جنگ اهورامزدا و اهریمن در میآید ، حال آنکه در گاتها آنچه هست پیکار بین سپنتا من و اهرمن است که "سپنتا " به معنی پاک و سازنده است و" انگره " به معنی زشت و ویرانگر و "من " که درواژه های دشمن و بهمن بجا مانده به معنای اندیشه ناپاک و ویرانگر ، نه جنگ بین اهورا مزدا و اهریمن یا ثنویتی که برخی به آن معتقدند.
درفرهنگ زرتشتی نیکی دریک واژه فشرده می شود و آن اشا یعنی راستی و بدی هم در یک واژه فشرده میشود و آن دروج یا دروغ است . اولی سازنده هستی و دومی ویرانگر آنست نیروی سازنده در اندیشه " سپنتا من " و نیروی ویرانگر در اندیشه انگره مینوست .
راستی سازنده تن و روان و دروغ بی سامانی و کژ اندیشی است . در دیدگان اشوزرتشت جهان آورده گاه دو کشش همزا د و همیستار (ضد ) است که یکی سازنده و دیگری ویرانگر است و این دو درهر زمینه و آوردگاهی ، از اندیشه آدمی گرفته تا ساختمان اجتماعی و جهانی پیوسته بر ضد یکدیگر در تکاپو و پویش اند و آدمی پیوسته به سود سپنتا من و بر علیه انگرمن تلاش کند .
موبد فیروز آذرگشسب در ترجمه گاتها یا سرودهای آسمانی اشوزرتشت درباره نیکی و بدی می نویسد:
" اشوزرتشت جهان هستی را میدان مبارزه و کشمکش دائم دو نیروی ضدین سپنتا مینو و انگره مینو دانسته و می فرماید : این دو گوهر همراه و همزا د در عین حال که با هم مخالف و درستیزند لازم و ملزوم یکدیگر نیز می باشند . و جود این دو گوهر با هم آفرینش و هستی را پدید می آورند . مثلا نیروی مثبت و منفی در عین مخالف بودن با یکدیگر موجب بوجود آمدن برق میگردند .
نیروی جاذبه و دافعه موجب ثابت ماندن کرات آسمانی درجای خود میبا شند . نیک و بد و زشت و زیبا بستگی به طرز اندیشه ما دارند . آنچه به سود ما است نیک و آنچه به زیان م باشد آن را بد و نا زیبا می شماریم .
بنا به فرموده " اشوزرتشت " آنچه دراین جهان وجود دارد از آفرینش خداوند یکتا
میبا شد و در ذات خود نیکوست و به منظور خاصی آفریده شده اند .
به عبارت دیگر نیک و بد و زشت و زیبا از زمانی بوجود میایند که بشر پا به عرصه وجود میگذارد و نیروی تشخیص و تمیز او به کار می افتد و به طوری که در بند سوم از هات 30 یسنا آمده است : آن دو گوهر همزاد درآغاز درعالم تصویر پدیدار می گردند که یکی نیکی و دیگری بدی در اندیشه و گفتار و کردار .
چنانچه از مفاد بند بالا روشن می گردد دو گوهر سپنتا و انگره دو مینو و دو گوهر همزادی هستند که در برابر هم قرار گرفته اند و درعالم اندیشه به صورت نیک وبد ظاهر میگردند . اصلا مفهوم خود " مینو " اندیشه و منش میبا شد که یکی گوهر پاک یا اندیشه فزاینده و سازنده است و دیگری گوهر ناپاک یا اندیشه ویرانگر و تباه کننده .
انگره مینو که بعدها درزمان ساسانیان به صورت اهریمن تغییر شکل یافته است نمیتواند خالق شر باشد و در برابر اهورامزدا ، هستی بخش دانای بزرگ و سر چشمه نیکیها قرار گیرد .اهریمن در نهاد بشر وجود و بستگی به اندیشه ویرانگر شیطان صفتان و دد منشان داشته و به هیچ وجه وجود خارجی ندارد .
به عبارت دیگر میتوان سپنتا مینو و انگره مینو را به فرشته خوئی و اهریمن صفتی تعبیر کرد که هردو در خوی و خصلت و اندیشه و نهاد انسان قرار دارند و ازو جدا نیستند منتها بنا به آخر بند 3 همین یسنا دانایان و فرزانگان راه نیک و درست را برمیگزینند ولی نابخردان چنین نخواهند کرد و به بیراهه خواهند رفت " شخص نادان و کود دل گرفتار هوای نفس و کج خیالی خود شده و به راه خطا خواهد رفت و در نتیجه کارهای ناشایست و غیر انسانی ازو سر خواهد زد و رفته رفته ددمنشی و اهریمن صفتی دراو ظهور و بروز خواهد نمود و تجسمی خواهد بود از اهریمن انسان نما ولی شخص فرزانه و دانشمند راه نیک اختیار خواهد کرد و بر هوسهای نفسانی خویش مهار خواهد زد و با کارهای انسانی و شایسته خود فرشته ای خواهد شد به صورت انسان ".