راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آتش گاه اصفهان در روایات

* مسعودی در کتاب « مروج الذهب و معادن الجوهر » : به گفته گروه .... بیت الحرام از جمله هفت خانه بزرگ بود که به نام هفت ستاره  بنا شده بود و خانه دیگری در اصفهان است که بالای کوهی است و آنرا مارس گویند . در آنجا بُت هایی بوده که « ویشتاسب » ( گشتاسب ) پادشاه ایرانی وقتی زرتشتی شد ، آنجا را آتشکده نمود و بُت ها را بیرون ریخت .

توضیح : 1- هفت ستاره مقدس باستان همان خورشید و ماه و پنج سیاره منظومه شمسی هستند . 2- چون در اوایل در خط عربی نقطه نمی گذاشتند کلمه « ماربین » را برخی بصورت « مارس » خوانده اند و به مرور یکی از اسامی این بنا شده که خصوصا در میان غربیان رواج بیشتری دارد .

* حمزه اصفهانی : طهمورث در اصفهان دو بنای بزرگ به نامهای « مهرین » و « سارویه » ساخت . اما مهرین بعدها نام روستایی شد . این کوه که اکنون آتشگاه خوانند از جمله بیوت عبادت بوده در عهد طهمورث و آنرا « مینودز » خوانده اند و بتان نهاده بودندی بسیار چنانکه از جمله شهرهای مشرق اینجا آمدندی به جمع کردن . تا روزهای کشتاسف ( گشتاسب ) که اسفندیار به فرمان پدر آنرا از بتان خالی کرد و آتشگاه کرد و هم بر آن بماند تا اسکندر آنرا خراب کرد و چنان آورده اند که طهمورث آنجا نهاده است ( مدفون است )

اردشیر ( همان بهمن پسر اسفندیار پسر طهمورث ) در یک روز در اصفهان سه آتشکده ساخت : یکی به هنگام برآمدن آفتاب به نام « شهر اردشیر » در جانب قلعه مارین . دوم به هنگام ظهر که خورشید در وسط آسمان است به نام « ذروان اردشیر » در قریه دارک از روستاهای خوار ( بُرخوار ) . سوم به هنگام غروب آفتاب به نام « مهر اردشیر » در قریه اردستان .

* ابن حقول : در اینجا پشته بزرگی چون کوه است که بر آن قلعه ای و آتشکده ای است و میگویند آتش آن از آتش های ازلی است .

* مافروخی در « محاسن اصفهان » از دژ ماربین که به آتشگاه ( بیت النار ) معروف است نام برده و میگوید چشم انداز آن ده فرسنگ در ده فرسنگ همه آب و سبزه و بوستان است و با عنوان « بردا و سلاما » یاد میکند . سپس اشاره دارد که دژ ماربین را حاکمی به نام « مهریزدان » که از ملوک الطوایف بود ساخته است .

توضیح : ملوک الطوایف بر اساس شاهنامه فردوسی همان اشکانیان هستند .

* حمدالله مستوفی در « نزهت القلوب » : در این ناحیت قلعه ای بود که طهمورث دیوبند ساخته است . آنرا آتشگاه گفته اند و در او بهمن ابن اسفندیار آتش خانه ساخته بود .

* باستانی پاریزی در « برهان قاطع » : ماربین همان ماربن و ماربانو است ، یعنی بانوی مادر . از بتخانه های قدیم اصفهان است که در آن ناهید را پرستش میکردند .

* جلال الدین همایی : معاویة ابن ابی سفیان شخصی به نام عبید الله ثقفی را برای تخریب و خاموش کردن آتشکده ها به اصفهان فرستاد که در واقع برای رشوه گرفتن بود نه برای تخریب . او قسمتی از آتشکده را خراب کرد و بعد از گرفتن رشوه فراوان به سیستان رفت به جهت آتشکده آنجا . و در این سفر چهل میلیون درهم بدست آورد . اما آتشکده ماربین در این زمان خاموش نشد و تا قرنها در آن آتش فروزان بود و اطرافش گبر نشین بودند .              

* در کتابهای « محاسن اصفهان » و « کامل التواریخ » آمده است : در سال 319 فردی به نام لشگری از سرداران دیلمی با سپاهی بزرگ به اصفهان تاخت . سپاهیان او قلعه ماربین و آتشگاه را گرفتند و خود او که عقب تر بود با حاکم اصفهان درگیر شد و حاکم او را کشت . شعرا در این باره شعرها سرودند و اظهار شادی کردند که : کشت و زرع و گاو و گوسفند و آتشکده محفوظ ماند . این واقعه نشان میدهد که تا آن زمان آتشکده دایر و فروزان و مورد اهمیت بوده است .

* آخرین کسی که به صراحت خبر از روشن بودن آتش مقدس زرتشتی در آتشگاه داده ابن حقول بغدادی است و آنچه مسلم است تا اواسط سده پنجم آتش در این مکان روشن بوده است .

* احتمالا در زمان حمله های ترکان غزنوی و حکومت ترکان سلجوقی که هر دو سنی مذهب متعصب بودند آتشکده ها نابود شده چون از آن به بعد هیچ یک از مورخین در نوشته هایشان درباره آتشگاه از روشن بودن آتش سخنی نگفته اند .

* ابن اسفندیار در « تاریخ طبرستان » : در حدود 486 هجری فدائیان اسماعیلیه قلعه آتشکوه یا آتشگاه اصفهان را به تصرف در آوردند . محمد ابن ملکشاه پس از آنکه ارکان حکومت خود را استوار کرد ، در حدود 499 هجری به قلع و قمع جماعت باطنیه آتشگاه پرداخت .

* از برخی منابع بر می آید که بعد از حمله مغول تا زمان صفویه هم آتش در این مکان روشن بوده اما بطور قطع از صفویه به بعد دیگر آتشی در این مکان روشن نشد . و زرتشتیان نیز بر اثر فشارهای دولت صفوی به یزد و دیگر نقاط مهاجرت کردند .

* صادق هدایت : اگر این بنا به دست آدمها خراب نشده بود شاید تا صد سال دیگر هم خم به ابرویش نمی آورد . جاهایی را که خراب نکرده اند هنوز محکم و تمیز مانده است . در داخل هشت دری محرابی است به شکل مربع مستطیل مانند محراب مسجدها که دور آن از سنگ است و درون آن پُر شده . من یک تکه روزنامه از جیبم درآوردم و در محراب آتشکده آتش زدم که شعله کشید و خاکستر شد .

این پرستشگاه مانند مسجد و کلیسا دورش دیوار نداشته و چیزی را از کسی نمی پوشانیده ، مانند آتش ساده و پاکیزه بوده ، همان آتش جاودان نماینده پاکیزگی و زیبایی که به سوی اسمان زبانه میکشیده و در شبهای تار از دور دلهای افسرده را قوت میداده و از نزدیک با پیچ و خم دلربا با روان آنسان گفتگو میکرده ...

بر گرفته از کتاب « آتشگاه اصفهان » نوشته : یاغش کاظمی – ناشر : مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل - شهرداری اصفهان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد