راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

گبر آباد اصفهان


 در اوایل دوره صفویه در محلی زرتشتی نشین در غرب تخت فولاد موسوم به «گبرآباد» ساکن بوده‌اند و قبرستانی نیز در این منطقه داشته‌اند.  (خیابان «آپادانا» که هنوز در افواه مردم اصفهان به این نام خوانده می شود، به این مناسبت نامگذاری شده بود) شاه عباس ابتدا دستور می‌دهد تا در حدود جلفای اصفهان، زمین و مکانی برای سکونت به آنها داده شود و زرتشتیان به این قسمت از جلفا نقل مکان نمایند، سپس دستور احداث کاخها و باغهای متعددی مانند:«عمارت هفت دست» ، «تالار آیینه خانه»،«قصر نمکدان»، «باغ گلستان» ،«عمارت دریاچه» و را می‌دهد  و خیابانی نیز از جنوب پل خواجو به سمت راه شیراز احداث می‌گردد که در حال حاضر «خیابان فیض»  نام دارد.

وی همچنین دستور طرح اندازی چهار باغی بزرگ در جاده اصفهان به شیراز را می‌دهد. این چهار باغ که از جنوب پل حسن آباد آغاز شده و به دروازه تخت فولاد ختم میشده به «چهار باغ گبرآباد» معروف بوده و شامل باغهای زیر بوده است:

۱- در جانب شرق و دو طرف پل، باغ و قصری مشرف بر زاینده رود به نام «باغ کاج» وجود داشت که بعدها در فتنه افغان،چون محمود غلجایی مدتی از بیم طغیان اهالی پایتخت در این باغ به سر می برد به «باغ محمود» معروف گردید.

۲- در مقابل این باغ و غرب خیابان، باغی وسیع با عمارتی به نام «باغ مستوفی» وجود داشت و به باغ گلستان که در کنار تالار آیینه خانه مشرف به زاینده رود بود متصل می شد.

۳- «باغ نگارستان» که ساختمانها و دریاچه‌ای بزرگ داشت،در جنوب باغ های فوق‌الذکر و در جانب غرب این خیابان واقع بوده است.

۴- «باغ انارستان» در جانب شرق و روبه روی باغ نگارستان قرار داشته است.


با به سلطنت رسیدن فتحعلی شاه قاجار و انتخاب «محمد حسین خان صدر اصفهانی» ابتدا به سمت حاکم  اصفهان و سپس به سمت صدر اعظم فتحعلی شاه، تخت فولاد رونقی دوباره گرفت. محمد حسین خان صدر که مردی دیندار و نیکوکار بود در آبادانی شهر اصفهان بسیار کوشید و مدارس و مساجدی را بنا نمود. وی و سپس فرزندش «عبدالله خان امین الدوله» در مقام احیا و تعمیر آثار صفوی از جمله «چهار باغ گبر آباد» برآمدند و به تقلید از صفویه،چهارباغی را از دروازه حسن آباد تا پل خواجو و سپس از پل خواجو تا کاروانسرای تخت فولاد طرح ریزی کرده و آنرا «چهارباغ امین الدوله» یا «چهارباغ امین آباد» نامیدند.

برگرفته ازhttp://www.isfahan.ir


برگزفته از www.behrah.com/




بدون شک مردم گی یا جی امروزی در روزگاران پیش از اسلام را پیروان آئین زرتشت تشکیل می داده است. کهن ترین یادگار تاریخی اصفهان که همانا آتشگاه اصفهان بر فراز تپه ای بلند است ، از زرتشتیان و آئین ایشان در گذشته سخنها دارد. با ورود تازیان به این سرزمین ، گروهی از ایشان دین نوین (اسلام) را پذیرفتند ، گروهی به خاور کوچ کردند و گروهی ماندند و همچنان بر باورهای دینی خود پایدار ماندند.


افسوس که در بین نوشته های تاریخ نگاران ، اشاره ای به زندگی و آئین این یکتا پرستان اهورایی نشده است ، لیکن نیک می دانیم که در روزگار صفویه در نیمروز زاینده رود و در نزدیکی پل خواجو ، محله ای به نام گبر آباد زرتشتی نشین بوده است.


آنگونه نیز که در سفر نامه ها آمده است در روزگار پادشاهی شاه عباس دوم ، دخمه ی ایشان که در نزدیکی کوه صفه قرار داشته ، به توپ بسته شده است و از میان رفته است. بنا بر این ، گروهی دیگر از زرتشتیان چاره را بر کوچ دیده و به یزد یا کرمان پناه برده اند. از آخرین دوره ای که آتشکده ایشان فروزان بوده است نیز گواه چندانی بر جای نمانده است ، لیکن با سرد شدن آتش آن روشن است که گروهی دیگر از ایشان کوچ کرده اند.


امروزه تنها حدود 250 نفر زرتشتی در اصفهان زندگی می کنند و آتشکده ای به نام " درب مهر و گوهر" در محله سیچان دارند و انجمن فرهنگی زرتشتیان نیز در نزدیک این آتشکده نیز قرار دارد.
(برگرفته از کتاب: اصفهان این همه هست این همه نیست نوشته جناب آقای منصور قاسمی انتشارات نقش خورشید)


بهدینان این دیار در زمان خلافت بنی امیه با وجود فشارهای فراوان به آیین نیاکان خود وفادار مانده و تعداد اندکی به اسلام گرویدند.اما در زمان خلافت بنی عباس و به در مهر اصفهان ویژه در در دوران آل بویه دیگر اکثریت این شهر را زرتشتیان تشکیل نمی دادند. به طوریکه با اتفاقات و رویدادهایی که افتاد ایرانیان تغییر دین داده و مسلمان شدند.


اتفاق جالب توجه این دوره تخریب آتش ورهرام اصفهان و تبدیل آن به مسجد جامع است. به طوریکه هنوز آثار آپرینگان(آتشدان) آن در اتاقی دیده می شود.این یک موضوع قابل تامل است که مساجد جامع بر آتش ورهرام ها ساخته می شدند و مسجد های دیگر در جایگاه آدریان ها. در دوران مغول و تاتار تعداد بهدینان اصفهان به شدت کاهش می یابد، به طوریکه اکثریت انها به یزد و کرمان و تعدادی دیگر به هندوستان می کوچند.


با ظهور صفویه و بروز سیاست تمرکز قدرت شاهد کوچ تعدادی از بهدینان به اصفهان و استقرار آنها در محله گبر آباد هستیم.آنها در این محله آتشکده ساخته و دوباره به نیایش دادار اورمزد پرداختند.

بنابر اظهارات موبد بهزاد نیک دین،آثار کمی از محله گبر آباد باقی مانده و معلوم نیست آتشکده در کجا بوده است.


آنطور که شاردن در سفرنامه اش آورده ؛ تعداد بهدینان از 3میلیون نفر به 200هزار نفر دراواخر صفویه کاهش می یابد. جالب است که بدانید شاه سلطان حسین صفوی در یک روز 20 هزار زرتشتی را در اصفهان به قتل می رساند. تنها تعداد کمی از زرتشتیان اصفهان  از این مهلکه جان سالم به در بردند و به خرمشاه یزد و قنات غسان کرمان  کوج کردند.

http://gaabie.blogfa.com

به دلیل فشار روزافزون حکمرانان صفوی ،بهدینان یزد به دهات اله آباد،خیرآباد،علی آباد،مبارکه،زین آباد،چم،مزرعه کلانترومهدی آباد کوچیدند وزرتشتیان کرمان به روستاهای قنات غسان،جوپار،گبرآباد وبداق آباد وسلسبیل مهاجرت کردند.دزدیدن زنان ودختران،افزایش مبالغ جزیه،اعمال مالیات های گزاف وسنگین، انجام فعالیت های پست و سطح پایین نمونه دشواریهای  بهدینان دراین عهد بود.مهاجرت اجباری زرتشتیان به محله گبرآباد دراطراف اصفهان وکشت وکشتار وغارت ثروت بهدینان دیگر معضلات این اقلیت رنج کشیده بود.جالب است بدانید که تعداد بهدینان از3میلیون نفر به 20هزارنفر کاهش یافت.این فشار درعهد افشاریه وزندیه نیز به اوج رسید.به طوریکه تعداد زرتشتیان به 4هزار نفردر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار رسید.

موج سوم مهاجرت زرتشتیان به هندوستان درهمین دوران رخ داد.بهدینان ساکن محله گبرآباد پس از شاه سلطان حسین صفوی به یزدکوچیده ودر محله خرمشاه(خرمشاد)ساکن شدند. همچنین عده ای از زرتشتیان ساکن یزد به کرمان مهاجرت کرده و درمحله جوپار ساکن شدند.

http://payamepasargad.blogfa.com


 در قدیم در غرب تخت فولاد محلهای به نام "گبر آباد" که زرتشتی نشین بوده قرار داشت. تا پیش از صفویان این مکان، محلی برای تجمع دراویش بوده و خانقاهی هم در آن احداث کرده بودند. در زمان صفویه در کنار این قبرستان کاروانسرایی احداث گردید که آخرین منزلگاه کاروانهایی بوده که از جنوب وارد اصفهان میشده اند (هنوز آثاری از آن پابرجاست). در دوران صفویه این قبرستان یک گورستان اختصاصی تلقی میشده و تنها بزرگان مملکتی در آن به خاک سپرده میشدند. پس از این دوره در آن تکایای احداث گردید و سر انجام به قبرستان همگانی شهر تبدیل گشت. در سال ۱۳۶۳ دفن اموات - به غیر از شهدای جنگ ایران و عراق در این قبرستان متوقف گردید و به قبرستان جدید شهر به نام باغ رضوان منتقل گردید.

http://mehrbiin.blogfa.com

کلمه گبر چیست؟

 جهاگردی آلمانی به نام الئاریوس که در سال 1654 میلادی در ایران بوده در این مورد مینویسد: زرتشتیان ایران را که گبر می خوانند و جایگاه و زیستگاه ایشان در اصفهان و گبر آباد است. تا زمانی که عرب ها به ایران چیرگی داشتند به گونه کلی در ایران زرتشتیان و دیگر اهل ذمه چون یهود و نصا را آزاد بودند و با پرداخت جزیه حق داشتند در معابد و پرستشگاه های خود به عبادت بپردازند. از روزگاری که ترکان سلجوقی و غزنوی و دیگر دولت های ترک در ایران بر قرار شدند ، بر اهل ذمه سخت گرفته آتشکده و معبدهایشان را ویران کردند.

مغولان چون به اسلام گرویدند از ترکان هم سخت گیر تر شدند و به آزار و ستم اهل ذمه پرداختند. غازان خان چون مسلمان شد و خود را محمود نامید فرمان ویران ساختن معبدهای یهود ، نصارا ، بودایی و آتشکده های بازمانده زرتشتیان را داد. جهانگرد سوئدی به نام اوتر که در سال 1739 میلادی بر ایران سفر کرده در سفرنامه ی خود مینویسد: گبرها در همه جای ایران میزیستند و شاه عباس یکسره آن ها را نابود کرد و آتشکده های آنان را ویران ساخت و آن ها را ناگزیر کرد که به دین اسلام در آیند و یا از ایران بیرون روند. چندین هزارتن از آنان به هندوستان روی آوردند. مردم گبر آباد را هم شاه عباس و دیگر شاهان صفوی ناگزیر به پذیرفتن اسلام کردند و نام آن روستا را دگر گون کرده ، گبر آباد را از روی آن برداشته و سعادت آباد نامیدند که تا کنون هم به همین نام خوانده میشود. در صدر اسلام شمار زیادی از ایرانیان زرتشتی به چیرگی عرب ها تن نداده و نخواستند در جرگد همان اهل ذمه عرب وارد گردند. زرتشتیان با ایمان از سوی دریا راه هندوستان را پیش گرفته و دور شدن از کشور را به آقایی عرب نسبت به خود برگزیدند. واکنش سختگیری دولت صفویه بر زرتشتیان انگیزه کمک ایشان به افاغنه و آسان شدن گرفتن اصفهان و فروپاشی دولت فاصد صفویه شد(تاریخ سیاسی ایرانیان ج2 ، ص 1448-1449)

1344 هجری   

http://iranteravel.blogfa.com

اصفهان در متون کهن جغرافیای تاریخی به شانزده تا سی بلوک تقسیم شده است‌65و تخت‌فو لاد بخشی‌ از یکی از بلوکات مهم این شهر موسوم به جی‌[به فتح و تشدید]محسوب می‌شده است‌75.این سرزمین نزدیک‌ یا بخشی از برزرود85جی واقع در سه کیلومتری جنوب اصفهان و ساحل جنوبی زاینده‌رود بوده است‌95.بخش‌ برزرود در شمال و جنوب اصفهان گسترده بوده و دارای باغستان‌های زیاد و باغ‌های مشهور عباس‌آباد، چهارباغ علیای عباسی،سعادت‌آباد و بناهای هفت‌دست،آینه‌خانه،نمکدان‌06و تخت فو لاد بخشی از این‌ سرزمین بوده است‌16.قسمت عمده‌ای از نواحی این بخش از جمله سعادت‌آباد گلدی‌پاچه‌[-کوله‌پاچه‌]، مصلّی،شهرر در محدوده تخت‌فو لاد کنونی واقع است‌26.این گورستان اکنون به فاصله کمی در منطقه جنوب‌ زاینده‌رود واقع شده و در گذشته آثاری از امتداد آن تا کرانه ساحلی زاینده‌رود یافت شده است.مقبره ملا محمد صادق پلوی اردستانی و چند گور دیگر نزدیک و آن سوی پل خواجو به طرف تخت‌فو لاد که در سدهء اخیر تخریب شده است-گواه این امر است‌36.بخش غربی تخت‌فو لاد که مزار بابا رکن الدین است و لسان‌ الارض واقع در شمال شرق آن کهن‌ترین بخش‌های این سرزمین است.اصل بنای لسان الارض و مقبره یوشع‌ [و یا شعیاء]از دورهء دیالمه و صفوی بوده که اخیرا تخریب شده است‌46.در فاصله زمانی سفر پیترو دلاواله‌ (حدود 7161 میلادی)و سفر شاردن به اصفهان(حدود 4761 میلادی)بخش‌هایی از تخت فو لاد،گبرآباد یا گبرستان و یکی از چهار محله اصفهان بوده است.گبرآباد در مقابل اصفهان و مانند قلعهء بسته‌ای بوده و دلاواله حدس‌ زده است که دیر یا زود اصفهان اصلی و محله گبرها و دو محله دیگر[جلفا و عباس‌آباد]به یکدیگر بپیوندند. از نگاه او این محله بسیار زیبا بوده و با خیابان‌های عریض و مستقیم و زیباتر از خیابان‌های جلفا،اما خانه‌ها همه محقر بوده‌اند.زرتشتیان در اینجا معبدی نساخته بودند،اما دلاواله قبرستان آنها را از خارج دیده است‌66. در 4761 م یعنی به هنگام سفر شاردن به اصفهان،مزار بابا رکن الدین و ناحیه تخت‌فو لاد از سویی به صحرایی‌ موسوم به حسن‌آباد و رودخانه سلطنتی و قصر غلامان شاه و قصر موستان‌[-تاکستان‌]و کاروانسراها و حمام‌ و یک بازار و یک مسجد و از سوی دیگر به خانه تفریحی‌[-باغ گوشه‌ران‌]،خانقاه ملا محمد مهدی لاری‌ (همزمان و مقتول شاه صفی)و خانقاه بابا لکات و بسیاری خانقاه‌های بنا شده در خارج شهر،محدود بوده است‌ و طرف دیگر آن مقبره بزرگی به نام گنبد لله و قبرستان گبرها و قصر هزار جریب و قبر اللهوردی بیک سوگلی‌ شاه عباس و یک مسجد و بازار و باغی شامل حجرهء درویشان و تکیه‌ها و باغ‌ها و دو یخچال بزرگ و یک‌ قربانگاه و نهر کوچک«آب دویست‌وپنجاه»قرار داشته است‌76.پل خواجو پل ارتباطی ساکنان محله خواجو [خاجو-حسن‌آباد]و باغ‌کاران و طراز به مقبره تخت‌فو لاد بوده است‌86.

تخت‌فو لاد در حدود 4861 میلادی منطقه‌ای بوده در جنوب و شرق باغ‌های سعادت‌آباد.این باغ‌ها تمام‌ کناره زاینده‌رود[بین پل خواجو و حدود پل الله‌وردی خان‌]را اشغال می‌کرده است.این منطقه گوشه دنج و خلوتی بوده است و جاده شیراز و[شهرهای‌]منطقه خلیج فارس در امتداد پل خواجو از این منطقه‌ می‌گذشت‌96.بناهای دیگر کرانه جنوبی زاینده‌رود و نزدیک باغ سعادت‌آباد را بعدها ظل السلطان تخریب‌ کرد07.

(62).شاردن،سفرنامه،ص 081 و رفیعی‌ مهرآبادی،آثار ملی اصفهان،ص 313.

(72).بهشتیان،همان،ص 04-34.

(82).مشاهدات نگارنده.

(92).ابو نعیم،حافظ،همان،ص 851 و الاصفهانی،همان،ص 74.

(03).جابری انصاری،همان،ص 371 و رجال‌ اصفهان،ص 44 و این یوشع غیر از یوشع بن‌ نون وصی حضرت‌ موسی است،ر.ک:رجال اصفهان،ص 471.

--------------

(13).الاصفهانی،نصف جهان فی تعریف‌ الاصفهان،ص 74 و خوانساری،سید محمد باقر،روضات الجنات،ج 1،ص 15.

(23).ابن حوقل،صورة الارض،ترجمهء جعفر شعار،ص 501-111.

(33).جابری انصاری،پیشین،ص 7 و 371.

(43).مهدوی،سیری در...،ص 92.

(53).ن.ک،جابری تاریخ اصفهان دری،ص‌ 77 و بزرگزاد،حبیب الله،جشن‌ها و اعیاد ملی و مذهبی در ایران قبل از اسلام،ص 601- 801.

(63).مهدوی،سیری در،ص 42 و رجال‌ اصفهان،ص 181.

(73).جابری انصاری،پیشین،ص 071.

(83).در این باره مسعود میرزا ظل السلطان،در ص 281 تاریخ سرگذشت مسعودی‌ کمال الدین اسمعیل اصفهانی را نیز از کسانی‌ می‌شمارد که در یکی از تکایای تخته فو لاد گوشه‌گیری اختیار کرده بود.آنگاه مغولی‌ تبری به کبوتری انداخت آن کبوتر نزدیک‌ خانقاه شیخ به چاهی افتاد مغول به چاه درآمد که کبوتر را بیرون بیاورد...وی را دستگیر و شکنجه کرد و او را قطعه‌قطعه کردند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد